بازیگر اصلی عصر ارتباطات
هر یک از ما پشت میز خود با خیال آسوده چای و میانوعده مینوشیم و روزنامهها را ورق میزنیم و سایتهای خبری را با یک کلیک از نظر میگذرانیم، بدون اینکه بدانیم برای نگارش واژه واژه این خبرها چه عرقهایی ریخته شده و چه رنجهایی دیده شده است. اگر سختی کار مسئول آزمایشگاه مواد سمی است و کارگر ساختمانی خطرات جسمی، خبرنگار روح و دلش آسیب میبیند که با هر بار «نه» شنیدن و برخورد نامناسب مصاحبهشوندگان، روحش چون فولاد سختتر میشود و چه بسا آن عاطفه شیرین خود را پشت نقاب سخت و محکم پنهان میکند که مبادا دل نازکش صدمه ببیند که آن دل نرم را برای ناز کشیدن از قلم میجوید، چراکه قلم از جنس دل است و دل سخت را یارای هدایتگری نیست.
از نظر کسانی که شناختی از حرفه خبرنگاری ندارند، شاید خبرنگاری شغلی ساده و یا حتی شیک باشد زیرا در نگاه ظاهری، خبرنگار فقط دوربین پیشرفتهای با لنز بزرگ بر دوش دارد و جایگاهش در همه مراسم در صف اول است و نمیدانند که پس آن لنز بزرگ چه میگذرد. چه تصاویری که شاید هر یک سالها حرف و بغض را در خود حبس کردهاند که هر کسی را یارای تاب آوردن نیست و نه اینکه خبرنگار نسبت به دیدن و به تصویر کشیدن عکسها بیتفاوت شده است، بلکه شاید بر سر هر صحنه و حادثهای، اشکهای پشت لنزش را در میان سطرهای خبرش پنهان میکند که مبادا خبری از نظر دور بماند که شاید انتشار همان خبر، مادری را از نگرانی درآورد.
یک خبرنگار وظیفه خود میداند همه حوادث را به رشته تحریر درآورد، چه بتواند، چه نتواند و حتی اگر قبول نداشته باشد. چه جنگ باشد و چه صلح و آن زمان که در حادثهای، همگان در اندیشه گریختن و نجات جان خویشند، جان و نان یک خبرنگار در دل حوادث نهفته است. برای توضیح سختی کار خبرنگار همین بس که واژه معادل آن در زبان لاتین Press به معنی فشار و له شدن است که به حقیقت انتخاب درستی است و واژه خبر به لاتین News گفته میشود که به معنی تازههاست زیرا اگر خبر تازه نباشد، دیگر معنای خودش را از دست داده است و این فشار و استرس بیشتری را به خبرنگار تحمیل میکند.
امروزه با گستردگی فضای مجازی، اقبال به روزنامههای کاغذی کمتر شده و انگیزه برای خبرنگار کمتر و اینجاست که رسالتش سختتر میشود، چراکه حوادث زیاد و خبرگزاریها برای انتشار هرچه سریعتر اخبار در رقابت یکدیگرند.
و حال که در عصر ارتباطات به سر میبریم، بازیگر اصلی آن خبرنگار است که دنیای امروز بدون خبر نه تنها معنا ندارد بلکه نشدنی است. خبرنگار رسالت انبیا را بر دوش میکشد و همچون پیامبران وظیفه پیام رسانی به عموم را دارد و نه از سمت پروردگار بلکه برای رضای او که اگر بخواهیم سختی کار او را از نظر مالی بسنجیم، درآمدش نمیتواند پاسخگوی لحظهای استرس و یا عکاسی از صحنههای دلخراش باشد که خبرنگاری حرفهی دل است و علاقه و هر کسی را توان انتخاب آن نیست چراکه لازمهاش قلم و خلاقیت است و هوش بالا که اگر ابزار جور نباشد در همان خبر اول راه نرفته مشخص است.
خبرنگار به مانند زیارت، طلبیده میشود و نه فقط به اراده، بلکه به انتخاب شدن است که اگر شایسته آن نباشد، محبوبیتی هم به دنبال نخواهد داشت. از همین روی حرفه کمطرفداریست زیرا که نه فقط فکر و جسم او درگیر است که دل و روح را نیز در اختیار دارد و چشمها که از پشت لنزهای بزرگ مسئول ثبت وقایعی هستند که شاید یارای بیان آن برای هرکسی ممکن نباشد و اوست که بارها و بارها تصاویر گرفته شده را پنهان میکند که ممکن است دیگران تاب تماشای آن را نداشته باشند و خودش چه غصهها که پای عکسها نخورده است و از اینرو زندگی خبرنگار سراسر تصمیم است، تصمیم برای انتشار و یا عدم انتشار، که گاهی انتخاب غلط جامعهای را به چالش میکشد و اینجاست که قریحه منحصر به فردش به یاریش میآید و پرواضح که او نیز از جنس مردم است و اشتباه در کارش دور از انتظار نیست که این حساسیت به سختی کارش میافزاید. همه مشکلات و مسائل حرفه خبرنگاری در آن سوی کفه نسبت به درآمدش بسیار سنگینی میکند و قابل مقایسه نیست.
و از همه دشوارتر اینکه همواره پشت صحنه بودنش دردیست که به شیرینی کارش افزوده است و او خود را ناگزیر میبیند، فریادش را با قلمش به همگان نشان دهد که مگر جامعه بر اهمیت وجودش پی ببرد و همه عادت کردهاند به خواندن مطالبی که دردها و اشکهایی در پس آن نهفته است و شاید اندک کسانی پس از مطالعه خبر، نام خبرنگارش را از نظر بگذرانند و سپاس و تشکر از او که دیگر اصلا معمول نیست تا برسد به شناخت حتی مختصر از حرفهاش.
حال که امروز به نام او نامگذاری شده چه زیباست سپاس و تشکر ویژه خود را از خبرنگاران داشته باشیم. به این مناسبت نشان دهیم زحماتشان دیده میشود و هنرشان بر کسی پوشیده نیست.
*مدیر روابط عمومی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیروان
انتهای پیام/