مانع اصلی توسعه طرح های انرژی کشور چیست؟
به گزارش خبرگزاری آنا؛ میدان گازی پارس جنوبی بهعنوان بزرگترین منبع تأمین گاز طبیعی ایران، نقش حیاتی در امنیت انرژی، تولید برق، خوراک صنایع و حتی تراز اقتصادی کشور دارد. با این حال، یکی از مهمترین پروژههای راهبردی مرتبط با این میدان، یعنی طرح فشارافزایی پارس جنوبی، سالهاست که در وضعیت بلاتکلیف و مسکوت باقی مانده است؛ تعویقی که میتواند پیامدهای جدی برای آینده تولید گاز کشور به همراه داشته باشد.
با گذشت بیش از دو دهه از آغاز برداشت از پارس جنوبی، بسیاری از فازهای این میدان به نیمه دوم عمر خود نزدیک شدهاند. در این مرحله، افت طبیعی فشار مخزن پدیدهای اجتنابناپذیر است و در صورت عدم اجرای پروژههای فشارافزایی، میزان تولید گاز بهتدریج کاهش خواهد یافت. برآوردها نشان میدهد که بدون اجرای این طرح، افت تولید سالانه میتواند بهطور محسوس افزایش یابد و ناترازی گاز در فصول سرد تشدید شود.
با وجود اجماع کارشناسی بر ضرورت اجرای طرح فشارافزایی، این پروژه به دلایل مختلفی از جمله هزینه سرمایهگذاری بسیار بالا، پیچیدگی فنی، محدودیتهای فناوری، تحریمها و نبود تصمیمگیری قاطع در سطوح کلان، بارها به تعویق افتاده است. هرچند در مقاطع مختلف وعدههایی درباره آغاز اجرای این طرح داده شده، اما تاکنون اقدام عملی و مؤثری که به مرحله اجرا برسد، مشاهده نشده است.
تبعات اقتصادی و اجتماعی مسکوت ماندن طرح فشارافزایی
مسکوت ماندن این طرح تنها یک مسئله فنی یا مالی نیست، بلکه تبعات اقتصادی و اجتماعی گستردهای دارد. کاهش تولید گاز میتواند منجر به محدودیت در تأمین انرژی صنایع، افزایش خاموشیها، کاهش صادرات و حتی افزایش فشار بر بودجه دولت شود. از سوی دیگر، تأخیر در تصمیمگیری باعث میشود هزینه اجرای طرح در سالهای آینده بهمراتب بیشتر از امروز باشد.
در شرایطی که کشورهای همسایه با سرمایهگذاری مستمر در میادین مشترک به دنبال تثبیت یا افزایش سهم خود از بازار انرژی هستند، تعلل در اجرای طرح فشارافزایی پارس جنوبی میتواند به تضعیف موقعیت راهبردی ایران در منطقه منجر شود. از این رو، بسیاری از کارشناسان معتقدند که تصمیمگیری سریع، تأمین مالی پایدار و استفاده حداکثری از توان داخلی تنها راه جلوگیری از بروز یک بحران جدی در تأمین گاز کشور است.
هزینهای مضاعف بر دوش اقتصاد
در نهایت، طرح فشارافزایی پارس جنوبی نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت اجتنابناپذیر برای آینده انرژی ایران است. هر روز تأخیر در اجرای آن، هزینهای مضاعف بر دوش اقتصاد و رفاه عمومی کشور تحمیل میکند؛ هزینهای که جبران آن در آینده ساده نخواهد بود.
سید مهدی حسینی، قائممقام سابق شرکت ملی نفت ایران، در گفتوگوبا خبرنگاراقتصادی آنا به بررسی وضعیت فعلی طرح فشارافزایی پارس جنوبی، چالشهای پیشروی آن و راهکارهای ممکن برای عبور از موانع پرداخت و با اشاره به شرایط میادین بزرگ نفت و گاز کشور اظهار کرد: پارس جنوبی بزرگترین میدان گازی ایران و یکی از بزرگترین میادین گازی جهان است که اکنون وارد فاز افت فشار شده و نیاز فوری به فشارافزایی دارد.
وی افزود: همانطور که میادین بزرگی مانند اهواز، مارون، گچساران، آغاجاری و بیبیحکیمه وارد سرازیری افت تولید شدهاند، پارس جنوبی نیز از این قاعده مستثنی نیست و اگر فشارافزایی انجام نشود، به معنای کاهش گاز، کاهش درآمد و در نهایت کاهش ثروت ملی خواهد بود.
سابقه طرح فشارافزایی؛ از فاز ۱۱ تا خروج شرکتهای خارجی
قائممقام سابق شرکت ملی نفت ایران با مرور سابقه این طرح گفت: نخستین قرارداد مرتبط با فشارافزایی پارس جنوبی حدود ۲۰ سال پیش و در قالب توسعه فاز ۱۱ با شرکت توتال منعقد شد که شامل مطالعات فناوری و برآورد هزینهها بود، اما این قرارداد و پس از آن قرارداد فاز ۱۳ به دلیل تحریمها به سرانجام نرسید.
وی ادامه داد: پس از برجام نیز نخستین قراردادی که بسته شد، مجدداً مربوط به فشارافزایی پارس جنوبی با مشارکت توتال، شرکتهای چینی و پتروپارس بود، اما با خروج آمریکا از برجام، توتال و سپس طرفهای چینی پروژه را ترک کردند.
دو مانع اصلی فشارافزایی: فناوری و سرمایه
حسینی مهمترین موانع اجرای فشارافزایی را «فناوری» و «سرمایه» دانست و گفت: فشارافزایی نیازمند پلتفرمهایی با وزن حدود ۲۰ هزار تن است، در حالی که توان ساخت پلتفرمهای دریایی کشور هنوز در حد ۶ تا ۷ هزار تن است و ادعاهای مطرحشده درباره توان ساخت سازههای ۶۰ هزار تنی بیشتر جنبه شعاری دارد.
وی افزود: علاوه بر فناوری، حجم سرمایهگذاری مورد نیاز نیز بسیار بالاست و در شرایط تحریم، با محدودیتهای بانکی، امکان جذب سرمایه خارجی عملاً از بین رفته است.
راهکارهای جایگزین برای عبور از محدودیتهای فنی
این کارشناس ارشد صنعت نفت با اشاره به راهکارهای جایگزین گفت: بهجای ساخت یک پلتفرم ۲۰ هزار تنی، میتوان چند پلتفرم کوچکتر طراحی و با خطوط لوله به هم متصل کرد یا حتی از کشتیهای نفتکش بزرگِ از رده خارجشده بهعنوان سکوی فشارافزایی استفاده کرد.
وی خاطرنشان کرد: برخی پیشنهادها نیز بر انتقال بخشی از تأسیسات به خشکی و انجام فشارافزایی در ساحل تأکید دارند، هرچند این روش هزینه انتقال گاز را افزایش میدهد.
حسینی با اشاره به تجربه دهه ۷۰ و ۸۰ ، افزود: در شرایط تحریم در این سال ها، بیش از ۴۰ میلیارد دلار سرمایه خارجی جذب شد و رکورد تولید ۴ میلیون و ۳۵۰ هزار بشکه نفت در روز ثبت شد؛ بنابراین تحریم الزاماً به معنای بنبست نیست، به شرط آنکه مذاکره با سرمایه گذار را بلد باشیم. با فن جذب سرمایه گذاری می توانیم علاوه بر آن که به زیاده گویی های ایالات متحده در خصوص مسائل موشکی و هسته ای پایان دهیم ؛ می توانیم منافع کشور را نیز مرتفع کنیم.
علاقه شرکتهای بزرگ نفتی به حضور در ایران
قائممقام سابق شرکت ملی نفت ایران تصریح کرد: نفت ایران به دلیل هزینه تولید بسیار پایین، جذابیت بالایی برای شرکتهای بزرگ بینالمللی دارد. هزینه تولید هر بشکه نفت در ایران کمتر از ۱۰ دلار است، در حالی که این رقم در آمریکا به حدود ۴۰ دلار میرسد.
وی گفت: حتی در اوج تحریمها، شرکتهای آمریکایی و اروپایی به دنبال راههایی برای حضور در ایران بودند و لابی قدرتمند نفتی آمریکا بارها خواستار رفع تحریم ایران شده است. بنابراین با استفاده نقطه ضعف آن ها یعنی منافعشان می توان آن ها را وادار به پذیرش شرایط کشور کرد.
ضرورت حضور دیپلماتهای نفتی در هر مذاکرات
حسینی با اشاره به مذاکرات هستهای و اقتصادی تأکید کرد: در کنار تیم دیپلماسی سیاسی، باید دیپلماتهای نفتی و کارشناسان انرژی نیز حضور فعال داشته باشند تا بتوانند منافع اقتصادی کشور را بهدرستی تبیین و از آن دفاع کنند.
وی افزود: تجربه نشان داده است که شرکتهای نفتی غربی زمانی امتیاز میدهند که بدانند طرف مقابل منافعش را دقیق میشناسد و مذاکره را حرفهای پیش میبرد.
مدل قراردادی مشکل اصلی نیست
حسینی درباره انتقادات به مدلهای قراردادی گفت: مشکل اصلی صنعت نفت ایران، مدل قرارداد نیست. چه بایبک و چه IPC، هر کدام متناسب با شرایط زمانی طراحی شدهاند و مدل IPC پس از بررسی قراردادهای ۳۳ کشور و تدوین بیش از ۵۰ جلد مطالعات تخصصی، مورد استقبال شرکتهای بزرگ بینالمللی قرار گرفت. مشکل اصلی در نظر نگرفتن نفع مشترک و شوراندن ذی نفعان داخلی آمریکا و اروپا علیه دولت متخاصم این کشور است.
وی تصریح کرد: اگر آمریکا از برجام خارج نمیشد، قراردادهای متعددی در قالب IPC به امضا میرسید و عمده مشکلات کشور مرتفع می شد اما ترامپ دیوانه در دشمنی آشکار با منافع شرکت های آمریکایی و اروپایی نتیجه مذاکرات را نابود کرد. هم اکنون نیز با استفاده از ظرفیت مخالفان داخلی آمریکا و اروپا که نفع خود از بازار جذاب ایران را از دست داده اند می توانیم این دیوانه را به زانو در آوریم.
ابزار نداریم، نه الزاماً مدیر
حسینی تصریح کرد: مسئله اصلی امروز صنعت نفت و گاز کشور، کمبود ابزار های مختلف تامین مالی و فنی است؛ چرا که در واقع ابزار یعنی فناوری، سرمایه و رفع تحریم و حتی توانمندترین مدیران هم بدون این سه مؤلفه نمیتوانند پروژههای بزرگی مانند فشارافزایی پارس جنوبی را به سرانجام برسانند.
وی تأکید کرد: اگر این موانع برطرف شود، توسعه میادین گازی و نفتی کشور نهتنها ممکن، بلکه کاملاً در دسترس خواهد بود.
انتهای پیام/