با وجود چالشها، دلهای ایرانیدوست در آذربایجان هنوز روشن است
به گزارش خبرگزاری آنا، آیین رونمایی سفرنامه «قرهباغ، باغی بزرگ» با حضور نویسنده اثر، حامد خسروشاهی، علیاصغر شعردوست، سیاستمدار و محقق ایرانی، مهدی قزلی، نویسنده، حسن گلی، معاون فرهنگی و رسانهای ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجانشرقی، علیرضا کمیلی، کارشناس مسائل منطقه و روحالله متفکرآزاد، نماینده مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی روز چهارشنبه در فروشگاه سوره مهر اکنون، پردیس سینما آزادی برگزار شد.
علیاصغر شعردوست، سیاستمدار و محقق ایرانی، در این نشست با اشاره به شناخت چند دههای خود از حامد خسروشاهی گفت: بر اساس تجربهای که از همکاری و دوستی با ایشان دارم، خسروشاهی شخصیتی ثابتقدم و قابل احترام است و هیچگاه تحت تأثیر شرایط متغیر، مواضع متفاوت اتخاذ نمیکرد. وی انسانی منصف است و حتی در این اثر نیز نشانههای عدالتمحوری در بیان دیدگاههای شخصی دیده میشود.
وی افزود: نگاه خسروشاهی در سفرنامهنویسی سطحی نیست. برخلاف شیوه معمول که به مشاهدات مستقیم بسنده میشود، او یک لایه عمیقتر وارد موضوعات شده است. حتی در بخشهایی مانند روایت او از کتابفروشیها، میتوان دید که از سطح مشاهدات عبور کرده و به لایههای زیرین ذهنی و تحلیلی رسیده است.
شعردوست ادامه داد: قلم او روان است و مخاطب را خسته نمیکند. در آثار دیگرش نیز این ویژگی مشاهده میشود. هرچند اثر حاضر به سالهای گذشته تعلق دارد، اما انتشار آن پس از هشت سال نیز اهمیت خود را حفظ کرده است.
وی با اشاره به تحولات امروز منطقه اظهار کرد: امروز شرایط سفر و ارتباطات فرهنگی با گذشته متفاوت است. چند روز پیش وزیر امور خارجه کشورمان به جمهوری آذربایجان سفر کرد، اما در فرودگاه با سطحی از استقبال مواجه شد که مناسب شأن دیپلماتیک ایران نبود. این در حالی است که در گذشته امکان تعامل آزادانه، گفتوگو، گشتوگذار و حتی فعالیت رسانهای در باکو وجود داشت.
شعر دوست با اشاره به نمونهای از خاطرات تاریخی خود افزود: در سفری که همراه آقای ولایتی به نخجوان داشتیم، واکنشهای مثبت مقامات محلی نشاندهنده عمق پیوندهای فرهنگی با ایران بود، اما بعدها برخی مفاد و توافقات نیازمند مستندسازی دقیقتر بود که متأسفانه این کار انجام نشد.
وی افزود: امروز بسیاری از شاعران و نویسندگان منطقه امکان انتشار آثار ایراندوستانه خود را در کشور ما ندارند. این وضعیت در ترکمنستان و تاجیکستان نیز مشابه است. برخی آثار تنها با حذف موضوعاتی مانند ایران، اسلام، امام خمینی و نام امامها پذیرفته میشوند.
او با اشاره به ضرورت بازنگری در سیاستهای فرهنگی گفت: در گذشته با هزینههای اندک، نشریاتی در باکو منتشر میکردیم و این نشریات جایگاه قابل توجهی داشتند. امروز، اما حتی ارسال کتاب از ایران با دشواری روبهرو است.
شعردوست با تأکید بر ظرفیت مردمی در جمهوری آذربایجان اظهار کرد: با وجود چالشهای سیاسی، هنوز در آن کشور علاقهمندان صادق و دلسوختهای وجود دارند که پیوندشان با فرهنگ ایران عمیق است. همانطور که در تاجیکستان نیز شاعران برجسته، ایران را با مفاهیم فرهنگی و تاریخی در شعر خود زنده نگه میدارند.
وی در پایان خطاب به مسئولان فرهنگی گفت: نیاز به ایجاد یک دپارتمان ویژه برای نشر و حمایت از آثار حوزه تمدنی ایران وجود دارد. تجربه نشان داده هزینههای این فعالیتها در برابر اثرگذاری آن بسیار اندک است. تبریز نیز همچنان میتواند میزبان مناسبی برای فعالیتهای فرهنگی مرتبط با آذربایجان باشد، به شرط آنکه مسیر این تعاملات دوباره هموار شود.
دادهها معمولاً تحت تأثیر سازوکارهای رسمی یا گروههای ذینفع کنترل میشود
مهدی قزلی، نویسنده، در آیین رونمایی از کتاب «قرهباغ، باغی بزرگ» با اشاره به اهمیت سفرنامهنویسی اظهار کرد: در حوزههای مختلف رسانهای و مکتوب، اطلاعات متعددی درباره جغرافیاها منتشر میشود؛ اما این دادهها معمولاً تحت تأثیر سازوکارهای رسمی یا گروههای ذینفع کنترل میشود. این کنترل جنبه منفی ندارد، اما سبب میشود برخی واقعیتها دیده نشود.
وی افزود: سفرنامه از معدود قالبهایی است که اطلاعات دستاول، دقیق و گاه دستنخورده درباره یک مکان ارائه میدهد. این ویژگی نهتنها در زمان حاضر، بلکه در دورههای گذشته نیز صادق است. در بسیاری از مقاطع تاریخی به دلیل نابودی اسناد یا عدم ثبت گسترده اطلاعات، تنها سفرنامهها هستند که بخشی از واقعیت را برای ما حفظ کردهاند.
قزلی با اشاره به تجربه پژوهشی خود در حوزه سفرنامههای مرتبط با ایران گفت: ما با حدود ۳۵ سفرنامه در دسترس و بیش از ۴۰ تا ۵۰ سفرنامه کمتر در دسترس مواجه بودیم که همه توسط کشورهای مبدأ نوشته شده و به ایران آمده بودند. این نشان میدهد سفرنامهها برای هم کشور مبدأ و هم مقصد اثرگذاری جدی داشتهاند.
وی ادامه داد: نکته قابل توجه این است که در دورههای گذشته، مسیرهای طولانی و سخت سفر مانع نمیشد که افراد با تخصصهای مختلف مانند نظامیان، بیابانشناسان، تاجران یا حتی مأموران سیاسی به ایران سفر کنند و مشاهدات خود را ثبت کنند. این ثبتها امروز منابع ارزشمندی درباره زندگی مردم و تحولات اجتماعی آن دوران به شمار میرود.
این نویسنده با انتقاد از کمتوجهی به سفرنامهنویسی در ایران تصریح کرد: در حالی که کشورهای دیگر ارزش این قالب را درک کردهاند، ما حتی از دیپلماتها یا رایزنان فرهنگی خود نیز انتظار نداریم که تجربه حضورشان در یک کشور را برای مخاطب عمومی ثبت کنند.
قزلی تاکید کرد: اگر کسانی که با آگاهی و هدف مشخص سفر میکنند، مشاهداتشان را ثبت کنند، ما شناخت دقیقتر و درستتری نسبت به جهان اطراف خواهیم داشت؛ شناختی فراتر از آنچه رسانهها یا فضای مجازی ارائه میکنند.
وی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به ویژگیهای سفرنامهنویسی گفت: سفرنامه در کنار اطلاعات دقیق، نسبتی با ادبیات دارد؛ ازاینرو حتی اگر خواننده قصد شناخت یک جغرافیا را نداشته باشد، میتواند از روایتها، شخصیتها و توصیفات انسانی آن لذت ببرد. ماندگاری سفرنامهها نیز از همین ویژگی نشأت میگیرد.
شناخت موجود از کشور آذربایجان کامل نیست
حسن گلی، معاون فرهنگی و رسانهای ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجانشرقی در سخنانی با اشاره به سابقه همکاریهای علمی و فرهنگی میان فعالان حوزه قفقاز، یادآور شد: سال ۱۳۸۸، در جریان برگزاری همایش «قفقاز در بستر تاریخ» در تبریز، آقای خسروشاهی در یادداشتی که بر یکی از کتابهای خود برای من نوشتند، نکات قابل توجهی مطرح کردند. از همان دوره با مباحث آذربایجان و قفقاز درگیر بودند و در آن همایش نیز بهعنوان عضو کمیته رسانه نقش فعالی داشتند.
وی همچنین با قدردانی از همکاریهای صورتگرفته در آن مقطع، اظهار کرد: آقای دکتر نبی نیز که در آن زمان شهردار تبریز بودند، حمایتهای موثری از برگزاری همایش داشتند و شاید تاکنون فرصت نشده بود از زحمات ایشان قدردانی کنیم. اکنون که در این مراسم حضور دارند، لازم است از تلاشهای گذشتهشان تقدیر کنیم.
معاون فرهنگی در ادامه به «بستر شکلگیری اثر جدید» اشاره کرد و آن را مرتبط با «مناسبات تاریخی و فرهنگی ایران و جمهوری آذربایجان» دانست. او گفت: در نظام بینالملل عمومی، شاید هیچ دو کشوری مانند ایران و جمهوری آذربایجان در عین نزدیکی و دوری، چنین فاصلهای را تجربه نکرده باشند. این نزدیکی از تاریخ مشترک، مرزهای گسترده، اشتراکات مذهبی و شباهتهای زبانی ناشی میشود؛ اما در مقابل، فاصله موجود ناشی از فقدان شناخت واقعی و دقیق دو ملت از یکدیگر است.
وی تأکید کرد: حتی در شمالغرب ایران که قرابت قومی و زبانی بیشتری با مردم آذربایجان وجود دارد، شناخت موجود از وضعیت معاصر این کشور و تحولات پس از استقلال، شناختی کامل و واقعگرایانه نیست. مشابه همین وضعیت از سوی مردم جمهوری آذربایجان نسبت به ایران مشاهده میشود.
گلی با اشاره به نقش مسئله قرهباغ در شکلگیری بخشی از این ذهنیتها، تصریح کرد: قرهباغ بستری بود که رقبا و مخالفان جمهوری اسلامی ایران تلاش کردند از آن برای ایجاد ذهنیت منفی در میان مردم آذربایجان بهرهبرداری کنند. درحالیکه جمهوری اسلامی ایران طی سالهای سخت جنگ قرهباغ، هیچ کمکی را که امکان انجامش وجود داشت دریغ نکرده است. اما به دلیل نبود روایت دقیق و بهموقع، افکار عمومی آذربایجان از حجم و نوع این کمکها آگاهی کافی نداشت.
او گفت: سالها بهعنوان دیپلمات در جمهوری آذربایجان حضور داشتم و از نزدیک شاهد بودم که در فضای عمومی، پرسشها و سوءتفاهمهایی درباره نقش ایران در قرهباغ شکل گرفته بود؛ پرسشهایی که علت اصلی آن نبود روایتگری مستند، منظم و دقیق از سوی جریانهای فرهنگی و رسانهای ما بود.
این مقام فرهنگی با اشاره به ضرورت تولید آثار روایتمحور در حوزه قفقاز، افزود: یکی از دلایل اهمیت این کتابها، برطرفکردن همین خلأ روایی است؛ خلئی که اگر در گذشته پر میشد، بسیاری از ابهامها و فاصلههای ذهنی امروز وجود نداشت.
نوشتن یک سفرنامه هیچوقت روابط کشورها را تخریب نمیکند
علیرضا کمیلی، کارشناس مسائل منطقه، با اشاره به نقش روایتگری در تقویت شناخت متقابل میان ملتهای همسایه گفت: نمونههایی مانند فیلم «آیدا، دختر جنگ» نشان میدهد که چگونه کشورها میتوانند از یک واقعه محدود، اثری فراگیر خلق کنند؛ در حالی که ایران با وجود برخورداری از هزاران قصه و تجربه مشترک با کشورهای پیرامونی، در حوزه تولیدات هنری و رسانهای سهم اندکی داشته است.
وی اظهار کرد: ترکیه تنها یک سوژه در جنگ کره داشت و همان را تبدیل به یک فیلم مطرح کرد؛ اما ما در همسایگی افغانستان، عراق، آذربایجان و ترکیه با تنوع گستردهای از روابط خانوادگی، فرهنگی و تاریخی مواجهیم و با این حال، کمترین میزان تولید هنری و رسانهای در این حوزهها انجام شده است.
کمیلی با اشاره به تجربه سفر و زندگی در کشورهای همسایه گفت: این کمبود باعث شکلگیری «جهل شناختی» نسبت به جوامع پیرامونی شده است؛ وضعیتی که خود را در تحلیلهای نادرست، برداشتهای کلیشهای و فاصله میان واقعیت میدانی و روایتهای رسمی نشان میدهد. در بسیاری از مسائل اجتماعی کشورهای همسایه، تحلیلهایی در ایران مطرح میشود که با واقعیتهای موجود تفاوت جدی دارد.
او افزود: در پاکستان، افغانستان و آذربایجان، نگارش سفرنامه و گزارشهای فردی یک جریان جاری است، اما در ایران این فرهنگ ضعیف است. حتی نویسندگان و نخبگان ما کمتر دست به قلم میشوند تا تجربههای میدانیشان را مکتوب کنند.
این کارشناس مسائل منطقه تأکید کرد: حتی در شرایطی که روابط دولتها با ملاحظات سیاسی همراه است، روایتهای میدانی و مردمی میتواند تصویر دقیقتری از جوامع ارائه دهد و به اصلاح برداشتهای نادرست کمک کند.
او افزود: نوشتن یک سفرنامه هیچوقت روابط کشورها را تخریب نمیکند. اگر روابطی با نوشتن یک گزارش ساده دچار تزلزل میشود، باید پذیرفت که آن رابطه اساس محکمی نداشته است.
کمیلی در پایان با بیان اینکه برخی روایتها سالها به دلایل سیاسی مطرح نشده و این خود موجب سوءبرداشت در میان ملتهای منطقه شده است، ادامه داد: ما سالها درباره وقایع مهمی که به روابط ایران و آذربایجان مرتبط بوده صحبت نکردیم و نتیجه آن این شد که امروز بخشی از مردم آذربایجان تصویری نادرست از نقش ایران در موضوع قرهباغ دارند.
در سالهای اخیر موضوع آذربایجان بهشدت مورد توجه قرار گرفته است
حامد خسروشاهی، نویسنده کتاب «قرهباغ، باغی بزرگ»، در این نشست با یادآوری آغاز سفر گروه به باکو گفت: «روز حرکت از تبریز، مسیر اردبیل را با تاکسی طی کردیم و در میانه راه، آقای دکتر با مرحوم شهید آلهاشم تماس گرفتند و از ایشان خداحافظی کردند. شهید آلهاشم با شنیدن اینکه این سفر با رویکرد «دیپلماسی عمومی» انجام میشود، برای اعضای گروه دعا کردند و ما راهی شدیم. جای این شهید بزرگوار در مراسم خالی است، اما مطمئن هستم که روح او در اینجا حاضر است».
وی با اشاره به یکی از روایتهای کتاب افزود: «شب عید غدیر به باکو رسیدیم و در جشن حسینیه ایرانیان شرکت کردیم؛ مراسمی صمیمانه که توسط آقای اجاقنژاد برگزار شده بود. خوشحالم که این اتفاق با این ایام ارزشمند مصادف شده است».
خسروشاهی ضرورت نگارش کتاب را اینگونه توضیح داد: «در سالهای اخیر موضوع آذربایجان بهشدت مورد توجه قرار گرفته و اغلب تحلیلها از دو سوی طیف، افراطی بوده است. عدهای در یک سوی ماجرا و عدهای در سوی دیگر قرار دارند. هدف اصلی من این بود که پیش از هر تحلیل سیاسی، ابتدا شناخت دقیق از جغرافیا، فرهنگ و واقعیتهای اجتماعی جمهوری آذربایجان ایجاد شود، چراکه اطلاعات اولیهای که در ایران درباره این کشور وجود دارد، کامل نیست».
با بیان نمونههایی از سوءتفاهمهای فرهنگی میان دو ملت گفت: «در یکی از سفرها، مداحی ایرانی در باکو با واکنش سرد مخاطبان ترکیزبان روبهرو شد، زیرا اصطلاحات برای آنان آشنا نبود. نمونه دیگری به اوایل دهه ۷۰ بازمیگردد؛ زمانی که گروهی تبلیغی به باکو اعزام شد و معرفی نادرست آنان بهعنوان «سربازان امام زمان (عج)» موجب اخراجشان از کشور شد. کوچکترین سوءبرداشتها، در طول سالها انباشته شده و امروز به مشکلات بزرگتری در روابط دو طرف تبدیل شده است».
وی درباره محتوای کتاب افزود: «بخش مهمی از این اثر بر اساس خاطرات شفاهی اساتید و افراد مطلع گردآوری شده است؛ از جمله روایتهایی درباره حیدر علیاف که از منابع معتبر جمعآوری شدهاند».
خسروشاهی تأکید کرد: «جمهوری آذربایجان یکی از مهمترین همسایگان ایران است و اختلافات پنج سال اخیر نشان داده که بدون شناخت عمیق و گفتوگوی فرهنگی نمیتوان انتظار بهبود پایدار در روابط داشت».
نویسنده «قرهباغ، باغی بزرگ» در پایان به همراهی افراد در سفر اشاره کرد و افزود: «بسیاری از روایتهای کتاب حاصل تجربه میدانی همین سفر است. بازگشت به دورهای شبیه دهه ۷۰ که دهها نهاد ایرانی در باکو دفتر داشتند، نیازمند زمان و بهبود تدریجی روابط است».
برخی صاحبنظران پایتخت بدون تجربه میدانی از منطقه، تحلیلهایی ارائه میکنند
روحالله متفکرآزاد، نماینده مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی، در این نشست با اشاره به تقارن برنامه با ایام مرتبط با حضرت صدیقه طاهره (س) گفت: «هر سخنی درباره جایگاه آن حضرت در برابر عظمت ایشان ناتوان است و همانگونه که گفته شده، آنچه بر خورشید میتابد، چشم را میآزارد، اما از تابش خورشید نمیکاهد».
وی در ادامه به سفر مشترک خود با حامد خسروشاهی به جمهوری آذربایجان اشاره کرد و یادآور شد: «در آن زمان نماینده مجلس نبودم و بیشتر در حوزههای دانشگاهی و فعالیتهای اجتماعی حضور داشتم. این سفر به دلیل یک ضرورت شکل گرفت و امروز با افزایش سطح آگاهی درباره تحولات منطقه، بسیاری از مسائل روشنتر شده است».
متفکرآزاد تصریح کرد: «سالهای گذشته، هجمههای رسانهای سنگینی علیه ایران شکل گرفت و به دلیل کمبود داده و شناخت کافی درباره قفقاز، برخی جریانها از این فضا سوءاستفاده میکردند و نسبتهایی به جمهوری اسلامی داده میشد. این سفرها توانست بخشی از سرمایه اجتماعی ملت در مرزها را تقویت و حفظ کند».
وی همچنین درباره ویژگیهای قلم حامد خسروشاهی گفت: «خسروشاهی را از سالهای جوانی میشناسم؛ او اهل مطالعه و دقت نظر است و سابقه طولانی در حوزه رسانه دارد. سفر به دلیل مسائل محتوایی، سیاسی و اجتماعی متعدد، فضایی آمیخته با سوءتفاهمها داشت و طبیعی بود بسیاری از بدیهیات برای طرف مقابل روشن نباشد».
نماینده تبریز با تأکید بر اهمیت شناخت محیط پیرامونی اظهار کرد: «یکی از مشکلات امروز کشور این است که برخی صاحبنظران پایتخت بدون تجربه میدانی از منطقه، تحلیلهایی ارائه میکنند که بعداً تبدیل به متن، بولتن و مرجع میشود؛ در حالیکه حتی تفاوت جغرافیایی یا فرهنگی نقاط مختلف را نمیشناسند».
وی افزود: «همین فقدان شناخت باعث شده است که در حوزه قفقاز، که میتوانست عمق راهبردی جمهوری اسلامی باشد، بیشتر به دنبال کاهش تهدید و تبدیل آن به فرصت باشیم؛ در حالی که این منطقه از ابتدا ظرفیتهای گستردهای برای همکاری داشت».
متفکرآزاد در پایان گفت: «علاقهمندان به کشور در بسیاری از موضوعات تنها بهدلیل تفاوت دادهها دچار اختلاف نظر میشوند. کتاب خسروشاهی میتواند بخشی از این خلأ شناختی را پر کند، چرا که او در سفر، با دقت و کنجکاوی مسائل را دنبال میکرد و نسبت به جزئیات حساس بود. امیدوارم در آینده نزدیک شاهد رونمایی از خاطرات احمدرضا بیضایی درباره سفر ترکیه نیز باشیم تا شناخت دقیقتری از محیط پیرامونی در اختیار مخاطبان قرار گیرد».
انتهای پیام/


