دولت‌های ۲۰ درصدی و مناقشات تمام عیار 

دولت‌های ۲۰ درصدی و مناقشات تمام عیار 
با افزایش نارضایتی شهروندان اروپایی و کاهش بی‌سابقه مشروعیت سیاسی رهبران اصلی اتحادیه اروپا، مدیریت جنگ اوکراین به چالشی تمام‌عیار برای دولت‌های پاریس، برلین و لندن تبدیل شده است؛ دولت‌هایی که با پشتوانه‌ای کمتر از ۲۰ درصد در افکار عمومی، در تلاش برای حفظ انسجام ناتو و مقابله با پیامد‌های یافت‌شده هستند.

به گزارش خبرنگار سرویس سیاست و جهان خبرگزاری آنا، ساختار فعلی پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و تلاش این پیمان برای مدیریت مناقشات بین‌المللی ـ به‌ویژه جنگ اوکراین ـ به‌شدت تحت تأثیر بحران مشروعیت داخلی رهبران کلیدی اروپایی قرار گرفته است. این وضعیت را می‌توان ظهور «دولت‌های ۲۰ درصدی» نامید؛ دولت‌هایی مانند فرانسهِ امانوئل مکرون، آلمانِ اولاف شولتس و بریتانیای کی‌یر استارمر که مشروعیت مردمی آنها به زحمت از مرز ۲۰ درصد عبور می‌کند و اکنون در پی مدیریت بحرانی هستند که خود، بخشی از روند ایجاد آن بوده‌اند.

دولت فرانسه که حتی از حمایت اکثریت پارلمان نیز برخوردار نیست، در کنار دولت ائتلافی و بسیار ضعیف آلمان ـ که میزان نارضایتی عمومی از آن به حدود ۸۰ درصد رسیده است ـ عملاً جایی برای تنفس پاریس و برلین در نظام بین‌الملل باقی نگذاشته است. این وضعیت به‌وضوح در مناقشات جاری در ناتو نیز قابل مشاهده است. شرایط مشابهی در بریتانیا نیز دیده می‌شود؛ جایی که دولت کارگری و مداخله‌جوی استارمر از احتمال چرخش ناگهانی واشنگتن در تعامل مستقیم با ولادیمیر پوتین و تغییر معادلات جنگ اوکراین به‌شدت بیمناک است؛ تغییری که می‌تواند منافع لندن را با چالش جدی روبه‌رو سازد.

این دولت‌های با پشتوانه شکننده مردمی، در ظاهر بر لزوم حمایت قاطع از اوکراین و حفظ اصول ناتو تأکید می‌کنند، اما این مطالبات در برابر سیاست‌های قاطع‌تر آمریکا و نارضایتی‌های گسترده داخلی، عملاً بی‌وزن باقی می‌مانند. این تناقض، اروپا را در یک دام خودساخته گرفتار کرده است: از یک‌سو مجبور به تداوم تعهدات پرهزینه در قبال جنگ اوکراین‌اند و از سوی دیگر، توان سیاسی لازم برای امتیازگیری یا تغییر مسیر را در اختیار ندارند.

بخش قابل‌توجهی از شهروندان اروپایی نسبت به نحوه مدیریت جنگ اوکراین و میزان مداخله کشورشان ناراضی‌اند و این نارضایتی را در نظرسنجی‌ها، انتخابات محلی و حتی اعتراضات خیابانی بروز داده‌اند. در کنار این فشارها، «انگاره‌های ملی و داخلی» نیز بر «اختلافات استراتژیک» در ناتو سایه انداخته است. تردید‌های صدر اعظم آلمان درباره طرح‌های صلح آمریکا تنها یک اختلاف سیاسی نیست؛ بلکه بازتاب ناتوانی برلین در اعمال اراده ملی بر میز مذاکرات است. دولت‌هایی که با بحران‌های اقتصادی و اجتماعی دست‌وپنجه نرم می‌کنند، توان طرح‌ریزی مطالبه‌های رادیکال‌تر ـ که شاید برای منافع بلندمدت اروپا ضروری باشند ـ را ندارند، زیرا هرگونه تنش اضافی می‌تواند مشروعیت شکننده آنها را از میان ببرد.

در نتیجه، مناقشه اوکراین برای اروپا به یک بحران تمام‌عیار تبدیل شده است؛ نه تنها در میدان جنگ، بلکه در میدان سیاست داخلی. دولت‌های اروپایی میان وفاداری به تعهدات ناتو و ناتوانی در توجیه هزینه‌های سنگین این تعهدات برای افکار عمومی گرفتار شده‌اند. این روند ناتو را با تضعیف ساختاری مواجه می‌کند؛ زیرا در غیاب اراده ملی مستحکم در پایتخت‌های اروپایی، انسجام این پیمان صرفاً بر پایه اراده قدرت‌های مسلط‌تر شکل می‌گیرد. این همان کابوسی است که اروپا در آینده‌ای نه چندان دور ناچار به مواجهه مستقیم با آن خواهد بود.
 
 
 

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب
رسپینا