نتفلیکس از پرونده مخوف «هیولای فلورانس» سریال ساخت

نتفلیکس از پرونده مخوف «هیولای فلورانس» سریال ساخت
پرونده «هیولای فلورانس» یکی از پیچیده‌ترین جنایات تاریخ ایتالیا است که نزدیک به نیم قرن ذهن مردم و رسانه‌ها را به خود مشغول کرده است. این قتل‌های زنجیره‌ای که عمدتاً زوج‌های جوان را در خودروهایشان هدف قرار می‌داد، به طرز وحشیانه‌ای انجام می‌شد و شامل شلیک به مردان و مثله کردن زنان بود.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا به نقل از گاردین، پرونده «هیولای فلورانس» یکی از مرموزترین و پیچیده‌ترین جنایات تاریخ ایتالیا است که نزدیک به نیم قرن ذهن مردم و رسانه‌ها را به خود مشغول کرده است. این قتل‌های زنجیره‌ای که عمدتاً زوج‌های جوان را در خودروهایشان هدف قرار می‌داد، به طرز وحشیانه‌ای انجام می‌شد: مرد‌ها ابتدا با شلیک گلوله کشته می‌شدند و سپس زنان مثله می‌شدند. 

در مجموع، هفت یا هشت زوج قربانی این جنایت‌های هولناک اعلام شدند، اما احتمال ارتباط ۱۶ قتل دیگر نیز با این پرونده مطرح شده است. آنچه این پرونده را بیش از پیش عجیب کرده، تنوع مظنونین، ناپدید شدن یا ظاهر شدن ناگهانی مدارک، و پیچیدگی روابط بین افراد درگیر در پرونده است. برخی معتقدند که این جنایات نه توسط یک فرد، بلکه به شکل گروهی و سازمان یافته انجام شده‌اند و حتی هدف آن‌ها ممکن است جمع آوری اعضای بدن برای مناسک شیطانی یا فرقه‌ای بوده باشد.

سریال چهار قسمتی هیولای فلورانس ساخته استفانو سولیما، که در اکتبر ۲۰۲۵ از نتفلیکس پخش شد، تنها به بخش ابتدایی این پرونده می‌پردازد.

تمرکز این سریال روی «نظریه تحقیقی ساردینیایی» است؛ نظریه‌ای که خانواده وینچی – سه برادر اهل ساردینیا – را مظنون می‌داند، و به ویژه روی ارتباط آن‌ها با نخستین قتل در سال ۱۹۶۸ تاکید می‌کند. در آن زمان، باربارا لوچی و نامزدش در خودرویشان کشته شدند و پسر خردسال لوچی در صندلی عقب خواب بود.

تحقیقات در طول سال‌ها مسیر‌های متفاوتی را طی کرده است. پیترو پاچیانی، متهم اصلی دهه ۹۰، ابتدا محکوم و سپس تبرئه شد. همدستان او، ماریو وانی و جیان‌کارلو لوتی، بعد‌ها به زندان‌های بلندمدت محکوم شدند. اما کارآگاه میکله جوتاری، مسئول تحقیقات در دهه ۲۰۰۰، معتقد بود این افراد مهره‌های یک شبکه بزرگ‌تر بوده‌اند و قتل‌ها به سفارش نیرو‌های پنهانی برای مناسک شیطانی صورت گرفته‌اند. او همچنین به ارتباط بین قتل‌ها و محافل فاسد شامل خانه‌های فساد و مهمانی‌های فرقه‌ای اشاره کرد.

دادستان جولیانو میگنینی نیز نظریه‌های جنجالی تری را دنبال کرد، از جمله تحقیق درباره مرگ مشکوک دکتر فرانچسکو ناردوچی، متخصص زنان و یک فراماسون، که جسدش یک ماه پس از آخرین قتل در سال ۱۹۸۵ در دریاچه‌ای کشف شد، بدون کالبدشکافی. او حتی ادعا کرد جسد دفن‌شده در قبر ناردوچی ممکن است دو بار تعویض شده باشد.

مرگ‌های مشکوک در این پرونده ادامه یافت، از جمله سوختن فرانچسکو وینچی در خودرو، و قتل زنی به نام میلوا مالاتستا و فرزند سه ساله اش. این حوادث، همراه با ارتباطات پیچیده میان خانواده‌های قربانیان، متهمان، و برخی از مقامات، به شکل گیری نظریه‌های توطئه و شک در خصوص درستی تحقیقات رسمی دامن زد.

در نهایت، بسیاری از محققان و مستندسازان به این نتیجه رسیده‌اند که «هیولا» یک فرد نبوده، بلکه گروهی از «هیولاها» بوده‌اند که در جنایاتی دسته جمعی با اهدافی پنهان همکاری می‌کرده‌اند. پرونده «هیولای فلورانس» اکنون بیشتر شبیه افسانه‌ای مدرن است درباره ناپایداری حقیقت و وسواس انسان به یافتن پاسخ در دل تاریکی‌ها تا یک پرونده ساده جنایی.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب
رسپینا