صهیونیسم جهانی آزموده را میآزماید
خبرگزاری آنا - *بشیر اسماعیلی؛ سال ۲۰۱۱، ده سال پس از وقوع 11 سپتامبر، «فرید زکریا» نویسنده و تحلیلگر معروف روابط بینالملل در آمریکا کتاب «دنیای پساآمریکایی» را منتشر کرد. گذشت یک دهه بعد از یازدهم سپتامبر و ناکامی آمریکا در عراق و افغانستان کافی بود تا «فرید زکریا» را به این مطلب واقف کند که دوران نظم نوین جهانی و یکجانبهگرایی آمریکا به پایان رسیده است.
به باور او، آمریکا باید خودش را برای پذیرفتن قدرتهای نوظهوری مانند چین، روسیه، هند و .. آماده کند.
این دوران مقارن با شکست «طرح خاورمیانه بزرگ» نیز بود؛ طرحی که باید در جغرافیای سیاسی منطقه غرب آسیا تغییرات بنیادینی را به وجود میآورد تا به طور ساختاری، مدیریت سلطهآمیز آمریکا بر منطقه را ممکن میساخت.
اکنون نه آمریکا قادر به ایجاد خاورمیانه بزرگ شده نه چراغ سبزی که به رژیم صهیونسیتی برای تغییر نقشه منطقه نشان داد به جایی رسیده است. چشم بستن بر جنایات جنگی و نسلکشی نتانیاهو و تقویت نظامی و مالی رژیم اشغالگر قدس دستاوردی جز لطمه واردآوردن به قدرت نرم و وجهه ایالات متحده نداشته است
این حقیقت در بیانات رهبر معظم انقلاب هم بارها ذیل مفهوم «افول آمریکا» مورد تأکید قرار گرفته است؛ اما برای کاهش تمرکز آمریکا در غرب آسیا، پیشزمینههایی لازم است؛ نخست اینکه هرچند نیاز آمریکا به نفت خلیج فارس به مدد استخراج گسترده «نفت شیل» رفع شده است، اما رهاکردن منطقهای که 70 درصد انرژی جهان را تولید میکند به منزله واگذاری آن به رقبا خواهد بود.
دوم اینکه، آمریکا خود را ملزم به حمایت از موجودیت رژیم صهیونسیتی میداند و حاضر نیست با ترک منطقه، موازنه قوا به نفع ایران و نیروهای مقاومت تغییر یابد. «نفتالی بنت» نخست وزیر پیشین رژیم صهیونسیتی که در بسط ایرانهراسی سابقه طولانی دارد، اعتقاد داشت ایران یک حلقه آتش پیرامون رژیم صهیونسیتی به واسطه محور مقاومت ایجاد کرده است. دکترین اختاپوس نیز برای تفسیر حمایت جمهوری اسلامی ایران از محور مقاومت توسط وی به کار برده شد؛ بنابراین صهیونیستها آمریکا را تحت فشار گذاشتند تا بعد از هفتم اکتبر از بهانه به دست آمده برای تغییر جغرافیای سیاسی منطقه غرب آسیا استفاده کنند.
نتانیاهو از «نظم نوین» و «خاورمیانه جدید» صحبت میکند، همانطور که جورج بوش بعد از 11 سپتامبر از «جنگ صلیبی» و خاورمیانه بزرگ دم میزد، نتانیاهو هم نام عملیات لبنان را به «عملیات رستاخیز» تغییر داد و البته همچنانی که جورج بوش هنوز در افغانستان گرفتار بود به عراق حمله کرد، رژیم صهیونسیتی هم هنوز بر حماس غلبه نکرده، جبهه لبنان را باز میکند؛ اما «آزموده را آزمودن خطاست»؛ همانطور که عراق و افغانستان به باتلاق آمریکا تبدیل شد، بعد از یکسال رژیم صهیونسیتی هنوز هیچ یک از اهداف مد نظرش را تحقق نبخشیده است.
اکنون نه آمریکا قادر به ایجاد خاورمیانه بزرگ شده نه چراغ سبزی که به رژیم صهیونسیتی برای تغییر نقشه منطقه نشان داد به جایی رسیده است. چشم بستن بر جنایات جنگی و نسلکشی نتانیاهو و تقویت نظامی و مالی رژیم اشغالگر قدس دستاوردی جز لطمه واردآوردن به قدرت نرم و وجهه ایالات متحده نداشته است.
آمریکا، رژیم صهیونسیتی، اتحادیه اروپا و در کل تمدن غرب باید متوجه این مهم شوند که راه حل نهایی منطقه، نه از طریق تغییر مرزهای سیاسی و کشتار و تخریب در غرب آسیا که فقط با حل و فصل مسئله فلسطین حاصل خواهد شد؛ حل و فصلی که بر مبنای احقاق حقوق 5 میلیون فلسطینی در سرزمینهای اشغالی و بازگشت بیش از 5 میلیون آواره در خارج از آن صورت بپذیرد و اندیشههای رادیکال تحقق ارض موعود و امپراتوری نژادپرستانه صهیونیسم در منطقه از بین برود؛ اما تا رسیدن به این نقطه، منطقه غرب آسیا چقدر دیگر باید هزینه بدهد، مشخص نیست.
* استادیار روابط بینالملل و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی اصفهان
انتهای پیام/