«ملاقات خصوصی»؛ داستانی که دیر راه میافتد/ ورود یک استعداد جدید به عرصه کارگردانی سینمای ایران
گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، علی ترابی ـ «ملاقات خصوصی» شبیه یک مسابقه فوتبال است که ۶۰ دقیقه ابتدایی چندان جذابی ندارد و دو تیم درگیر ارزیابی یک دیگر هستند، حملات پیدرپی از سوی دو تیم در جریان نیست، اما هرچه به پایان نزدیک میشود زیباتر و جذابتر میشود؛ آن قدر که بیننده دوست ندارد کار به دقیقه نود و سوت پایان برسد.
تصاویر زیبا، ریتم کند
فیلم در نیمه ابتدایی ریتم کندی دارد و قصه سریع پیش نمیرود، گویی کارگردان سرگرم بازی با رنگها و قابهاست. البته که در این زمینه هم موفق است و همین امر شاید کار را در آن دقایق دیدنی و قابل تحمل میکند.
دکوپاژ فیلم در صحنههای حضور پروانه در دشت پشت خانه بسیار زیباست. ترکیب رنگ جذاب و چشمنواز از بوتههای خار مریم و لباس آبیرنگ او در کنار آسمان زیبای دشت در سطح سینمای ایران واقعا کمنظیر است.
قصهای که دیر راه میافتد
قصه دیر راه میافتد، آن قدر که در پایان فیلم مخاطب آرزو میکند ای کاش این ریتم مناسب از ابتدای فیلم دنبال میشد. البته مطابق با قصه میتوان این طور تصور کرد که دست بر قضا کارگردان تعمدا سعی داشته فیلم را نگه دارد و زندگی زیبای پروانه پیش از ورود با دنیای جدیدش را خوب نشان مخاطب بدهد.
وقتی در اواخر فیلم گره داستان باز میشود، بهتر میتوان به ریتم ابتدای داستان و افراط در نمایش صحنههای عاشقانه زندگی پروانه پی برد.
شخصیتپردازی پیچیده و بازی قابل قبول هوتن شکیبا
بیراه نیست اگر کسی مدعی شود ضعف اصلی فیلمهای امروز سینمای ایران، در فیلمنامه است. وقتی بازیها اغلب خوب و قابل قبول هستند، کارگردانی و طراحی صحنه غالبا در سطح کیفی مطلوب قرار دارند، تدوین مناسب است و گریمهای بعضا سنگین و خوبی را مخاطبان شاهد هستند؛ متاسفانه ضعف در فیلمنامه باعث خراب شدن کارها میشود.
اینجا و در «ملاقات خصوصی» اما ماجرا کمی متفاوت است. فیلمنامه این اثر که بر اساس داستانی واقعی به نگارش در آمده در شخصیتپردازی قوی عمل کرده است. شخصیت فرهاد که هوتن شکیبا آن را بازی کرده است، آن قدر پیچیده طراحی شده که در خلال کار چندین مرتبه مخاطب را به اشتباه میاندازد و رفتارهای خاصی دارد.
بیشتر بخوانید:
«شادروان» نقدی طنز بر یک رفتار اجتماعی غلط
«مرگ بازنده» برگ برنده کارنامه بازیگری جواد عزتی
وقتی علیرضا بیرانوند «سوباسا» میشود
غافلگیری در روز دوم جشنواره با «علفزار»
«لایههای دروغ»؛ فیلمی که در حد و اندازه جشنواره فجر نبود
«برف آخر»؛ فیلمی که کم دیالوگ میگوید اما حرف خوب میزند
«ماهان» ضعیف و آشفته در فجر چهلم چه میکند؟
گرچه بازی هوتن شکیبا در برخی سکانسها یادآور عاشقانههای پیشین او در «لیسانسهها» و «شبی که ماه کامل شد» است، اما به هرحال بازی قابل قبولی دارد.
معرفی یک استعداد جدید به سینمای ایران
وقتی سال ۹۷ و در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر، سعید روستایی با «متری شیش و نیم» درخشید و توانست سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه مردم را کسب کند، بسیاری از منتقدان و اهالی رسانه به احترام ورود یک استعداد جدید به دنیای کارگردانی سینمای ایران، ایستاده دست زدند.
حالا و سه سال بعد در چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر که نقاط روشن و مثبت اندکی هم دارد، فیلم امید شمس بارقههایی از امید به آینده سینمای ایران را در اهالی سینما زنده کرده است.
امید شمس که در تیم نویسندگی اثر نیز حضور داشته است، بهعنوان یک فیلم اولی به چهلمین جشنواره فیلم فجر پا گذاشته و الحق و الانصاف توانسته در نخستین اثرش بدرخشد. تا اینجای کار و پس مشاهده نیمی از کارهای جشنواره چهلم میتوان حساب امید شمس را از دیگر کار اولیهای جشنواره مثل سید مرتضی فاطمی جدا کرد و از او برای آیندهسازی در سینمای ایران توقع داشت. باید منتظر ماند و دید او با مراجعه به نظرات منتقدان و بزرگان سینما چقدر میتواند خود را قویتر کرده و این درخشش را تکمیل کند.
انتهای پیام/۴۱۰۴/پ
انتهای پیام/