«سرجوخه» نشان داد شیوه عمل اراذل و اوباش تغییر کرده/ سریالی که ساختارشکنی کرد اما هنجارشکنی نه!
به گزارش خبرنگار حوزه رادیو و تلویزیون گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، «سرجوخه» عنوان سریالی است که از هفته اول آبان هرشب ساعت 20:45 روی آنتن شبکه سه سیما رفته است.
به گزارش خبرنگار حوزه رادیو و تلویزیون گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، سریال تلویزیونی «سرجوخه» یکی از مهمترین سریالهای تلویزیون در ماههای اخیر بوده، اثری به تهیهکنندگی ابوالفضل صفری و کارگردانی احمد معظمی که در 30 قسمت آماده شده و این روزها به قسمتهای پایانی خود نزدیک شده است. معظمی و صفری در چند وقت اخیر در زمینه ساخت سریالهای خوش ریتم اجتماعی – امنیتی عملکرد قابل دفاعی داشتند و دست روی سوژههایی گذاشتند که کمتر شبیه به آنها را در رسانه ملی دیده بودیم.
حسین امیرجهانی، نویسنده این سریال نامی آشنا در زمینه آثار تلویزیونی است، کسی که البته پیش از این سریالهایش چنین فضایی نداشتند. با این نویسنده که قبلاً با نام او در آثاری همچون «پدر»، «چرخ فلک»، «بر سر دوراهی»، «حکایتهای کمال» و «نجلا» آشنا شدیم، درخصوص جدیدترین کارش یعنی «سرجوخه» گفتوگو کردیم، سریالی که این روزها پرمخاطبترین سریال تلویزیون است.
آنا: زوج ابوالفضل صفری و احمد معظمی در چند سال اخیر با آثاری مثل «خانه امن» و «ترور خاموش» در تلویزیون حضور داشتند، شما چطور به این گروه پیوستید؟
امیرجهانی: از همان ابتدا که کار در حد یک سوژه بود، قرار بود سریال «سرجوخه» فضای متفاوتی نسبتبه کارهای قبلی داشته باشد،ترجیح این عزیزان و اتاق فکری که پشت کار بود این بود که سرجوخه که آن زمان با اسم «زندگی معمولی» مطرح بود، با نویسنده متفاوتی نسبت به آثار قبلی به سرانجام برسانند. از این جهت من دعوت به همکاری کردند.
چون به کارهای اجتماعی علاقه زیادی دارم و آثار قبلیام هم در حیطه مسائل اجتماعی بود، وقتی با هم صحبت کردیم،خیلی زود به این نتیجه رسیدیم که میتوانیم رویکرد اجتماعی جدیدی به مسائل امنیتی داشته باشیم. به این صورت که سریال در دل قصهای امنیتی، به آسیبهای اجتماعی میپردازد. این برای خودم هم جذاب بود که منجر به طراحی سه قصه موازی شد، قصههایی که در «سرجوخه» میبینیم.
آنا: زمانی که این پیشنهاد با شما مطرح شد فکر میکردید این کار چه چالشهایی به همراه خواهد داشت و بعداً در طول مسیر با چه چالشهایی برای نوشتن آن مواجه شدید؟
امیرجهانی: این مسئله که یک پروژه به قدری متفاوت باشد که قبل از هر چیزی، من نویسنده را دچار چالش کند، برایم جذاب است. اصلاً علت اینکه به کارهای اجتماعی علاقه دارم همین است که شما با پدیدههای مختلف اجتماعی و مسائل روز جامعه طرف هستید و واقعاً این مسئله برای من چالشبرانگیزاست. به همین دلیل هم زمانی که این کار را شروع کردم،دنبال این بودم که مسائل جدیدی در آن مطرح شود.
با همین فرمول هم اینفلوئنسرها، شاخهای مجازی و سایتهای شرطبندی را به عنوان سوژههای اصلی مطرح کردیم که وقتی طرح به سازمان رفت آنها هم از آن استقبال کردند. اگر اشتباه نکنم این برای اولین بار بود که بحث سایتهای شرطبندی یا کاراکتری برگرفته از شاخهای مجازی در تلویزیون به تصویر کشیده میشود.
آنا: «سرجوخه» قصه به روزی داشت. مسئله شاخهای مجازی از یک طرف و شرطبندیهای فوتبالی جذابیت مضاعفی به کار داد، چون مواردی بودند که به فضای ذهنی مخاطب خیلی نزدیک و برای تماشاگر کاملاً ملموس بودند. این نزدیکی فضا چقدر به شما برای خلق فیلمنامه کمک کرد؟
امیرجهانی: واقعیت این است که همه ما درگیر این مسائل هستیم و این اتفاقات در فضای مجازی این روزها در حال رخ دادن است.بالاخره ما تلفن همراه درجیبمانداریم و حتی اگر دنبالکننده این افراد هم نباشیم،دائما اخبار و حواشی زندگی آنها را میبینیم. همینطور خیلی از آدمهایی که در اطراف ما هستند، درگیر سایتهای شرطبندی شدند این ماجراها غیرقابل کتمان است. قبلاً فکر میکردم فقط آدمهای معمولی درگیر این هستند، اما اصلا اینطور نیست و احساس کردم که این مسئله باید یک بار در تلویزیون مطرح شود.
آنا: زمانی که فیلمنامه این کار را مینوشتید، فکر میکردید با موافقت مدیران سیما مواجه شود؟
امیرجهانی: صادقانه بگویم، وقتی فیلمنامه را مینوشتم، خیلی از بچههای گروه میگفتند تلویزیون این کار را انجام نمیدهد و این سوژه باید به شبکه نمایش خانگی برود. ولی تلویزیون این کار را کرد، پای «سرجوخه» ایستاد، سریال پخش شد و اتفاق خاصی هم نیفتاد.بعضی مواقع ما نویسنده ها دست به عصا می شویم و خودمان را سانسور میکنیم و این اتفاق بسیار بدی در حوزه هنر و فرهنگ است، درحالی که کاری مثل این سریال با این طرح و ایده پخش شد و تلویزیون هم باید این مسیرش را ادامه دهد.
نویسندهها خودسانسوری نکنند
آنا: ولی خیلی از نویسندهها و سریالسازها در این سالها نظری مخالف نظر شما داشتند.
امیرجهانی: به هر جهت روند سادهای نیست که مسئلهای را در تلویزیون پیگیری و بدون مشکل کار کنید. باید به شوراهای مختلفی سر بزنید و سیاستهای کلان تلویزیون را بدانید. وقتی تلویزیون تصمیم میگیرد در مورد اینترنت، شاخهای مجازی یا شرطبندیهاسریال بسازد، یعنی احساس نیاز و احساس خطر کرده و قطعاً با برآیند تحقیق و پژوهشی به این ایده رسیده، به همین دلیل هم تمام قد پای کار ایستاده است و خب نتیجهای هم که تلویزیون از پخش سرجوخه گرفت مطلوب بود.
آنا: یعنی شما معتقدید نقش اصلی را درخصوص ساخت این قبیل آثار خطشکن خود تلویزیون ایفا میکند؟
امیرجهانی:
بله سرجوخه خط شکنی کرد...اگر تلویزیون ارادهاش بر این باشد کاملاً میتواند سریالهای خوبی در این فضاها کار کند که البته به نظر میرسد در سیاست گذاری های جدید سازمان چنین اراده ای مشهود است.از طرف دیگر وقتی میبینیم که مثلا در شبکه نمایش خانگی سریالهایی پخش میشود، با وجود آزادی عمل بیشتر و خط قرمز کمترواقعا ضعیف هستند، بیشتر به ارزش این مسئله پی میبریم. الان مخاطب به این مساله رسیده است که در پلت فرم ها به جز یک ذرق و برق ظاهری چیزی وجود ندارد. البته نمیخواهم زحمات همکارانم را نادیده بگیرم اما در این یکسال اخیر به جز سریال «زخم کاری» سریال خوبی در نمایش خانگی ندیده ام... شما بگویید مخاطب وی او دی ها برای از راه رسیدن قسمت جدید کدام یک ازسریالهای در حال پخش پلت فرم ها لحظه شماری میکند...؟ حاضر است کدام قسمت برخی از این سریالها را با تکرار ببیند؟ طبق آمار برنامه «شبهای مافیا» از سریالهای پلت فرم ها بیشتر بیننده داشته... این یعنی به پلت فرم ها به جز یکی سریال در بقیه کارها موفق عمل نکرده اند.
خیلی از سکانسهایی که من می نوشتم پرالتهاب و ساختارشکنانه بود. برای ترسیم درست فضای گنگ شاخهای مجازی باید روابطی طراحی میشد که احساس میکردیم شاید خارج از چارچوب باشد و تلویزیون آنها را نمایش ندهد، آن روابط برای اتمسفر کار و باورپذیری اثر مهم بود.تلویزیون نیز برای اینکه فضای واقعی زندگی شاخهای اینستاگرامی نشان دهد، آن صحنهها را حذف نکرد.
آنا: خودتان انتظار داشتید که برخی صحنهها حذف شود؟
امیرجهانی: شما وقتی در تلویزیون کار میکنید و میخواهیدشخصیتی که تمام ابعاد زندگیاش خط قرمزی است را به تصویر بکشید، ناخودآگاه به این مسائل فکر میکنید.«کیان» از آن شخصیتهایی است که همه چیز آن خط قرمز است و نوع ارتباطاتی که در گروهشان با هم دارند هم خط قرمزی است. ولی رسانه ملی تمام زیر و بم این شخصیتها را (که در چند قسمت نوشته شدند) به نمایش میگذارد. این نشان میدهد مدیران سازمان ارادهشان بر این است که واقعاً کارهای جدیدی در صداوسیمارخ دهد.
اصل اینکه تلویزیون اراده میکند به چنین کاری بپردازد، به نظرم نشاندهنده تأثیرگذاری تلویزیون و اینکه تلویزیون میتواند خیلی کارهای چالشیتری انجام دهد. به نظرم «سرجوخه» فضا و راه جدیدی در تلویزیون باز کرده و امیدوارم که مدیریت سازمان با همین شجاعت این فضا را ادامه دهد، چون نتیجهاش را هم میبیند وبرآیند کلی این ماجرا هم به نفع سازمان و هم به نفع نظام است. البته نکته مهم و ظریفی که نباید غافل شد این است که سرجوخه اثری ساختارشکنانه بود اما به هیچ وجه هنجار شکنی نکرد. محتوای غنی و مضمون اثر شاهد و گواه این مساله است.
آنا: برای به تصویر کشیدن شخصیتهای اصلی این سریال مثل غلامرضا، از شخص خاصی الگو گرفته بودید؟
امیرجهانی: بخشی از این شخصیتپردازیها به زیست نویسنده برمیگردد. من در زندگی خودم با افرادی مثل غلامرضا آشنا بودم و خیلیهایشان را از نزدیک میشناختم. بخش دیگری از طراحی شخصیت هم انتزاعی است، و در کل ممکن است کاراکتری از تلفیق دو یا سه شخصیت واقعی به وجود بیاید.
کشف شخصیتهای واقعی سرجوخه
آنا: به طور خاص شخصیتهای «سرجوخه» مابهازای خارجی دارند؟
امیرجهانی:بخشی از آنها بله، از افرادی که واقعی گرفته شدند،در برخی دیگر از آنها نیز نشانههایی قرار گرفته که مخاطب خودش مابهازای خارجی آنها را پیدا میکند. این روزها در زندگی روزمره میبینیم بسیاری از این افراد که درگیر این فضا هستند،درآمدهای آنچنانی دارند. به همین دلیل اگر هم به طور مستقیم نشان ندادیم که فلان شخصیت کیست، اما نشانههایی گذاشتیم که مخاطب کشف کند.کمااینکهبعد از پخش سریال هم در فضای مجازی دیدیم که میگفتند فلان شخصیت «میلاد حاتمی» است یا دیگری «محسن افشانی» است و یا آوین که خودکشی کرد فلان شاخ مجازی است و مواردی از این دست.
به نظر میرسد به این که مخاطب این شخصیتها را کشف کند، خیلی امیدوار بودید. درست است؟
امیرجهانی: اینکه مخاطب خودش مابهازای خارجی این شخصیتها راپیدا کند و بفهمد پشت اتفاقات و سبک زندگی آنها چه چیزی در جریان است، تأثیرگذاری کار را بیشتر کرد. نکته دیگری که باید در مورد شخصیتها به آن اشاره شود این است که وقتی شما به عنوان نویسنده، جزئیات شخصیت را مینویسید و به تصویر میکشید، احساس میکنید که اجازه پخش چنین کاری با چنین شخصیتی را نخواهند داد.پس قطعا شخصیت من یا در پرداخت و یا در پخش دچار ممیزی خواهد شد و نتیجتا مخاط با کارکتری باسمه ای و ابلهانه مواجه خواهد شد. پس ترجیح می دهید به سمت چنین کارکترهایی که ناهنجاری دارند نروید و همان شخصیتهای همیشگی و کلیشه ای را انتخاب کنید.
اما حقیقت این است که سریال سرجوخه همان همیشگی تکراری نبود. چه در سوژه چه در مضمون و چه ساختار کار... چون این فضا برای پرداخت به سوژه و روابط شخصیت ها فراهم شد و در نتیجه مخاطب باور کرد که شخصیت واقعی این افراد به همین شکل است.اینکه شخصیتها (در نگارش و اجرا) واقعی شدند و این روابط به درستی درآمد، کلیت سریال را باورپذیرتر کرد.
آنا: چقدر از متنی که به تیم تولید دادید دقیقاً همانی بود که در زمان پخش شد، اصولا تیم تولید به فیلمنامه وفادار بود؟
امیرجهانی: تمام کاری که اجرا شد کاملاً مبتنی بر متن فیلمنامه بود. احمد معظمی از آن دست کارگردانهایی است که به متن وفادار میماند. البته ایشان به عنوان کارگردان اگر نکتهای داشت، همیشه تعامل میکرد و پیشنهاد میداد. او جزء آدمهای درجهیکی است که همراه کار است و تو به عنوان نویسنده خیالت راحت است که کار را به درستی اجرا میکند. چون اجرای این کار واقعاً خیلی سخت بود،به نظرم از خود آقای معظمی هم بپرسید قطعاً میگوید «سرجوخه» سختترین سریال او بوده است.
بیشتر بخوانید:
چهارمین همکار زوج سریالساز در تولید آثار راهبردی
پراکندگی سوژهها
آنا: نقدی که در مورد قصه این سریال مطرح شده، این است که سوژههای مختلف آن (شرطبندی، شاخهای مجازی، اینفلوئنسرها) هر کدام به تنهایی میتوانستند بنمایه اصلی یک سریال ۲۰-۳۰ قسمتی، باشند ولی در «سرجوخه» پکیجی از ایدهها و یک پراکندگی محتوایی را میبینیم؛ چرا چنین اتفاقی برای داستان این سریال رخ داد؟
امیرجهانی: وقتی شما میگویید، میخواهم به فضای مجازی، شاخهای مجازی و اینفلوئنسرها بپردازم، به خاطر گستردگی فضای مجازی، بچهقصهها، موقعیتها و پیرنگهای فرعی هم به داستان اضافه میشود و طبیعتا باعث پراکندگی در قصه میشود که در حقیقت ذات فضای مجازی است. شما وقتی در مورد اینفلوئنسرها حرف میزنید، به کلکلهای ساختگیشان فکر میکنید و به این ایمان دارید که تمام این مسائل برای جذب فالوور است.اینکه پشت سر اینها یک گروه مافیای اقتصادی وجود دارد که درآمد هنگفت خود را دارد، ماهیت سایتهای شرطبندی را نشان میدهد که درگاه های پرداخت آن به صورت غیرقابل باوری در داخل کشور هستند که رد و پای افراد مطرح و گاها آقازاده ها هم در آن مشهود است. همه اینها چون به هم مرتبط هستند، ناخواسته با هم ادغام میشوند.
آنا: احساس نکردید که ممکن است سوژهای در این میان حیف شود و آنطور که باید به آن پرداخته نشود؟
امیرجهانی: قبول دارم که میشد به تمام این سوژهها مفصلتر پرداخت، اما من خیلی دوست دارم اثری که مینویسم ریتم تندی داشته باشد. شاید این امکان وجود داشت که هر کدام از آن سوژههابه عنوان یک قصه جداگانه پرداخت، ولی میخواستم ریتم کار تند باشد و ماجراهای مختلفی در دل قصههای اصلی این سریال رخ دهد تا شخصیتهایم را در فضاهای مختلف و موقعیتهای قرار دهم. بخشی از آنها هم به صورت گذرا اشاره شده تا صرفاً به فضا و مود کار کمک کند.
آنا: به نظر شما ساخت چنین سریالهایی با این فضای خاص، چقدر باعث تغییر نگاه مخاطب به تلویزیون میشود؟
امیرجهانی: تلویزیون همچنان رسانه اول مردم است. نقدهایی به عملکرد آن وجود دارد اما مردم همچنان تلویزیون میبینند. به همین دلیل امیدوارم با مدیریت جدید، این مسیر در رسانه ملی باز شود و بتوانیم کارهای جذابتری تولید کنیم. خصوصا اینکه وی او دی ها به جهت اولویت های مالی که دارند به کارهای دم دستی رو آورده اند. این در حالی است که باید به مخاطب احترام گذاشت کاری در شان او تولید کرد. کارهای با کیفیتی که تماشاگر چیزی که دلش میخواهد را در آن ببیند. ما با رعایت تمام چارچوبهایی که داریم میتوانیم کارهای استانداردی بسازیم که مخاطب ببیند و کیف کند و لذت ببرد. ضمن اینکه در کارهایی مثل «سرجوخه» بحث آموزشی هم بسیار مهم است.
آنا: مباحث مربوط به آموزش فضای مجازی، و بحثهای امنیتی اجتماعی؟
امیرجهانی: بله و در رأس همه اینها مسئله نفوذ است. نفوذی که با اشاره به گذشته کشمیری خطی ترسیم می شود و با نادیده گرفتن هشدارها در ایم مورد اکنون شاهد هستیم که این مسئله به کف جامعه ما ورود کرده شخصیتهای عادی جامعه را ولو ناخواسته درگیر خود کرده است.شرایط بد اقتصادی باعث شده آسیبها و خطرات نفوذ به سمت این افراد برود، واقعیت این است که این روزها دیگر کاربری اراذل و اوباش نسبت به قبل عوض شده... از مساله ابتذال بگیرید تا نوچه پروری مجازی تا اینکه اراذل و اوباش ابزاری شده اند برای سرویس های جاسوسی خارجی... این جزء نکاتی بود که ما در سریال «سرجوخه» به آن پرداختهایم... هشدارها، آموزشها و راهکارها به فراخور قصه ولو کوتاه پرداخت شده است. از این جهت می توان گفت مخاطبان سرجوخه هم مسئولین هستند هم خانواده ها و مردم عادی جامعه.
انتهای پیام/۴۱۷۳/
انتهای پیام/