عصمت نوشته کامپیوتر خداست
به گزارش خبرنگار گروه علم و فناوری خبرگزاری آنا، سیده رقیه آذرنگ نویسنده کتاب عصمت در نشست رونمایی از این کتاب عنوان کرد: بنده ادعایی در عرصه نویسندگی ندارم. درباره این کتاب نیز همواره بیان کردهام؛ «این کتاب به سفارش شهید نوشته شده است» به تعبیر مادر شهید، کتاب عصمت نوشته زمینی نیست، این کتاب را کامپیوتر خدا نوشته است. مسئله اصلی در هنر انقلاب، نام افراد نیست، بنده پیش از این بارها اشعاری درباره شهدا، اهل بیت و مفاهیم انقلابی سرودهام و گلهای از قرائت آنها بدون نام بردن از خود نداشتم؛ چرا که نامها برای ما در فرهنگ و هنر انقلابی در اولویت نیستند، مفاهیم دیگری در اولویت هستند به خاطر دارم در کوران حوادث فتنه سال ۱۳۸۸ شعری سرودم که گروه سرودی از گیلان بدون نامبردن از بنده، این قطعه را مقابل مقام معظم رهبری اجرا کردند اما گلهای نداشتم.
ذکر دم شهادت عصمت «اللهاکبر» بود
نویسنده کتاب عصمت تصریح کرد: سال ۱۳۹۲، شب شهادت حضرت علی (ع) در رویایی صادقه دیدم که در گلزار شهدای «شهیدآباد» دزفول حضور دارم (متولد دزفول هستم)، متوجه مزار شهیدی با نام «احمدی روشن» شدم که بسیار نورانی بود، سر که برگرداندم با مزاری فرو رفته در غبار مواجه شدم، تلاش زیادی کردم تا غبار از مقبره آن شهید بزدایم اما هرچه کردم، فایده نداشت، در همان لحظات سطلی پر از آب در کنارم پدیدار شد، غبار مزار شهید را شستم و نام شهید «عصمت پور انوری» مقابل چشمانم ظاهر شد. مدتی بعد توسط بسیج خواهران دزفول به جلسهای دعوت شدم. دستور آن جلسه تهیه بروشوری از زندگی شهدای زن دزفول بود. هر یک از حضار نام شهیدی را بر زبان آوردند تا اینکه ناگهان فردی از میان جمعیت اسم شهید «عصمت پورانوری» را فریاد زد و من در فکر رویای چند روز پیش خود فرورفتم. تلاش زیادی کردم تا در نهایت توانستم شماره تماس و محل زندگی مادر شهید پورانوری را پیدا کنم اما ایشان در ابتدا حاضر به گفتوگو نمیشدند؛ چرا که شهید عصمت از شهدای شاخص و برجسته دزفول بودند و در برنامه های بیشماری حضور داشتند اما در هر صورت مادر شهیده پورانوری را مجاب به شرکت در این مصاحبه کردم.
وی افزود: مادر شهیده پوانوری روایت خود را اینطور شروع کردند؛ عصمت تازه عروس بود، همسرش در جبهه کرخه حضور داشت. عصمت عضو فعال بسیج و فرمانده پایگاه مقاومت خواهران بود. دزفول آن روزها در شرایط بغرنجی قرار داشت از طرفی هر لحظه خبر شهادت یکی از فرزندان خود را دریافت میکرد از سوی دیگر به طور مداوم مراسم تشییع شهدا در این شهر برقرار بود. هنگامی که عصمت همراه مادر و خواهر همسر خود در مراسم تشییع شهدای عملیات طریق القدس شرکت کرده بود، دشمن بعثی در حرکتی ناجوانمردانه تصمیم میگیرد به صفوف تشییعکنندگان شهدا حمله هوایی انجام دهد! (عکس جلد کتاب برگرفته از آن حادثه است).
مادر همسر شهیده عصمت پورانوری این خاطره را ۴۰ روز پس از حادثه و در یکی از بیمارستانهای تهران اینطور نقل میکند؛ آن روز به پیشنهاد عصمت در تشییع شهدا شرکت کرده بودیم، وقتی که وارد قسمت ابتدای پل شدیم، مردم شعار «بوی خون شهدا آید / زینب از کرب و بلا آید» سر دادند. دشمن به سمت مردم شلیک کرد که یک بار راکتش داخل آب افتاد (رودخانه ی دز از زیر یکی از محلهای دزفول میگذرد، قدمت این پل به هزار و ۷۰۰ سال می رسد) عصمت ناگهان حین این حمله وحشیانه یک «اللهاکبر» گفت، خود را در آغوش چادر مشکی کشید و جان به جان آفرین تسلیم کرد. هنگامی که همسر عصمت به شهر باز میگردد، به ظاهر شهر در آرامش است اما فرمانده به وی اطلاع میدهد که اتفاقی برای خانواده او افتاده است، همسر عصمت پاسخی برای پرسشهای ذهن خود ندارد، چطور آسیبی به خانهها وارد نشده است اما خانواده وی آسیب دیدهاند!؟ مدتی نمیگذرد که برای او نحوه شهادت همسرش بر پل شهر دزفول را روایت میکنند.
آذرنگ تصریح کرد: عصمت در ۱۹ آذرماه، سال ۱۳۶۰ به شهادت رسید، برادر وی شهید «علیرضا پورانوری» نیز در سال ۱۳۶۱ به خواهر شهیده خود پیوست و امروز پیکر وی همچنان مفقود است. وقتی که کتاب حاضر به صورت جز تدوین شد، دست خطی از شهید علیرضا پورانوری پیدا کردم که نوشته بود؛ خواهرم عصمت را در خواب دیدم، تقاضای شفاعت کردم، خواهرم گفت «پلاکت را به من بده تا تو را شفاعت کنم» اما هنوز این پلاک آشکار نشده است. بعد از علیرضا دومین نفری که عصمت را در خواب دید، کسی بود که عصمت از وی خواست تا همسری وی را بپذیرد و با او ازدواج کند، سومین شخصی که عصمت را خواب دید، بنده بودم.
فداکاری شهدای بانو در روایتگری دفاع مقدس مغفول مانده است
نویسنده کتاب در ادامه عنوان کرد: نسخه فعلی کتاب ویراستاری نشده است، کتاب فعلی، رونوشتی خام از نوشتههای بنده است که در سال ۱۳۹۵ توسط نشر سریر و سازمان مشارکت زنان در دفاع مقدس به چاپ رسید و در جشنواره هایی مانند «کتاب سال ایثار»، «فصل رویش» و «اسوه صبر و مقاومت» مورد تقدیر واقع شد. ایام فاطمیه سال ۱۳۹۷ هجری شمسی به بیت رهبری دعوت شدم، قرار بود در این دیدار عمومی با مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) صحبت کنم. بیت ایشان وفق روال هر ساله در ایام فاطمیه بسیار شلوغ بود، خانواده برخی از شهدای عزیز نیز به مناسبت این ایام در جلسه حضور داشتند. شروع کردم درباره کتاب صحبت کردم اما فرمودند «درباره دزفول صحبت کن»، بنده نیز شروع کردم از شخصیت والای شهیده پورانوری صحبت کردم چرا که شهر دزفول بیشترین تعداد شهیدههای دفاع مقدس را دارد اما کسی به زندگی آنها نپرداخته است. این اولین باری است که کسی به زندگی شهیدههای دزفول میپردازد.
آذرنگ ادامه داد: شهیده عصمت پورانوری خصوصیات اخلاقی منحصر به فردی داشت از جمله اینکه او در دوران انقلاب با حجاب خود معرفی شد. شهیده پورانوری با اعضای گروهک منافقین و دیگر گروههایی که اوایل شکل گیری انقلاب اسلامی متولد شدند، برخورد و گاهی صحبت داشتند تا شاید برخی از آنها را وارد مسیر اصلی کنند و از ادامه راه غلط فعلی بازدارند. عصمت به یکی از دوستان خود گفته بود: مرا همراهی نکن، امکان دارد که مرا ترور کنند؛ چرا که همواره تلاش میکرد تا گروههای منافق را به مسیر اصلی انقلاب بازگرداند یا برابر فتنههای آنها مقابله به مثل کند. عصمت مردم شهر را به نام میشناخت، ازدواجی ساده داشت و سبک زندگی اسلامی در پیش گرفت، خاطرم هست که برخی از او میپرسیدند «چرا عروسی تو همانند سایر دختران نیست؟»، پاسخ داده بود که «چون تعدادی از همسایههای ما جوان از دست دادهاند، دوست ندارم که دست بزنم»، فریاد شادی سر بدهم، چرا که این خانوادهها داغدار هستند، تمایل ندارم کسی مرا در رخت عروسی ببیند و غصه پسر از دست رفته خود را بخورد، شهیده انوری در خط مقدم فعالیتهای بسیجی انجام میداد، لباس رزمندگی به تن میکرد و لباس رزمندگان را میشست.
شناخت و معرفی زندگی شهدا بخشی از مسئولیت در عرصه ی تفاخر فرهنگی است
در ادامه قاسمپور پژوهشگر فرهنگی عنوان کرد: بنده به عنوان فردی که در این عرصه ایفای نقشی میکنم و سعی بر بازگشت نسل سوم و چهارم انقلاب به دوره تفاخر فرهنگی دارم، عرض میکنم؛ دهه اول انقلاب اسلامی، مقطع مهمی از تاریخ این نهضت مردمی است که حوادث مهم از جمله دهه فجر و دفاع مقدس را در دل خود دارد بنابراین باید توجه ویژه به بازخوانی، بازشناسی، ثبت و ضبط این مقطع از تاریخ کشور داشته باشیم. جمهوری اسلامی و دستگاههای فرهنگی آن باید نسبت به انتقال دوره تفاخر فرهنگی به نسلهای آینده اهتمام جدی داشته باشند، پرداختن به زندگی شهدا بخشی از این ماموریت و مسئولیت مهم است که مشتاقان سیره شهدا باید برای نیل به آن تلاش کنند، البته لازمه این مجاهدت فرهنگی تجهیز، تخصص و آمادگی کامل برای مواجهه با جبهه غیراسلامی است.
روایت زندگینامه با خاطره نگاری تفاوت بنیادین دارد
وی افزود: یکی از چالشهای اصلی پیشروی ناشران دفاع مقدس نگرش کمی مسئولان به فعالیتهای آنها است، امروز صدها دردنامه یا رنجنامه از شهدای گرانقدر دفاع مقدس وجود دارد که مورد توجه مخاطب واقع نشده است تا جایی که بسیاری از آنها حکم یاد نامه پیدا کردهاند و صرفاً برای رفع تکلیف سازمانی جمعآوری و منتشر شدهاند! برای مثال بنیاد شهید و امور ایثارگران در یک مقطع تاریخی تلاش داشت تا زندگی هر شهید را در غالب یک کتاب روایت کند، مدتی بعد و بر اثر تغییر صنعت، این قانون نانوشته تبدیل به تولید یک لوح فشرده به ازای هر شهید شد. سازمانهای متولی بر همین اساس ممکن است که طی چهار تا پنج سال آینده راههای جدیدی را برای ترویج سیره شهدا امتحان کنند که در قالب های متنوع ارائه شود، فرمهایی ظاهری مانند زندگینامه، زندگینامه مستند، کتاب جامع هستند که اغلب تولیدکنندگان آثار فرهنگی در حوزه نشر معارف شهدا از آنها استفاده میکنند. درباره این کتاب نیز باید مشخص شود که روایتگر خاطرات شهید عصمت پورانوری است یا زندگینامه ایشان را مدنظر قرار میدهد. زندگینامه در قالبهای مختلفی تهیه میشود که در نحوه نگارش، تنظیم و... بسیار متفاوت است. یکی از نکات مهم در روایت زندگی شهدا، نحوه لمس و درک معارف شهید و برقراری ارتباط معنوی با آنها است، مانند همین کتاب که نگارنده پیش از تهیه کتاب نزد شهید میرود و این شهیده بزرگوار اجازه فعالیت به نویسنده کتاب میدهند.
استخراج سبک زندگی از ۶۶ روز زندگی مشترک دشوار است
این کارشناس حوزه کتاب در ادامه تصریح کرد: نویسنده کتاب اثر خود را طی هفت روایت تنظیم کردهاند و معتقدم تا حدودی عجله به خرج دادند که کار درستی نبود. خوشبختانه اشتباهات این کتاب فاحش و آشکار نیست اما نویسنده این امکان را داشتند که دربخشهایی از اثر خود، روانتر بنویسند و از جملات ملموستری استفاده کنند. شهید عصمت پورانوری فقط ۶۶ روز زندگی مشترک را تجربه کردند بنابراین استخراج سبک زندگی با همسر از این مقطع کوتاه بسیار دشوار است. باید به این نکته توجه داشت که یک فرد ۱۹ ساله نقاط عطف کمتری از یک انسان ۸۰ ساله در زندگی خود دارد و برای استخراج این نقاط عطف باید از دریچهای نزدیکتر به ازدواج و زندگی شخصی ایشان نگاه میشد. نویسنده باید مطالب خود را بر اساس مستندات قویتر مانند اظهارات صریح مادر و خواهر همسر شهیده پورانوری تنظیم میکردند، هنگامی که آنها و سایر منابع نزدیک به شهیده در قید حیات هستند از نویسنده اثر پذیرفته نیست که صرفاً این نکته را مطرح کنند که بر اساس شنیدهها ایشان نقش مؤثری در دفاع مقدس همینطور مواجهه با گروهکهای ضد انقلاب داشتهاند. شما حد فاصل سالهای بین ۱۳۴۱ تا ۱۳۶۰ «هـ. ش» را مدنظر قرار دهید که مقارن با عمر پر برکت این شهیده بزرگوار است، وضعیت ایران در آن مقطع بر اساس شواهد تاریخی، دورههای سیاسی و اجتماعی قابل انکار نیست به طور قطع فعالیت شهدایی مانند ایشان نیز در فاصله بین سالهای ۵۷ تا ۶۰ اوج گرفته بود. متاسفانه جمهوری اسلامی ایران از همان روز پیروزی انقلاب اسلامی با تودههای معاند، گروههای نفاق و گروههای ضد انقلاب روبرو شد که تبعات متعددی نیز برای کشور به وجود آمد. نام این شهیده بزرگوار پس از مدتی یه ناآرامی ها و فتنه خوزستان گره میخورد. برخی از شهرها علیرغم اینکه موقعیت جغرافیایی حاشیهای دارند اما در تاریخ انقلاب اسلامی نقش اساسی ایفا کردهاند، مانند دزفول، قم و جهرم که بافت مذهبی آنها سبب شده تا افراد مبارز و مقاومی از دل آن شهرها متولد شوند.
قاسمپور در ادامه گفت: نقطه قوت نویسنده در گردآوری این کتاب، آشنایی ایشان با زیست بوم و فضای داستان است، یکی از بخشهای کتاب روزهای مربوط به فرارسیدن سن تکلیف شهیده عصمت پورانوری را روایت میکند که در اواخر سال ۱۳۴۰ ایشان مسئله حجاب اسلامی را میپذیرند و مانند هر دختر مسلمان دیگری به ادای فرائض دینی میپردازند، فضایی که نویسنده کتاب نیز آشنایی ضمنی با آن دارند، اغلب خانوادههای مذهبی سبک زندگی یکسانی دارند بنابراین پذیرش ابتدایی مقوله حجاب یک امر بدیهی به نظر میآید اما تداوم حفظ حجاب و اجرای دیگر فرائض دینی دیگر در گرو اجبار خانوادهها و عرف آنها محقق نخواهد شد، مسئلهای که سبب میشود تا نویسنده روایت دقیقی از چنین تجربهای داشته باشد به طور قطع داشتن تجربه زیسته و خاطرات مشترک است.
زن و خانواده در نظام اسلامی جایگاه بیبدیلی دارند
بذرافکن، معاون فرهنگی و اجتماعی سپاه، در ادامه این نشست به طرح دیدگاههای خود در خصوص کتاب «عصمت» پرداخت، وی در این نشست عنوان کرد: مجموعه معاونت اجتماعی و فرهنگی سپاه مهمترین وظیفه خود را تقسیم کار در ستاد بسیج و پیشبرد فعالیتها به صورت جهادی میداند. همکاران ما در این معاونت عهد بستهاند که ظرفیتهای برتری استانها را شناسایی کنند و آنها را در معرض دید عمومی قرار دهند. نسبت انقلاب اسلامی با انسان و اجتماع به نحوی است که تطابق دقیقی با واقعیت، حقیقت بشر و تعریف عینی عالم دارد بنابراین امکان صدور این انقلاب به سراسر جهان فراهم است. قرابت معنایی انقلاب اسلامی با خلقت و ذات بشری قابل انکار نیست، این نزدیکی میراثی از جانب انبیاء الهی برای ما است، البته دین مبین اسلام و انقلاب اسلامی تلاش دارد تا این شریعت الهی را بر اساس واقعیت جهان امروز بهروزرسانی کند. بازیابی و تعریف جایگاه صحیح خانواده و زن در جامعه اسلامی دیگر هدف مجموعه معاونت فرهنگی سپاه است. مسئله بافت و ساخت جامعه بشری در واقع مصیبت بزرگی است که در تقابلی بیرحمانه و غیر قابل باور با جوامع بشری نوین قرار دارد، مسئله فلسطین و قدس، چالش داعش و... از جمله نمونههای این تقابل بیرحمانه هستند. انقلاب اسلامی در قالب زنان شهید و مادران شهدا بخش عمدهای از زندگی بشر را به تصویر کشیده است، البته مادران و زنان نقش دیگری نیز در فرهنگ ایرانی اسلامی ما دارند، آنها مجاهدینی را تربیت کردهاند که امروز نام آنها بر قلههای رفیع بندگی قرار دارد.
اسطورهها را به اسطورههای ملی و فرا ملی مبدل کردند و از آنان الگو برداری کنند
مدیر اندیشکده زنان و خانواده مرکز مطالعات راهبردی ژرفا کارشناس دیگری بودند که در جلسه به بیان نظرات خود پرداختند، وی درباره کتاب عصمت گفت: اوایل دهه ۸۰ شمسی تشکیلاتی تحت عنوان «اتحادیه دانشجویان جهان اسلام» در کشور شکل گرفت، اجلاسیه پنجم این اتحادیه که در سالهای ۱۳۸۶ تا ۱۳۸۷ با حضور وزرای کشورهای عضو برگزار شد، میزبان روسای اتحادیه دانشجویان برخی از کشورهای موثر جهان اسلام بود، برای نمونه رئیس اتحادیه دانشجویان عرب که فرد مهمی در کشور خود بود به عنوان میهمان ویژه در این نشست حضور داشت، یکی از اتفاقات ویژه این نشست سه روزه زمانی رخ داد که تلاش داشتیم با استفاده از نمودارها و چارتها علل پیروزی و حفظ انقلابی اسلامی را برای میهمانان تشریح کنیم. واقعیت این است که جرقه شروع انقلاب اسلامی به صورت منطقهای در کشور شروع شد و به تدریج در سراسر کشور مردم دست به اعتراض زدند، برای آنها محل پرسش بود که چطور انقلاب اسلامی در دوران طاغوت یا ابتذالی که جامعه را تحت تأثیر قرار میداد، مواجه شد! وقایع دوران هشت ساله دفاع مقدس نیز برای آنان عجیب و غیرقابل باور بود، آنها از خود میپرسیدند که این افراد چطور در این جامعه به دنیا آمدند و زیست کردند.
وی افزود: قرآن کریم اسطورههای متعددی را معرفی کرده است تا انسان امکان الگو گرفتن از آنها برای ارتقاء کیفیت مادی و معنوی زندگی خود را داشته باشد، مصحف شریف زندگی اسطورههایی را روایت میکند که الگوی شخصیتی بسیاری از جوانان ما بر اساس آنها شکل گرفته است. جهان شمول بودن این الگوی اسلامی که شهدای دفاع مقدس و انقلاب اسلامی مطابق آن رشد کردهاند سبب شده است تا این امکان وجود داشته باشد که زندگی آنها را ترجمه و تحت عنوان اسطوره فراملی به جوانان جهان معرفی کنیم و تلاش کنیم با استفاده از این الگوها مسیر زندگی تعدادی از آنها را تغییر دهیم.
کمکاری نهادهای فرهنگی سبب جایگزینی بنتن و بتمن با اسطورههای ملی ایران در ذهن کودکان شده است
رفیعی مهمان دیگر این نشست در ادامه بیان کرد: سال ۱۳۸۲ بنده فیلنامه برادران سرنوشت را نوشتم که داستان تقابل دو طایفه شیعه و سنی را روایت میکند که بر اثر عشق میان پسری شیعه و دختری سنی شکل گرفته است به خاطر دارم در همان دوران برای تشریح محتوای این کتاب مهمان جمعی ۱۴ تا ۱۶ نفره شدم و عقیده خود را ابراز کردم که «هرکسی باید کتاب بینوایان را بخواند، چرا که این اثر کتاب زندگی است».
وی افزود: بعد از مطالبه رهبر معظم انقلاب درباره اهمیت مسئلۀ کتاب، دستگاههای مختلف تلاش کردند تا نقشی در این عرصه ایفا کنند به همین جهت موجی همهگیر کشور را در عرصه نویسندگی فرا گرفت که باید در سه دوره گذار، تثبیت و اتحاد درباره آن بحث کرد. معتقدم امروز دوران قلم به دست گرفتن در حوزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به سر رسیده است، امروز وظیفه ما سیاستگذاری و طراحی مسیر باید هدف اصلی دستگاههای مسئول باشد به زعم بنده حوزه ادبیات یکی از شاخههای فرهنگی است که انقلاب اسلامی از آن سربلند بیرون آمده است اگر پیشرفت چشمگیری در حیطه موسیقی و سینما نداشتهایم اما رشد قابل توجهی در حوزه ادبیات به دست آمده است. واقعیت این است که سربلندی در یک امر منجر به کانالیزه شدن فرآیند حرکتی ما نیز میشود، این مسئله سبب شده است تا انقلاب اسلامی در حوزه ادبیات خود را کاتالیزه کند و رغبتی به اسطوره سازی در طول چهار دهه عمر پر برکت خود نداشته باشد، امروز متأسفانه فرزندان ما ابر قهرمانان خیالی انیمیشنهای خارجی را میشناسند اما سیاوش اسطوره ملی ما و سیده زینب حسینی یا شهیده عصمت پورانوری که قهرمان انقلابی ایران هستند را نمیشناسد!
شناخت و درک شهید، کیفیت آثاری همچون کتاب «عصمت» را ارتقاع میدهد
مهدی فاطمی جانشین و معاونت علمی مرکز مطالعات راهبردی ژرفا ادامه داد: افرادی که در حوزه نشر انقلاب اسلامی فعالیت میکنند با سوژه کتاب خود ارتباط روحی پیدا میکنند، سوژه تحقیق را اثرگذار و آن را تبدیل به یک مسئله ملموس میکنند، در واقع این آثار به وسیله احساس و رابطه عاطفی بین نویسنده و سوژه داستان پیش میرود و روایت به سرانجام میرسد. این فرآیند سبب میشود که موضوع به یک مسئله تبدیل شود که حداقلهایی از فرم، محتوا و جذب مخاطب در آن رعایت شده است.
قهرمان انقلابی ایرانی با قهرمان غربی تفاوت بنیادین دارد
در خاتمه آثاری مدیر اندیشکده هنر و رسانه مرکز ژرفا تصریح کرد: این جلسه صرفاً یک جلسه نقد نیست؛ چرا که اگر جلسه را محدود به عنوان «نقد» کنیم، فقط باید به بیان نقاط سلبی بپردازیم. هدف از تشکیل این جلسات پرداختن به آثار فرهنگی خارج از چارچوبهای دستوری و دولتی است، تولیداتی که جنبه مردمی و خودجوش دارند، حوزه نشر و چاپ کتاب یکی از حوزههایی است که گروههای مردمی حضور خودجوش در آن دارند. حرکت ارزشمند فعلی به واسطه نشستهای مثمر ثمر برگزار شده شکل گرفته است، در این نشستها نکات ایجابی و سلبی تؤامان با یکدیگر مطرح میشود. تلاش میکنیم که برآیند این نشستها شناسایی، معرفی آثار و استمرار این مسیر باشد. امروز قهرمانسازی یکی از ماموریتها و دغدغههای ویژه اندیشکده هنر و رسانه است، قهرمانان واقعی دور از دسترس نیستند، آنها در زندگی های اطراف ما بروز و ظهور دارند، در اطراف و اکناف شهر قهرمانانی پیدا میکنیم که ویژگیهایی درونی آنها سبب مطرح شدن ایشان به عنوان قهرمان شده است، این قهرمان با زبان تصویر یا متن از دنیایی به جهان ما منتقل میشود و به مردم معرفی میشود.
انتهای پیام/۴۰۲۱/
انتهای پیام/