منابع و مبانی کافی برای جایگزینی دروس غربی معماری در دانشگاه وجود دارد
به گزارش خبرنگار حوزه فرهنگ گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، جلسه اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی پیرامون جایزه ملی معماری که جشنواره آن از ۳ اردیبهشت تا دهه فجر ادامه دارد اظهارات متفاوتی درباره معماری کشور صورت گرفت. در این بین با عبدالحمید نقرهکار، رئیس قطب معماری اسلامی کشور که از هرج و مرج در معماری یکصد سال اخیر ایران گلایه دارد و معتقد است هماکنون از هویت معماری اسلامی و ایرانی فاصله داریم به گفتوگوی تفصیلی پرداختهایم.
منابع، مبانی و الگوها در معماری ما غربی و وارداتی است
آنا: در نشست خبری نخستین جشنواره جایزه ملی معماری عصر انقلاب اسلامی شورای عالی انقلاب فرهنگی اشاره کردید که معماری ایرانی به سمت معماری رومی میرود؛ در مورد این قضیه توضیح دهید و بفرمایید در دهههای اخیر چه اتفاقاتی در معماری ایران در حال رخ دادن است، چه در سطح دانشگاه و دانش معماری و چه در فضای واقعی که ساخت و سازها اتفاق میافتد.
نقرهکار: مشکل امروز معماری و شهرسازی ما مربوط به کوتاهمدت و سالهای اخیر نیست، در کوتاهمدت هم به وجود نیامده است. از زمانی که در دوره پهلویها دانشکده معماری در کشور در دانشگاه تهران، هنرهای زیبا ایجاد کردیم، قبل از آن معماری تجربی بود، معماران تجربی کار میکردند. مهندس معمار به این عنوان نبود.
مربوط به زمانی است که از فرانسه آمدند و اولین دانشکده معماری را ایجاد کردند، به طور طبیعی آنها هیچ آشنایی با فرهنگ و تمدن ما نداشتند، لذا سرفصل و محتوای دروس و کتابهای درسی هم که تدوین کردند ترجمه همان فرهنگ و تمدن غربی بود.
استادها هم یا همان خارجیهایی بودند که آمدند یا دانشجویانی بودند که در خارج تحصیل کرده و سپس به ایران بازگشته بودند. برخی هم کسانی بودند که از ابتدا در همین دانشکدهها تحصیل کردند، بنابراین همگی هیچ آشنایی با فرهنگ و تمدن اسلامی در حوزه معماری و شهرسازی نداشتند، بلکه همان فرهنگ معماری و شهرسازی غرب را در اینجا ترجمه و تقلید میکردند.
به عنوان مثال وقتی خود ما وارد دانشکده شدیم، حدود ۵۵ سال پیش، سرستونهای یونانی و رومی و پایه ستونها و خود تصاویر غربی را برای کشیدن به ما میدادند تا تقلید و ترسیم کنیم. در واقع هنر معماری و شهرسازی ما توسط تحصیلکردههای دانشگاهی دچار یک انقطاع تاریخی شد.
البته یک جنبه مثبت داشت که مربوط به مهندسی ساختمان است. غربیها در حوزه انقلاب صنعتی، مهندسی و تکنولوژی ساختمان پیشرفتهای خیلی خوبی داشتند، بنابراین تجربه آنها به ما منتقل شد و مهندسی ساختمان در کشور ما پیشرفت کرد.
در بُعد هنری و محتوای انسانی آثار معماری و شهرسازی پیشرفتی نداشتهایم
آنا: پس کجای بنا در ایران تغییر کرد به نحوی که از گذشته خودش منقطع شد و به سمت غربی شدن تحول یافت؟ شاید فهمیدن این نکته سخت باشد و برای ما سؤال پیش بیاید اگر در مهندسی ساختمان و تکنولوژی پیشرفت داشتهایم چه اشکالی دارد که غربی بشود؟
نقرهکار: در یک تعریف خیلی کلی و جهانی، معماری عبارت است از مهندسی ساختمان به اضافه هنر ساختمان. مهندسی ساختمان، همان اقتصاد و تکنولوژی ساختمان است که بر اساس پیشرفت علم بشر و در طول زمان مرتب پیشرفت میکند. خدا را شکر در کشور ما هم در حوزه مهندسی، پیشرفتهای زیادی شده است.
البته دولتهای ما سرمایهگذاری زیادی روی زیرساختهای شهرسازی و معماری نکردهاند. تکنولوژی ساختمان در کشور ما از بعضی از جهات بهخصوص ارزانسازی، انبوهسازی، تولید پیشساختگی که بتوانند به صورت وسیع برای مردم ما و سرانههای خدماتی که ما در شهر و محلات لازم داریم کار چندانی انجام نشده ولی تکنولوژی بهطور منفرد پیشرفت کرده است.
اما از بُعد هنری و محتوای انسانی آثار معماری و شهرسازی پیشرفتی نداشتهایم. مثل اینکه در شعر بگوییم تکنیک شعر ما خیلی پیشرفت کرده، خب این کافی است؟ میگوییم نه! محتوای شعر چیست؟ آیا محتوای معنوی، عرفانی و متعالی هم دارد؟ آیا مثل شعر حافظ است؟ مثل شعر مولانا است؟ میبینیم نه! اشعار مبتذل میگویند. شکل، صورت و تکنیک اشکالی ندارد ولی محتوایش اشکال دارد.
سینما و تئاتر هم همینطور است. در بحث سینما هم الان وسایل و ابزار خوبی برای نورپردازی و صحنهآرایی داریم اما محتوا، سناریوی سینما و محتوایی که هنرپیشهها منتقل میکنند، متعالی شده یا نشده است؟
بحث معماری هم همین است. معماری هم از این جنبه، یک هنر و محتوا است و میتواند بستر تعالی و تکامل انسانها را در سطح محلات، منطقه و شهر ایجاد کند.
از این جهت متأسفانه کتابهای درسی ما، اساتید ما، مدیران ما در وزارتخانهها، در وزارت مسکن و شهرسازی، شورای عالی معماری و شهرسازی و شهرداران ما هنوز با فرهنگ هنر معماری اسلامی-ایرانی آشنا نیستند، چون تحقیق نکردهاند.
در معماری اسلامی بعد تکاملی انسان مطرح است
آنا: برخی میگویند معماری باید انسانگرا و خداگرا باشد. احساس میشود که این دو مورد نمیتواند کنار هم قرار گیرند. حداقل در کاشیکاری اسلامی میبینیم که همه چیز حول خدا تعریف میشود، اگر بخواهیم حول خواست بشر معماری را تعریف کنیم همان کاری نمیشود که مدرنیته انجام میدهد؟
نقرهکار: بستگی به تعریفی دارد که از انسان دارید. انسانشناسی امروز غرب تحت تأثیر داروینیسم است و انسان را تنها در بُعد مادی و حیوانی او تعریف میکند، همین تعریف و نگاه را هم در زیباییشناسی آنها وجود دارد و زیباییشناسی آنها هم حسی، غریزی و به اصطلاح سلیقهای و نسبی است.
اما از دیدگاه اسلامی، درست است که انسان بُعد حیوانی دارد اما غیر از آن، «فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی» یعنی غیر از آن بُعد حیوانی، انسان فطرت و ذات الهی هم دارد.
این یک خلق دیگری است. اینکه میگوییم انسان یک موجود دو بُعدی است یعنی همین. یک بُعد حیوانی و یک بُعد الهی دارد. بنابراین اگر تعریف انسان از منظر اسلام مد نظر باشد، بُعد الهی و تکاملی انسان در معماری مطرح است.
برای آثار هنری و معماری و شهرسازی اسلامی یکصد صفت داریم
آنا: شاخصهای معماری در اسلام و مدرنیته چه تفاوتی دارند؟ به عنوان مثال بگوییم اگر معماری واجد این شاخصها باشد اسلامی و اگر فاقد آنها باشد غربی تلقی میشود.
نقرهکار: بسیار سؤال خوبی است، یعنی اختلاف ما با غربیها در همین است. خود فیلسوفان غربی میگویند این دوره از فرهنگ غربی، سومین اوج شکاکیّت و نسبیگرایی در غرب است.
دوره اول قبل از حکمای یونان باستان و دوره دوم بعد از قرون وسطی است. امروز هم اوج شکاکیّت در غرب تلقی میشود. شکاکیّت یعنی اینکه ما هیچ معیار مشخص و ثابتی برای زیباییشناسی، فلسفه هنر، تعریف و تکامل انسان نداریم.
اینکه گفته میشود رئالیسم و کثرتگرایی، یعنی چون معیار ثابتی برای نوع انسانها نداریم، پس در نهایت نسبیگرایی مسلط میشود؛ یعنی هر کس سلیقه خودش.
به مسلمانان میگویند ایدئولوژیک نباش، داوری نکن، قضاوت نکن و هر کس سلیقه خودش که در نهایت هم به نیهیلیسم، پوچی و آنارشیسم و هرج و مرجگرایی و ساختارشکنی و جریانهایی میرسد که در اواخر در هنر غرب غالب شده است.
درحالیکه درست در نقطه مقابل این، اسلام میگوید انسانها از بُعد روحی و از بُعد عقلانی یک نوع هستند. از ذات الهی هستند و به سوی ذات الهی هم میروند.
جناب مولانا خیلی خوب این را در شعر میگوید «جان خوکان و سگان از هم جداست» یعنی انسانها از بُعد حیوانی، وابسته به جنسیت و سن هستند یعنی مؤنث و مذکر دارند، نوجوان و جوان و بالغ دارند و با چنین معیارهایی تفاوت پیدا میکنند. حال اگر انسان را حیوان بپنداریم، سلیقه حاکم است.
اما اسلام و همه پیامبران آمدند تا بُعد روحی و فطرت الهی انسان را معرفی کنند. اسلام میگوید «إنّا لله و إنّا الیه راجعون، ما از خداییم و به سوی خدا میرویم»، «قولوا لا اله الا الله تفلحوا، بگویید خدایی جز الله نیست، تا رستگار شوید». یعنی خود قرآن این موضوع را باز کرده و خدا را به عنوان زیبایی مطلق با یکصد صفت -اسمای الهی- معرفی کرده است.
اسماء الحسنای الهی، اسمای صفاتی و فعلی خداوند هستند که مبنای زیباییشناسی و فلسفه و حکمت هنر اسلامی در اسلام واقع شدهاند.
بنابراین ما مسلمانان برای آثار هنری و معماری و شهرسازی مطلوب یکصد صفت داریم. در حالی که امروز در غرب دچار شکاکیّت هستند، یک صفت ثابت هم ندارند. بنابراین تفاوت معماری اسلامی با معماری غربی از زمین تا آسمان است! دانشگاهها و کتابهای درسی باید زیباشناسی اسلامی درس دهند.
منابع و مبانی کافی برای جایگزینی کتب و دروس غربی معماری در دانشگاه را داریم
آنا: الان متن مدونی در حوزه معماری و زیباییشناسی وجود دارد که جای کتب درسی غربی در دانشگاهها بگذاریم یا باز نیاز به اهتمام و همکاری و همفکری هست؟
نقرهکار: در این ۴۰ سال اول انقلاب و به قول فرمایش رهبری، گام اول منابع به شکل مدون موجود نبود، وگرنه رساله زیباشناسی غزالی مربوط به یک هزار سال پیش است. منابع وجود داشته اما به زبان روز تدوین نشده و وارد کتابهای درسی نشده بود. تا دوره قاجار معماری و آثار هنری ما چون قالی، مینیاتور و ادبیات عرفانی تجربی بود، خیلی هم آثار خوب داشتیم.
معماری ما با همان فرهنگ فطری ادامه پیدا کرد و بینظیر و بسیار ارزشمند هم بود اما از دورهای که غربزدگی پیش آمد، ترجمه و تقلید شروع شد و گسست تاریخی در تعلیم و تربیت ما به وجود آمد، دچار این ازخودبیگانگی شدیم.
ولی در این ۴۰ سال هم حوزههای علمیه، هم برخی از اساتید متدین و متخصص دانشگاهها تولیدات زیادی کردند. دهها و صدها کتاب، هزاران مقاله نوشته شده است. لذا الان منابع هست، و مبانی هم که در اسلام وجود دارد. اسلام هم زیباییشناسی، هم فلسفه هنر، هم راجع به سبک هنری، اصولی دارد. پس منابع و مبانی مبانی برای معماری اسلامی وجود دارد.
نیازمند دولت انقلابی برای تغییر بنیادین در علوم هستیم
آنا: اگر هم منابع و هم مبانی هست چرا وارد کتب درسی نمیشود؟
نقرهکار: تنها احتیاج به یک دولت انقلابی و پای کار داریم که به فرهنگ اسلامی-ایرانی متعهد باشد و از اساتید و محققان بخواهد که این مطالب را وارد کتابهای درسی کنند و اساتید بر این اساس آموزش ببینند، درست برعکس کاری را کند که غربیها انجام دادند.
غربیها فرهنگ و تمدن خودشان را به ما غالب کردند، ما بایستی در جهت عکس، فرهنگ اسلامی-ایرانی را وارد کتابهای درسی کنیم. اساتید، مسئولان، وزیر مسکن و راه و شهرسازی، شهردار و قوانین ما همه اسلامی ایرانی شوند، تا انشاءالله در گام دوم و گامهای بعدی شاهد تجلی فرهنگ و تمدن اسلامی ایرانی باشیم به طور قطعاً قرن ۲۱ قرن اسلام و تمدن اسلامی خواهد بود.
محتوای اسلام از دیگر مکاتب جلوتر است
آنا: چرا معتقدید که قرن، قرن اسلام است؟
۵۰ تا ۵۵ سال است مشغول کار اجرایی و معماری هستم. از سال ۱۳۴۲ هم که وارد دانشگاه شدم تا امروز بیش از ۵۵ سال است که دغدغه معماری اسلامی داشتهام و در این ۳۰ تا ۴۰ سالی که مشغول تدریس درس حکمت هنر اسلامی هستم، هم در مقطع دکتری معماری و شهرسازی، هم مقطع ارشد و هم مقطع کارشناسی، همه بحثهایم هم تطبیقی است.
یعنی به طور کامل دیدگاههای نوگرایی، مدرنیسم، فرانوگرایی، پستمدرنیسم و ساختارشکنی در حوزه زیباییشناسی، فلسفه هنر، سبک معماری و تهدید آثار معماری را هم طراحی، هم کار اجرا، هم تدریس و هم تألیف کردهام.
سه نظریه در ارتباط با معماری و شهرسازی از دیدگاه اسلامی ایرانی در شورای انقلاب فرهنگی ارائه کردهام که ارزیابی و نقد و حتی تصویب شده است و در تمام این مراحل جلو بودن محتوای اسلامی بر دیگر مکاتب را شاهد بوده و آزمودهام.
معمار اسلامی دارای توانایی اجتهاد است
آنا: این سه نظریه را میتوانید به طور مختصر هم که شده بفرمایید؟
نقرهکار: نظریه اول تعامل ادراکی انسان با فضا در معماری است. چون طی یک مغالطه بزرگی که شده، معماران ما از علم هندسه در فیزیک و شیمی تقلید میکنند. در حالی که در معماری تعامل انسان با فضا است و فضا خنثی نیست و هر هندسهای را نمیتوانیم برای هر عملکردی به کار بگیریم. بنابراین زمین تا آسمان فرق میکند. این نشان میدهد که معماران ما چه هندسهای را برای چه نوع عملکردی باید انتخاب کنند. رابطه ایدههای هندسی-فضایی با عملکرد؛ این بحث بسیار زیربنایی در معماری است.
نظریه دوم، خانه کعبه، به عنوان سلول بنیادی نیایشگاه مطلوب است. در این نظریه هم من اثبات کردم که هندسه سیال و مواجی که امروز در معماری غرب حاکم است و در معماری ما تکرار و تقلید میشود، این هندسه سیری در آفاقی است، این انسان حیوانپنداری است در معماری.
خداوند در مقابل این هندسه طبیعت که مشترک بین انسان و حیوان است، خانه کعبه را ایجاد کرده است. خانه کعبه را میگوییم محل قیام انسان، محل توبهپذیری حضرت آدم و محل تولد انسان کامل است. یک فضای به طور کامل درونگرا، منظم، دارای محور و مرکز و سکونآفرین. سکون مقدمه تفکر، تفکر مقدمه عبادت و عبادت مقدمه تکامل است.
بنابراین دو نوع هندسه داریم. هندسه سیری در آفاقی مناسب برای عملکردهای عبوری و تفرجی و طبیعتگرایی و هندسه سیری در انفسی مناسب برای تعالی و تکامل انسان، مناسب فضاهای آموزشی، فرهنگی، هنری و بهخصوص مساجد و نیایشگاهها.
این دو هندسه را از هم تفکیک کردهایم تا یک نوع هندسه برای معماران بت نشود! هندسه باید مناسب عملکرد باشد. لذا این دو هندسه را مبتنی بر عملکرد از هم تفکیک کردهایم.
سومین نظریه، نسبت اسلام با فرآیندهای انسانی است، نظیر آثار هنری و معماری و شهرسازی. همین مسئله که بعضیها میگویند اسلام چه ربطی دارد به هنر؟ چه ربطی دارد به معماری؟ ما در این نظریه که تصویب و تأیید شده و اساتید بزرگ دانشگاه و حوزه علمیه آن را داوری کردهاند؛ اثبات کردهایم فرآیندهای انسانی مثل آثار معماری و شهرسازی پنج مرحله دارد.
در سه مرحله اول اسلام به طور مستقیم منابع و مبانی مشخصی دارد که در حوزه تخصصی شامل زیباییشناسی، فلسفه و حکمت هنر و سبک هنری میشود. برای همه اینها اسلام هم منابع و هم مبانی دارد. این موارد را هم آوردهام، هم اثبات کردهام و هم تصویب هم شده است.
دو مرحله بعدی هم علم بشری است، که وابسته به استعداد معمار، تعلیم و تربیت و استعداد او است و باید اجتهاد کند و خلاقیت داشته باشد، تا بتواند کار مناسب و مطلوب تولید کند.
انتهای پیام/۴۱۰۷/پ
انتهای پیام/