امیر هوشنگ حیدری مدیر گروه مطالعات آینده، علم و فناوری مرکز سیاست تحقیقات علمی کشور 1
؟؟؟
- ما یک آیندههایی داریم تحت عنوان آیندههای غیرقابل ملموس. یعنی اینکه اینها از نظر انتزاعی و ذهنی میتوانیم به آنها بپردازیم و در موردش صحبت کنیم ولی تحققش عملاً برای ما غیرمحسوس و غیرعملی است. بهطور مثال وقتی ما صحبت میکنیم که آدمها یک روزی میشود که دیگر به هیچ وجه با وسایل نقلیه مسافرت نمیکنند، خب میگوییم و احتمال این را هم میدهیم که این قضیه محقق شود ولی بیشتر یک آرزو و باور و آرمان است و تحققش ممکن است خیلی برای ما اتفاق افتادنی نباشد و محقق نشود.
در قضیه آموزش هم دقیقاً مثل هوش مصنوعی است. زمانی که ما از هوش مصنوعی صحبت میکنیم، میگوییم یک زمانی میشود که آدمها دیگر هیچوقت فکر نمیکنند، این اشیاء و وسایل و ابزارهای دستساز بشر است که جای انسان تفکر میکنند و بهترین نوع تفکر را هم ارائه میدهند. در این مورد طبیعتاً خیلی صحبت میشود ولی اینکه ما آن را ببینیم به نظر میرسد که خیلی فاصله دوری است. بنابراین بیشتر از جنس آرمان و امید و غیرملموس است. در نتیجه اینها میشود آیندههایی که تحققش زمانبر است و بیشتر برای آدم از نوعی باور پیروی میکند.
حالا دقیقاً بحث آموزش مجازی هم همین حالت است. یعنی وقتی ما صحبت میکردیم از آموزش مجازی، میگفتیم یک زمانی میشود که این مدارس دیگر نیستند، معلمها دیگر به این شکل نیستند، سرویس مدارس دیگر نیست، دیگر لازم نیست کسی برای درس خواندن فرزندش را به یک شهر یا کشور دیگر بفرستد و آن مسائل و مشکلات مربوط به خودش را، ولیکن هیچوقت تصور نمیکردیم که به این زودی آن را ببینیم، یعنی می گفتیم مگر میشود؟!
ولی دقیقاً این اپیدمی کرونا باعث شد این قضیه محقق شود. شما ببینید چقدر اتفاقها افتاد. مدارسی که دانشآموز را از موبایل منع میکردند و دمِ در میگفتند هر کسی موبایل دارد باید موبایلش را ارائه دهد و برخوردهای تربیتی آنچنانی میکردند در مورد کسانی که در فضای مدرسه از موبایل استفاده کند، الان مدرسه رفته است توی موبایل! ببینید چقدر اتفاق عجیبی است ظرف 6 ماه و یک سال!
بحث آموزش مجازی هم همین است. مدارسی را داریم که به اسم مدارس خیلی معروف در کشور هستند. چند نوع مدارس دولتی، نمونه دولتی، هیئت امنایی، غیرانتفاعی و امثالهم که گاهی بعضیهایشان از یک سال درس خواندشان از مثلاً یک سال درس خواندن در رشته پزشکی دانشگاههای غیردولتی، هزینهاش بالاتر بود.
به خاطر چی؟ به خاطر اینکه تصور ما این بود که باید فرزندانمان را به جایی سوق دهیم که آنها در آن فضا و محیط از بهترین امکانات آموزشی برخوردار باشند. بنابراین این هزینهها و مشکلات بود و مدارس خبره و نخبه و نمونه و از این داستانها و تابلوهایی که برای این صنف درست کرده بودند.
ولی الان رفتیم به یک سمتی که واقعاً یکسری هنجارها علاوه بر اینکه برداشته شد و شکسته شد، ضد حنجارها گاهی به حنجار تبدیل شد، بحث همین استفاده از موبایل که دیگر الان اگر دانشآموزی موبایل نداشته باشد اصلاً از زندگی روزمرهاش عقب میافتد و رفتیم به یک سمتی که این سمت اگر درست هدایت شود، از آن تحت عنوان آموزشی که مبتنی بر عدالت اجتماعی است یاد میکنند.
یعنی فرض کنید یک فردی که در یک کوره دهاتی، زاغهنشین و کپرنشین است از یک معلمی در یک درسی استفاده میکند که مثلاً فرزند شما یا فرزند ما در تهران یا شهرهای بزرگ دیگر استفاده میکنند. یعنی دایره آموزش ظرف یک سال آنچنان منقلب و شگفتیساز شد که برای ما این قضیه تصور میشود که هیچچیزی غیرممکن نیست و آدمها نباید فکر کنند که خیلی از چیزهایی که باور دارند و تصور میکنند و در واقع جزء نروهای آرمانیشان است، حتماً به طول عمر آنها بسنده نمیکند و مالِ نسلهای آینده است.
بنابراین ما یکسری پدیدهها داریم که تحت عنوان پدیدههایی هستند که شگفتیسازند. این شگفتیسازها که معمولاً گاهی با ویکسینگنالها یا آن نشانکهای ضعیف شروع میشوند، بیانگر همین مطالب هستند. ما این ویکسیگنالها را دورههای مختلفی دیدیم از آموزش مجازی، زمانی که زلزله آمد، زمانی که سیل آمد، خیلی از کشورها آتشفشان شد، بدی هوا به خاطر آلایندههای فسیلی مثلاً مدارس یک هفته، چهار روز، پنج روز تعطیل میشد ولی هیچ وقت فکر نمیکردیم از آن نشانکهای ضعیف برسیم به روزگار شگرفی مثل الان برای ما به وجود بیاید.
این روزگار شگرف در حوزه آموزش شاید برای اولین بار باشد که دنیا دارد آن را تجربه میکند و مطمئناً دوران آموزشی بعد از کرونا یا پساکرونایی دیگر به آن حالت سنتی قبلی برنخواهد گشت و میتوانیم بگوییم لااقل در حوزه آموزش ما با یک انقلابی مواجه شدیم که این انقلاب آموزشی همچنان ادامه پیدا خواهد کرد و مبحث آموزش در آینده نوع خاصی از آموزش است که مبتنی بر عدم حضور و عدم وجود مکانهای فیزیکی و بیشتر از همه اینکه رفتن به سمت عدالت اجتماعی برای آموزش عامه جامعه است.
/////////////////////////////////////////////////////////////
عدالت اجتماعی را در کشورمان چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا محقق شده یا باوری است که شاید در آینده محقق شود؟
- اگر بخواهیم قضیه آموزش مجازی را در این زمان کوتاه آسیبشناسی کنیم باید با یکسری پارامترهای منصفانه باشد و نگاهمان نگاهی نباشد که بخواهیم سیاهنمایی کنیم. اینکه در جایی این اتفاق میافتد که دانشآموزی به خاطر نداشتن تبلت برایش اتفاقی رخ میدهد البته در صورت تأیید صحت و سقم این موضوع، تا حالا که قطعی نشده ولی به فرض هم این اتفاق بیفتد یا اتفاقاتی از این دست، این را بگذارید در کنار سرویسهای مدارسی که سالیان سال داشتند بچهها را انتقال میدادند و چه اتفاقاتی که برایشان نیفتاد و مسیرهای صعبالمسیر را در نظر بگیرید، جاهایی که از نظر توپوگرافی خیلی وضعیت ناجوری داشته، بچهها میرفتند از پلها و مسیرهای گوناگون میگذشتند، اینکه مینوشتند در سال حیوانات وحشی به چند نفر حمله میکنند، چند نفر بر اثر خراب شدن پلها یا واژگون شدن وسایل نقلیهشان، بنابراین آن زمان هم این اتفاقات بوده، یعنی این نیست که به دلیل اینکه یک کسی به خاطر یک تبلت این اتفاق برایش افتاده، ایران بگذاریم به حساب اینکه آموزش مجازی آموزش نادرستی است. دنیا هم دارد به این سمت میرود. واقعیتش این است که دنیا سالیان سال است که همه برنامهریزیاش را کرده در این مسیر که آموزش را به سمت آموزش مجازی ببرد.
بنابراین شاید بیماری به اسم کووید-19 باعث شد این مسیر یک مقدار کوتاهتر شود و یک تیزری از آن آیندهای که همیشه برایش فکر میکردیم و متصور بودیم، حالا آن آینده برایمان مطلوب بوده یا نامطلوب، یک تیزری را از آن فیلم ببینیم و این به آن معنی است که محققاً و تحقیقاً آن فیلم، آن سناریو به زودی زود در ابعاد خیلی بزرگتر اتفاق میافتد. یقیناً و صددرصد آموزش مجازی هم برای خودش مشکلات خاصی دارد. مثلاً شما میتوانید این را بررسی کنید که آموزش مجازی باعث میشود یک مقدار زیادی روابط عمومی دانشآموزان کم شود. بر اساس تعاملات اجتماعی که دارند، آنها مثل گذشته نتوانند روابط اجتماعی خودشان را ارتقا دهند. این میشود یک آسیب.
یک آسیب دیگری که ممکن است اتفاق بیفتد این است که خیلی از مشاغل از معلم، سرویس مدرسه، مستخدم مدرسه و ... مشاغلشان را از دست میدهند و بنابراین اینها همه میتواند نکات منفی در مورد آموزش مجازی باشد ولی واقعیت این است که ما به اتفاقات از این دست باید به عنوان فرصت نگاه کنیم نه تهدید. زمانی که ما به یک چنین موضوعی به عنوان یک فرصت نگاه کنیم و از این فرصت با زمانبندی درست، با تدبیر و درایت و برنامهریزی شایسته مدیریت کنیم این واقعه آموزش مجازی و بیماریهایی که باعث شد آموزش مجازی زودتر اتفاق بیفتد، میتوانیم بهترین منافع و سود را از آن ببریم.
به زعم من همه چیز ما دارد به سمتی میرود که فعالیت انسان از گذشته کمتر شود. از زمانی که خودرو اختراع شد، از فعالیتهای فیزیکی بشر کاسته شده تا همینطور الان که داریم میرویم به سمت هوش مصنوعی که از فعالیتهای فیزیکی ذهنی هم کاسته شود. دنیا دارد به این سمت میرود و این موضوع به این مفهوم نیست که افراد و جوامع بیتحرک باشند و عواقب چاقی، مشکلات عدم ارتباط اجتماعی و امثالهم را برایشان به وجود بیاورند.
وقتی ما یک نگاه واقعبینانه به آموزش مجازی داشته باشیم و آسیبشناسی درست و درمانی از آن انجام دهیم، یقیناً میتوانیم از تمام فرصتهای آن به نحو مطلوب استفاده کنیم. در این حالت حجم زیادی از معلمها را نخواهیم داشت، حجم زیادی از فضاهای فیزیکی را نخواهیم داشت. از آن سمت میتواند برای بحث شهرسازی اتفاقات خوبی بیفتد. بعد افرادی که بیکار میشوند میتوانند بروند به سمت جاهایی که کارخانهها و مؤسساتی که در راه تولید ابزار هم نرم و هم سخت حوزه آموزش مثل کامپیوتر، لپتاپ، نرمافزارهای آموزشی و ... فعالیت میکنند. بنابراین اگر ما با یک نگاه روشن و یک بینش مثبت به این قضیه نگاه کنیم، بحث کرونا و تأثیراتش در حوزه آموزش، تأثیرات مغتنمی است و یقیناً میتوانیم از آن بهترین برداشتها را انجام دهیم و تا جایی که میشود از آسیبهای آن به نحو خیلی زیادی بکاهیم.
خیلی از سازمانها و ارگانها بعد از وقوع قضیه کرونا خواستند در فضای آموزش کشور نقش داشته باشند و این آموزش را برای دانشآموزان و دانشجویان تسهیل کنند، نظیر وزارت ارتباطات که نقش خیلی زیادی میتوانسته داشته باشد، وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم، طرحی که به تازگی رئیس جمهور به شخصه این را افتتاح کردند، نمانده وزارت ارتباطات هم به سیستان و بلوچستان رفته بود، طرحی بود به اسم مدارس هوشمند دانا که قرار است مدارس کل کشور را یکپارچهسازی کنند برای آموزش مجازی، از نظر شما چنین طرحهایی چه تأثیری میتواند در وضعیت آموزش مجازی در کشور داشته باشد؟
- خیلی مهم است. همین که گفتم باید از وضعیتی که پیش آمده به نحو مطلوب استفاده کنیم همین است. زیرساختهای حوزه ICT کشور در راستای یکسری تعاریف مشخص مثل داشتن حجم نُرمی از دیتا برای مصارف روزمره، بحث استفادههای مجازی مثل بانک و کارهای بانکی و امثالهم، در واقع اپتیمم پهنای باند را در این حوزهها دیده بودند و هیچ وقت فکر نمیکردند یک زمانی اتفاق بیفتد که یک بچه هفت، هشت ساله در طی سال، دیتایی را مصرف کند که والدینش استفاده نمیکنند. این برای همه مسئولان کشور که در حوزه ICT فعالیت میکنند، باورپذیر نبود. یک اتفاق، یکدفعه باعث شد که حجم مصرف اینترنت کشور لااقل به دهها برابر برسد.
یک چالشی در این حوزه را مشاهده کردیم که ابتدائاً باعث شده بود سیستمهای مختلف و نرمافزارهایی که داشتند نتواند جوابگو شود و خیلی از جاها عدالت استفاده از اینترنت مهیا نشده بود و بسترش ایجاد نشده بود. حتی به بحث اینترنت و سرعت اینترنت و مباحثی از این دست به عنوان یک خواسته عمومی نگاه نمیشد.
اگر یک استانی راهسازیش کم بود میگفت چرا راهسازی من نسبت به فلانجا کم است؟ چرا بودجه من در حوزه فضای سبز کم است؟ ولی هیچ وقت چنین ادعایی نمیکردند که چرا میزان مصرف اینترنت یا امکانات و تجهیزات و زیرساختهایی که در این حوزه لازم است، در استان ما کمتر از دیگران است؟ هیچوقت به این موضوع فکر نمیکردند اما یکباره این اتفاق باعث شد که یک مطالبه عمومی در جامعه در رابطه با این قضیه ایجاد شد و از این به بعد تغییری اتفاق افتاد که بسیاری از نمایندگان مجلس برای حوزه انتخابیه خودشان یکی از عواملی که میخواهند در موردش عدالت توزیع رعایت شود، همین مبحث زیرساختهای حوزه ICT است.
فعالیت در حوزه آموزش مجازی هم یک نوع فعالیت بین سازمانی و با دیدگاههای مختلف است. یعنی واقعاً نمیشود گفت این فقط مرتبط به آموزش و پرورش یا وزارت علوم است و بس. بنابراین با یک هوشیاری و هوشمندی بسیار خوبی که من هم واقعاً از این قضیه خوشحال شدم، وزارت ICT ورود پیدا کرد. گرچه اول ورود خوبی نداشت، متأسفانه با نگاه درآمدزایی به این قضیه نگاه کرد، بستههای اینترنتی را تخفیف نمیداد.
وقتی ما در کشوری هستیم که دارند سوبسیدهای دولتی، یارانه مبلغ 50 هزار تومانی میدهند که برای یک خانواده چهار نفری میشود 200 هزار تومان، شما بروید برای یک کودکی که هفت یا هشت سالش است در ماه بخواهد 200 هزار تومان هزینه اینترنت بدهد، خیلی ظلم است و خیلی واقعاً فشار سنگینی است ولی در یک چنین شرایطی به خصوص در 6 ماه اول، وزارت ICT فقط نگاه درآمدزایی به این قضیه داشت. هیچ ورودی پیدا نکرد و هیچ تمهیداتی را نیندیشید. حتی میتوانست به فرض برای سامانه شاد یا سامانههایی که داخلی بودند را مجانی قرار دهد، این کار را نکرد ولی به مرور زمان برای اساتید یک حجم قابل توجهی را مجانی قرار داد، فکر میکنم برای دانشآموزان هم این کار را کرد، یواش یواش به این قضیه رسید که فقط سوبسید دادن، یاری کردن و کمک کردن نقدی و جنسی نیست بلکه بعضی وقتها با یک همچین کارهایی میشود تمهیداتی اندیشید و بستری ایجاد کرد که در جامعه، آموزش در جهت ایجاد فرهنگ عمومی کشور تعالی پیدا کند. بنابراین کار خیلی خوبی کرد. در واقع ایشان، چون سخن را از خود آقای جهرمی شنیدم، به نظر من خیلی ایده خوبی است. وزارت ICT بستری را فراهم کرد که انگار بحث آموزش و پرورش مجازی دارد مطرح میشود و اینکه یک سامانه مشترک احتمالاً با کمکها و سوبسیدهای دولتی راهاندازی میشود و این یقیناً ما را به سمت عدالت آموزشی با سرعت و شتاب خیلی بیشتری میبرد. یعنی زمانی میشود که این همه کلاسهای کنکور، این همه جزوات، این همه مدارس، این همه فضاهایی که دارد استفاده میشود، این همه تردد که هر روز دانشآموزان هشت صبح بلند شوند بروند و فلان موقع بیایند، سرویس، منابع سوخت، همه اینها در یک راستایی به میزان قابل توجهی تحلیل پیدا میکند. به طور مثال توجه کنید که تا چند وقت پیش این غیرقابل تصور بود که یک معلم مثلاً برای سال سوم دبیرستان، سوم راهنمایی، یک معلم زیستشناسی برای کل کشور، ببینید چقدر کار بزرگ است. مثلاً بگویند خانم ایگرگ یا آقای ایکس معلم زیستشناسی سوم راهنمایی ایران است. این با آن زیرساختی که وزارت ICT پیشنهاد داده محقق میشود. حساب کنید وقتی که زمان کنکور میشود آن عدالت رعایت میشود. یک نفر که در یک کپرنشین، زاغهنشین، یک ایلات عشایر زندگی میکند، از خروجی امکانات آموزشی یک معلمی استفاده میکند با کسی که در بهترین نقطه شهر تهران زندگی میکند. این عدالت اجتماعی با این پیشنهادی که وزارت ICT داد، یقیناً محقق میشود. امیدوارم مسئولان هم به آن توجه خاص کنند که در زمان کوتاهی عملیاتی شود. چه بسا که إنشاءالله تا سه ماه یا 6 ماه دیگر که کرونا از بین میرود دوباره فراموش نکنیم تا یک اتفاق دیگر. این بستر آموزش مجازی را ادامه دهیم و ببریم لااقل مدارس را به سمتی که در کنار مدارس غیرانتفاعی و هیئت امنایی و دولتی و نیمه دولتی و امثالهم حتماً مدارس مجازی را هم داشته باشیم به عنوان یک سبک و سیاق جدید در حوزه آموزش کشور.
حتماً خودتان با فضای آموزشی در دانشگاه درگیر هستید، از این بعد که دانشجویانی در خدمت شما تحصیل میکنند، شرایط الان یعنی با توجه به اینکه سال تحصیل جدیدی که الان توش هستیم، از لحاظ کیفی خب ما خیلی در گفتگو به این موضوع پرداختیم و شما هم به بهترین شکل اشاره کردید که کیفی چه اتفاقی دارد میافتد، میخواهم ببینم از لحاظ کمّی اگر بخواهیم اشاره کنیم بهش، چون آمار هم نشان میداد کسانی که امسال توی کنکور چه بحث کارشناسی، چه کارشناسی ارشد، چه دکتری شرکت کردند نه بگوییم خیلی تغییر محسوسی اما تغییراتی نسبت به سال گذشته داشته حالا بنا به دلائل متعددی که شاید مهمترینش کرونا باشد، شما خودتان این را واقعاً درگیر هستید که از لحاظ کمّی تغییر محسوسی احساس میکنید در جذب دانشجو و دانشجویانی که در نظام آموزشی حالا الکترونیک دارند تحصیل میکنند؟
- معمولاً هر نوع گزاری، هر نوع تغییری، هر نوع هجرتی، یکسری تبعات هم دارد، یکسری هزینهها هم دارد. قاعدتاً وقتی شما از یک رویکرد به یک رویکرد دیگر سوئیچ میکنید علاوه بر اینکه یکسری مقاومتها وجود دارد که اینها دوست دارند همان سبک و سیاق سنتی باشد و در مقابل تغییرات از خودشان مقاومت نشان میدهند، علاوه بر آن یک مطلب دیگری هم هست و آن مطلب این است که باید حتماً فرهنگسازی شود که ساختار اجتماع هم درک مثبتی را نسبت به این هزینهها داشته باشند که بدنمایی نشود. یک مثال میزنم، وقتی میآیند میگویند مثلاً در حوزه هستهای یا در حوزه نظامی کشور سالیانه اینقدر هزینه میدهد اینقدر مخارج میکند اینقدر هزینه بیتالمال را صرف میکند برای اینکه کارهای آرانددی این دوتا صنعت انجام شود، میبینید که جامعه مخالف این قضیه نیست، خیلی هم خرسند است، شاید توده جامعه، 80 یا 90 درصد جامعه بگویند خیلی هم خوب است، باید بشود، به خاطر چی؟ به خاطر اینکه بستر جامعه فراهم شده است ولی اگر بیایند بگویند در حوزه آموزش ما از این رویکرد داریم سوئیچ میکنیم، از رویکرد آموزش سنتی داریم تغییر میکنیم به سمت آموزش مجازی و آموزش نوین و این مشکلات را هم داریم، جامعه ناخودآگاه یک فیدبک منفی نشان میدهد. باید این مهیا باشد. یقیناً اینکه شما میفرمایید از نظر کمّی تغییراتی کرده، بله، از نظر کیفی هم کرده. شما بالاخره بحث دو دوتا چهارتاست. بحث اینکه شما اگر میخواهید یک مسیر نارفته را طی کنید باید تبعات و ریسک آن را هم بپذیرید ولی من حیث مجموع تجارب من در این 6 ماه نشان میدهد فواید و منافعی که از آموزش مجازی در کشور عاید میشود و جامعه از آن ذینفع میشود و استفاده میکند به مراتب بیشتر از مشکلات آن است. مشکلات آن شاید مهمترینش بحث زیرساختهای ICT بوده که دولت باید در این مهم توجه خاص داشته باشد، از نظر ادوات هم مثلاً در این مدتهای مدیدی که داشتیم هنوز هم که هنوز است نتوانستیم کشورمان در جهتی برود که مثلاً تیراژهای خیلی انبوه موبایل یا لپتاپی را خودش تولید کند و امثالهم. بنابراین با مشکلات اینچنینی مواجه شدیم. جامعه با بحث تحریمها و گرانی دلار و این مشکلات مواجه بود. بنابراین ایجاد این سختافزار برای استارت فضای مجازی برای خانوادهها مشکلات عدیدهای را ایجاد کرد. در کنار این مشکلات، بحث فرهنگی هم هست. خیلی از اساتید بحث این را میکنند که به طور مثال دانشجویان آن حضور پررنگ قبلی را ندارند یا خیلی از اساتید بحث این را میکنند که چون متکلم وحده هستند و تعامل گفتمانی به وجود نمیآید، از میزان کیفیت آموزش کاسته میشود. حضور و غیاب به آن مفهوم به عنوان یک تعهدی که افراد سر کلاس باشند برای اینکه مفاهیم را بهتر درک کنند در این فضای فعلی امکانپذیر نیست. ولی آنچه که مهم است این است که همه اینها قابل تحقق است. یعنی نرمافزاری که ابتدا درست فکر میکردند، تا الان نرمافزاری که مثلاً برای حوزه آموزش و پرورش است، در طول این 6 ماه، پنج ورژن، 6 ورژنش تغییر کرد. بنابراین با یک نرمافزاری که بتوانیم همه این موضوعات را رصد کنیم، اینها قابل رفع است. ما اگر یک نرمافزاری داشته باشیم که همزمان 30 نفر، 40 نفر بتوانند صحبت کنند، همزمان رصد و مانتیورینگ شوند و فضا بیشتر به سمت فضای رئال کلاسی برود، این بحث مهیا میشود و از طرفی هم مهمتر از همه اینها با گذشت زمان فرهنگش ایجاد میشود و وقتی فرهنگش ایجاد شد، از بسیاری از این ناملایمتیها و این دغدغهها هم کاسته میشود. من مشکلاتی را در این حوزه دیدم برای من هم ملموس بوده ولی باور بفرمایید هفته به هفته ماه به ماه دارد رفع میشود و بالاخره در یک فضای فیدبکگیری و ارزیابی و سنجش کنترل میشود موانعی که در این حوزه وجود دارد را با مرور زمان از بین برد ولی فوایدی که در آموزش مجازی وجود دارد، بسیار بسیار مغتنم است و به هیچ وجه آموزش سنتی، به قول معروف مکتبی و کلاسی و مدرسهای جای آن را نمیگیرد و به نظر من هم دیگر توانش را ندارد که این اتفاق بیفتد. ما دیگر در حوزه آموزش بخواهیم و نخواهیم، به دوران قبلمان برنمیگردیم.
انتهای پیام/