مسیر فروش نفت ایران در دوران برجام لو رفت/ تخفیف نجومی نتیجه اش مرگ بورس نفت است
به گزارش خبرنگار گروه اقتصادی خبرگزاری آنا در حالی به پایان سال 98 نزدیک می شویم که براساس وعده های داده شده از سوی مسئولان صنعت نفت باید عرضه نفت در بورس رونق مییافت ولی شواهد حاکی از آن است که متاسفانه در این زمینه توفیق چندانی نداشتیم اما در عوض هرگاه فراورده های نفتی در بورس انرژی عرضه میشود در کسری از ثانیه معامله میشود.
تاکنون مسئولان عرضه کننده نفت در بورس برای جذابیت فروش نفت ترفندهای متعددی از قبیل تخفیف های نجومی را اعمال کرده اند و یا عرضه ریالی نفت در بورس را در دستور کار خود قرارداده اند؛ اما متاسفانه شاهد هستیم که این موارد نیز جوابگو نبوده و عرضه نفت در بورس موفقیت آمیز نیست.
باید تاکید کرد عرضه نفت در بورس راه کار مناسبی است و به شفافیت کمک می کند ولی در آن سو یعنی در بخش فروش نفت در اتاق تاریک شرکت ملی نفت ایران نیز خبرهای خوبی به گوش نمی رسد به طوریکه براساس آمار و اخبار غیر رسمی، فروش نفت ایران در این روزها به زیر 500 هزار بشکه در روز رسیده است.
این روند در حالی رخ می دهد که در بودجه سال 99 رقم فروش نفت به میزان یک میلیون بشکه در نظر گرفته شده است هرچند که مسئولان سازمان برنامه و بودجه رسما اعلام کرده اند این رقم به منظور امید آفرینی است!
در همین رابطه با صادق مردانی کارشناس انرژی گفتوگو کردیم تا مشخص شود علت عدم موفقیت فروش نفت در بورس و خارج بورس چیست و چگونه می توان رقم فروش روزانه یک میلیون بشکه نفت و حتی ارقامی بیشتر از این را در بودجه سال 99 محقق کرد.
که در ادامه متن این مصاحبه را ملاحظه می کنید.
*پیشنهاد ساخت پالایشگاه های کوچک در کشورهای همسایه
آنا: برای سوال اول و بدون مقدمه چینی مایلم بدانم که چرا فروش فراورده در بورس موفق بود اما فروش نفت خام و میعانات گازی توفیق چندانی نیافت؟
مردانی: فکر میکنم سال گذشته بود که مسئولان شرکت پالایش و پخش فراورده های نفتی گفته بودند امکاناتی در اطراف کشور دارند که می توانند از این امکانات و مخازن برای ذخیره سازی فراورده استفاده کنند و هرکس مشتری فراورده نفتی برای صادرات باشد می توانیم به راحتی این فراورده را در اختیارش قرار دهیم اکنون نیز شرایط همانگونه است و صادرات فراورده های نفتی بسیار سهل تر از صادرات نفت خام است.
اما در مورد نفت خام موضوع کمی پیچیده تر است تا آنجایی که من میدانم تنها مسیر خروجی نفت خام از ایران به وسیله نفتکش است. حتی وقتی به نزدکترین کشورهای منطقه نیز بخواهیم نفت صادر کنیم از طریق نفتکش این کار صورت می گیرد. این شرایط موجب می شود تا صادرات نفت خام بسیار پیچیده تر از صادرات فراورده باشد با این شرایط به خاطر دارم که در جلسه ای که سالهای گذشته در وزارت نفت برگزار شد یکی از کارشناسان عالی رتبه وزارت نفت پیشنهاد داد که در کشورهای همسایه و مناطقی که می توان صادرات نفت خام را از طریق خط لوله انجام داد پالایشگاه های کوچک راهاندازی کنیم و در همان کشورها این نفت را به فراورده تبیدل کرده و دیگر مشکلی برای فروش فراورده حتی به دیگر کشورها هم نخواهیم داشت.
علت این پیشنهاد هم این بود که فراورده را راحت می توان در بازار فروخت اما فروش نفت خام در شرایط تحریم راحت نیست که امروز به واقع این موضوع را می بینیم.زمانی در وزارت نفت معتقد بودند که ساخت پالایشگاه های کوچک میتواند برای برون رفت از مشکلات تحریم موثر واقع شود و قصد براین بود که با راهاندازی این پالایشگاهها درکشورهای همسایه عرضه بنزین درمراکز عرضه را نیزدر اختیار بگیریم و این موضوع کمک خوبی به اقتصاد کشور خواهد کرد.
*ضعف ایران در بازاریابی نفت خام
آنا: اما موضوع این است که هرگز نمی توان با نفت خام چنین برخوردی کرد به این مفهوم که راحت بتوان نفت را تا لب مرز برد و آنجا تحویل مشتری داد بلکه فرایند فروش بسیار پیچیده است.
مردانی: قبل از این که به ادامه این موضوع بپردازم لازم می بینم که در همین ابتدا به این نکته اشاره کنم که موشکهای نیروهای مسلح ایران رسماً فتیله اقتصاد ایران را روشن کرد و آن توقعی که مسئولان داشتند تا برجام و مذاکرات هسته ای برای اقتصاد ایران به بار آورد همین موشک هایی که به مقر نظامیان آمریکا در عراق شلیک شد ایجاد خواهد کرد و اعلام میکنم که از اواسط سال 99 شاهد رونق اقتصادی در کشور خواهیم بود.
علت این رونق این است که ایران رسماً آمریکا را با موشک زد.درگذشته هر موقع که کوچکترین تنشی بین ایران و آمریکا ایجاد می شد همه نگران جنگ بودند اما الان دیگر این نگرانی وجود ندارد. روزی که موشک ها به سمت آمریکایی ها شلیک شد در همین بورس با کاهش ارزش سهام روبهرو شدیم اما وقتی آمریکایی ها جواب ندادند بعد از گذشت دو یا سه روز شاهد رشد 20 درصدی ارزش سهام در بورس بودیم. چرا این اتفاق افتاد؟ به خاطر اینکه دنیا به یک نقطه ثبات نسبت به ایران رسید و رفتار بین ایران و آمریکا به یک نقطه ثبات رسید و مشخص شد که درگیری مستقیم نظامی ایران و آمریکا بیشتر از این نخواهد بود.
ایران عملا یک نقطه حساس و خاصی را مورد اصابت موشک قرار داد و آمریکایی ها فقط تماشاچی بودند و مشخص شد که آمریکا نمیخواهد با ایران وارد درگیری نظامی شود زیرا توان مقابله طولانی مدت را با ایران ندارند.
حالا بازگردیم به موضوع خودمان درحوزه نفت خام، شفاف بگویم آنچهکه ما میتوانیم در حوزه فراورده انجام دهیم و امکانات و تواناییش را داریم قطعا در خصوص نفت خام نداریم. منظورم این است که تواناییانتقال از نظر خطوط لوله، فروش، بازاریابی و حتی فراورش را نداریم و توانایی ما بسیار ضعیف است.
در مورد بازاریابی به عنوان مثال منطقهای درکشور چین وجود دارد که مملو از پالایشگاه های کوچک نفتی است و حداقل انتظار از مسئولان این بود که در موقع تحریم می رفتیم با این پالایشگر ها صحبت می کردیم و نفت خود را به راحتی به این پالایشگرها می فروختیم. اما متاسفانه فرایند فروش نفت ایران کاملا سنتی است و مانند یک مغازه دار عمل میکنیم که مشتری خودش باید بیاید و محصول را از ما خریداری کند در صورتیکه در شرایط جنگی باید رفتار خود را تغییر دهیم.
*عرضه نفت در بورس دچار تشتت آرا است
آنا: یکی از دلایلی که نفت را در بورس عرضه می کنیم همین مسئله است تا شرکتهای کوچک خارجی بتوانند به بورس بیایند و نفت خریداری کنند اما جالب اینجا است که همین شرکت ها هم نیامدند؟
مردانی: چون روش فروش نفت مان در بورس غلط است. آن اوایل که عرضه نفت در بورس راه افتاده بود هرکس آمد و یک نظرداد و گفت فلان کار را انجام دهید تا فروش نفت در بورس رونق بگیرد ولی دیگری آمد و نظردیگری داد درصورتی که همان ابتدا مسئولان متولی نباید اجازه این کار را می دادند.
اول گفتند 10 تا 15 دلار زیر قیمت بازار نفت را عرضه میکنیم بعد که مشتری نیامد این تخفیف را بالاتر بردند این رفتار ها نشان می دهد که ما حاضریم برای فروش نفتمان هرکاری را انجام دهیم. آمدیم این تخفیفات را مرتب رشد دادیم، مرتب بزرگ کردیم، آمدیم فقط روی این متغیر قیمت تغییراتی را اعمال کردیم و به مشتریان این گرا را دادیم که حاضریم تخفیف های بالاتری هم بدهیم و عملا چوب برداشتیم و سرمایه مان را حراج کرده ایم.
من زمانی که تازه این موضوع راه افتاده بود در جلساتی که با حضور مسئولان بورس برگزار می شد شرکت کردم و گفتم به جای آنکه با قیمت بازی کنید شرایط دیگر را که محکم گرفته اید رها کنید که یک نمونه اش همین مقاصد صادراتی بود.
* دخالت های بی مورد در عرضه نفت توسط بخش خصوصی زیاد است
به خاطر دارم همان موقع فردی آمده بود و نفت میخواست اما رسما گفته بودند مقصد را بگویید و وقتی مقصد اعلام شد گفتند ما همین الان به این مقصد نفت می فروشیم به طوریکه در ریز ترین مقاصد صادراتی نیز دخالت می کردند که این یکی از اشتباهاتی بود که موجب شد تا فروش نفت در بورس موفق نباشد.
جالب اینجا است که این سخت گیری ها را کسانی انجام می دادند که خودشان در فروش نفت موفق نبودند و فقط در مسیر کسانی که امکانات فروش نفت داشتند سنگ اندازی می کردند.
آقایانی که مدعی هستند یکی از بزرگترین ناوگان نفتکش در دنیا را دراختیار دارند چرا این ظرفیت را برای فروش نفت به کار نمی بندند چرا برای مشتریان بخش خصوصی تسهیلاتی فراهم نمی کنند که بتوانند نفت را به راحتی جا به جا کنند.
شرایط به گونه ای است که حاضرند این نفتکشها را در خلیج فارس پشت سر هم ردیف کنند و درآن نفت و میعانات ذخیره کنند اما آنها را برای فروش نفت خام توسط بخش خصوصی به کار نبندند.
بارها دیده بودم که فردی می آمد و میگفت میتوانم نفت ارسال کنم به چین ولی می گفتند خودت باید نفتکش بیاوری در صورتی که اگر تدبیر وجود داشت یک یا چند نفتکش بزرگ را پراز نفت میکردند و می بردند در دریای چین و همانجا نفت می فروختند.
زمانی همین هندی ها مصاحبه می کردند و از پیشنهادهای ایران برای فروش نفت خام صحبت می کردند که مثلا ایران به ما پیشنهاد حمل و نقل رایگان نفت خام مطرح کرده است و یا حتی این نفت با بیمه های داخلی بیمه می شود. خب وقتی این شرایط را می توانی خارج از بورس فراهم کنی چرا در داخل بورس چنین گزینه هایی را برای تسهیل فروش نفت در اختیار بخش خصوصی قرار نمی دهید. شما وقتی این گزینه ها را پیش روی خریداران بخش خصوصی قرار میدهید او دیگردنبال لجستیک نمی رود و می تواند وقتش را برای کارهای دیگر بگذارد.
*تخفیف های نجومی مساوی با مرگ بوس نفت
آنا:نکته مهمی که شما نیز به خوبی اشاره کردید بحث تخفیف ها است مسئولان بورس نفت معتقد بودند با اینکار جذابیت ایجاد می کنند.
مردانی: دادن تخفیف های نجومی در واقع مرگ بورس نفت است، دادن تخفیف تا حدی خوب است اما وقتی این تخفیف ها زیاد شد یعنی دیگر نمیتوان روی بورس حساب باز کرد زیرا دلیلی ندارد که بر سر مال بزنید و سرمایه ملی را حراج کنید.وقتی مرتب تخفیف می دهید رسما هیچ مشتری نمی آید نفت خریداری کند زیرا منتظر تخفیف های بیشتر است.
وقتی در شرایط تحریمی به سر میبریم خود به خود از درآمدهای نفتی ما کاسته می شود یکی از مسئولان وزارت نفت اخیرا اعلام کرده است هم اکنون بین 18 تا 22 درصد از درامدهای نفتی ما ریزش داشته است که بیشترین ریزش هم مربوط به چین و کره است.
منظورم از ریزش این است که ما نفت فروختیم به فلان شرکت اما وقتی پول به حساب ما واریزمی شود بین 18 تا 22 درصد آن کاسته می شود. حالا با این شرایط بخواهیم نفت را با تخفیف هم بفروشیم سوال من اینجا است که چه چیزی از پول نفت گیر ما می آید.
* مسیرهای فروش نفت ایران در دوران برجام لو رفت
آنا: در کنار بورس نفت فروش نفت به صورت سنتی نیز وجود دارد سوال اینجا است که چرا آنها نتوانستند موفق باشند و آمار های فروش نفت ما امروز به کمتر از 300 هزار بشکه در روز برسد؟
مردانی: قبل از برجام شبکه ای برای فروش نفت وجود داشت که این شبکه توانسته بود مسیر فروش نفت را باز کند اما همین که برجام به امضا رسید این شبکه منحل شد اگر این شبکه امروز وجود داشت بسیاری از این مشکلات را نداشتیم. اما وقتی برجام امضا شد به خیال اینکه دیگر همه چیز درست شده است ترجیح دادند که این شبکه را منحل کنند.
جالب اینجا است که وقتی اولین تحریم های آمریکا بعد از خروج از برجام اعمال شد مسئولان وزارت نفت که یک تیم 15 نفره را گذاشته بودند برای فروش و در دوران برجام هم توفیقاتی داشتند همین که آمریکا از برجام خارج شد نتوانستند کاری از پیش برند.
جالب اینجا است که مسئولان دولت نیز آمدند و گفتند یکی از اشتباهات ما این بود که مسیر فروش نفت را لو داده ایم که باید با این افراد برخورد قضایی می شد که متاسفانه این کار صورت نگرفت.
آنا: پیشنهاد شما برای خروج از این وضعیت چیست و چگونه می توانیم نفت بفروشیم؟
مردانی: من یک ایده شخصی دارم، به نظرم برویم و بگوییم اگر نفت نفروشیم تا چه مدت می توانیم کشور را اداره کنیم و روی پای خود بیاستیم وقتی زمان آن مشخص شد بیاییم و رسما اعلام کنیم ما همین مقدار کم هم نفت صادر نمیکنیم تا وضعیت مشخص شود و بعد بگوییم هرکس نفت می خواهد شرایط ما این است که مثلا در بورس نفت می فروشیم نهایتا با 5 دلار تخفیف و نه بیشتر هر کس می خواهد بیاید در غیر این صورت نفت نمیدهیم باید به همه اعلام کنیم که ما تحت هر شرایطی حاضر به حراج سرمایه ملی نیستیم.
در این صورت قیمت نفت واقعی می شود و ما می توانیم براساس همین وعده ای که دادیم نفت بفروشیم. این کار یک حسن بزرگ دارد و آن این است که بازار نفت می بیند یک تولیدکننده بزرگ بالقوه و با اراده خودش از بازار خارج شده است و این سیگنال را می دهد که ایران حتی بدون فروش نفت هم میتواند کشورش را اداره کند.
*برخورد شدید با مدیران ریسک پذیر نفت در دوران تحریم های قبلی
آنا: یکی دیگر از مشکلات ایران در فروش نفت، نبود نیروهای ریسک پذیر است با این شرایط چه باید کرد؟
مردانی: بله دقیقا همینطور است یکی دیگر از دلایلی که نمیتوان نفت فروخت این است که مدیری که الان پشت میزش نشسته، ریسک نمیکند! میدانید چرا ریسک نمیکند؟ چون سال 88 تا 91 الی 92 یک تیمی نفت میفروختند و ریسک می کردند تا درآمد کشور قطع نشود اما همین که دولت تمام شد به بدترین شکل با آنها برخورد شد آن تیم سال 92 و 93 یک هفته در میان یا هفتهای یک بار میرفتند دیوان محاسبات جواب پس میدادند. خب این تیم هم دیدکه قرار است بعد از دولت چنین رفتاری با آنها شود ترجیح دادند که دست به کاری نزنند تا دولت تمام شود.
نکته دیگری که اینجا وجود دارد این است که همان تیمی که نفت می فروخت مورد تحریم آمریکا قرار گرفت و دیگر نمی تواند پایش را از کشور بیرون بگذارد و هزار و یک مشکل دیگر در داخل کشور برایش ایجاد شده است حالا مدیر و مسئولی که چنین برخورد هایی را دیده است هرگز ریسک نخواهد کرد.
زمان جنگ وقتی ایران در شرایط خاصی قرار گرفت یکسری اختیار به افراد داده شد زیرا شرایط جنگی بود و این افراد در آن شرایط کار می کردند که البته نتایج مثبتی هم داشت هرچند که بعد از جنگ مورد بازخواست قرارگرفتند ولی در جلسات دادگاه و بازرسی می گفتند چون پای منافع ملی درمیان بوده است هیچ اتهامی متوجه شما نیست حالا سوال من این است آیا کشور اکنون در شرایط جنگی قرار ندارد؟ پس چرا با مسئولانی که به فکر منافع ملی هستند چنین برخوردی شده است.
به اعتقاد من مسئولان حاکمیت باید پشت سر این مدیران و مسئولانی که ریسک می کنند و آبروی خود را به خطر می اندازند بایستد.
آنا: در حال حاضر مسئولان اقتصادی کشور فروش روزانه 1 میلیون بشکه نفت را در بودجه سال 99 دیده اند ایا این حجم فروش نفت می تواند عملیاتی شود؟
مردانی: وقتی دولت در بودجه سال 99 فروش یک میلیون بشکه نفت را در روز می بیند این میتواند خوشبینانه باشد و از طرف دیگر می تواند واقع بینانه باشد زیرا هستند مجموعه هایی که اگر به آنها مجوز و اختیار داده شود این میزان و حتی بالاتر از آن را به فروش برسانند در همین سالهای اخیر همین گروه ها و مجموعه ها بودند که توانستند نفت بفروشند و پولش را بیاورند الان هم می توانند این کار را انجام دهند باید دید که آیا دولت میخواهد نفت بفروشد یا خیر اگر نمی خواهد بفروشد پس بودجه را به سمت درآمدهای دیگر ببرد اما اگر می خواهد بفروشد پس روی کمک این گروه ها حساب باز کند.
اما یک وقت مسائل سیاسی است که دولت نمی خواهد نفت بفروشد که باید به این موضوع از طریق دیگری رسیدگی کرد.
آنا: آیا بهتر نبود دولت در بودجه یک عدد واقعی تر در خصوص فروش نفت می دیدند؟
مردانی: بله. باید این کار را می کرد و در مرحله بعد اگر میتوانست حجم بیشتری نفت بفروشد قطعا شرایط اقتصاد بهتر می شد.
آنا: موضوع دیگر این است که آیا دولت می تواند به جای این درآمد نفتی که در بودجه دیده است فراورده صادر کند آیا امکانات کشور به او چنین اجازه ای می دهد؟
مردانی: نمیدانم امکان تولید به این میزان فراورده در کشور وجود دارد یا خیر اما ظاهر نشان می دهد که چنین امکانی در داخل کشور و پالایشگاه ها نیست اما بالاخره چاره جز این نیست که با تمام ظرفیت اقدام به تولید فراورده کنند و بخشی از درامد ارزی خود را از این طریق تامین کنند.
باید تاکید کنم متأسفانه این مشکلاتی که امروز پیدا کردیم به خاطر عدم توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری بود. علیالخصوص در عرصه فروش نفت. بازاریابی، سیاستگذاری، حتی در زنجیره ارزش، عملاً خلاف صحبت رهبری رفتارکردهایم.
* برای رهایی بودجه از نفت باید تا آخرین حلقه زنجیره ارزش را در داخل تکمیل کنیم
آنا: منویات رهبری در این زمینه چیست؟
مردانی: مقام معظم رهبری سال 70 گفت ما باید کاری کنیم که بتوانیم روی سیاستهای قیمتی نفت اثرگذار باشیم. من رفتم بررسی کردم صحبت آقا به چه زمانی میخورد که تقریباً دورانی است که بورسهای جهانی وارد فرمولهای نفتی شدند.
ما اگر یک تیم میگذاشتیم و شرایط را رصد می کردیم الان این بساط را نداشتیم رهبری در عرصه نفت و تاریخ با تلخکامی صحبت میکنند. ایشان جایی می گوید اگر نفت مال اروپاییها و آمریکاییها بود و ما هیچی نداشتیم، به اندازه یک استکان میخواستیم، پول خونمان درمیآمد. بعد من گفتم این حرف کجای واقعیت است؟ چون رهبری جایگاهش جایگاه واقعگویی باید باشد. من نگاه کردم دیدم دقیقاً این مثالش، مثال زنجیره ارزش است.
مثال میگویم، همین لنزی که به چشم میزنند از چه به دست میآید؟ از همین مواد نفتی و پتروشیمی. الان بخواهیم همین لنز را وارد کنیم چگونه با ما رفتار می کنند چندی پیش یکی از مسئولان سابق صنعت نفت میگفت سال 91-90 شرکت شِل به ما بدهکار بود که نامه زدیم پول نفت را به ما بدهیم. بعد از یک هفته جواب داد که ما نمیتوانیم. وزارت خارجه بریتانیا گفته ندهید، ما هم نمیدهیم. بعد گفتیم برای دارو و ... میخواهیم.
باز گفتند نمیتوانیم بدهیم.که این فقط یک نمونه از فشاری است که اروپایی ها به ما وارد کرده اند.نظر من این است که زنجیره ارزش را آنقدر باید گسترش داد تا نیازی به اروپایی ها نباشد و این گونه می توان وابستگی بودجه به نفت را قطع کرد.
گفتوگو از مجتبی مرادی
انتهای پیام/4141/
انتهای پیام/