فتنه تجزیهطلبی بهسبک پیشهوری و شریعتمداری اینبار در ورزشگاهها/ چرا آذریها از پانترکیسم حمایت نمیکنند؟
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری آنا، برخی حرکات و شعارهای تجزیهطلبان در دیدارهای ورزشی تیمهای لیگبرتری دوباره به موضوعی داغ بدل شده است. بعضی از افراد که در بازی تراکتورسازی تبریز با استقلال تهران حضور داشتند، شعارهایی علیه ایران و اسلام سر دادند که با پاسخ مثبت اکثریت ورزشگاه روبرو نشد؛ اما پدیده پانترکیسم از کجا نشئت میگیرد؟ این موضوع از نظر تاریخی قابل بررسی است.
نخستین حضور جدی ترکها در حکومت اسلامی به زمان مأمون عباسی بازمیگردد. این خلیفه عباسی که به عربها و فارسها اعتمادی نداشت، به ناچار از امرای ترک در دستگاه خود استفاده کرد. «ایتاخ» و «اشناس» در خلافت واثق عباسی (۲۲۷ هـ، ق) با به دست آوردن حکومت تمام سرزمینهای غربی، خلافت و مقام سلطانی را نیز برای اولین بار از سوی واثق دریافت کردند. شاید این موضوع را بتوان نخستین حکومت ترکی در شمال شام و عراق دانست.
پانترکیسم از کجا شروع شد؟
همین مقوله به ایجاد محوری و اندیشهای با عنوان «پانترکیسم» منجر شد. عقیده و نظریه ملت ترک بعدها با حمله مغولها به سرزمینهای اسلامی کامل شد و بر اندیشه حکومت مقتدر ترکی افزود. مغولها در قسمتهای بزرگی از آسیایی میانه و شمال ترکیه مسلط شدند و توانستند حکومت بزرگ و بیرحمی را شکل دهند.
بزرگترین کاری که عثمانیها انجام دادند، ایجاد یک کشور بر مدار حکومتی مذهبی و ناسیونالیستی بود. آنها با تصرف بخشهای زیادی از مرزهای ایران، روسیه تزاری، اروپا، جهان عرب و شامات حکومت خود را مستحکم کردند. البته آنها با ترکها مخالف بودند؛ اما پدیدههای ترکیسم در حکومت آنها ترویج یافت.
بعد از سقوط حکومتهای عرب در خاورمیانه، حکومت عثمانی توانست اقتدار کامل منطقه غرب آسیا را بهدست آورد. این امپراتوری در اواخر قرن سیزدهم میلادی توسط رهبر قبایل اوغوز یعنی «عثمان یکم» در سوگوت، ترکیه فعلی بنیان گذاشته شد.
بزرگترین کاری که عثمانیها انجام دادند، ایجاد یک کشور بر مدار حکومتی مذهبی و ناسیونالیستی بود. آنها با تصرف بخشهای زیادی از مرزهای ایران، روسیه تزاری، اروپا، جهان عرب و شامات حکومت خود را مستحکم کردند. البته آنها با ترکها مخالف بودند؛ اما پدیدههای ترکیسم در حکومت آنها ترویج یافت.
از سویی دیگر جنگهای ایران و عثمانی برای حکومت خلفای عثمانی زنگی بود که بتوانند از واژه پانترکیسم در مقابل ایرانیان استفاده کنند. پیدایش نظریه پانترکیسم که در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم شدت گرفت ناشی از یک سری عوامل سیاسی و اقتصادی امپراتوری عثمانی، وجود اختلافات جهانی و منطقهای قدرتهای بزرگ و برخورد منافع آنها در مناطق مهم بالکان، خاورمیانه و آسیای مرکزی نیز بود؛ بنابراین سابقه اندیشه پانترکیسم به دوران عثمانی برمیگردد؛ اما ورود این ماجرا به ایران با پدیده استعمار گره خورده است!
(نقشه واهی آذربایجان بزرگ)
روسیه درصدد تفرقه در آذربایجان ایران
البته فعالیت و رفتارهای کشور روسیه تزاری هم در پیدایش ترکیسم در ایران بسیار تأثیرگذار بود. البته آنها به پانآذریسم روی آوردند. به این دلیل که مردم شجاع تبریز علیه کشورهای عثمانی و روسیه مبارزه میکردند، کشورهای عثمانی و روسیه تزاری به اختلاف و ایجاد شکاف در میان ارتش ایرانیها مبادرت کردند. از این رو جنگهای 20 ساله مردم تبریز و ایران علیه روسیه نمونهای از شهامتهای ترکهای ایران در مقابله تجاوز روسیه و عثمانیان ثبت شده است.
از زاویه دیگر، عثمانیها با ایجاد انجمنهای مخفی درصدد بودند که ترویج تجزیهطلبی را در استانهای ترکنشین ایران بهراه بیندازند. «احمد آقایف»، یکی از افراد تأثیرگذار و پدر مدرن این موضوع است. او به دلیل نقش داشتن در شکلگیری انجمنها و محافل ترکگرا، همچون افرادی مانند؛ تورک یوردو و تورک اجاقی در امپراتوری عثمانی بیش از هر وصف دیگر، در مقام یکی از ایدهپردازان و بنیانگذاران جریان پانترکیسم قرار دارد. یکی از این افراد که ناسیونالیسم ترک را در ایران و کشورهای حاشیه آن ترویج میداد، «یوسف آقچورا» بود که توسط خود حکومت عثمانی بهدلیل فتنهطلبی تبعید شد.
بعد از شکست عملیات دولتهای روسیه تزاری و عثمانی برای ایجاد تجزیه ایران، آنها به فکر ایجاد فرقههای کمونیستی و نفوذی افتادند. انقلاب اکتبر 1918 شوروی سبب شد که افرادی به اسم کمونیسم و سوسیالیسم در تبریز و برخی شهرهای دیگر آذربایجان سربرآورده و شروع به دادن شعارهای جداییطلبانه بکنند.
پدر پانترکیسم چه کسانی هستند؟
در سال1904 میلادی یوسف آکچور اوغلو، رساله تحت عنوان «اوچ طرز سیاست» منتشر کرد که بهتدریج اهمیتی در مقام مانیفیست پان ترکیسم یافت. البته دولت شوروی با ایجاد جمهوری آذربایجان در شمال ایران بر ایجاد روحیه تجزیهطلبی از سوی برخی اوامرش در تبریز اثرگذار بود.
از همین رو بود که نخستین دوره «ادبیات حسرت» آذربایجان شوروی مربوط به دوره سالهای 1324 برگزار شد که در آن دوره با دستور استالین و هماهنگیهای «میرجعفر باقروف» فضا برای توطئه فرقه دموکرات آذربایجان مهیا گشت و در این دوره شاعران و نویسندگان جمهوری آذربایجان با موضوع قراردادن ایران به تبلیغ اندیشههای تجزیه طلبانه کارهای را انجام دادند.
شاید بزرگترین روند تجزیهطلبانه در آذربایجان مربوط به دوره حکومت میرجعفر پیشهوری است. حکومت خودمختار آذربایجان که با نام رسمی حکومت ملی آذربایجان (به ترکی آذربایجانی: آذربایجان ملّی حکومتی) شناخته میشد، فرقهای بود که در سالهای ۱۳۲۴ و ۱۳۲۵ در منطقه آذربایجان ایران به پایتختی تبریز توسط فرقه دمکرات آذربایجان به رهبری جعفر پیشهوری بنیانگذاری شد که شامل شهرهای تبریز، ارومیه، اردبیل، زنجان، خوی و اطراف آن میشد.
رئیس حزب دمکرات آذربایجان با گروههای ملیگرای تبریز و ایلهای شاهسون که خود را ترکایرانی میدانستند به شدت درگیر شد. در نتیجه نارضایتی مردم آذربایجان از حکومت فرقه پیشهوری در آن یک سال، صد هزار نفر از آذربایجان مهاجرت کردند.
این فرد که با نفوذ در قیام مردمی میرزاکوچکخان جنگلی سبب سقوط آن شده بود، حال به فکر تأسیس یک حکومت ترکی-کمونیستی در تبریز با حمایت شوروی بود. پیشهوری از بنیانگذاران و عضو کمیتهٔ مرکزی حزب عدالت در باکو، از مؤسسان حزب کمونیست ایران در نخستین کنگره آن و دبیر مسئول تشکیلات این حزب در تهران بود. پیشهوری در باکو سردبیر روزنامه دوزبانه ترکی آذربایجانی – فارسی «حریت» بود.
اولین فتنه تجزیه؛ جعفر پیشهوری
او نامهای به سران حزب کمونیست شوروی نوشت. پیشهوری در این نامه گفته بود که خلق آذربایجان جنوبی که جزء لاینفک آذربایجان است، مانند همه خلقهای جهان، چشم امید خود را به خلق بزرگ شوروی و دولت شوروی دوخته است. تبریز در سال 1324 به اشغال نیروهای پیشهوری درآمد، او فرار کرد و بعدها توسط حکومت استالین کشته شد.
رئیس حزب دمکرات آذربایجان با گروههای ملیگرای تبریز و ایلهای شاهسون که خود را ترک ایرانی میدانستند بهشدت درگیر شد. بسیاری از نیروهای انقلابی مشروطه تبریز علیه پیشهوری و شعارهای تجزیهطلبی او مقاومت کردند. در آن یک سال میان ملیگرایان ایرانی آذربایجانی و نیروهای فرقه دموکرات درگیریهای خونینی رخ داد. در نتیجه نارضایتی مردم آذربایجان از حکومت فرقه پیشهوری در آن یک سال، صد هزار نفر از آذربایجان مهاجرت کردند.
قوامالسلطنه، نخستوزیر دولت وقت ایران در آن زمان با هدایت ارتش کشور به سمت تبریز این شهر را با مقاومت مردمی از درون آزاد کرد. حکومت شوروی هم با وعده گرفتن امتیاز نفت شمال دست از حمایت پیشهوری برداشت و حکومت او سقوط کرد. مردم آذربایجان در این موضوع نشان دادند که به تجزیهطلبی هیچ علاقهای نشان ندادند.
تبریز در زمان تظاهراتها در انقلاب اسلامی هم در زمره پیشگامان بود. تمام مناطق ترکنشین ایران علیه حکومت شاه قیام کردند. علما و روحانیون هم در این مبارزه بسیار نقش مهمی ایفا کردند که یکی از این علما آیتالله شهید مدنی، نخستین امام جمعه تبریز بود.
حزب «جمهوری خلق مسلمان ایران» و شریعتمداری خودمختاری در پوشش مذهب!
اما بعد از انقلاب اسلامی دومین گروه با توسل به مذهب، شعار خودمختاری در آذربایجان را برافراشت. نقطه کانونی این تجزیهطلبی توسط حزب «جمهوری خلق مسلمان ایران» با محوریت آیتالله شریعتمداری تشکیل شد. در اسفند ۱۳۵۸ طرفداران حزب در تبریز موفق به تصرف ساختمان رادیو و تلویزیون تبریز شدند و شعارهای استقلالطلب سر دادند.
آنها قانون اساسی کشور را قبول نداشتند و بر خودمختاری مناطق آذربایجان با محور شریعتمداری تکیه داشتند. برخی از نیروهای نفوذی در ارتش هم از حزب جمهوری خلق حمایت کردند. بعضی در نیروهای هوایی ارتش با هدایتهای شاپور بختیار، آخرین نخستوزیر شاه دیوار صوتی در تبریز را شکستند! در این میان دوباره مردم تبریز در مقابل این تجزیهطلبی با نماد یک مرجع تقلید ایستادند. این مقاومت بهگونهای بود که رهبر انقلاب درباره آن گفتند: «اگر مردم تبریز در فتنه «حزب خلق مسلمان» و آمدن عدهای از جاهای مختلف به آنجا برای فتنهگری، ایستادگی نمیکردند، من نمیدانم چه میشد».
سومین مدل ایجاد روحیه تجزیهطلبی در آذربایجان ایران به دوره حکومت شوروی بازمیگردد. حکومت حیدرعلیاف که سودای تجزیه آذربایجان ایران را در سر داشت، دوباره به فکر ایجاد گروههای مخفی در شمال ایران افتاد.
به ابتکار حیدر علیاف، رئیس مجلس وقت جمهوری خود مختار نخجوان و رئیسجمهور آینده کشور آذربایجان در 16 دسامبر1990 شورای عالی این جمهوری مصوبهای تصویب کرد و 31 دسامبر را روز همبستگی آذریهای جهان اعلام کرد. البته این ابتکار شورویها برعکس از آب درآمد. در همان سالهای اولیه پیروزی انقلاب اسلامی بسیاری از مردم شیعهمذهب آذربایجان تلاش کرد خودشان را به استانهای ترکزبان ایران برسانند و از دست کمونیستها نجات یابند که توسط حکومت کمونیستی قتل عام شدند.
ابوالفضل ائلچیبیگ، رئیسجمهور اسبق آذربایجان به احساسات ضد ایرانی مشهور بود و با وجود تمام کمکهای جمهوری اسلامی همواره علیه ایران سخنرانی و اقدام کرد. او در نهایت با توجه به شکستهای فاحشی که در جنگ «قرهباغ» از ارمنستان متحمل شد، نهایتاً مجبور به کنارهگیری از قدرت شد. ائلچیبیگ خود بعدها اعتراف کرد که کمکهای داوطلبانه جمهوری اسلامی به مسلمانان آذربایجان را نپذیرفته است.
حیدر علیاف درصدد ایجاد آذربایجان جنوبی؛ استقلال سکولاری
البته کشور آذربایجان به رهبری حیدر علیاف و بعدها پسرش الهام علیاف بیتحرک ننشستند و اولین کنگره آذریهای جهان در 21 نوامبر 2001 در باکو برگزار شد. بعدها هم کمیته امور آذربایجانیهای مقیم خارج در جولای2002 برای ایجاد روحیه تجزیهطلبی تأسیس شد. افراد دیگری هم در تنش و جنجال روحیه تجزیهطلبی در ایران نقش داشتند.
ابوالفضل ائلچیبیگ، رئیسجمهور اسبق آذربایجان به احساسات ضد ایرانی مشهور بود و با وجود تمام کمکهای جمهوری اسلامی همواره علیه ایران سخنرانی و اقدام کرد. او در نهایت با توجه به شکستهای فاحشی که در جنگ «قرهباغ» از ارمنستان متحمل شد، نهایتاً مجبور به کنارهگیری از قدرت شد. ائلچیبیگ خود بعدها اعتراف کرد که کمکهای داوطلبانه جمهوری اسلامی به مسلمانان آذربایجان را نپذیرفته است.
محسن پاک آیین، سفیر سابق ایران در جمهوری آذربایجان درباره رفتارهای پانترکیستی آذربایجان و ترکیه به خبرگزاری آنا گفته بود: «ترکیه بعد از فروپاشی شوروی، توجه زیادی به جنوب قفقاز به خصوص جمهوری آذربایجان داشت از این رو تلاش کرد با تاکید بر زبان و هویت ترکی، این کشور را که با بحران هویت روبرو بود زیر چتر پان ترکیسم قرار دهد».
این صحبتهای مسئولان جمهوری آذربایجان برای تجزیهطلبی پررنگ بوده است. آنها درصدد هستند با نوعی تفکر اقتصادی و حکومت سکولار در آذربایجان کارهای را انجام دهند. حسین قلیاف، نماینده مجلس جمهوری آذربایجان گفته بود که ایران را از روی نقشه محو میکنیم و 5 کشور دیگر ایجاد میشود!
آذربایجان مستقل با مقایسه کردستان عراق!
در همین چارچوب بود که روزنامه «ینی مساوات» چاپ باکو با انتشار مقالهای تحت عنوان «واقعیت رسمیت یافته کردستان و آذربایجان جنوبی» انتقاد کرد که چرا برخلاف کردستان عراق، از تجزیهطلبی در مناطق آذری نشین ایران حمایت نمیشود؟!
حال بعد از شکست چندبار تجزیهطلبی مذهبی، سکولار و کمونیستی برخی از جریانهای ضد انقلاب خارجنشین به حوزههای اجتماعی مسئله پانترکیسم رجوع کردهاند. در چند سال اخیر برخی از ورزشگاهها شعارهای عدهای قلیل در حمایت از ترکیه و آذربایجان سر داده میشود و پرچمهای از برخی گروههای ضدانقلاب تجزیهطلب نمایش درمیآید که مردم استانهای ترکنشین از این موضوعات اصلاً حمایت نکردهاند.
تجزیهطلبی اجتماعی در ورزشگاهها
تجزیهطلبان در پی این شکستها و عدم همراهی مردم آذربایجان با طرحهای ضد ایرانی آنها با ایجاد تحریک احساسات اجتماعی در ورزشگاهها بهدنبال ایجاد بستر برای شکاف اجتماعی هستند و همواره بهترین مکان برای این کار ورزشگاه بوده که دارای جو احساسی تند و فاقد فرصت اندیشیدن است. نمونه بارز این پناه آورده جریان شکست خورده پان ترک به تماشاچیان فوتبال بازیهای تراکتورسازی تبریز است که در آن پرچم ترکیه، آذربایجان نمایش داده میشود و حتی در بازی اخیر شعارهایی در حمایت از جنگطلبی اردوغان هم شنیده شد!
انتهای پیام/4082/پ
انتهای پیام/