دانشجوی حافظ قرآنی که در حرم حضرت ابوالفضل (ع) غوغا بهپا کرد
گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، ستارههای قرآنی روایت دانشجویان، طلاب و اساتید نخبهای است که با برنامهریزی دقیق به قلههای بلند زندگی دست یافتند. در شمارههای گذشته ستارههای قرآنی روایتی از حفظ قرآن یک دانشجو در انبار خوابگاه، داستان دو برادر که در کودکی به گنجینههای طلایی دست یافتند، درد دلهای یک حافظ قرآن از معضل اشتغال نخبگان قرآنی، ماجرای تحول مسیر زندگی یک جوان فوتبالی، روایت دانشجوی دکتری دانشگاه آزاد اسلامی که نماینده ایران در ۱۵ کشور جهان بوده و ۵۰۰ حافظ قرآن تربیت کرد و همچنین صحبتهای برخی دیگر از دانشجویان نخبه قرآنی بررسی شده است.
در شماره دوازدهم ستارههای قرآنی، روایت زندگی دانشجوی ترم دوم رشته حقوق دانشگاه شهید بهشتی که 3 بار در مسابقات بینالمللی حفظ قرآن کریم مقام کسب کرده، در هشت کشور سفیر قرآنی جمهوری اسلامی ایران بوده و دهها مقام نخست در مسابقات کشوری حفظ و ترتیل قرآن کریم کسب در کارنامه خود دارد و با برنامه حفظ قرآن خود در حرم حضرت ابوالفضل (ع) غوغا به پا کرد.
آنا: لطفاً خودتان را معرفی بفرمایید.
بهزادفر: محمدحسین بهزادفر متولد 19 بهمن 1379 در شهرستان تهران هستم. الآن دانشجوی رشته حقوق دانشگاه شهید بهشتی در ترم دوم هستم.
آنا: از چه زمانی وارد حیطه قرآنی و خصوصاً حفظ قرآن شدید؟
بهزادفر: از چهارسالگی وارد فعالیتهای قرآنی شدم. از چهارسالگی تا هشت سالگی حفظم را با روشهای خاصی در دارالقرآن حضرت علیاکبر(ع) خیابان ایران میدان شهدای تهران نزد استاد نیکزاده شروع کردم؛ و در این سالها، جزءهای 30 و 29 را حفظ کردم. بعد از هشت سالگی بهصورت تخصصی وارد حیطه حفظ قرآن شدم. از اول قرآن شروع به حفظ کردم و در مدت دو سال و نیم یعنی در 10 سالگی حافظ کل قرآن شدم.
آنا: در چهارسالگی چطور حفظ میکردید؟ آیا بر الفبا هم مسلط بودید و خواندن از روی مصحف را بلد بودید؟ یا اینکه با استماع ترتیل قرآن حفظ میکردید؟
بهزادفر: هم بخش صوتی بود و بیشتر صوت ترتیل مدنظر من بود و هم اینکه بیگانه از الفبا نبودم. چون مادرم معلم کلاس اول بود و اسباببازیهای من نشانههای الفبایی بود، لذا الفبا را در چهار سالگی یاد گرفتم.
آنا: صوت کدام استاد را گوش میدادید و الگوی ترتیلتان چه کسی بود؟
بهزادفر: صوت اساتید منشاوی و خلیل الحصری را بهعنوان الگو گوش میدادم.
آنا: از چه زمانی وارد مجالس و مسابقات قرآنی شدید و چه رتبههایی در مسابقات حفظ کسب کردید؟ آیا تلاوت تخصصی و صوت و لحن قرآن هم کار کردید؟ یا فقط حفظ بوده است؟
بهزادفر: بعد از اینکه حفظم را در دهسالگی به پایان رساندم، وارد مسابقات شدم. البته قبل از آن در سال 88 مسابقهای در دارالقرآن امام علی (ع) برگزار شد؛ که در آنجا در رشته پنج جزء مقام سوم را کسب کردم. مسابقات سطح بالایی داشت که در استان تهران برگزار میشد و نفرات اول و دوم بزرگسال بودند.
من با وجود سن هشت یا نه سال، مقام سوم را کسب کردم. کمکم از آن زمانی که حفظ را شروع کردهام صوت و لحن قرآن کریم را هم آغاز کردم. ولی بهصورت جدی بعد از تمام شدن دوران حفظم بود که با استاد حنیفی آشنا شدم. صوت و لحن تخصصی را پیش این استاد یاد گرفتم.
آنا: آیا در محافل قرآنی قرائت مجلسی هم اجرا کردهاید؟
بهزادفر: قرائت مجلسی کار میکردم اما به سن بلوغ که رسیدم، ادامه ندادم و در آن سالها استاد عبدالباسط و استاد منشاوی را تقلید میکردم.
آنا: آیا در یک ساله اخیر و از زمان ورود به دانشگاه، در مسابقات قرآن هم شرکت کرده و یا در فعالیت قرآنی کانون قرآن شرکت داشتید؟
بهزادفر: بله؛ در کانون قرآن دانشگاه شهید بهشتی حضور داشتم و حتی امسال در مسابقات حفظ کل دانشگاه شهید بهشتی مقام اول را کسب کردم.
آنا: چطور در زمان دانشجویی به مسابقات بینالمللی راه پیدا کردید؟
بهزادفر: مسابقاتی که من رفتم از طریق همکاری شورای عالی قرآن با سازمان اوقاف بود و دلیل آن هم رتبهای بود که سال قبل از ورود به دانشگاه در مسابقات کشوری کسب کردم. در مقطع پیشدانشگاهی، مقام دوم مسابقات آموزشوپرورش کشور را کسب کردم؛ و یک مسابقات انتخابی برگزار شد برای اینکه مشخص شود چه کسی به مسابقات بینالمللی برود. در آن زمان من تازه دانشجو شده بودم. گفتند چون شما دانشجو شدهای، دیگر نمیتوانی به مسابقات بینالمللی دانشآموزان بروی. مسابقات دانشجویی هم که نمیتوانستم شرکت کنم. به همین خاطر مرا به مسابقات الجزایر فرستادند.
آنا: چه مقامی در مسابقات بینالمللی الجزایر کسب کردید؟ آیا در مسابقات بینالمللی دیگر هم حضور داشتید و حائز رتبه شدهاید؟ سطح این مسابقات را چگونه ارزیابی کردید؟ آیا از داوری این مسابقات راضی بودید؟
بهزادفر: نفر اول مسابقات بینالمللی الجزایر، نمایندهای از کشور الجزایر، نفر دوم از فلسطین و نفر سوم هم از کشور لیبی بود و من هم در این مسابقات مقام چهارم را کسب کردم. همچنین در مسابقات بینالمللی امارات که با عنوان «أحسن الأصوات» در سال 94 برگزار شد، مقام سوم را کسب کردهام. در مسابقات بینالمللی بنگلادش در سال 90 هم سوم شدم.
در هر مسابقه خارجی که رفتم همیشه بعدش از من میپرسیدند که آیا ناداوری شده است؟ و من همیشه جوابم از نیمه مثبت قضیه بود. شاید روشهایی هست که ما برای متسابقین ایرانی بهخوبی تشریح نکردیم. شاید آنها قوانینی دارند که ما آگاهی نداشته باشیم. شاید آییننامه آنها با آییننامه ما فرق داشته باشد.
بالاخره در هر مسابقهای که ناداوری نمیشود. در برخی جاها و در جلسات هماندیشی باید داورهای کشورهای مختلف حاضر شوند و تبادل اطلاعات صورت بگیرد. چون آییننامه مسابقات داخلی ما بسیار متفاوت با آییننامه مسابقات کشورهای دیگر است و ازنظر، صوت، لحن، تجوید و سایر موارد باهم تفاوت دارند. بد نیست که متسابقین که به مسابقات بینالمللی فرستاده میشوند از این قوانین آگاهی یابند و کمکم باید فضایی ایجاد کنیم که در سالهای آینده متسابقان بتوانند رتبههای بهتری کسب کنند.
آنا: چند رتبه کشوری مسابقات قرآن در کارنامه خودتان دارید؟
بهزادفر: در مسابقات بسیاری در کشور مقام کسب کردم. مثلاً رتبه اول مسابقات قرآن سازمان اوقاف و امور خیریه کشور در رشته حفظ کل در سال 1393 در سطح زیر 16 سال، همچنین سال بعد هم در همان مسابقات و در همان سطح در رشته ترتیل مقام اول را کسب کردم. در مقطع راهنمایی و در مسابقات کشوری سازمان دارالقرآن در سال 1392 و در مسابقات حفظ کل قرآن، آموزش و پرورش سال 1394 نیز مقام اول کشور را کسب کردم.
محلهای که فقط با دو قرآن، حافظان و قاریان بسیاری پرورش داد
آنا: در چند سفر خارجی تابهحال اجرای حفظ قرآن داشتید؟ استقبال کشورهای مختلف از اجراهای شما چگونه بود؟ کدام کشور استقبال بهتری داشت؟
بهزادفر: من به کشورهای افغانستان، لبنان، سوریه، عربستان، عراق، بنگلادش، الجزایر و امارات سفر داشتم و تلاوت قرآن اجرا کردم. من از هر کشور یک نکته یاد گرفتم؛ یعنی بیشتر تلاش کردم نکتههای بارز را از هر کشور متوجه شوم. در افغانستان و در شهر هرات درسهای بسیاری یاد گرفتم. البته آن زمان اوایل حفظم بود و یک سری اشکالاتی داشتم. در هر محلهای که وارد میشدم میدیدم فقط دو قرآن وجود دارد و جمعیت کثیری با همان قرآنهای کمشمار، تلاوت، حفظ و ترتیل را یاد میگرفتند و حفاظ افغانستانی هم بسیار مسلط بودند و چقدر خوشاخلاق و در هر محله هم یک حافظ کل و یک قاری مسلط وجود داشت. وقتیکه میخواستم برگردم با خودم گفتم چقدر امکانات اینها کم است و چه خوب استفاده میکنند اما ما که امکانات بسیار بالایی داریم چرا استفاده نکنیم؟
البته امکانات امروز از امکانات ده سال گذشته بسیار بیشتر است. در آن موقع امکانات فوق امروزی را هم نداشتیم. الآن شخص با یک دکمه میتواند کل تلاوتها و ترتیلها را در اختیار داشته باشد. در تلفنهای همراه، نرمافزارهایی وجود دارد که راحت میتوان حفظ را از طریق آن پیگیری کرد. 10 سال پیش ما با نوار قرآن حفظ میکردیم. روزانه میرفتیم دنبال نوار میگشتیم نوار را کپی میکردیم و دوباره تحویل میدادیم. فرآیند حفظ هنوز جا نیفتاده بود و آنقدر رشد نکرده بود.
من آن موقع میگفتم تو نسبت به امکانات اولیهای که افغانستانیها هم از آن محروماند، داری کمکاری میکنی و آنجا که برگشتم به سمت تهران به خودم قول دادم که نواقص حفظم را برطرف کنم و کم نگذارم.
استقبال مدارس لبنانی از حافظان قرآن ایرانی
یا در سفر لبنان که 10 سالم بود و رفته بودم خیلی استقبال خوب و پرشوری از حفظ قرآن داشتند. چون خودم دانشآموز بودم برای من خیلی جذاب بود که یک زنگ کامل از برنامه درسی مدارس را در آن روز به محفل حفظ و انس با قرآن اختصاص دادند. خیلی برای لبنانیها اهمیت داشت که یک زنگ کامل را خالی میکردند و همه دانشآموزان با احترام خاصی وارد جلسه میشدند و کسی در جلسه خواب نبود و با جانودل در جلسه حاضر میشدند و همه دنبال یادگیری قرآن و انس با آن بودند. خودشان میگفتند قاری چه شد چه کسی امروز میآید. بعد از جلسه هم یکییکی دانشآموزان با من عکس میگرفتند و خیلی فضای قشنگی برای من تجلی شد که تجربه نکرده بودم.
شوری که در حرم حضرت ابوالفضل (ع) به پا شد
همچنین توفیق تلاوت قرآن کریم در حرم حضرت ابوالفضل (ع) از بهترین خاطرات نوجوانی من است. در سال 92 به عراق رفته بودم و به زیارت حرم اباعبدالله (ع) و حرم حضرت ابوالفضل عباس (ع) مشرف شدم. محفلی در حرم حضرت ابوالفضل (ع) در شب جمعهها برگزار میشود که بعد از نماز مغرب و عشاء چند قاری عراقی میآیند و تلاوت میکنند.
من با مسئول دارالقرآن حرم حضرت ابوالفضل (ع) صحبت کردم و گفتم من حافظ قرآن هستم و این رتبهها را دارم و میتوانم امشب جلسه سؤال پرسش حفظ قرآن را برگزار کنم. ایشان گفتند درست، ولی ما همچنین چیزی در عراق نداریم که در برنامهها یک حافظ بیاوریم و از او سؤال بپرسیم. هنوز این مسئله جا نیفتاده بود و به این سبک که جلسات حفظ در ایران برگزار میشود هنوز در عراق اجرا نشده بود. من گفتم میتوانید امتحان کنید اما میدانستم معمولاً خیلی سخت قبول میکنند. ولی آن شب به لطف خدا، مسئول دارالقرآن حرم حضرت ابوالفضل (ع) خواسته مرا قبول کرد، اول فکر میکرد نتوانم از پسش بربیایم.
بعد از اینکه یک قاری عراقی تلاوت خود را انجام داد مجری اعلام کرد که امشب در خدمت یک حافظ قرآن کریم از جمهوری اسلامی ایران هستیم. ناگهان شور و هیاهویی در حرم ایجاد شد و جمعیت ایرانیها که شب جمعهها هم در حرم زیاد هستند، به این سمت روی آوردهاند. جمعیت زیادی از کل حرم در صحنی که برنامه اجرا میشد، حضور یافتند. من یک لحظه نگاه کردم و آشوبی در دلم ایجاد شد. تازه مجری هم به عربی اعلام کرده بود وقتیکه خودم صحبت کردم هم عربی صحبت کردم و هم فارسی، فضای خیلی قشنگی ایجاد شده بود اما یک استرسی در دلم افتاد که الآن اگر سؤالهای سختی بپرسند و اگر اینجا اشتباه بخوانم خیلی جلوه خوبی ندارد.
خیلی به جمعیت نگاه میکردم. یکی از دوستان، به من گفت جمعیت را نگاه نکن. به خدا توکل کن و نگاهت به حرم باشد. برای صاحب حرم بخوان. این حرف خیلی قشنگ بود و بر من تأثیر بسیار زیادی گذاشت وقتی به حرم نگاه کردم آرامش خاصی در درونم احساس کردم و دیگر آن آشوب در دلم نبود. توجهم به یکجا جمع شد و محفل بسیار خاطرهانگیزی بود. یادم میآید سؤالی که از من پرسیدند از سوره نساء بود که توانستم بهخوبی اجرا کنم.
آنا: به کدام سوره و آیه قرآن علاقه بیشتری دارید و با آن مأنوس هستید؟
بهزادفر: این سؤال جزء سؤالهای ثابت همه برنامهها هست و من هم همهجا گفتهام که همه سورههای قرآن و همه آیات خوب است. هم آیات عذاب زیباست و هم آیات دربردارنده قصههای تاریخی مانند داستان موسی و هارون. هم آیات بهشت و قیامت خوب است و هم آیات دربردارنده احکام. هر گلی یک بویی دارد و هرکدام یک خاصیت مخصوص به خودشان را دارند.
آیات دوم و سوم سوره مبارکه طلاق را خیلی دوست دارم. این آیات همیشه به انسان آرامش میدهد. «وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا ؛ وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا؛ هر كس از خدا پروا كند [خدا] براى او راه بيرون شدنى قرار میدهد و از جايى كه حسابش را نمیکند به او روزى میرساند و هر كس بر خدا اعتماد كند او براىش بس است. خدا فرمانش را به انجام رساننده است. بهراستی خدا براى هر چيزى اندازهای مقرر كرده است».
خداوند خودش کارها را درست میکند و از جایی هم که فکرش را نمیکنید به شما توفیق میرسد. همین چهار کلمه «إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ»، نقش انگشتری بعضی از امامان ما بود. شاید خیلی جالب باشد وقتی درگیر برخی مشکلات میشویم تأثیر این آیات را در زندگی خود را مشاهده میکنیم. من خودم تأثیر این آیات را بهخوبی درک کردهام. این دو آیه را خیلی دوست دارم.
آنا: آیا کارهای قرآنی را در دانشگاههای کل کشور و یا دانشگاه خودتان کافی میبینید؟ برای بسط فعالیتهای قرآنی و جذب دانشجوها چه کارهایی باید انجام شود؟ بعضی دانشجوها حتی نمیتوانند قرآن را از رو بخوانند و بعضی سمت قرآن هم نمیروند که قرآن بخوانند. چطور میشود این افراد را جذب کرد؟ آیا همه باید جذب فعالیتهای قرآنی بشوند یا فقط باید قشر خاصی را به سمت قرآن جذب کنیم؟
بهزادفر: این را میخواستم بگویم که خود شما هم اشاره کردید. این تقسیمبندی که ما ایجاد کردیم به نظر من اشتباه است؛ یعنی حتی لفظ به کار بردن جامعهای قرآنی هنوز برای ما نمیگنجد. اگر میگوییم کل جامعه باید قرآنی شود. این درست، حرف دیگری است. ولی اینکه عده خاصی را اطلاق کنیم که این جامعه قرآنی است، اشتباه است.
با این کار مرزبندی ایجاد میشود بین آن کسی که ارتباط با قرآن دارد ولی حافظ قرآن نیست و یا قاری قرآن بهصورت حرفهای نیست یا مفسر نیست و آن کسی که به این امور میپردازد. کسی که قرآن را میخواند و از آن لذت میبرد، شاید خیلی قرآنیتر باشد از منی که فقط عنوان حافظ قرآن را یدک میکشم.
آنا: یعنی ممکن است شخصی قاری یا حافظ قرآن نباشد اما عمل درستی دارد، این را هم میتوان قرآنی حساب کرد.
بهزادفر: بله؛ چنین شخصی زندگی قرآنی دارد. چرا باید بگوییم، چون قاری یا حافظ قرآن نیست، جزء جامعه قرآنی هم نیست این تقسیمبندی اشتباه است.
ما دکتر، جراح، دندانپزشک و انواع اساتید دانشگاه و متخصصانی داریم که همه حافظ قرآن هستند. این دید خوب نیست که بگوییم حفاظ قرآن افرادی هستند که هیچ کاری نمیکنند، زندگی عادی ندارند، مثل زاهدها و در کنج عزلت نشستهاند و فقط قرآن حفظ میکنند. اینطور نیست. حافظان قرآن در بین خود مردم هستند و البته باید باشند وگرنه رسالت خود را انجام ندادهاند.
بعضی وقتها با خودم میگفتم شاید یک دانشجویی که ظاهر مذهبی هم ندارد. از من که ادعای حفظ قرآن دارم، هم قرآنیتر عمل میکند. موقعی که ادعا میکنیم، فقط حرف میزنیم و هنوز نمیدانیم که موقع عمل آیا پای شعارهایی که یک عمر دادهایم خواهیم ماند. آیا این شخص به خاطر اینکه چنین عنوانی ندارد، قرآنی نیست؟ شاید در برههای از زندگی کاری انجام داده باشد که ما عرضه و لیاقت انجام دادن آن را هم نداشتیم. این جدا کردن اشتباه است.
آنا: در بیانات مقام معظم رهبری اینکه فرمودند باید ده میلیون حافظ قرآن داشته باشیم که البته یعنی یکهشتم جمعیت کشور باید حافظ قرآن شوند؛ این حافظ قرآن به نظر شما چه افرادی هستند؟ آیا باید صرفاً حافظ ترتیبی کل قرآن باشند؟ یا منظور چیز دیگری است؟
بهزادفر: به نظر من در اطلاق گرفتن این کلمه هم ما دچار سوءتفاهم شدهایم. حافظ کل قرآنی که نخواهد به قرآن عمل کند مطمئناً موردنظر مقام معظم رهبری نبوده است. ممکن است شخصی یک جزء یا یک صفحه از قرآن را حفظ کرده و آن را در زندگی خود پیاده میکند، به نظرم این شخص هم جزء 10 میلیون حافظ قرآن است. البته نمیگویم حافظ کل تربیت نکنیم که اینگونه هم نیست. تلاشهایی در سالهای اخیر شده، ولی باوجود همه تلاشها، همچنان زمینه حفظ قرآن در اولویت مسئولان جامعه قرآنی کشور قرار ندارد. معمولاً سهم قراء از حفاظ بیشتر است. یا تحویل گرفتن قراء برای مسئولان قرآنی از حفاظ بیشتر است. این مسئله در جاهای دیگر هم قابلتعمیم است و واقعاً هم دیده میشود. هنوز حافظان قرآن در جامعه ما مهجورند. همچنان حافظ در اولویت قرار ندارند و خیلی کار دارد که مسئولان به حفاظ رسیدگی کنند و با این سیاستهایی که در پیش گرفتهاند به نظر من حفاظ را بیشتر از وادی کنار میزنند.
وقتی میگوییم حفاظ موردتوجه قرار بگیرند، شخص خاصی مدنظرمان نیست. ملاک ارائه الگوی مورد تأیید رسول خدا (ص) و اهلبیت عصمت و طهارت (ع) است. اولین حافظ کل قرآن امام علی (ع) بود. شما باید چنین الگویی داشته باشید که البته هنوز نداریم. خیلی کار باید انجام شود تا مقداری عمل کنیم. حرف زیاد است؛ شعار دهنده خوبی هستیم اما موقع عمل معلوم نیست چه اتفاقی بیفتد.
همیشه وقتی در یک مجلسی وارد میشوم، میگویم دعا کنید که ما به حرفهایی که میزنیم عامل باشیم. باید هشدار آیه پنج سوره مبارکه جمعه را جدی بگیریم. «مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا؛ مثل كسانى كه [عمل به] تورات بر آنان بار شد [و بدان مكلف گرديدند] آنگاه آن را به كار نبستند همچون مثل الاغی است كه کتابهایی را بر پشت میکشد». منظور آیه فقط حاملان تورات نیست. من که قرآن را حمل میکنم اگر جاهایی علیه آن عمل کنم مصداق همین آیه خواهم بود. اگر به قرآن عمل نکنیم شامل همان چیزی خواهیم شد که قرآن در مورد حملکنندگان بیعمل تورات گفته است و این چقدر بد است.
انتهای پیام/4107/4126/پ
انتهای پیام/