جناب آخوندی؛ دم خروس را باور کنیم یا قسمهای حضرت عباستان را
گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، جناب آخوندی در افاضهای جدید در کانال شان یادداشتی را به مناسبت انتخاب شهردار تهران انتشار داده و در فراری رو به جلو، گفته است: «ببینید نگاه بنده به شهرداری اینگونه است و عزمی هم برای انصراف ندارم و ایضاً این یادداشت هم بابت شهردار شدنم نیست! و از قبل نوشتهام»
فارغ از اینکه ایشان چه هدفی داشتند، ذکر چند نکته مهم است:
1. آخوندی در یادداشتش مدعی شده: «شهر یک سازمان اجتماعی است» و حرف از ورود شهرداری برای ایجاد باغ شهرها زده، و همچنین گفته است «شهرداری نهاد حکمروایی شهری است.» جالب است کسیکه عقیده داشت در حوزه حیاتی به اسم اقتصاد باید مملکت را رها کرده و آن را به دست نامرئی بازار سپرد، حال مدعی بیشترین دخالت در حوزه شهر است.
2. در بخش دیگری از یادداشت عباس آخوندی، میخوانیم؛ «شهر حتماً نیاز به عمران و آبادانی دارد لکن شهر کارگاه نیست اولین حق شهروندان حاکمیت قانونی، انضباط شهری و دسترسی آزاد به اطلاعات است.» از همین یک خط میتوان فهمید ایشان هیچ فهمی از حقوق شهروندی ندارد؛ زیرا اولین حق شهروندی برای هر شهروند این است که سرپناهی بیدغدغه داشته باشد. نخستین حق شهروندی این است که آغاز هر ماه نگرانی ذهنی سرپرست خانواده این نباشد که کرایه خانهاش را از کجا بپردازد که تا آخر ماه حقوقش کفاف مخارج زندگیاش را بدهد.
شهروندی که جنابتان مسکن مهرش را تحویل ندادهاید و بیش از پنج سال پولش را گرفتهاید و معطلش نگه داشتهاید، چرا باید برای این شهروند مهم باشد که فلان پروژه شهر را با کدام یک از شرکتهایتان قرارداد بستهاید. البته از شما که هر شب در ویلا و خانه و اتاق کذاییتان سر بر بالین میگذارید توقعی نیست که بفهمید دغدغه اطلاعات آزاد (که تجربه نشان داده لافی است در غربت) برای وقتی است که ابتدائیات زندگی را برای افراد فراهم آورده باشید.
3. در جای دیگر مرقوم داشتهاید: «شهردار تهران باید برنامه روشنی برای مبارزه با فساد و ایجاد شفافیت اطلاعاتی داشته باشد.» در اینجا سؤالی که پیش میآید این است که اگر شخصی شهردار شود که از اول عمر سیاسیاش به واسطه رانت خانوادگی مسئول بوده باشد و دوران طولانی مدت مسئولیتش را با کارنامه تقریباً هیچ سپری کرده باشد، با او چه باید کرد؟؟
4 . در بخش دیگری از یادداشت آمده: «شهروندان باید دیده شوند و حرفشان شنیده شود» خندهدار آنجاست که این ادعا توسط شخصی بیان میشود که هنوز برخوردش با خبرنگار سیما را فراموش نکرده و رفتار زننده در فرودگاه با یک خانم شهروند را به یاد داریم؛ حقیقتاً مردم را چه فرض کردهاند که توقع دارند این پُزها را باور کنند؟
5. جناب آخوندی در سومین بند از مجموعه نکاتشان آورده است؛ «این تصور که همه چیز را میتوان در مراکز تجاری مجلل و بنجل خلاصه کرد بدترین تصور است.» جالب اینکه ایشان متوجه نیستند دقیقاً این تصور از همان تفکری برمیخیزد که ایشان به خاطر عدم پایبندی دولت فخیمهشان به آن استعفا دادند. همان تفکری که میگوید، هیچکس دخالت نکند و بگذاریم خود بازار همه چیز را تعیین کند! همان تفکر مشهور به نئولیبرالیسم.
حال در یادداشتشان برای شهردارشدن تِز عدالتخواهانه میدهند. از همه جالبتر اینکه از ویژگیهای شهر مطلوب برادر نئولیبرالِمان این است که خانواده به ویژه زنان و دختران احساس ایمنی میکنند. واضح است که قلم نگارنده با تفکرشان نمیخواند.
6. در بخش دیگری نوشته است: «شهرداری بهجای اجرای پلهای متعدد باید بهدنبال توسعه مترو باشد و حملونقل عمومی» این نکته نیز جز گزافهگویی نیست. بله دقیقا شهردار نباید مجری پل باشد؛ اما وزیر راه قطعاً باید به فکر جادههای کشور باشد که شما نبودید. باید به فکر افزایش و رشد حملونقل ریلی ارزان و ایمن باشد که شما نبودید! جالب آنجاست که اکنون مدعی حملونقل شهری شدهاید؟
7. در جای دیگری نگرانیشان را از «طبقاتی بودن شهر» و «حاشیهنشینی و محلههای فقیرنشین» ابراز کرده است، که قطعاً دغدغهایست بجا؛ اما نه از دهان کسی که خود باعث و بانی این بلا علیه مردم باشد. آقای آخوندی، شما نگران طبقات ضعیف هستید؟ اگر چنین است همین فردا خانهها و ویلاها و شرکتهای شخصیتان را به مزایده بگذارید و با پول آن بسیاری از خانوادههایی را که بیخانمان کردید نجات دهید. در غیر این صورت روشن است ژست حمایت از محرومینتان، ریاکاری بیش نیست. مضحکترین بخش یادداشت عباس آخوندی آنجاست که پرستشکننده اعظم لیبرالیسم، دغدغهمند عدالت شده؟ کیست که نداند عباس آخوندی و عدالت، همچون کارد و پنیراند و مار و پونه؟
از یک طرف به خاطر عدم رعایت بازار آزاد که به نفع طبقه مرفه جدید بی درد است و به ضرر مردم کوخ نشین، استعفا میدهید و از طرفی به یاری بادبانهایتان، دم از عدالت و حق ضُعفا میزنید؟
8. در بخش نهم یادداشت به نکته درخشانی چون «هرکه بامش بیش برفش بیشتر» بر میخوریم. آفرین! چه نکته سنجیده ای...
«هر که بامش بیش برفش بیشتر» بهترین توصیف است برای قانون مالیات بر عایدی سرمایه و مالیات بر مسکنهای خالی، که حضرتتان مانع تصویب قانونش شدید. حال چگونه میخواهید این افکار را در شهر پیاده کنید؟
9. از عجایب دیگر مرقومه مذکور، نگرانی نویسنده از زلزله شهر تهران است! نگارندهای که عملکردش بعد از زلزله کرمانشاه کاملاً مشخص است، مدعی حل بحران برای زلزلهای احتمالی در تهران شده است! وضعیت مردم کرمانشاه یک سال بعد از زلزله، گویای این حقیقت است که در صورت بروز زلزلهای که احتمالش را دادهاید، اولین شخصی که پس از استعفانامه پا به فرار میگذارد، عباس آخوندی است.
در پایان لازم است خطاب به قوه قضاییه و دادستان محترم که معلوم نیست بالاخره قرار است داد چه کسی را از چه کسانی بستاند؟ اگر نهاد فوقالذکر اندکی هم مطابق رسالتشان، مدعیالعموم بوده ناکارآمدترین وزیر دولت را محاکمه میکرد، امروز همان شخص مدعی صندلی شهرداری نمیشد.
گلایهای هم نسبت به امت حزبالله وجود دارد که چه بلایی بر سرمان آمده تا چنین وزیر ناکارآمد و بیادبی را تحمل میکنیم و ۱۶۰ نفر از وکلایمان در مجلس را که نامه تقدیر به این وزیر میدهند را با سکوت راهی کردهایم. پروسه طلبکاری چنین مسئولان خائنی، دقیقا نشأت گرفته از سکوت مردم و خواص جامعه است.
عضو شورای مرکزی اتحادیه جنبش عدالتخواه دانشجویی*
انتهای پیام/4007/
انتهای پیام/