وزارت ارشاد برنامهای برای شعر ندارد/ تبلیغات جریان روشنفکری علیه شعر آیینی
به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا، «مصطفی محدثیخراسانی» متولد سال 1340 در شهرستان تایباد (خراسان جنوبی) است. وی از دوران کودکی به مشهد رفت و تحصیلات عالی را در همانجا گذراند. آغاز فعالیت جدی او در سرودن شعر، با تشکیل گروه شعر حوزه هنری مشهد در سال 1364 همزمان بود.
از آثار او میتوان به «شاعران پروازی»، «هزار مرتبه خورشید»، «گزیده ادبیات معاصر شماره 46»، «طنین کوه»، «سلوک باران» و «گزیده غزلیات بیدل با نام «از چیدن رنگ» اشاره کرد.
آشنایی محدثیخراسانی با برخی از شاعران بزرگ معاصر خراسان مربوط به دوران کودکی اوست. وی امروز یکی از تاثیرگذارترین شاعران جبهه انقلاب اسلامی است که پس از کسب تجربههای مختلف در عرصه مدیریت فرهنگی، حرفهای زیادی برای گفتن دارد. خبرگزاری دفاع مقدس در پروندهای به بررسی «جایگاه هنر انقلاب و جهانی شدن آن» پرداخته است که در این بخش گفتوگوی خبرنگار ما را با محدثی خراسانی درخصوص موضوع مزبور میخوانید:
* هنرمندان تولیدات هنری فاخری را درباره دفاع مقدس، خلق کردند. منتقدین سالها بعد گفتند «تولیدات هنری دفاع مقدس فقط تاریخ نگاری هستند و ارزش هنری ندارند. در حوزه هنرهای تجسمی، شعر و ادبیات و سینما این ادعا مطرح شده است». نظر شما در این باره چیست؟
به نظرم در بین همه هنرها، شعر در دوران دفاع مقدس، موفقیت بیشتری داشته است. اگر چه ارزشهای دفاع مقدس و انقلاب اینقدر بلند است که هیچ شعری نمیتواند عظمت آن را بیان کند اما شعر به نسبت هنرهای دیگر توانسته است حق انقلاب را ادا کند. اگر باز هم بخواهیم دفاع مقدس، آرمانهای آن و حس و حال و جان دفاع مقدس را ببینیم هیچ آیینهای شفافتر و روشنتر از شعر نداریم که بتواند آن واقعیت را به ما نشان دهد.
طبیعی است شعری که در زمان جنگ سروده میشود و میخواهد بیشتر نیاز آن روز را برآورده کند و تحت تاثیر لحظه به لحظه شور و اتفاقات به وجود میآید ممکن است بخشی از آن وجه هنری کاملی نداشته باشد و وجه شعور و شعاری آن پُررنگ باشد اما در بین کُل آثار دفاع مقدس، گنجینه فاخری از شعر وجود دارد. از طرفی، تاثیری که این اتفاق توانست بر ادبیات ما بگذارد میراث گرانبهایی است.
شعر دفاع مقدس، فقط همان شعری نیست که برای شهدا و رزمندگان سروده شده است. تاثیری که شعر دفاع مقدس توانست بر جریان شعر معاصر بگذارد، مهمتر از شعر دفاع مقدس است. جریان دفاع مقدس شعر فارسی را بار دیگر به مسیر اصلی، پیشینهها و پشتوانههای اصیل بازگرداند. شعر دفاع مقدس توانست پیوندی که تلاش شده بود در دهههای قبل از انقلاب با عقبههای اندیشهای و فرهنگی خودمان گسسته شود را، یک بار دیگر برقرار کند.
غزل زکریای اخلاقی که میگوید:
کس تماشا نکند منظره زیباتر از این
خاطری را نبود، خاطره زیبا از این
آنچنان پنجره بر نور گشودی بر عشق
نگشوده است کسی پنجره زیباتر از این
این شعری است که در دوران دفاع مقدس سروده شده به لحاظ زبان و دستور ادبی و حجمی با بهترین غزلهای زبان فارسی همتراز است. این بی انصافی است که بخواهیم همه آثار دوران دفاع مقدس را تاریخ نگاری و شعار قلمداد کنیم.
جنگ چون مردمی بود خیلیها با اندک ذوقی هم احساس وظیفه میکردند و شعر میگفتند. البته اینها را هیچ کسی به عنوان شعر ثبت نکرده بلکه ادای دینی بوده است که همه طیفها نسبت به دفاع مقدس انجام میدادند.
عرصه شعر دفاع مقدس، چون نوعی رزمندگی بود با ورود همه طیفهای جامعه همراه بود. گاهی یک رزمنده ورزیده و حرفهای در مقابل دشمن ایستادگی میکرد و گاهی شخص دیگری که کمتر آماده بود، پشت جبهه کار تدارکات انجام میداد. در شعر نیز چنین است. کسی مثل سیدحسن حسینی که توانایی داشت، در خط مقدم شعر حضور پیدا میکرد اما کسی که توانایی کمتری داشت، پشت خط مقدم جبهه شعر قرار میگرفت.
وقتی به آثار درخشان شعر دفاع مقدس نگاه میکنیم، میبینیم یکی از فرازهای فاخر شعر فارسی در طول تاریخ، در دفتر شعر دفاع مقدس رخ داده است. این مسئله تاثیرفراوانی بر گونههای دیگر شعر، از جمله شعر آیینی گذاشت و آن را متحول کرد و نگاه ما را نسبت به ائمه (ع) و زندگی و آرمانهای آنها و بلکه عاشورا تصحیح کرد.
تصویر ما از حضرت زینب (س) تا قبل از جریان شعر دفاع مقدس و شعر آیینی چیزی بود که مداحها روی منبر از ایشان میگفتند. مداوم از گیسوی سپید و قامت خمیده و مصیبتهای ایشان میگفتند تا جایی که در ادبیات محاورهای و عامیانه شاهد بودیم زنهای بدبخت و ستم دیده را «زینب ستم کش» خطاب میکردند. این حاصل آن گفتمان بود؛ اما در شعر انقلاب، شاعر انقلاب فریاد برمیآورد که:
سِر نی در نینوا میماند، گر زینب نبود
کربلا در کربلا میماند، اگر زینب نبود
اینها در کجا پیدا شد؟
ذوالجناح دادخواهی، بی سوار و بی لگام
در بیابانها رها میماند، اگر زینب نبود
اینها همه تحت تاثیر شعر دفاع مقدس و نگاهی بود که شعر دفاع مقدس به شاعران داد.
از پا حسین افتاد و ما برپای بودیم / زینب اسیری رفت و ما بر جای بودیم
چون بیوهگان ننگ سلامت ماند برما /تاوان این خون، تا قیامت ماند برما
اگر این اشعار را با شعرهای عاشورایی قبل مقایسه کنیم میبینیم شعرهای قبل صرفاً بیان مصیبتها و اندوه و حزن حماسه حسینی است.
* جایگاه شعر را در دستگاههای فرهنگی کشور چگونه میبینید؟
مشکل بزرگ ما در عرصه شعر و ادبیات عدم وجود برنامه مدون توسط نظام فرهنگی کشور است که هیچ متولی برای شعر تعریف نشده است. در واقع شعر هیچ جایگاهی در نظام فرهنگی کشور ما ندارد. اگر دیدارهای سالیانه شاعران با مقام معظم رهبری نبود، همین اندازه توجهی هم که به شعر میشود را نداشتیم.
اگر مسئولین در گوشه و کنار در حوزه شعر کاری انجام میدهند به واسطه نهیب همان جلسه سالانه رهبر معظم انقلاب با شاعران است. وزارت ارشاد هیچ برنامه مشخصی برای شعر ندارد. سالی یک بار دسترنج شاعران را در جشنوارهای به اسم شعر فجر گردآوری میکنند، در صورتی که شاعران آثار این جشنواره را خلق کردهاند. شاعران برای خلق این شعرها از تمام زندگی دست میکشند. وزارت ارشاد که باید سیاستگذاری و کار کاشتن بذر را برای شاعران انجام دهد، فقط به فکر درو کردن برای ایجاد بیلان کاری است.
اولا باید این سوال را پرسید که شعر بیشتر در فرهنگ کشور ما وجود دارد یا سینما؟ ما باید همان طور که معاونت سینمایی در وزارت ارشاد وجود دارد معاونت مستقلی برای شعر داشته باشیم. مقام معظم رهبری سالها پیش در رابطه با اهمیت شعر به وزیر وقت ارشاد فرمودند: «اگر بودجه اندکی دارید و اگر آن را صرف همه هنرها کنید، تاثیر گذار نیست. من میگویم آن را خرج شعر کنید.» شعر هنر ملی است و وزارت ارشاد باید معاونت شعر داشته باشد تا بتواند سیاستهای راهبردی کلان برای آن انجام دهد.
* شعر انقلاب و دفاع مقدس چرا نتوانست وارد عرصه جهانی شود؟
شعر دفاع مقدس و انقلاب حرفهایی زیادی برای جهان دارد و به شدت قابل ترجمه است و میتواند مخاطب بینالمللی داشته باشد. به نظر من در این حوزه کم کاری شده است و باید این اتفاقات سالها پیش رخ میداد. باید شاعران ما در کشورهای مختلف رفت و آمد میکردند و با اهل ادب آزاده جهان مرتبط میشدند تا صدای شعر انقلاب را به گوش جهانیان برسانند.
عربها چگونه شعرشان را جهانی کردند؟ محمود درویش و همه شاعران عرب در دهها کشور حضور داشتند و به افتخار آنها شب شعر و کنگره شعر برگزار شده است تا توانستهاند شعر عرب را در سطح جهان مطرح کنند.
شاعران ما این تجربیات نداشتهاند و چنین هزینههایی برای شعر و ادب کشور صورت نگرفته است. شعر چیزی کم نداشته و آنچه کم کاری کرده است برنامه ریزی فرهنگی بوده است.
* شعر آیینی امروز جایگاهش چگونه است؟ ظرفیت جدیدی امروز به وجود آمده که ورود شاعران در هیئتها را میطلبد، نظر شما در این باره چیست؟
تا قبل از انقلاب در فضای فرهنگی کشور اینگونه جا انداخته بودند که شعر مذهبی گفتن کار شاعران درجه دو، سه و چهار است. یعنی شاعران تراز اول کارشان شعر مذهبی گفتن نیست!
جریان روشنفکری آن روزها اینگونه تبلیغ کرده بود. نکته دیگری که آنها جا انداخته بودند این بود که قالبهای نو، جای شعر مذهبی و آیینی نیست. شعر سپید برای حرفهای اجتماعی، سیاسی، تودهای و روشنفکری ساخته شده است. متاسفانه این جریان موجب شده بود که ما شاعر توانمند مذهبیسُرا کم داشته باشیم و مداحهای اهل بیت و کسانی که با مردم در ارتباط بودند ناگزیر بودند شعر بگویند اما بعد از انقلاب این پندار غلط شکسته شد و بزرگترین شاعران انقلابی افتخار میکنند که شاعر مذهبی هستند. مشکل دیگری که وجود دارد این است که سطح شعر آیینی خیلی نازل بود و کسانی هم که این شعرها را به گوش مردم میرساندند ذوق و سواد بالایی نداشتند و تلاشی برای رسیدن گنجینه شعر آیینی بعد از انقلاب به گوش مردم صورت نگرفت.
البته کسانی مانند آقاسی پیدا شدند که شاعر بودند و با زبان مردم سخن میگفتند. این عزیزان این خلا را پُر کردند. ما امروز نیازمند این تیپ هنرمندان هستیم که از طرفی زبان مردم را بدانند و از طرفی دیگر موازین شعری و هنری در آثارشان وجود داشته باشد.
باید تلاش شود تا جامعه شاعران و مداحان اهل بیت خلاها را پُر کنند. شعرهای خوب زیادی مثل «سِر نی در نینوا میماند گر زینب نبود/ کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود» وجود دارد که مردم عادی همگی آن را میفهمند. اگر این شعرها بر زبان مداحان جاری شود اتفاق خوبی را شاهد خواهیم بود. شاعران باید خودشان را به زبان مردم نزدیک کنند و مقداری نیز کسانی که زبان مردم را میدانند خودشان را به آرایهها و تکنیکهای شعری مجهز کنند.
هنوز ذوق مداحان ما، همان ذوق هیئتهای قدیم است. با شعرهای نازل و نگاههای سطحی به زندگی اهل بیت میپردازند. بیش از آنکه به توصیف روز عاشورا نیاز داشته باشیم به تبیین روز عاشورا نیازمندیم. به جای بیان چگونگی، نیازمند بیان چرایی هستیم که اینها در ادبیات هیئت کم است. ادبیات هیئت فقط میخواهد بیان کند که تیر بر گلو اصابت کرد و سَر بریده شد تا از مردم اشک گرفته شود. این کار نیز ارزشمند است اما پرداختن بیش از حد به این بعُد موجب میشود که ما غافل شویم که امام حسین(ع) چرا دست به این کار زده، چرا به شهادت رسید و سَر مبارکشان بر نیزه رفت. ادبیات هیئت بهجای موضوع باید مقداری به موضع حسینی بپردازد.
* با ورود شاعران به هیئت، میتوان آن را شبهای شعر تلقی کرد؟
باید تلاش کنیم پای شعرا را نیز در کنار منبر و میکروفن مداحها به هیئتها باز کنیم. شعرا باید بتوانند زبانشان را به گونهای به کار ببرند که اگر روزی در یک حسینیهای شعری خواندند، مردم متعجب آنها را نگاه نکنند و مردم نیز مداحان را از ادبیات هیئت به سمت شعر تشویق کنند. اگر این اتفاق رخ دهد، کار خجستهای را در سطح هیئت شاهد خواهیم بود.
منبع: دفاع پرس
انتهای پیام/