یک‌روانشناس در گفت‌و‌گو با آناتک

فناوری حافظه انسان را از تجربه احساسات جدا می‌کند

فناوری حافظه انسان را از تجربه احساسات جدا می‌کند
فناوری، حافظه انسان را از تجربه عاطفی تهی کرده است. ذهن دیگر با حس و حضور پیوند نمی‌خورد، بلکه در داده‌ها پراکنده می‌شود. فراموشی دیجیتال تنها پاک‌شدن خاطره نیست، بلکه نشانه گسست آرام میان انسان، احساس و هویت در دنیایی است که همه چیز در آن به اشتراک گذاشته می‌شود جز عاطفه.
نویسنده : فهیمه سنجری

این روز‌ها ذهن انسان بیش از هر زمان دیگری به حافظه دستگاه‌ها متکی شده است، مرز میان یادآوری و فراموشی در حال فروپاشی است. دیگر برای به خاطر سپردن، به حافظه خود رجوع نمی‌کنیم؛ گوشی‌ها، فضای ابری و شبکه‌های اجتماعی این وظیفه را بر عهده گرفته‌اند. اما در پس این آسودگی ظاهری، نوعی فرسایش پنهان در حال رخ دادن است؛ فرسایشی که احساس، عاطفه و ارتباط انسانی را از یاد می‌برد و انسان را از درون تهی می‌سازد. در این میان، مفهوم حافظه دیگر صرفا ابزار ذهن نیست، بلکه بازتابی از هویت، حضور و عمق تجربه انسانی است که هر روز بیشتر به داده‌ها واگذار می‌شود.

مریم شالی‌ها، روان‌شناس تربیتی و مدرس، در گفت‌و‌گو با خبرنگار آنا‌تک درباره پدیده فراموشی دیجیتال و پیامد‌های آن بر احساس هویت، حافظه عاطفی و روابط انسانی سخن گفت. وابستگی بیش از اندازه به فناوری و شبکه‌های اجتماعی، در حال تضعیف حافظه انسانی و پیوند‌های عاطفی میان اعضای خانواده است.

فراموشی دیجیتال چگونه می‌تواند بر احساس هویت و پیوستگی ذهنی فرد در طول زمان تاثیر بگذارد؟

وقتی زندگی ما به سمت ماشینی یا به تعبیر بهتر ربات‌گونه شدن پیش می‌رود، احساسات انسانی نیز ناخواسته از میان می‌رود. در نتیجه بسیاری از ارتباطاتی که می‌توانستیم با اطرافیان برقرار کنیم، به‌تدریج کم‌رنگ‌تر می‌شود. وقتی در گذر زمان جلو می‌رویم، متوجه می‌شویم که به‌دلیل پیوند عمیقی که با فضای مجازی و شرایط دیجیتالی پیدا کرده‌ایم، از بهترین و احساسی‌ترین لحظات زندگی واقعی‌مان فاصله گرفته‌ایم.

زندگی دیجیتال ما را از تجربه لحظات ملموس دور کرده و این اتفاق نیاز به مدیریت دارد تا بتوانیم احساسات را دوباره تقویت کنیم. در گذشته خانواده‌ها ساعت‌ها کنار هم می‌نشستند، با هم گفت‌و‌گو می‌کردند، سر سفره جمع می‌شدند و درباره مسائل روز با هم تبادل نظر داشتند. اما اکنون زندگی دیجیتال، چنین لحظاتی را به فراموشی سپرده است.

امروز ناچاریم زندگی را به شکلی مدیریت کنیم که احساسات نسل آینده در معرض سردی قرار نگیرد. در گذشته، عاطفه در میان اعضای خانواده پدر، مادر و فرزندان جریان پررنگی داشت؛ اما اکنون از لحاظ هویتی و احساسی فاصله‌ها زیاد شده است. به نظر می‌رسد هویت احساسی از بین رفته و روابط میان اعضای خانواده از عاطفه تهی شده است.

آیا تکیه بر فضای ابری و ذخیره‌سازی بیرونی باعث می‌شود رابطه عاطفی فرد با خاطرات شخصی تضعیف شود؟

دقیقا همین‌طور است. بخشی از خاطرات و احساسات حتی از یاد می‌روند و عاطفه‌ای که باید در ارتباط با خاطرات شخصی وجود داشته باشد، از بین می‌رود. ما می‌دانیم که حافظه بویایی، حافظه تصویری و حافظه رنگی در زندگی گذشته به ما کمک می‌کردند تا حس و حال بهتری را تجربه کنیم. این حافظه‌ها ناخواسته ما را به سمت احساسی بهتر هدایت می‌کردند.

اما اکنون زندگی‌ها شکل رباتی به خود گرفته است و بیشتر فرزندان، احساس عمیقی نسبت به اعضای خانواده ندارند. آنها سرد برخورد می‌کنند و بسیاری از والدین از این وضعیت گلایه دارند. مادر یا پدری که در بیماری انتظار همدلی دارد، از بی‌تفاوتی فرزند خود آزرده می‌شود. این وضعیت حاصل همان فاصله عاطفی است که زندگی مدرن به وجود آورده است.

در گذشته حتی خاطرات ساده مراقبت مادر از فرزند در روز‌های سخت، در ذهن کودک حک می‌شد و پیوند عاطفی میان نسل‌ها را تقویت می‌کرد. امروز، اما همان روابط به‌تدریج از بین رفته و سردی جای آن را گرفته است. این روند باید اصلاح شود تا خانواده‌ها دوباره به تعامل و گرمای انسانی بازگردند و زندگی به سمت تعادل و انسان‌محوری حرکت کند.

خانواده‌ها می‌توانند قانونی ساده وضع کنند: هنگام صرف ناهار یا شام، از گوشی تلفن همراه استفاده نشود. همین قانون کوچک، گامی بزرگ برای بازگرداندن تعامل انسانی است. بسیاری از خانواده‌ها با همین تغییر ساده توانسته‌اند گفت‌و‌گو، صمیمیت و آرامش را به جمع خانوادگی بازگردانند. چنین تجربه‌هایی نه‌تنها اضطراب را کاهش می‌دهد بلکه حس باهم‌بودن و پیوند عاطفی را تقویت می‌کند

از دیدگاه روان‌شناسی، این نوع فراموشی چه نقشی در افزایش اضطراب، احساس گسست از گذشته یا بی‌ثباتی روانی دارد؟

از منظر روان‌شناسی، این نوع فراموشی در افزایش اضطراب نقش مستقیم دارد و موجب تشدید آن می‌شود. وقتی تعامل و احساس ارتباط میان افراد از بین برود، فرد در زندگی واقعی با نوعی ناآشنایی مواجه می‌شود. انسان پس از خروج از فضای مجازی، در دنیای واقعی با روابطی روبه‌رو می‌شود که سرد و بی‌احساس‌اند.

دلیل این وضعیت آن است که افراد حس تعامل را از یاد برده‌اند و ارتباط میان‌فردی برایشان غریب شده است. همین مسئله اضطراب‌زا است و به بی‌ثباتی روانی می‌انجامد، زیرا فرد نمی‌تواند با دیگران ارتباط موثر برقرار کند.

برای کاهش این اضطراب باید روابط میان‌فردی را بازسازی کرد. به عنوان مثال، خانواده‌ها می‌توانند قانونی ساده وضع کنند: هنگام صرف ناهار یا شام، از گوشی تلفن همراه استفاده نشود. همین قانون کوچک، گامی بزرگ برای بازگرداندن تعامل انسانی است. بسیاری از خانواده‌ها با همین تغییر ساده توانسته‌اند گفت‌و‌گو، صمیمیت و آرامش را به جمع خانوادگی بازگردانند. چنین تجربه‌هایی نه‌تنها اضطراب را کاهش می‌دهد بلکه حس باهم‌بودن و پیوند عاطفی را تقویت می‌کند.

چگونه می‌توان در دنیای دیجیتال، میان حافظه انسانی و حافظه فناورانه مرز سالمی ترسیم کرد؟

وقتی نوع حافظه‌ها و کاربردشان را در زندگی روزمره بشناسیم، می‌توانیم برای آنها مرز مشخصی تعیین کنیم. احساسات انسانی باید جایگاه خود را داشته باشد و از سوی دیگر، استفاده از فناوری نیز باید در چارچوب معقول انجام گیرد.

شناخت ویژگی‌ها و مزایای هر یک از حافظه‌ها به ما کمک می‌کند تا برای آنها مرزبندی کنیم. اگر بدانیم حافظه انسانی در چه زمینه‌هایی باید فعال باشد و حافظه فناورانه در چه اموری می‌تواند کمک‌رسان باشد، می‌توانیم میان آنها تعادل برقرار کنیم.

با این اولویت‌بندی، هم از آسیب به روابط انسانی جلوگیری می‌شود و هم از دستاورد‌های فناوری دور نمی‌مانیم. در نتیجه، استفاده از حافظه فناورانه نیز به شکلی سالم و هدفمند انجام خواهد شد.

چه راهکار‌هایی برای حفظ تمرکز، خودآگاهی و حضور ذهن در مواجهه با حجم بالای اطلاعات دیجیتال پیشنهاد می‌کنید؟

برای جبران اثرات منفی زندگی دیجیتال و تقویت تمرکز، خودآگاهی و حضور ذهن، باید حافظه را به‌صورت روزانه تمرین داد. یکی از روش‌ها این است که اطلاعات مهم را به خاطر بسپاریم و با استفاده از واژه‌ها یا کلمات اختصاری در ذهن سازمان‌دهی کنیم.

با تکرار مداوم، اطلاعات از حافظه کوتاه‌مدت به حافظه بلندمدت منتقل می‌شوند. این فرایند موجب می‌شود ذهن در زمان نیاز بتواند اطلاعات را به سرعت بازیابی کند. به این ترتیب، حافظه فعال‌تر می‌شود و فرد می‌تواند در برابر حجم زیاد اطلاعات مقاومت بیشتری نشان دهد.

وقتی حافظه به شکل منظم تمرین داده شود، پردازش اطلاعات سریع‌تر انجام می‌گیرد و ذهن در استفاده از داده‌ها هوشیارتر عمل می‌کند. با استمرار این روند، فرد می‌تواند میان فناوری و ذهن خود تعادل برقرار کند و از اطلاعات دیجیتال، استفاده‌ای موثر و آگاهانه داشته باشد.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب
رسپینا