دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
حجت‌الاسلام علی‌ عسکری مطرح کرد

چند نکته درس‌آموز از مکتب امام علی (ع)

حجت‌الاسلام علی عسکری معاون پارلمانی دانشگاه آزاد اسلامی به مناسبت سالروز شهادت مولای متقیان حضرت علی (‌ع)، نکاتی را در قالب یادداشت در خصوص منش و سلوک امیر المومنین (‌ع) بیان کرد که متن کامل آن بدین شرح است:
کد خبر : 97144

در مکتب امام همام علی (ع) دانش، معنویت، عقلانیت و عدالت شاخصه های مهم، اثرگذار و نوید بخش است. توأم شدن علم و اخلاق، دانش و عمل در زندگی آن حضرت بسیار درس آموز و سازنده برای رهروان و ره توشه ای در جهت زندگی بالنده و رشدآفرین آنان است. از نظر آن یگانه دوران و امام عارفان ، نیازهای معنوی مردم به یکدیگر بیش از نیازمندیهای مادی آنها به همدیگر است. جلوه های همیاری معنوی ، امت موحد و خدا باور با یکدیگر در امور بسیار زیاد و مختلف ، مشهود و غیر قابل انکار است. از جمله آنها است همگرایی در اطاعت از خدا و رسول، پیروی از قرآن و ولایت ، بپا داشتن عدالت، التزام به عهدها و پیمان های معنوی ، معروف گستری و منکر زدایی، هم نوایی با محرومان ومظلومان ، التزام به جهاد با رعایت استراتژی های دفاعی ، امانت داری، اعتدال گرایی، اصلاح طلبی ، تحفظ بر اصول و تأکید بر انصاف و امنیت پایدار، وفاق و همگرایی ، صداقت و راستی ، قانونمداری و رعایت ضوابط ، داشتن شرح صدر و روحیه ارتباط با مردم اعم از مسلمان و غیر مسلمان با عنوان اِمّا اَخٌ لَکَ فیّ اَلدین اَو نَظیرٌ لَکَ فی اَلخَلقُ و بسیاری موارد دیگر عناوینی از مکتب با معنویت آن حضرت است. نگارنده فقط به شرح و تفسیر اجمالی چند نمونه از سفارشهای آن حضرت که مبتلا به، همه ماها در وضع فعلی است تأکید دارد.


1- احساس تعهد و مسئولیت الهی:


در این رابطه خوب است بدانیم که امام علی (ع) پس از بیست و سه سال خانه نشینی آنگاه که مردم سرِشان به سنگ خورد و جلوی خانه حضرت جمع شدند و تقاضای شان این بود که حضرت زمام امور آنها و امر حکومت را به دست بگیرد پس از قبول مسئولیت با تأکید به قسم جلاله که قسمی شرعی و الزام آور است فرمود: لَولا حُضُورَالحاضِر وَ قِیامُ الحُجَهَ بِوُجُودِ الّناصِر وَ ما اَخَذَ الله عَلَی العُلَماءِ ان لا یُقارُوا عَلی کِظَّهِ وَ لا سَغَبِ مَظلُومٍ لَأََلقَیتُ حَبلَها عَلی غارَبَها - [1]سوگند به خدایی که دانه را شکافته و جانداران را آفریده ، اگر حضور و تقاضای جدّی مردم نبود و خدا حجت را با وجود نیروهای یاری کننده بر من تمام نمی کرد و اگر خدای بزرگ از عالمان و آگاهان پیمان نگرفته بود که در برابر پرخوری ستمگران و فقر و بیچارگی ستمدیده گان آرام نگیرد، هر آینه من لجام شتر


حکومت را بر گردنش می انداختم و رهایش می کردم. معنی و مفهوم این سخن این است که حضرت با احساس مسئولیت الهی قبول مسئولیت کرده است. همچنین در یک فراز دیگری از خطبه‌ای خوانده اند می فرمایند: خدایا تو می دانی، از ما نیست کسی که برای رسیدن به قدرت تلاش‌گری کند و از ما نیست کسی که برای رسیدن به ثروت و مطامع دنیا کوشش نماید بلکه انگیزه ما از تلاش های شبانه روزی، تعیین نظام ارزشی، اصلاح در جوامع و شهرها برای تأمین امنیت بندگان مظلوم و اجرای حدود و مقررات الهی است و نه چیز دیگر و یا اینکه در یک دستور حکومتی به مالک اشتر نخعی فرمود: ای مالک! آن امری را که از ما فوق می شنوی با امر خدا بسنج و چنان چه خداوند از آن عمل نهی کرده، زنهار که فرمان خالق را در هوس مخلوق قربان کنی ! هرگز نگو من مأمورم و معذور ، هرگز نگو که به من دستور داده اند و باید کورکورانه اطلاعت کنم و در ادامه در جهت تحسین کارگزار خدا ترس و برخوردار از تعهد و مسئولیت الهی فرمود: بر آن وزیر و کارگزار آفرین باد که چون خداوندِ تاج و تخت و حکومت را در پرتگاه ظلم ببیند، از خشم شاه و حاکم اندیشه نکند و فرمان خدا و مصالح مردم را بر تملق و چاپلوسی ترجیح دهد.[2]


2- شرح صدر:


از نگاه علی (ع) قلب کتاب فکر است. همچنانکه در یک کتاب مطالب متنوع و مسایل مختلفی به نگارش در می آید و آن کتاب نگهدارنده آن مطالب است، قلب هم کتاب و دفتر نگارش و نگهدارندگی افکار ، انگیزش ها و تمامی مسائل مرتبط با کنش ها و واکنش های انسان است. ارتباط شادی ها و غمها و مسایل مختلف مربوط به نیتها و جاذبه ها و دافعه ها، به قلب مربوط است بطوریکه قلب انعکاس دهنده چالشهای مختلف روانی و روحی انسان است، ظرفیت آن بسیار بالا و وسیع است. باید آن را با کمک خدا و استمداد از خالق آن ، فراخ و بزرگ نمود بویژه در مسیر خیر آنچنانکه امام علی (ع) فرمود: اِنّ هذهِ القُلُوب اَوعِیَهٌ فَخَیرُها اَوعاها لِلخَیر.


بدرستی که این دلها و قلب ها ظرف هایی هستند و بهترین آنها دلی است که ظرفیت و گنجایش آن برای خوبی ها بیشتر است [3] لازمه داشتن چنین شرح صدری به این است که بفرموده مولا علی (ع) «قَد اَحیی عَقلَهَ وَاَماتَ نَفسَهُ » حقیقتاً انسان بتواند عقل خودش را احیا کند و زنده بدارد و نفس خودش را بمیراند به نظر بنده شرح صدر مثال زدنی امام خمینی (ره) و شاگردش شهیدآیه ا... شهید مظلوم بهشتی بدین خاطر بود که آنان عقلشان را در اوج و نفسشان را در هزیز قرار داده بودند و از این راه توانسته بودند فقط به رضایت پروردگار و مصالح مردم پایبند باشند و به هیچ چیز دیگر در عمل اندیشه نکنند و مشکلات را تحمل نمایند.



3- تقدم ضابطه بر رابطه:


هر انسان مسلمانی این مطلب را در درجه اول باید در مورد خودش منظور نظر قرار بدهد و کمترین بی دقتی هم در این خصوص باعث خیانت و انحطاط اوست زیرا که علی (ع) از قول پیامبر (ص) نقل می کند که رسول خاتم فرمود: مَن تَقَدَمَ عَلَی المُسلِمین وَ هُوَ یَریٰ اَنَّ فَیهَم مَن هُوَ اَفضَلَ مِنهُ فَقَد خانَ الله وَ رَسُولَهُ والمُسلِمین –[4] کسی که خود را مقدم بر دیگر مسلمانان قرار دهد و حال آنکه می بیند در بین افراد جامعه اسلامی افراد برتر و شایسته تر از خود او وجود دارند، چنین کسی به خدا و مسلمانان خیانت کرده است.


متأسفانه در بازار مکاره سیاست این نوع خیانت به جهت عدم رعایت اخلاق و عدالت فزونی پیدا کرده و کمتر کسی است که به حق خودش قانع باشد. به ویژه که علی (ع) در بیان پر نغزی فرمود : اِنّ َاَلریاسَه لا تَصلَح اِلا لِاَهلِها- در واقع و حقیقت مسئله، ریاست برای کسی که اهلیت آن را ندارد صلاح نیست[5] و کم نیستند کسانی که بدون داشتن اهلیت و توان سیاست وارد این میدان شده اند.


چنین کسانی کارشان در سیاست فساد است و بدترین نوع فساد هم فساد سیاسی است که انحطاط جامعه را در پی دارد. در سخن و کلام حکیمانه ای امام علی (ع) فرمود: یُستَدِّلُ عَلی اِدبارِ الدُوَل بارَبَعٍ : تَضیِیعُ الأُصُول، وَ التَمسُّکُ بِالفُرُوع وَ تَقدیمُ الأَراذِل وَ تَأخیرُ الأَفاضِل- برای پیچیده شدن وضع جامعه و جمع شدن طومار عمل و عمر دولتها چهار عامل دخیل است : 1- اصول مهم نظام و حکومت کنار گذاشته شود.


2- به فروع مربوط به حکومت اهمیت داده شود و بدانها تمسک گردد.


3-پست های کلیدی به افراد نالایق سپرده شود.


4-انسان های کاردان و فاضل مقدم دانسته نشوند و بر کنار گردند.[6]


چنین اتفاقهایی موقعی پیش می آید که زمام امور در دست کسانی است که اهلیت برای سیاست به معنی صحیح کلمه را ندارند و رابطه را بر ضابطه مقدم می دارند یا اینکه اهلیت دارند و به جهت غفلت از ضابطه با انتصابهای نابجا و سفارشی باعث نا کارآمدی مدیریت شده اند. سفارش علی (ع) به مالک اشتر نخعی این است که در امور کارگزارانت بنگر و آنان را پس از آزمون و امتحان و کسب موفقیت بکار بگمار، زیرا انتخاب کارگزاران بواسطه دوستی و میل شخصی از اقسام جور و خیانت است[7] بسیار روشن است که اگر کسی رابطه را بر ضابطه مقدم بدارد ستمگر و خائن شمرده شود چونکه حقوق کارگزاران با صلاحیت ، دانا، پاک و متخصص را ضایع کرده است. خائن است برای آنکه در امانتی که مردم و جامعه و یا ولایت دینی به او سپرده ، خیانت نموده است و کَم لَه مَن نَظیر.


4- معروف گستری و منکر زایی :


منظور از معروف چیزی است که مورد تأیید عقل و شرع است و منکر ، چیزی است که مورد نفی و انکار عقل و شرع است . از باب ملازمه بین عقل و شرع این اصل ضروری دین ، از ابتدای پیدایش مکتب های الهی تا کنون در حوزه سیاست و اجتماع منظور نظر قرار گرفته و از اجزاء غیر قابل انکار سیاست دینی است تا جائیکه در لغت هم بدان تأکید شده و آمده است.


کانُوا بَنُوااِسراءیلَ یَسُو سُهُم اَنبِیائَهُم، اَی یَأمُرهُم وَیَنهاهُم – بودند بنی اسرائیل که سیاست می کرد آنها را پیامبرانشان ، یعنی امر و نهی می کردند آنها را و بایدها و نبایدها را به آنها تفهیم کرده و بدانها اصرار می‌ورزیدند.


این اصل در مکتب فکری اما علی (ع) بسیار حائز اهمیت است بطوریکه در حد یک کتاب دستورالعمل، سفارش ، تشویق و انذار در این رابطه از آن حضرت نقل شده و جهت رعایت اختصار ما فقط به یک مورد اشاره می کنیم . آن امام دلسوز ملت، با دلی پرخون و یک دنیا انزجار از وضع پیش آمده و در زمان حیات خودش لب به شکایت گشود و فرمود: ظَهَرَ اَلفِساد فَلامُنکِرٌ مُغیّرُ وَلازاجرٌ مُزدَ جِرٌ اَفَبِهذا تُرِیدُونَ اَ ن تُجاوِرُوا الله فی دار قُدسِهِ وَ تَکونوا اَعَزَّ اَولیائِه عِنده هَیهات! لا یَخدُع الله عَن جَنَتِهِ وَ لا یَنال مَرضاته اِلا بِطاعَتِهِ- فساد اشکار شده هیچ انکار کننده ای نیست که تغییر دهنده باشد و هیچ منع کننده ای نیست که منع از فسا بکند آیا شما با همین حال و هوای خاص و بی تفاوتی که پیشه کرده اید می خواهید با خدا در بهشت همجوار باشید و در خانه قدسش قرار بگیرید و جزء عزیزترین دوستان خدا به حساب آیید؟هرگز! خدا را در مورد نعمت های جاویدان بهشت نمی توان فریب داد و به رضوان و خشنودی او را نمی توان دست یافت مگر از راه طاعت وبندگی او.


5- خوش رویی و خوش سخنی :


بزرگی از فرزانگان علم و ادب سالها پیش از این گفته است :


گر وا نمی کنی گرهی ، خود گره مباش ابرو گشاده باش ، چو دستت گشاده نیست


خوش رویی همراه با سخن وکلام دلنشین ، از جمله مزیت های یک انسان مومن است چیزی که در مکتب علی (ع) بدان سفارش و تأکید زیادی شده است.آن حضرت در بیان پر مغزی در این رابطه فرمود: ما مِن شَیءٍ اَجلَبُ لِقَلبِ الإِنسانِ مَن اللسان – هیچ چیزی به اندازه زبان، برای جلب قلوب دیگران کار برد ندارد[8]. در تعبیر دیگر فرمود: رُبّ کَلامٍ اَنفَذَ مِن سِهام[9]- چه بسیار سخنانی که از تیرها اثر گذارتر هستند و یا اینکه فرمود : اَصوَبُ اّلَرمی، اَلقُولُ المُصیب – صحیح ترین و بهترین تیراندازی ، گفتار درست است[10] و چون زبان بهترین عضو بدن انسان است و همچون چاقوی دولبه در جهت مثبت و منفی اثرگذاری دارد به کنترل زبان تأکید فرموده و گفته اند :مَن صَمَتَ نَجی- هرکس که زبانش را کنترل کرد نجات یافت [11] به همین جهت است که در شعری که به حضرت منسوب است از قول ایشان نقل شده است که فرمود: جِراحاتُ اللِسانِ لَها التِیامُ وَ لا یَلتامُ ما جَرَحَ اللِسُانُ – زخمهای نیزه ها خوب شدنی است و التیام ندارد آن زخمی که به وسیله زبان بر کسی وارد آمده باشد. زیرا که آن یکی زخم بر تن است واین یکی زخم بر دل و روح آدمی است.


6- عدالت خواهی و حق مداری:


همه می دانیم که یکی از گرفتاری های مردم مسلمان در طول تاریخ وجود تبعیض ها و بی عدالتی ها است خدا در قرآن با عنوان «یَأمُرُ بِالعَدلِ و الاِحسِان» همه را امر به عدل و نیکی دستور فرموده،موضوع عدالت امروز هم از مسائل چالشی کشور و نظام است . با این حال بد نیست بدانیم که امام علی (ع) برای اجرای عدالت تأکید فراوان داشت و خود شهید راه عدالت است. کتاب شریف نهج البلاغه او را بسیاری به حق ، کتاب عدالت نامیده اند. او که قرآن ناطق و صوت العدالة الاسلامیه محسوب می گردد.


به مالک اشتر فرمود: رسیدن مردم به حق خودشان و قرار دادن هر چیزی در جای خودش عدالت است و به او دستور داد: فَضَع کُلّ اَمرٍ مَوضِعَهُ – پس هر چیزی را در جای خودش قرار بده.[12]


همچنین در کلام گهر بار دیگر فرمود: اِنَّ اَفضَل قُرّة عِینِ الوُلاة اِستِقامَة الَعَدلِ فیِ البِلاد- در حقیقت بهترین چیزی که مایه روشنی چشم زمامداران و مدیران جامعه است ، همانا گسترش عدل و داد در بلا و شهرها است[13] و برای رعایت عدالت در مناسبات مدیریتی خطاب به مالک فرمود: ای مالک در اجرای اوامر الهی ، میان خویش و بیگانه فرق مگذار و پسر خود را بر سپاهیان صحرانشین مصر رجحان مده! حق سنگین است و به دوش کشیدن و برداشتن آن دشوار ، استخوانی آهنین و اندامی از پولاد می خواهد که در زیر بار حق فرسوده و خمیده نشود. تو ای آهنین پیکر، از سنگینی حق منال و بار طاقت فرسای وظیفه را مردانه به منزل برسان و اگر روزی در انجام وظیفه به اشتباه، پای از حدود حق بیرون گذاردی و ملت مصر از لغزش تو آگاه شدند، بر خطای خود اعتراف کن و در مسجد صلای عام درده و بی پروا از جامعه و مردم پوزش بخواه. این عمل تو مصریان را حقگو و پرهیزکار بار می آورد و باعث می شود آنان در انتظام امور مملکت تو را یاری و کمک کنند[14].


بد نیست یک خاطره شیرین از زنده یاد امام موسی صدر ، مسیح لبنان و رهرو مولا علی (ع) را که سالها پیش از این شنیدم بازگو کنم.


بیاد دارم که چند ماه قبل از ربایش او در لیبی و بی رد شدنش، در سفری که به مشهد داشت در سخنرانی رسمی خود در مدرسه علمیه نواب در جوار حرم رضوی خطاب به ما طلبه ها فرمود: عزیزان من، مهمترین خصیصه شما باید عدالت طلبی و حق خواهی باشد. در هر حال حرف حق خودتان را بزنید، از دو راه خارج نیست . یا شنونده آن می پذیرد و عمل می کند! چه چیزی بهتر از این زیرا که به حق عمل شده‌، عدالتی که مورد خواست پیامبران الهی و امامان معصوم از شما است و چنانچه کسانی بر اساس شرایط فساد و روگردانی از حق و عدالت بدان پایبندی نداشته و رویگردان از آن باشند باز هم دعای خیری از شما در اذهان باقی خواهد ماند بطوریکه ممکن است با گذشت سالیانی از موضع حق خواهانه تان به مثل آنچه که در مورد شهید مدرس الان اتفاق افتاده ، کسانی پیدا شده و بگویند خدایش رحمت کند، بدون هیچ ترسی حرف حق خودش را در منبر و خطابه و مجلس می زد و انسان حق خواهی بود.


7- حمایت محرومان :


در این رابطه امام علی (ع) فرمود: چگونه ممکن است هوای نفس بر من غلبه کند و مرا به سوی انتخاب بهترین خوراکها بکشاند در حالیکه شاید در حجاز یا در یمانه افرادی یافت شوند که امید همین یک قرص نان را هم ندارند و دیر زمانی است که شکمشان سیر نشده است با چنین حس و حالی، برآورده کردن حاجات و رفع نیاز دیگران از جمله ویژگیهای بارز آن معصوم پاک و نوع دوست بود. اثرگذاری و تربیت او در خانواده عملی را باعث گشت که در متن قرآن، خدای رحمان آن را ستوده است. وَیُطعِمُونَ الّطَعام عَلی حُبِهِ مِسکیناً


وَ یَتیماً وَ اَسیراً - علی و خانواده اش سه روز متوالی اطعام آماده برای افطار خودشان را به مسکین و یتیم و اسیر که از کافران ذمی بود خورانیدند.[15]


از منظر و دیدگاه علی (ع) یکی از واجبات حکومتی، سلوک کارگزار حکومت در سطح زندگی انسان های ندار و فقیر جامعه است.


فرمود: اِنّ الله فَرَضَ عَلی اَئمة العَدل اَنْ یَقدرُ و اَنفسَهُم بِضَعفَة الْنّاس - خداوند بر پیشوایان و مدیران عادل و دادگر واجب کرده است که زندگی خویش را با افراد ندار و مستحق بسنجند [16] و خودش از همه بیشتر بر این مطلب در عمل پایبندی داشت. بطوری که یکی از دلایل محبوبیت حضرت در میان مردم به این نوع از عمل ایشان مربوط است. ابن ابی الحدید می گوید: از یکی از بزرگان، به نام ابوجعفر نقیب سوال کردم، علت اینکه مردم این همه به علی (ع) عشق می ورزند چیست؟ وی در پاسخ گفت: مردم بطور عمده از زندگی دنیا، دل خوشی ندارند. افراد شایسته و دارای استحقاق و کریم اکثرشان در محرومیت بسر می برند و حتی بیشتر اوقات محتاج افراد ناشایسته اند با این مقدمه در ادامه سخن و کلامش در پاسخ من اظهار کرد: فَمَعلُومُ اٌنّ عَلیاً عَلَیه السَلام کان مُستَحَقاً مَحَرُوُماً بَل هُوَ اَمِیرُ المُستَحَقین اَلمَحرومین وَ سّیدُ هُم وَ کبیرُ هُم .پس بدیهی و آشکار است که علی(ع) خود مستحقی رنج کشیده و محروم بود. بلکه او امیر افراد مستحق و محروم، آقا و بزرگ آنها بود.[17]


روشن است که محرومین عاشق او باشند برای اینکه جماعت محروم، نیازمند و محتاج برای یکدیگر تعصب دارند و علیه دنیا داران زیاده خواه که کارشان جز تکسب و تعیش چیز دیگر نیست شورش می کنند. آنان علی (ع) را دوست داشتند زیرا که با چشم خودشان دیده بودند که او بزرگ ترین رنج، و مصایب را در جهت تحقق هدف های انسانی مردم تحمل کرد و خود در محراب عبادت به جهت شدت عدل و دادخواهی برای مردم به شهادت رسید و این در حالی بود که مستمندان شهر در نیمه های شب منتظر آذوقه رسانی وی برای رفع دردمندی و نیاز خودشان بودند. آیا ممکن است انسانهای نیازمند و عاشق که برخوردار از فطرت انسانی هستند نسبت به چنین چهره و شخصیت بی نظیری تعصب نداشته باشند و در هوای او آب نشوند و در عشق او فانی نگردند.


چهره درخشان و امامی که می فرمود: بارها از پیامبر (ص) شنیده ام که می فرمود: پاک و منزه نخواهد بود و پایداری معنوی نخواهد داشت امتی که در میان آنها، حق ناتوان و ضعیف از توانگر به آسانی ستانده نشود. و به مالک با احساس نوع دوستی خاص فرمود: الله الله فی الّطَبقَه الّسُفلی منَ الّذین لا حِیلَه لَهُم مِن المَساکین وَ المُحتاجین وَ اَهل البَوس وَ الّزمنی [18] از خدا بترس-از خدا بترس درباره طبقات محروم و انسانهای درمانده و بیچاره ای که هیچ راه چاره ای برایشان نیست « آهی ندارند که با ناله سودا کنند» انسانهای نیازمند و محتاج که اهل رنجوری، سختی و ناتوانی اند.


با این بیان حضرت که هیچ قصور و تقصیری نسبت به بی تفاوتی در مورد محرومان از مدیران و کارگزاران حکومت پذیرفته نیست آیا وقت آن نرسیده است که بعضی ها به خود آیند و بیش از این نمک روی زخم محرومان که ستون فقرات آنها در اوضاع نابسامان اقتصادی در هم شکسته نریزند و باعث رنج مضاعفشان نشوند.


8. رعایت انصاف:


انصاف ضمن اینکه انسان را از مخمصه عذاب وجدان و عذاب قیامت رهایی می دهد، همیشه آرامش خاطر آدمی را در زندگی باعث می گردد و از ویژگی های مهم انسانی پذیرفته شده و مقبول در جوامع بشری است. افراد منصف همیشه به عنوان انسانهای قابل اعتماد و خیرخواه مورد تمجید انسانهای دیگراند. فرد منصف کسی است که اگر چیزی را برای خود بپسندد برای دیگری هم می پسندد و چنانچه چیزی را برای خودش ناپسند بداند آن را برای دیگران نیز ناپسند می داند. از نظر علی (ع) انصاف همانند عدالت، شرط مدیریت و زمامداری بر مردم است بطوری که فرمود: اَلاِنْصٰاف کَالْعَدْل فیِ الاَمَرَةِ. انصاف به مثل عدالت شرط امارت بر مردم است.[19]


او به مالک اشتر نخعی استاندار دوره حکومت خودش در مصر فرمود: اَنصِفِ الله وَ اَنصِفِ الناس مِن نَفسِک. رفتارت با خدا و مردم منصفانه باشد.[20]


و در ادامه فرمود:اَحْبِبْ لِغَیرکَ ما تُحّبُ لِنفسِکَ وَاکْرِه لَه ما تَکرَهُ لِنفسِکَ وَ اَحسِن کما تُحِّبُ اَن یُحسَنَ الیک و لا تُظلِم کما تُحبَ اَن لاٰتُظلَم. هرچه برای خود پسندیدی برای دیگران هم بپسند و هرچه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم روا مدار به دیگران خوبی کن، همانطور که دوست داری دیگران به تو خوبی کنند و ستم نکن همانطور که دوست داری دیگران به تو ظلم و ستم نکنند.[21]


از نظر رعایت حقوق متقابل مردم و حکومت هم فرموده اند: مِن حَقِّ الْراعی اَنْ یَخْتار لِرَعیتِهِ ما یَخْتارُ لِنَفسِه. از حقوق و خوبی های فرد کارگزار این است که هر چیزی را برای خود اختیار می کند برای مردم و رعیت هم همان را بخواهد و اختیار کند.[22]


9. التزام به جهاد و شهادت:


خدا در قرآن در مورد استقامت و پایمردی مومنان فرموده است: اِنّْ الذین قالوا رَبُنا الله ثُمَ استَقامُوا فَلا خَوف عَلَیهم وَ لا هُم یَحزَنوُن. آنان که گفتند پروردگار ما خداست و بر این سخن پایدار و استوار ماندند بر آنان ترس و اندوهی نخواهد بود.[23]


از این آیه و آیات دیگر قرآن استفاده می شود به اینکه رشد و کمال معنوی انسانهای مومن از راه استقامت و التزام به جهاد و پایداری مبارزاتی حاصل میگردد. به همین جهت است، که دعا و خواست قلبی خودش را علی(ع) خطاب به مالک اشتر نخعی اینگونه بیان کرده است آنجا که فرمود: اَسئلُ الله اَن یَختِمَ لِی وَلَک بالّسعادة و الشَهادة. از خدا مسئلت می کنم برای خودم و برای تو سعادت و شهادت را.[24]


و شهید کسی است که با ریختن نخستین قطره خونش به روی خاک، زمین را معطر ساخته و به سوی خدا با شتاب و شوق وافر و غیر قابل توصیفی عروج می کند. خدا او را می خواند و او هم شتابان بال می گشاید و بسوی ذات احدیت و معشوق حقیقی پرواز می کند در حالیکه در اوج رستگاری خود را احساس می کند و شعارش رستگاری جاوید است.


همچنانکه علی (ع) مولود کعبه و شهید محراب فرمود: فُزت بِرّبِ الکَعبَه. به خدای کعبه قسم رستگار شدم. رخداد و حقیقتی که بسیاری از انسان ها توان و درک آن را ندارند. به خاطر وجود یک چنین حالت خداپسندی بود که مولا(ع) همیشه بر مرگ آغوش می گشود و دیگر خواص از یاران خودش را به داشتن چنین حالاتی سفارش می کرد و می فرمود، پیامبر بالاترین از ماها بود در داشتن چنین حس حال جوان مردانه ای. کُنّا اِذا اَحْمَرَ الباٰس اَتقَیَنا بِرَسول اِلله فَلم یَکُن اَحَدٌ مِّنا اَقرَب اِلی العَدّوِمِنْهُ. هرگاه آتش جنگ شعله می کشید ما به رسول خدا پناه می بردیم در آن لحظه کسی از ما همانند رسول خدا به دشمن نزدیک تر نبود.[25]


از این فرمایش حضرت استفاده می شود که پیامبر (ص) همیشه در نوک پیکان مقابله با دشمن قرار داشت و این عمل رسول خاتم(ص) را امام علی (ع) نصب العین خودش قرار داده بود. تا جائیکه فرمود: وَ الله لابن ابیطالب آنِسٌ بالمِوت مِنَ الطِفلِ بِثَدْیِ اُمِهّ. به خدا قسم پسر ابوطالب مرگ را بیش از طفل که مادر را دوست دارد، دوست می دارد.[26]


10.وفاق و همگرایی برای حفظ وحدت:


برخورداری از روحیه وفاق و همگرایی از جمله شاخصهای مکتب فکری امام علی(ع) است بطوری که او به خاطر رعایت وحدت و اتحاد مسلمانان سالهای متمادی سکوت تلخ و غمباری را متحمل شده و از حق طبیعی و مسلم خودش صرف نظر کرده است سکوتی که از روی ترس از مرگ نبود بلکه ریشه در تدبیر و عقلانیت آن حضرت داشت.


در این رابطه فرموده است: در اندیشه فرو رفتم که میان دو راه کدام را برگزینم؟ آیا با کوته دستی قیام کنم یا بر تاریکی کور صبر کنم، تاریکی از نوع خاصی که بزرگسالی درآن فرتوت می شود و تازه سال پیر می گردد و مومن در تلاشی سخت تا آخرین نفس جان میکند تا خدایش را ملاقات کند. دیدم صبر بر همین حالت طاقت فرسا عاقلانه تر است پس صبر کردم در حالیکه خاری در چشم و استخوانی در گلویم بود.[27]


مرحوم مطهری می گوید: طبعاً هر کس می خواهد بداند آنچه علی درباره آن می اندیشید،آنچه علی نمی خواست آسیب ببیند، آنچه علی آن اندازه برایش اهمیت قائل بود که چنان رنج جانکاه را تحمل کرد چه بود حدساً باید گفت آن چیز وحدت صفوف مسلمین و راه نیافتن تفرقه در آن است... علی القاعده علی(ع) به خاطر اهمیت مصلحت، سکوت و مدارا کرد. اما مگر باور کردنی است که جوانی سی و سه ساله دورنگری و اخلاص را تا آنجا رسانده باشد و تا آن حد بر نفس خویش مسلط و نسبت به اسلام وفادار و متفانی باشد که به خاطر اسلام راهی را انتخاب کند که پایانش محرومیت و خرد شدن خود او است؟! بلی باور کردنی است، شخصیت خارق العاده علی در چنین مواقعی روشن می گردد.[28]


برای اثبات این مطلب بهترین سخن و کلام، استدلال و فرمایش خود علی(ع) است که با قسم جلاله فرمود: لَولا مَخافَة الْفُرقَة بِینَ اِلْمسلمین و اَن یعودَ الکُفروَ یبورَ الدِّین لکُنٰا عَلیٰ غَیر ما کُنّا لَهم علیه.[29] اگر بیم وقوع تفرقه میان مسلمین و بازگشت کفر و تباهی دین نبود، رفتار ما با آنان طور دیگری بود. همچنانکه در داستان شورای 6 نفره پس از تعیین و انتخاب عثمان از طرف عبدالرحمن بن عوف فرمود: شما خود می دانید من از همه برای خلافت شایسته تر هستم. به خدا سوگند مادامی که کار مسلمین رو به راه باشد و تنها بر من جور و جفا روا شود مخالفتی نخواهم کرد.[30]


11. وفای به عهد:


راجع به وفای به عهد درقرآن و مکتب ولایت بسیار تاکید شده است بطوری که با لفظ امر از جانب خدا در قرآن آمده است: یا ایّها الذّین آمَنوُ اَوفُوا بِالْعُقُود.ای کسانی که ایمان آورده اید به پیمان هایی که می بندید وفادار باشید.[31]


روی همین جهت است که وفای به عهد و پیمان، از جمله صفات فطری و انسانی مومنین است و فلاح و رستگاری آنان در گرو رعایت آن است و آنقدر مهم و با اهمیت است که خدا این صفت را به خودش نسبت داده و فرموده است: اِنّ الله لایُخلِفُ الْمِیعاد. خداوند هرگز خلف وعده نمی کند.[32]


امام علی(ع) در این رابطه خطاب به مالک فرمود: اگر میان خود و دشمن معاهده ای منعقد نمودی یا از طرف خود به کسی پناهندگی داده ای به معاهده و پیمان خودت به طور کامل وفا کن و با کمال امانت تعهد پذیرش پناهندگی او را مراعات نما و خویشتن را در برابر عهدی که بسته ای سپر کن، زیرا عموم مردم در هیچ یک از واجبات الهی با آن همه اختلاف و پراکندگی عقاید و آراء، همداستان تر و هم رای تر از وفای به عهد و پیمان نیستند. حتی مشرکان هم وفای به عهد را در میان خود لازم می شمردند زیرا عواقب ناگوار حیله و پیمان شکنی را دریافته بودند پس در آنچه که برعهده گرفته ای خیانت نکن و پیمانت را مشکن و خصمت را مفریب زیرا تنها نادانان و شقاوتمندان هستند که در مقابل خدا عهدشکنی و نافرمانی می کنند. همانا خداوند از سرِ رحمت خویش عهد و امان خود را مایه امنیت و آرامش قرار داده و آن را میان بندگان منتشر ساخته و حریمی فراهم کرده که بندگان در پناه آن بیارامند و در همسایگی آن با احساس امنیت به زندگی خویش ادامه دهند. بنابراین دغل بازی و فریب کاری را در قرارداد ها نباید راه داد و هرگز پیمانی مبند که راه گریز و چون و چرا در آن بنهی و به سخنان دوپهلو و قابل تاویل تکیه مکن.[33]


12. اعتدال و میانه روی:


یکی دیگر از شاخصهای مکتب امام علی(ع) اعتدال و میانه روی است. نکته جالب توجه این است که بر نظام طبیعت هم اعتدال حکم فرما است و در گردش سیارات به دور خورشید تعادل بسیار حساّسی وجود دارد بطوری که اگر فاصله آنها به خورشید نزدیک تر باشد، جذب خورشید می گردند و حرارت خورشید، این سیارات را نابود می کند و اگر دورتر باشند از حوزه جاذبه فرار می کنند و از انرژی بی بهره می شوند لذا تعادل برایشان یک ضرورت است. در بحث نظام اجتماعی امت مسلمان هم اعتدال و میانه روی از جانب خدا ضروری دانسته شده بطوری که خدا در قرآن فرمود: کذالِکَ جَعَلْناکُم اُمّةً وَسَطاً. این چنین قرار داده ایم ما شما را امت وسط، نمونه و متعال.


در مبحث مربوط به قبله مسلمانان و کعبه در کتاب شریف تفسیر نمونه یک برداشت زیبایی از واژه کذالک استظهار شده بدین صورت که خداوند متعال می فرماید: ما قبله شما مسلمان ها را در وسط زمین و در وسط شرق و غرب عالم قرار دادیم تا شما امت وسط قرار بگیرید و بدور از راست و چپ جلوه کنید همان نکته ای که در شکل زیبا و ماندگاری امام علی(ع) فرمود: راست و چپ در گمراهی و ضلالت است و طریق اعتدال و راه مستقیم راه نجات است. صراط مستقیمی در شبانه روز بارها در نماز یک فرد مسلمان مورد نظر قرار گرفته و از خداوند سبحان با عنوان اِهدَنَا الصِراط المُستقیم طلب می شود.


رفتارهای اجتماعی و دعواهای موجود در جوامع هم از این قاعده مستثنی نیست. روی همین جهت است که علی(ع) فرمود: مَنْ بالَغَ فی الخُصُومَه اَثِمْ وَ مَن قَصرَ فیِها خَصِمَ. کسی که در دشمنی زیاده روی کند گناه کرده و کسی که در آن کوتاهی نماید مغلوب می شود روی همین جهت است که به مالک فرمود: کاری که باید بیش از هر کار دیگر دوست داشته باشی اعتدال و میانه روی در حق مردم است.[34] و در جای دیگر فرمود: پس راه میانه روی و اعتدال پیشه کنید که رهایی در همان است.[35]


فلسفه توجه به اعتدال و تاکید حضرت بر این مقوله برای این است که کانون اجتماعی جامعه و مردم آن را اقتضا می کند و در صورتی که جامعه فاقد اعتدال باشد، انسجام رفتاری دچار آسیب گشته و توازن جامعه در هم می ریزد.


منابع:


[1] ندای عدالت نوشته زمانیان ص 33


[2] نهج البلاغه ترجمه جواد فاضل ص 233


[3] تصنیف غرر الحکم ص67


[4] الحیاه ج 2 ص 362


[5] بحارالانوار ج 2 ص 110


[6] تصنیف غررالحکم ص 342


[7] نهج البلاغه نامه 53


[8] تصنیف غررالحکم ص 209


[9] همان منبع


[10] همان منبع


[11] سفینه البحارج 2 باب لسان


[12] نهج البلاغه نامه 53


[13] همان منبع


[14] نهج البلاغه ، ترجمه جواد فاضل ص 277


[15] . سوره انسان آیه 8


[16] . نهج البلاغه خطبه 209


[17] . شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 10 ص 224


[18] . نهج البلاغه نامه 53


[19] . غرالحکم ص 394


[20] . نهج البلاغه نامه 53


[21] . همان منبع


[22] . همان منبع


[23] . سوره احقاف آیه 13


[24] . نهج البلاغه نامه 53


[25] . نهج البلاغه حکمت 9


[26] . نهج البلاغه خطبه 5


[27] . نهج البلاغه خطبه 3


[28] .سیری در نهج البلاغه ص 178


[29] . نهج البلاغه خطبه 119


[30] . نهج البلاغه خطبه 72


[31] .سوره مائده آیه 10


[32] .سوره رعد آیه 331


[33] .نهج البلاغه نامه 53


[34] . نهج البلاغه نامه 53


[35] . نهج البلاغه خطبه 16


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته