قافله طویل مهاجران فلسطینی از ۱۹۴۸ تا ۲۰۲۴
گروه سیاسی خبرگزاری علم و فناوری آنا- نرگس عبدلی: بعد از دستور اسرائیل به تخلیه نوار غزه قبل از حمله دوم و سوم رژیم به این باریکه؛ صدها فلسطینی اسباب و اثاثیه خود را جمع کردند تا بار دیگر غزه را ترک کنند درحالیکه هیچ پناهگاه و مقصدی برای رسیدن به آن ندارند.
در این میان، قافلهای طولانی از مردان و زنان دیده میشد که شهر ویرانشدهشان را با پای پیاده یا سواره ترک میکردند. افراد مسن و مجروحین نیز با ویلچر همراه این قافله میشدند و برخی نیز فرزندان خود را به روی شانههایشان حمل میکردند و ساک و خرده وسایلشان را در دیگر دستشان گرفته بودند.
بیشتر ساکنان غزه که تعداد آنها به بیش از ۲.۳ میلیون نفر میرسد در طول جنگ حداقل یکبار پدیده کوچ را تجربه کردهاند و بعضی از آنان حتی ۷ یا ۸ بار این تجربه تلخ را داشتهاند.
این مهاجران بعد از رسیدن به جنوب غزه اغلب مسیر صحرای سینا در مصر را پیش میگیرند چراکه تجربه نشان داده اسرائیل بعد از تخلیهٔ منازل و اراضی فلسطینی دیگر اجازهٔ بازگشت فلسطینیان به خانههایشان را نمیدهند و صهیونیستها را جایگزین فلسطینیان، ساکنان حقیقی و بومی این مناطق، میکند. در این متن تلاش شده تا به بررسی پروژه کوچ اجباری فلسطینیان در طول تاریخ و هدف رژیم اشغالگر از اعمال این سیاست پرداخته شود.
رژیم صهیونیستی و پروژه کوچ اجباری فلسطینیان
در طول جنگ فلسطین در سال ۱۹۴۸ که در آن رژیم اسرائیل تأسیس شد، حدود ۷۰۰ هزار عرب فلسطینی یا ۸۵ درصد از کل جمعیت سرزمینی که اسرائیل به تصرف خود درآورده بود، فرار کردند یا توسط نیروهای اسرائیلی از خانههای خود اخراج شدند.
به اعتقاد اعراب، فلسطینیها توسط نیروهای صهیونیست اخراج شدند و مهاجرت گسترده فلسطینیان در سال ۱۹۴۸ تحقق رؤیای دیرینه صهیونیستها برای پاکسازی قومی فلسطین بود تا این سرزمین به کشوری با اکثریت یهودی تبدیل شود. «نور مصلحه» و «ولید خالدی»، تاریخدان و نویسندگان فلسطینی، تأکید میکنند که ایده انتقال جمعیت عرب فلسطین به سایر کشورهای عربی در سالهای قبل از مهاجرت در میان صهیونیستها رایج بود. در سال ۱۹۶۱، خالدی استدلال کرد که نقشه دالت، طرح نظامی صهیونیستها که در آوریل و مه ۱۹۴۸ اجرا شد، با هدف بیرون راندن فلسطینیها انجام شد.
«بن گوریون» اولین نخستوزیر اسرائیل طرح اخراج و کوچاندن اجباری فلسطینیان معروف به «دالت» را در جریان جنگ ۱۹۴۸ عملی کرد
در طول جنگ ۱۹۴۷–۱۹۴۹ فلسطین، حدود ۴۰۰ شهر و روستای عربی خالی از سکنه شد که اکثریت آنها بهطور کامل ویران شده و غیرقابلسکونت باقیمانده است. امروزه این مکانها همه در اسرائیل هستند. مهاجران یهودی در بسیاری از این اماکن دوباره سکنی گزیدند و نام آن مکانها با نام مکانهای عبری جایگزین شد.
«تئودور هرتزل» بنیانگذار جنبش صهیونیسم، دراینباره میگوید: «وقتی این سرزمین را به کنترل خود درآوردیم، منافع و درآمدهای خود را به آنجا انتقال میدهیم. ما باید به صورتی آرام، مالکیت خصوصی فلسطینیان را در سرزمینی که برای اسکان ما یهودیان برنامهریزیشده است، از آنها سلب کنیم و برای کوچاندن ساکنان فقیر این سرزمین بکوشیم و آنها را از مرزهای این سرزمین بیرون کنیم که البته این کار باید از طریق ایجاد فرصتهای شغلی در کشورهایی که به آن انتقال داده میشوند، انجام گیرد. ضمناً اجازه نخواهیم داد تا این افراد هیچ فرصت شغلی در سرزمین ما داشته باشند. دوستان ما نیز در این امر یاریمان خواهند کرد.»
در همین راستا، «بن گوریون» اولین نخستوزیر اسرائیل طرح اخراج و کوچاندن اجباری فلسطینیان معروف به «دالت» را در جریان جنگ ۱۹۴۸ عملی کرد. این طرح با اخراج مردم بومی، ملت فلسطین را به گروهی پناهنده تقلیل داد و سبب سلطه گروههای صهیونیستی بر شهرها و روستاهای فلسطینی و کشتار فلسطینیان با هدف ایجاد رعب و وحشت شد. بهاینترتیب، در سال ۱۹۴۸ و به دنبال تصویب طرح تقسیم فلسطین به دو کشور عربی و یهود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ۲۹/۱۱/۱۹۴۷، و در پی قتلعام گسترده فلسطینیان، بیش از هفتصد و پنجاههزار فلسطینی با تهدید اسلحه ناگزیر از ترک سرزمینهای خود شدند، صدها روستای فلسطین عمداً تخریب و دهها هزار فلسطینی به مصر، اردن و سوریه اخراج شدند.
این سیاست محدود به سال ۱۹۴۸ نماند. در ادامه سیاست کوچاندن فلسطینیها سیصد هزار فلسطینی در طول جنگ ۱۹۶۷ و پسازآن و بیش از ششصد هزار نفر از کرانهٔ باختری، بیتالمقدس و نوار غزه اخراج شدند. از برنامههای دیگر اسرائیل بعد از جنگ ۱۹۶۷، تشویق عربهای فلسطین برای مهاجرت به لیبی و برخی کشورهای آمریکای جنوبی با هدف کاستن از جمعیت کرانه باختری و نوار غزه بود. در همین رابطه زمینهایی در لیبی، پاراگوئه و برزیل نیز خریداری شد و بهعنوان نمونه با تطمیع و ارعاب هزار فلسطینی ساکن نوار غزه را وادار به مهاجرت به پاراگوئه کرد.
آرژانتین نیز یکی از مقصدهای موردنظر برای کوچ فلسطینیان در دهه ۵۰ بود که تلاشها در آن مقطع به نتیجه نرسید. حضور بسیاری از فلسطینیان در آمریکای جنوبی نتیجه کوچ اجباری فلسطینیها در مقاطع مختلف است. فشار به عراق، سوریه، مصر، الجزایر، مراکش، اردن و کشورهای عرب دیگر برای پذیرش فلسطینیان مناطق اشغالی و پناهندگان فلسطینی نیز از طرحهای مسبوق به سابقه اسرائیل طی این مدت بود.
بسترسازی حقوقی برای جرمزدایی از اشغال
رژیم اسرائیل در ادامه سیاستهای جمعیتی خود و برای ممانعت از بازگشت فلسطینیان، قوانین متعددی وضع کرد؛ قوانینی که برتری نژادی یهود را مشروع و اقدامات لازم برای کنترل فلسطینیان و تسلط بر آنان را افزایش دهد. ازجمله با تصویب قانون مصادره اراضی فلسطینیان، اخذ تابعیت و حق بازگشت درصدد تغییر بافت جمعیتی فلسطین برآمد.
صهیونیستها برای کوچاندن اجباری فلسطینیان، زمینهای متعلق به آنان شامل زمینهای مناطق اشغالی ۱۹۴۸ را تحت تصرف و کنترل خود قراردادند. بهاینترتیب درحالیکه پیش از اعلام شکلگیری رژیم صهیونیستی، یهودیان مالکیت ۵.۵ تا حداکثر ۸ درصد از خاک فلسطین را داشتند، صندوق قومی یهود که در سال ۱۹۰۱ بهعنوان یکی از ابزارهای استعمارگری و شهرکسازی و برای جمعآوری پول از یهودیان جهت خریداری اراضی فلسطینی و ایجاد مستعمرهها تأسیسشده بود؛ بعد از تشکیل اسرائیل ۹۷ درصد سرزمینهای اشغالی ۱۹۴۸ را متصرف شد.
تبعید و اخراج فلسطینیان بهعنوان اصلیترین سیاست اسرائیل در ۱۹۴۸ همچنان در مناطق اشغالی اجرا میشود
بهموازات اقدامات فوق، تصویب قانون بازگشت یهودیان به سرزمین فلسطین و اعطای تابعیت به آنها، بستر حقوقی لازم برای انتقال و مشروعیت دادن به حضور آنها در سرزمینهای اشغالی بهمنظور تضمین حفظ اکثریت یهودی را ایجاد کرد. این قانون به یهودیان، در هرجای دنیا که باشند؛ این اجازه را داده و میدهد که بیهیچ قید و شرطی به سرزمینهای اشغالی ۱۹۴۸ بیایند و بر حق یهودیان برای کسب تابعیت و شهروندی اسرائیل تأکید میکند؛ درحالیکه برای فلسطینیان ساکن سرزمینهای اشغالی ۱۹۴۸ شروط زیادی جهت کسب تابعیت و شهروندی قرار میدهد و اعمال تبعیضهای مکرر نژادی، موجب شد فلسطینیان داخل اسرائیل به قربانیان آپارتاید اسرائیل تبدیل شوند.
هدف اصلی این اقدامات در وهله نخست تضمین ماهیت و هویت و صبغه یهودی اسرائیل در سرزمینهای اشغالشده فلسطین و نادیده گرفتن اهالی فلسطینی این مناطق بود. مذاکرات صلح نیز از جهاتی به این امر صحه گذاشت، بهگونهای که طبق توافقنامه ژنو که در تاریخ ۱/۱۲/۲۰۰۳ به امضای «یاسر عبد ربه» نماینده طرف فلسطینی و «یوسی بیلین» نماینده طرف صهیونیستی رسید، بازگشت پناهندگان فلسطینی به سرزمین خود غیرممکن و تأکید بر اسکان دائمی آنها در محل اقامتشان شد و تا امروز، اشغال حداکثری سرزمینهای فلسطینی، مستعمرهسازی و چپاول و تلاش برای تقسیم و تجزیه مناطق فلسطینی نشین و اعمال سیاست عدم ارتباط بین آنها و تلاش برای به حداقل رساندن حضور فلسطینیها در سرزمینهای اشغالی برای دائمی کردن سلطه اسرائیل بر کل اراضی فلسطینی همچنان ادامه دارد و اسرائیل همچنان با هدف تشکیل اسرائیل بزرگ، سیاستهای توسعهطلبانه خود را برای حذف مردم بومی فلسطین و یهودیسازی کل اراضی اشغالی اعمال میکند.
تبعید و اخراج فلسطینیان بهعنوان اصلیترین سیاست اسرائیل در ۱۹۴۸ همچنان در مناطق اشغالی اجرا میشود. حتی بعد از جنگ ۷ اکتبر شدت یافت. عصاره سیاست غصب و اشغال گامبهگام ۷۵ سال گذشته اسرائیل را امروز را میتوان در طول این ۹ ماه جنگ غزه بعینه مشاهده کرد؛ از کشتار و تخریب و کوچ اجباری فلسطینیان از شمال غزه به جنوب و نقاط دیگر و اعمال فشار برای اقناع دولتهای مصر و اردن برای پذیرش آنها تا تکرار تبلیغات دروغ بیاساس. بهگونهای که در طول این ۹ ماه جنگ غزه بیش از ۱ میلیون و ۷۰۰ فلسطینی به زور رژیم صهیونیستی ناگزیر به مهاجرت شده و تکهای کلیدی از پازل یهودیسازی سرزمین مقدس فلسطین را تکمیل کردند.
انتهای پیام/