کیفیت عشق زمینی یا آسمانی استاد سخن «سعدی»
گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، ونوس بهنود- براشعار سعدی نگاههای متناقضی حاکم است. گروهی او را شاعر عشق زمینی و گروهی فراتر از آن میدانند. موضوعی که به عقیده پژوهشگران با میزان ژرفنگری در اشعار این شاعر قابل ردیابی است.
ابومحمّد مُشرفالدین مُصلِح بن عبدالله بن مشرّف (بین ۵۸۵ تا ۶۱۵ – بین ۶۹۰ تا ۶۹۵ هجری قمری) متخلص به سعدی، شاعر و نویسندهٔ پارسیگوی ایرانی است. اهل ادب به او لقب «استادِ سخن»، «پادشاهِ سخن»، «شیخِ اجلّ» و حتی بهطور مطلق، «استاد» دادهاند. او در نظامیهٔ بغداد، که مهمترین مرکز علم و دانش جهان اسلام در آن زمان به حساب میآمد، تحصیل و پس از آن بهعنوان خطیب به مناطق مختلفی از جمله شام و حجاز سفر کرد. سفرهای سعدی به عنوان یک شاعر در شکلگیری عقاید ناب و جهانبینی وی تأثیر قابل توجه داشته و این شاعر جهانگرد را در بین شعرای ایرانزمین ممتاز کرده است. سعدی سپس به زادگاه خود شیراز، برگشت و تا پایان عمر در آنجا اقامت گزید. آرامگاه وی در شیراز واقع شده است که به سعدیه معروف است.
تناقضاندیشی و تناقضگویی، مصلحتاندیشی و خودداری از اعلام نظر صریح، تقدیرگرایی و تن دادن به بد و خوب روزگار و کنش نداشتن و مهمتر از همه توصیفات پر طمطراق از عشق زمینی و در عین حال آسمانی موجب شده تا همواره سعدیخوانها با سؤالات متعددی مواجه شوند. اینکه بالاخره این شاعر به مخاطب خود چه دیدگاهی و چه خط فکری را عرضه میکند.
در پاسخ به ابهاماتی از این دست با یکی از پژوهشگران و اساتید دانشگاه به گفتگو نشستیم. «ناصر علیزاده» معتقد است اینکه برداشت ما از سعدی چکونه است به میزان تعمق در اشعار او مرتبط است. شاید در یک برداشت سطحی بگویم شعری برای عشق زمینی سروده شده اما تعمق در معنا گواه چیز دیگری است.
عضو هیئت علمی دانشکده زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان تصریح کرد: اینکه ما بخواهیم یا بتوانیم سهم عشق زمینی و آسمانی را در اشعار سعدی تفکیک و از هم جدا کنیم امری دشوار و نشدنی است. همچنان که در اشعار حافظ هم چنین است.
وی با تاکید به اینکه سعدی به شاعر عشق زمینی معروف است، اضافه کرد: اما در حقیقت چنین نگاهی یک نگاه کلی است و میتوان گفت اندکی عجولانه است چون با غور و تعمق در غزلها و گاهی در ابیات غزلهای مختلف عالیترین مضامین و تعابیر عرفانی را ملاحظه میکنیم که در عین زیبایی بیان و کلام از نظر محتوا بدیع و تازهاند؛ که حکایت از جهان بینی تازه او دارد.
عرفان سعدی و حلاج متفاوت از یکدیگر
به گفته استاد زبان و ادبیات فارسی اما باید دقت کرد که عرفان سعدی، عرفان بایزیدها و بسطامها و حلاجها نیست. در نگاه و خطابهای عاشقانه نکات دقیقی را طرح میکند که اگر تأمل و ژرفنگری داشته باشیم در مییابیم که آن خطابها به هیچ وجه شایسته معشوق زمینی نیست و لباسی نیست که بر قامت معشوق زمینی دوخته باشد. چراکه در معشوق زمینی این ظرفیتهای بالا پیدا نمیشود.
وی افزود: وقتی میگوید در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم/ بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم ؛مشخص است که این ظرفیتهای معشوق زمینی نیست از طرفی وقتی در غزلهای سعدی دقت میکنیم میبینیم که در غزلها سعدی بسیار بسیار نکات عالی رفتاری را با معشوق با کلام زیبا بیان کرده است.
به گفته علیزاده سعدی 13 تا غزل با ردیف «دوست» دارد که گویی اصول عاشقی و رموز عرفانی و اخلاقی عاشقی را در آن 13 غزل بیان میدارد.
به جای دوست گرت هر چه در جهان بخشند/رضا مده که متاعی بود حقیر از دوست
جهان و هر چه در او هست با نعیم بهشت/ نه نعمتی است که باز آورد فقیر از دوست
وی متذکر شد: در اینجا فقیر یعنی بینیاز از دیگران. چرا که عاشق فقط نیازمند معشوق و به غیر آن بینیاز است. در جای دیگر میگوید: تو خود نظیر نداری و گر بُوَد به مَثَل / من آن نی ام که بَدَل گیرم و نظیر از دوست
سعدی مخالف صوفیگری بود
پژوهشگر و استاد دانشگاه در عین حال تاکید کرد: از طرفی باید قبول کنیم که سعدی صوفی نبوده است. حتی مولانای بلخ و حافظ شیرازی نیز نه تنها صوفی نبودند بلکه با اندیشههای صوفی مخالفت کردهاند. به عنوان مثال حافظ در اغلب ابیات خود از عملکردها و تزویرهای صوفیانه خرده گرفته و به باد نقد تند گرفته است.
به گفته علیزاده سعدی نیز با اندیشههای صوفیانه در مجموع موافق نبوده است و آنچه هست عرفان در معنای اعم آن است. یعنی شناخت وسیع و گسترده و کمال یافته سعدی از زندگی، از انسان، از حقیقت هستی از خوب و بد، از کمال و غیر کمال. که همه اینها موجب شده تا با کمال شیوا به توصیف بپردازد و مخاطبان را به شناخت آنها دعوت کند.
سعدی میگفت اقتضای زمان را رعایت کن
اما گروهی از انتقادها به سعدی در طرح صریح نظرات خود بوده است و اینکه سعدی در همه مسائل مصلحت اندیش و به نوعی محافظهکار بود.
استاد دانشگاه در خصوص این انتقاد وارده به سعدی تصریح کرد: مصلحتاندیشی سعدی ممکن است در نگاه اول امری مذموم و نکوهیده به نظر برسد و در نظر برخی خوانندگان امری نامطلوب به ویژه کلام شخصی مانند سعدی تصور شود اما وقتی پیشنهادهای سعدی را دقیق مطالعه میکنیم در مییابیم که منظور سعدی رعایت مقتضای حال و مقام است.
علیزاده متذکر شد: اینکه باید بدانم کجا حرف بزنم و کجا دم فرو برم.با چه کسانی چگونه و با چه لحنی صحبت کنم و شاید مصلحت وقت و مکان در آن باشد که اصلاً لب نگشایم و حرفی نزنم چون کلام من باد هوا و بیهوده خواهد بود.
این پژوهشگر تاکید کرد: اینجاست که سعدی توصیه میکند فضایی که قرار است در آن سخن بگویم اول بررسی کنم و بعد لب به سخن بگشایم آنجا که باید گفت و گفتن حق است، لب فروبستن و خاموش نشستن گناه است و جایی هم هست که سخن گفتن یاوهگویی و بیهودهکاری است.
وی افزود: معروف است که در باب هشتم گلستان در خصوص سخن گفتن بهجا و به موقع آمده است:
زبان در دهان ای خردمند چیست
کلید در گنج صاحب هنر
چو در بسته باشد چه داند کسی
که جوهر فروش است یا پیلهور
اگرچه پیش خردمند خامشی ادب است
به وقت مصلحت آن به که در سخن کوشی
دو چیز طیرهٔ عقل است دم فرو بستن
به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی
انتهای پیام/