دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
گفت‌وگوی مشروح آنا با مریم کاظمی/ ۲ و پایان؛

تئاتر دانشگاهی پیشرو نیست/ عده‌ای برای شهرت به سمت رشته تئاتر می‌آیند

تئاتر دانشگاهی پیشرو نیست  عده‌ای برای شهرت به سمت رشته تئاتر می‌آیند
بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون و دانش‌آموخته تئاتر دانشگاهی می‌گوید: به نظر من این روزها تئاتر دانشگاهی بیشتر شبیه یک نمایش دانشجویی یا جشنواره آموزشی شده ، چرا که آسیب شناسی درستی نمی‌شود، خبری از پول و دستمزد هم در آن نیست و تنها از اعتبار دانشجوها سواستفاده می‌شود!
کد خبر : 867228

گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا ـ زهره سعیدی: این روز‌ها مسئله مهم در تئاتر دانشگاهی حضور دانشجویان فعال و وجود اساتید با انگیزه است که دانشجویان را به خروجی مناسب و کارآمد و در نهایت بازار کار برساند. نگاهی به پیکره تئاتر کنونی دانشگاهی تأیید نمی‌کند که الان این رشته در شرایط خوبی باشد.

پرونده جدید خبرگزاری آنا درباره «آسیب‌های تئاتر دانشگاهی، فراز و فرود‌های آن و وضعیت جشنواره‌ها و واحد‌های درسی دانشگاهی» با حضور مدرسان تئاتر دانشگاهی کشور به تازگی کلید خورده و پس از مصاحبه با «داود فتحعلی بیگی»، پیشکسوت این عرصه نمایش‌های ایرانی و مدرس دانشگاه، ایوب آقاخانی، استاد دانشگاه به سراغ مریم کاظمی، دانش آموخته و پیشکسوت تئاتر دانشگاهی رفتیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

درباره شرایط و وضعیت تئاتر دانشگاهی چه اطلاعاتی دارید و نظرتان درباره وضعیت دانشجویان و رشته تئاتر در دانشگاه چیست؟

به نظرم تئاتر دانشگاهی ادامه آموزش دانشگاهی است و از این منظر بسیار مهم است که لابراتوار آزمون و خطای معتبر برای ورود به دنیای بازار است.

تئاتر دانشگاهی چندی است که با نام جشنواره دانشجویی عجین شده و هویت خود را به جشنواره داده است. من خیلی سال است که در زمینه تئاتر دانشگاهی فعالیتی نداشتم، اما به عنوان یک تئاتری در جریان اخبار، فراخوان‌ها و فعالیت‌های مختلف در دانشگاه قرار دارم و متأسفانه اصلا ذهنیت مثبتی نسبت به آن ندارم. به نظر من تئاتر دانشگاهی به این معنی نیست که یک عده دانشجو جمع شوند، نه پولی بگیرند ونه بودجه‌ای باشد و خودجوش کاری انجام دهند. الان همه چیز به نام مدیران دانشگاه‌ها تمام می‌شود، گویا برای جشنواره‌ مدیران، دانشجویان فعالیت کنند و بدون هیچ بودجه‌ای کار‌هایی تولید شود و رزومه‌ای برای مدیران شود.

خیلی شنیدم که اساتید و مدیران به دانشجویان علاقمند که مایلند جشنواره‌ای را به طور تخصصی برای خودشان راه اندازی کنند و کار‌های تولیدی آن‌ها در جشنواره‌ خودشان شرکت کنند، می‌گویند که چون جشنواره دانشجویی است خبر از پول و دستمزد نیست درحالیکه به اعتبار دانشجویان حتما بودجه‌ای هست و از آغاز باید اینطوری تعریف می‌شد تا برگزار شود. بنابراین به نظرمن تئاتر دانشگاهی روز به روز شکل یک دکان پیدا کرده است، آسیب شناسی درستی نمی‌شود و به عنوان یک تئاتر تخصصی به آن نگاه نمی‌شود که می‌تواند خوراک تئاتر حرفه‌ای را تامین کند، قبلا قرار بوده تخصصی باشد، اما تبدیل به یک نمایش دانشجویی شده یا مثل یک جشنواره آموزشی تئاتر.

بب

نکته دیگر امکاناتی است که برای حمایت از تئاتر‌های دانشجویی وجود دارد و تعریف شده است، ولی برای اختصاص آن‌ها عدالتی وجود ندارد. بار‌ها شده که کار‌های دانشجویی برای اجرا در کشور‌های دیگر اعزام شده‌اند. بسیاری از آن‌ها ربطی به کیفیت کار ندارد بلکه به دلیل اینکه تیم مذاکره کننده حمایت‌ها و امکاناتی دارد فعال‌تر می‌شود؛ بنابراین تئاتر دانشگاهی ما الزاما پیشرو نیست.

همه دانشجویان سراسر کشور می‌توانند در رویداد‌های دانشجویی تئاتری شرکت کنند حتی با ابتدایی‌ترین آموزش بدون تخصص و صرف دانشجو بودن، می‌توانند یک اجرای دانشجویی داشته باشند اگر اساتید از آن‌ها حمایت کنند که البته در بخش اساتید هم همه چیز مناسب نیست.

وضعیت جشنواره‌ها را چطور می‌بینید؟

برای بررسی جشنواره‌ها اول باید این سوال را بپرسیم که ما چرا اصلا جشنواره برگزار می‌کنیم؟ اگر پاسخ این است که می‌خواهیم به جریان تولید تئاتر کشور کمک کنیم و اسم این جشنواره را تئاتر دانشگاهی یا آکادمیک بگذاریم، یعنی دانشجویی که به طور مستمر و زنده در جریان تحولات اخیر دنیا قرار می‌گیرد، در یک مرکز پژوهشی فعالیت می‌کند و تئاتری ارائه می‌دهد که می‌تواند نمونه باشد، مثل تئاتر تجربی که بعد همین تئاتر می‌تواند خوراک تئاتر حرفه‌ای باشد.

اما امروز می‌بینیم که تئاتر دانشگاهی ما در سطح همان دانشگاه باقی مانده، حال برای اینکه مدیران بودجه بگیرند و کار را بزرگ جلوه دهند، آدم‌های حرفه‌ای را هم در دل تئاتر دانشگاهی می‌گنجانند و از دانشجو‌ها می‌خواهند که برای کار‌ها اسپانسر بگیرند. خود این شأن دانشجو را پایین می‌آورد وگرنه این وظیفه دانشجو نیست وظیفه رییس دانشکده یا اداره کننده کل دانشگاه است که دنبال تأمین بودجه باشد و بین دانشگاه‌ها این شرایط را به فعالیت فوق برنامه مثل والیبال دانشجویی، رباتیک یا هر چیز علمی دیگری تبدیل کند.

به اعتقاد من ارزش یک جشنواره به این نیست که داورانش اشخاص مطرح سینمایی و تئاتری باشند، بلکه به این است که مستمر برگزار شود و رویکردش تقویت دانشجویان و دیده شدن کار‌ها باشد، جشنواره‌ها در واقع جشن برداشت محصول هستند، دانشجو‌ها را ترغیب و علاقه‌مند به تئاتر می‌کنند، اما آنچه که الان می‌بینیم این است که یک رویدادی مقطعی برگزار شود، بودجه‌ای خرج شود و اگر کسی هم انتقاد کرد، برخورد ناراحت کننده با او می‌شود!

فکر می‌کنید بودجه چقدر در این روند اثرگذار است، سال‌هاست که مطرح می‌شود جشنواره تئاتر دانشگاهی بودجه ندارد..

به هرحال این هم مسئله مهمی است، باید کار‌ها حمایت شوند حتی اگر اساتید هم الان رایگان کار کنند به دلیل اینکه وسایل و تأمین آن گران شده نمی‌توان به روال سابق کار کرد مگر چند سال از اساتید و دانشجو‌ها می‌توان خواست که رایگان کار کنند؟ اگر سیاست‌گذاری جشنواره مشخص باشد، اینکه چرا این جشنواره به وجود آمده، محور‌های مختلف آن مشخص باشد، به روالش می‌تواند برگردد. الان فکر کنید که سه سال است جشنواره تئاتر دانشگاهی برگزار نشده چه اتفاقی افتاده است؟ درحالی که این جشنواره باید خوراک آکادمیک باشد.

امروز دیگر نه دانشجو برای تولید پولی دارد، نه بودجه‌ای برای تولید هزینه می‌شود. اینطور انگیزه‌ها از بین می‌رود. این اشکال و آسیب است منتها همه در فضای آکادمیک چشم‌ها را بسته‌اند، سعی می‌کنند نبینند که جو چطور است.

بب

به نظر من تئاتر ما نه یتیم است نه بی پول، بلکه مدیریت درست ندارد و به راحتی نمی‌توان خرابی‌ها را درست کرد، شاید بهتر باشد یک مدتی همه چیز تعطیل شود بعد با درایت دوباره ساخته شود، مثل همین جشنواره تئاتر دانشگاهی که سه سال تعطیل شد و آب هم از آب تکان نخورده، اما پس از آن فکر شود که چطور پول، امکانات و سالن در اختیار گروه‌ها قرار بگیرد، ما چند سالن داریم و هزار جشنواره به جای احیای سالن‌ها و ایجاد سالن‌های جدید مدام فشار به تئاتر شهر و سالن‌های موجود می‌آوریم، الان شما ببینید امسال برای جشنواره تئاتر عروسکی همه اجرای سالن‌ها در تهران تعطیل شد تا این جشنواره برگزار شود.

شما خودتان ورودی چه سالی در دانشگاه هستید؟

من ورودی سال ۶۴ هستم، اما ۷۲ فارغ التحصیل شدم، به دلیل شرایط سنواتم طولانی شد البته دانشگاه‌ها از سال ۶۴ دانشجو گرفته بودند، منتها درباره واحد‌ها اختلاف نظر زیاد بود، خیلی از اساتید از دانشگاه‌ها رفته بودند، شورای عالی انقلاب فرهنگی می‌خواست شرح درس‌ها را تغییر دهد، اساتید جدید باید برای دروس تعیین می‌شدند، البته باز هم بودند اساتیدی که از قبل حضور داشتند، ابراهیم مکی، قطب الدین صادقی، استاد سمندریان، فرهاد ناظرزاده کرمانی و اسماعیل شنگله، شاهین فرهت، دکتر کشکولی، فریندخت زاهدی، دکتر خسرو فرشیدورد و بنابراین هنوز بودند اساتیدی که عشقشان تئاتر بود و ماندند.

بعد از آن دیگر هنرستان‌ها راه افتاد، تنوع مدارس و فارغ التحصیلان زیاد شد و دانشجو‌ها کم کم وارد آشفته بازار شدند البته از قبل اینطور بود که دو سال دانشجو‌ها عمومی درس می‌خواندند، بعد از آن سال سوم رشته انتخاب می‌کردند یعنی اطلاعات پایه را در زمینه هنری کسب می‌کردند و بعد تصمیم می‌گرفتند بازیگری بخوانند، کارگردانی، عروسکی، طراحی صحنه یا نویسندگی، اما الان از دیپلم باید رشته تخصصی انتخاب کنند. امروزه هنرجویانی که در مدارس هنری دیپلم می‌گیرند، اطلاعاتشان زیاد است، اما نمره‌های آزمون بالایی ندارند برای همین عموما در دانشگاه قبول نمی‌شوند، شاید بهترین توصیه این باشد که زود برای انتخاب رشته تصمیم نگیرند.

خیلی‌ها دوست دارند وارد دنیای شهرت هنری شوند. ولی هنوز از حقایق حرفه‌ای بازار کار خبر ندارند، رشته تئاتر بازار کار خوبی ندارد. من تقریبا ده سال است که به بزرگسالان آموزش نمی‌دهم خیلی‌ها تصور می‌کنند دوره آموزشی بگذرانند، کار پیدا می‌کنند، من توصیه‌ای که امروز به علاقه‌مندان رشته تئاتر دارم این است که از چهارده سالگی رشته انتخاب نکنند، دیپلم بگیرند، در این فاصله مطالعه کنند، کلاس‌های آزاد بروند با چند گروه کار کنند، بعد اگر دیدند هنوز علاقه به این رشته دارند، به این سمت بروند. البته به اعتقاد من باید علاقه‌مندان را با سختی‌های این رشته هم آشنا کنیم، آن چیزی که خیلی‌ها روی صحنه می‌بینند به سادگی حاصل نشده است، سختی‌ها و مرارت‌ها داشته اگر بعد از این شنیدن‌ و دیدن‌ها هنوزعلاقه‌مند هستند و عشق به این رشته دارند، با بی پولی، بیکاری، دورافتادگی، حرمان و هزار چیز دیگر می‌توانند کنار بیایند و امیدوار باشند، قطعا این رشته برایشان خوب است و یک روزی نتیجه می‌گیرند.

بب
شما خودتان چطور به تئاتر گرایش پیدا کردید؟

من اتفاقی با هنرکده آزاد هنرپیشگی آناهیتا آشنا شدم و برای غلبه بر خجالتی بودن به کلاس تئاتر رفتم و با توصیه مصطفی اسکویی این رشته را انتخاب کردم.

در یک دوره‌ای تعداد کسانی که به رشته تئاتر می‌آمدند خیلی کم بود، حتی مدرسین هم خیلی اندک بودند که شهرت کمی و کاری داشتند، الان ما اساتیدی در دانشگاه داریم که معلم‌ها‌ی بسیار خوبی هستند، ولی شهرت عام ندارند و گاهی دانشجویان کم لطفی می‌کنند. زیرا استاد گاهی اوقات نردبان ترقی دانشجو است بنابراین دانشجویان ترجیح می‌دهند به اساتیدی که دستی در بازار کار دارند، بچسبند.

شعار اشتباهی وجود دارد که من از راه تئاتر زندگیم تأمین می‌شود، عدم تناسب هزینه‌ها با درآمد همه اصول را کمرنگ می‌کند، الان چه کسی است که با هر شغلی و با هشت ساعت کار روزانه زندگی‌اش تأمین شود؟ هیچکس. تازه به شرط اینکه شانس بیاورد کار داشته باشد. من یک حرفه‌ای رشته تئاتر هستم، اما زندگی‌ام از این راه نمی‌گذرد و در چندین زمینه فعالیت می‌کنم تا بتوانم خودم را تامین کنم.

ممنون از وقتی که در اختیارمان قرار دادید.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب