هوش مصنوعی کدام مشاغل را به خطر میاندازد؟
خبرگزاری علم و فناوری آنا؛ دستگاههای هوشمند قرار است برای ما کار کنند؛ اما اکنون نشانههایی وجود دارد که ما درنهایت برای آنها کار خواهیم کرد. محیط کار آینده چگونه خواهد بود و آیا نقش شما همچنان پررنگ وجود خواهد داشت؟ در این گزارش به بررسی آینده هوش مصنوعی و مشاغلی که در معرض خطر هستند میپردازیم:
در تعداد زیادی از گزارشهای منتشرشده در دهه ۲۰۱۰ به دنبال شناسایی این موضوع بودند که کدام مشاغل بیشتر در معرض خطر خودکار شدن قرار دارند، مقامات ورزشی معمولاً رتبه بسیار بالایی در این فهرست داشتند.
جالب است بدانید که با ورود هوش مصنوعی، چه مشاغلی احتمالاً از بین خواهند رفت، هرچند میتوانیم مطمئن باشیم که دامنه و ماهیت اشتغال تغییر خواهد کرد. بسیاری از مطالعات در مورد خطرات اتوماسیون، مانند مطالعات فری و آزبورن، کار را بهعنوان یک سری از وظایف در نظر میگیرند، که سپس میتواند با تناسب آنها برای انجام توسط ماشینها اندازهگیری شود. این امر فرض میکند که موانع موجود بر سر راه جایگزینی انسان، تنها محدودیتهای فعلی فناوری هستند که در حال حاضر شامل ناتوانی مداوم در نشان دادن طیف وسیعی از مهارتهای شناختی و حرکتی انسانمحور است.
رباتها در کارهای تکراری خوب هستند، حتی زمانی که این کارها بسیار پیچیده هستند، همراه با جمعآوری دادههای حجیمتر، اما اغلب با اشکال ساده تعامل انسانی دستوپنجه نرم میکنند.
اگر شغل شما شامل خلاقیت، قضاوت زیباییشناختی، حرکت، و یا دارای حساسیت اجتماعی است، پس با این اقدامات احتمالاً فعلاً در امان خواهید بود. رباتها میتوانند تکرار کنند، اما هنوز هم به تقلید از انسان نیاز دارند تا قانعکننده به نظر برسند.
مشاغل موقعیتهایی هستند که توسط سازمانهایی ایجاد میشوند که الزامات خاص خود را دارند. سادهتر از آن است که این الزامات را چیزی بیش از عملکرد کارآمد یک کار، حتی در مورد شرکتهای بیعاطفه و پولدار در نظر بگیریم. همچنین مهم است که آیا این شغل در ارتباط با نیازهای شرکت منطقی است یا خیر.
بسیاری از مشاغل همچنان نیازمند این هستند که افراد آنها را پرکنند؛ زیرا افراد عنصر انسانی سازمانهای غیرشخصی هستند که شغل ایجاد میکنند
بسیاری از مشاغل همچنان نیازمند این هستند که افراد آنها را پر کنند، زیرا افراد عنصر انسانی سازمانهای غیرشخصی هستند که شغل ایجاد میکنند. این موضوع در مورد بسیاری از مشاغل ازجمله حسابداری، مشاوره و قانون صدق میکند. هنوز کارهای زیادی برای افرادی که با مردم سروکار دارند وجود خواهد داشت. اما کسبوکار جمعآوری داده، پردازش اطلاعات و جستجوی سوابق اکنون میتواند با اطمینان بیشتری توسط ماشینها انجام شود. افرادی که قبلاً این کار را انجام میدادند، بهخصوص آنهایی که در مشاغل سطح ورودی مانند منشیها، دستیاران اداری و بخشداران مشغول به کار بودند، ممکن است مشکلی نداشته باشند.
آینده اشتغال لزوماً شامل مجموعه پیچیدهای از روابط است، که بهاحتمالزیاد آنچه را که ما باکار درک میکنیم تغییر میدهد تا لغو آن. روابطی بین افراد و ماشینها وجود دارد که برخی از آنها ممکن است مجموع صفر باشند (کار بیشتر برای آنها به معنای کار کمتر برای ما است)، اما بیشتر آنها هنوز هم ممکن است متقابل باشند.
پزشکانی که از فناوری برای تشخیص سرطانها استفاده میکنند، باید مهارتهای دیگری ازجمله روشهای بهتر برقراری ارتباط با آنچه دستگاهها میگویند را تقویت کنند، اما کسب این مهارتها بسیار آسانتر از آن خواهد بود که انتظار داشته باشیم فناوری مهارتهای در اختیار پزشکان را تقویت کند. پس همه کارها برای مدیران، وکلا و اخلاقگرایان است که باید تصمیم بگیرند که آیا رابطه پزشک و ماشین همانطور که انتظار میرود پیش میرود، و وقتی اشتباه پیش میرود چه باید کرد. در عصر هوش مصنوعی، هیچ کمبود کاری در بیمارستانها وجود نخواهد داشت.
آیا سازمانها با هوش مصنوعی میتوانند دستگاهها را نسبت به مردم اولویتبندی کنند؟
تاریخ یک راهنمای جزئی برای آنچه ممکن است اتفاق بیفتد ارائه میدهد. نگرانیها در مورد اتوماسیون که کارگران انسانی را جابجا میکند، بهاندازه ایده خود شغل قدیمی است. انقلاب صنعتی بسیاری از انواع کار بهویژه در زمین را مختل کرد و تمام راههای زندگی را از بین برد. این گذار برای کسانی که باید از یک شیوه زندگی معیشتی به شیوه دیگر تغییر میکردند، تلخ بود.
کارخانهها ماشینها را برای انجام سریعتر و مطمئنتر کارهایی که انسانها قبلاً انجام میدادند یا اصلاً نمیتوانستند انجام دهند وارد میکردند؛ درعینحال، کارخانهها جایی بودند که مشاغل جدید ظاهر میشدند و شامل اجرای کارهایی میشدند که تا پیش از آمدن ماشینها هرگز موردنیاز نبودند. این الگو بارها و بارها تکرار شده است، فناوری جدید اشکال آشنای کار را از بین میبرد و باعث اختلال بسیار دردناکی میشود. برای افرادی که شغل خود را از دست میدهند، تسلیبخش نیست که بگویند بهزودی راههای کاملاً جدیدی برای کسب درآمد وجود خواهد داشت، اما چنین خواهد شد.
فناوری جدید اشکال آشنای کار را از بین میبرد و باعث اختلال بسیار دردناک برای افرادی می شوند که شغل خود را از دست میدهند
ماشینهای هوشمند نیز برخلاف اسبها میتوانند انتخابهای خودشان را داشته باشند. تصور اینکه وقتی ما دیگر به اهداف آنها عمل نکنیم، آنها تصمیم میگیرند ما را از صحنه خارج کنند، خیالی است. آنها این نوع عاملیت را ندارند نوع انسان. اما توانایی آنها برای انجام بهتر وظایف خاص ازآنچه ما میتوانیم کافی است تا به آنها اجازه دهیم چگونگی زندگی ما را شکل دهند. درست زمانی که ماشینها آمدند تا نحوه زندگی ما را شکل دهند.
درعینحال بسیاری از مشاغل نسبت به وظایفی که نیاز دارند دوام بیشتری دارند. رئیسجمهور بودن یک شغل با مسئولیتهای زیاد است که برخی از آنها تنها از یک روز تا روز بعد موردتوجه قرار میگیرند. شغل یک مبلساز میتواند تا یکعمر بزرگسال دوام بیاورد و در این مدت صدها یا حتی هزاران میز و صندلی ساخته شود. آنچه به مشاغل دوام میبخشد این است که سازمانهایی که آنها را تولید میکنند، طول عمر کافی برای خوددارند.
عصر استارتآپها و پیدا کردن یک شغل پردرآمد
انجام همین کار برای سالها میتواند خستهکننده باشد به همین دلیل است که سازمانها سعی میکنند پیشرفت و ثبات را ارائه دهند. یک شغل چیزی بیش از یک شغل است معمولاً شامل تغییر نقشها در یک زمینه مشخص، و در صورت تغییر مناسب سازمان نیز میشود. بانکدار بودن یک شغل است؛ کار کردن برای یک بانک یک شغل است؛ ابداع یک محصول بانکی یک وظیفه است؛ بستن یک معامله یک اقدام است. بااینحال بانکدار بودن نیز به معنای خطر جدی اخراج شدن است. این بهطور بالقوه ارزشمندتر از کارمند دولت بودن است - بههرحال ازنظر مالی -، اما کمتر قابلاعتماد است.
این توازن بین امنیت شغلی و تنوع، بین ریسک و پاداش در طول تاریخ اشتغال مدرن آشنا بوده است. آنها بازتابی از توازن گستردهتر بین فردی و غیرشخصی، انسانی و مصنوعی هستند که عصر مدرن را تعریف میکنند. جایی که تعادل برقرار میشود با زمان و مکان متفاوت است.
قرن بیست و یکم متفاوت است. بسیاری از سازمانهای بزرگ در مقایسه با معادلهای قرن بیستمی خود، کارمندان نسبتاً کمی دارند. گسترش سریع شرکتهای کوچکتر و با عمر کوتاهتر نیز به این معنی است که طول عمر چیزی نیست که بود. در عصر استارتآپ ها، پیدا کردن یک شغل، حتی (و شاید بهخصوص) یک شغل پردرآمد، امنیت زیادی را تضمین نمیکند.
توازن بین امنیت شغلی و تنوع، بازتابی از توازن گستردهتر بین فردی و غیرشخصی، انسانی و مصنوعی در عصر مدرن را تعریف میشود
مشاغل عمر کوتاهتری دارند و درنتیجه بسیار پراکندهتر هستند. برای هرکسی که برای اولین بار در دهه سوم قرن ۲۱ وارد محیط کار میشود، صحبت کردن در مورد مشاوره شغلی اصلاً منطقی به نظر نمیرسد. تجربه کار بهاحتمالزیاد شامل مجموعهای از مشاغل مختلف است که برخی از آنها بهناچار در یکزمان انجام میشوند. یک فرد ممکن است شغلهای زیادی داشته باشد، اما بسیاری از مشاغل بعید است که یک شغل واحد داشته باشند.
ظهور فناوری هوشمند ارتباط زیادی با این موضوع دارد. برخی از آنها عدم قطعیت سادهای است تلاش برای نشان دادن یک زندگی کاری زمانی که سرعت تغییر بسیار سریع است تقریباً غیرممکن است. هشدارها در مورد خالی شدن قریبالوقوع حرفهها باعث میشود که آموزش وکیل یا حسابدار بودن، بسیار خطرناکتر از گذشته شود. این بدان معنا نیست که مردم آموزش وکالت را متوقف کردهاند.
اما حتی در کوتاهمدت، فناوری جدید رابطه بین شغل، شغل و وظایف را تغییر داده است. انجام وظایف چیزی است که ماشینها در آن خوب هستند. هرچه آنها بهتر به آن برسند، کار بیشتر وظیفه محور میشود. از بسیاری جهات، صحبت کردن در مورد چشمانداز ماشینهایی که شغل مردم را میگیرند، یک اشتباه است، زیرا وقتی ماشینها کار را انجام میدهند، اینها دیگر شغل نیستند. ماشینها به امنیت شغلی نیاز ندارند، بیش از آنکه به سایر الزامات رژیمهای شغلی مدرن نیاز داشته باشند: تعطیلات، مراقبتهای بهداشتی، بازخورد مثبت، حقوق افزونگی. جابر همان کاری است که انسانها انجام میدهند.
در نهایت هوش مصنوعی فاقد وجدان، قلب، روح خواهد بود
احتمال وقوع انقلاب هوش مصنوعی بسیار زیاد است. سخت نیست که ببینیم چگونه میتوان از این دستگاهها برای بهتر کردن زندگی انسانها استفاده کرد، با آزاد کردن ما از سختیها، نجات دادن ما از بیماری، انتقال ایمن ما و تحریک بیپایان ما. بزرگترین تقویتکنندههای نسل جدید ماشینهای متفکر وعده چیزی را میدهند که تا همین اواخر غیرممکن به نظر میرسید: طول عمر صدها سال، ارتباطات تله پاتی، انفجار نمایی خلاقیت و کشف علمی. همهچیز بعید به نظر میرسد، اما با توجه به نرخ کنونی پیشرفت، چه کسی میتواند بگوید که آنها اشتباه میکنند؟
درعینحال، بهراحتی میتوان جنبههای منفی ازجمله خطر واقعی فاجعه را مشاهده کرد. حتی اگر بتوانیم بفهمیم با اوقات فراغتمان چه کنیم، چگونه این منابع جدید را بهصورت عادلانه توزیع کنیم و آیا واقعاً میخواهیم بدانیم دیگران به چه چیزی فکر میکنند، هنوز این احتمال وجود دارد که کنترل دستگاههای هوشمندی که ساختهایم را از دست بدهیم. آنها قرار است برای ما کار کنند، اما از هماکنون میتوان حدس زد که ما درنهایت برای آنها کارخواهیم کرد. اگر آنها بسیار باهوشتر از ما شوند، آیا بازهم میخواهند خواستههای ما را انجام دهند؟ آیا اصلاً به ما اهمیت میدهند؟ بههرحال اینها فقط ماشین هستند. در حال حاضر، و احتمالاً برای همیشه، آنها فاقد وجدان، قلب، روح خواهند بود. ما آنها را برای گسترش افقهایمان ساختیم، اما اگر نتوانیم آنها را به یکچشم انداز انسانمحور محدود کنیم ممکن است آخرین کاری باشد که انجام میدهیم.
انتهای پیام/