تحول جهان با کشفیات فارادی/ دانشمندی که تحصیلات آکادمیک نداشت!
به گزارش خبرنگار گروه علم و فناوری خبرگزاری آنا، مایکل فارادی، دانشمند برجسته انگلیسی در یک خانواده مستمند لندنی زاده شد. او در عصری میزیست که یکی از سختترین نظامهای طبقاتی تاریخ جهان در بریتانیا حاکم بود و به طریقی میتوان ادعا کرد که قرار نبود یا ساختار به گونهای نبود که او امکان پیشرفت داشته باشد؛ اما سرانجام نیروی اراده بر جبر پیروز شد و فارادی به یکی از مردان بانفوذ تاریخ علم مبدل گشت. فارادی در اواخر قرن نوزدهم، دوران کودکی خود را در یک خانه محقر در لندن گذراند، چشمانداز سعادتمندانهای برای زندگی وی دیده نمی شد و او همچون بسیاری دیگر از کودکان آن زمان امکان تحصیل رسمی پس از دوره ابتدایی را پیدا نکرد.
با این وجود، فقدان یک شجرهنامه خانوادگی مانع از این نشد که مایکل فارادی به یکی از تأثیرگذارترین دانشمندان تاریخ جهان تبدیل نشود. او در ۱۴ سالگی، شروع به شاگردی در یک چاپخانه کرد و در آن مهارتهای صحافی را آموخت. شبها بعد از اینکه کتابها را آماده میکرد آثار مرتبط با الکتریسیته را میخواند. او از همان زمان شیفته الکتریسیته شد. در ۲۱ سالگی یک اتفاق زندگی او را برای همیشه تغییر داد. یکی از مشتریان صحافی، به طور تصادفی بلیت اجرای علمی دانشمند نجیبزادهای به نام همفری دیوی(Humphry Davy) را به او داد. دیوی اولین لامپ رشتهایی را در ۱۸۰۲ اختراع کرده بود و فارادی این شانس را داشت تا به تماشای نمایش شگفتانگیز برق بنشیند. فارادی نمیدانست این رویداد، نقطه عطف زندگی او و کل جامعه بشر خواهد بود.
بیشتر بخوانید:
برق همه زندگی نیست، اما زندگی همه به آن مرتبط است!
تحمل زندگی بدون برق/ منابع انرژی جایگزین اختراع ادیسون را بشناسید
فارادی تحت تأثیر سخنرانی دیوی در آن نمایش علمی، کتابی را تنظیم کرد و نظریههای این دانشمند را بهروشنی بیان کرد. این اقدام، مورد توجه دیوی قرار گرفت و این بهانهای شد تا جلوتر فارادی جوان را به عنوان دستیار خود استخدام کند و این همکاری تاریخ را به گونه دیگری رقم زد. در ادامه به نکاتی اشاره خواهیم داشت که نشان میدهد که فارادی چطور دنیای ما را به شکل امروز خود درآورده است.
القای الکترومغناطیسی یکی از مهمترین دستاوردهای تاریخ علم و فناوری
دانشمندان قبل از ظهور فارادی، از الکتریسیته مطلع بودند اما برای استفاده عملی و بهکارگیری آن چندان کار بخصوصی انجام نگرفته بود. برای مثال جیووانی آلدینی(Giovanni Aldini) در سال ۱۸۰۳ توری را در اروپا آغاز کرد تا در مقابل دیدگان حضار، برق را بر روی یک جسد اعمال کند. در پارهای از موارد این شوک موجب میشد پاهای جسد شروع به لگد زدن کند و مردم را در وحشت فرو ببرد. برق در آن زمان چنان نیروی اسرارآمیزی بود که بیشتر مردم معمولی آن را چیزی شبیه به جادو میدانستند.
فارادی وقتی در سال ۱۸۳۱ القای الکترومغناطیس را کشف کرد همه چیز متحول شد. او از طریق آزمایشهای خلاقانه خود متوجه شد که میتواند با قرار دادن یک رسانا در میدان مغناطیسی در حال تغییر، باعث ایجاد ولتاژ در آن رسانا شود. به عبارت سادهتر، او راهی را برای ایجاد جریان الکتریکی پیدا کرد و بدون این کشف هیچ کدام از دستگاههای که امروزه از آنها استفاده میکنیم قابل مصرف نبودند.
او در سن ۴۰ سالگی موتور الکتریکی، ترانسفورماتور و ژنراتور را اختراع کرد. بدون کشف القای الکترومغناطیسی حتی فناوری بیسیم نیز ممکن نبود. در مجموع باید اذعان داشت فارادی برق را از حالت سرگرمی به کاربردهای وسیع و گستردهای شیفت داد.
اختراعاتی که خانه، مزرعه و کارخانهها را دگرگون کرد
امروزه یخچالهایی وجود دارد که حتی اندازه قالب یخ را معین میکنند. قبل از ظهور برق مصرفی، تقریباً همه جنبههای زندگی بشر متفاوت از حال حاضر بود. مردم در زمان فارادی در خانه با چراغهای موسوم به چراغ موشی(oil lamp)، جعبههای چوبی یخ و اجاقهای زغال سنگ کنار سینکهای خشک سروکار داشتند.
بیشتر بخوانید:
اکتشافات فارادی همچنین انقلابی را در تمام ابعاد شغلی کشاورزان ایجاد کرد. به لطف برق دیگر نیاز نبود دهقانان و کشاورزان وقت زیادی را صرف حملونقل آب به دامها کنند و آب قابل پمپاژ شده بود. سیستمهای خودکار برای انجام وظایفی مانند دوشیدن گاو، کار کشاورزان را کم کرد و خطر آتشسوزی در انبارهای کاه ناشی از افتادن چراغهای نفتی کاهش یافت.
برخی از دانشمندان برجسته از فرقه جدید که معنویتگرایی و روحگرایی نامیده میشد به عنوان «فیزیک نوین» یاد کردند.
اگرچه انقلاب صنعتی در زمان تولد فارادی آغاز شده بود اما صنعت نساجی و امکان انتقال پیام به وسیله تلگرام شیوههای کار و ارتباط مردم را متحول کرد. از تلفنهای همراه گرفته تا تهویه مطبوع، امکانات مدرن امروزی که آن را مسلم و بدیهی میپنداریم، زمانی خیالپردازانه به نظر میرسیدند و بدون شگفتی و کنجکاوی بیوقفه فارادی برای پیادهسازی برق ممکن نبودند.
فارادی زندگی خود را وقف آموزش دیگران کرد
فارادی چون خودش از طریق سخنرانیهای دیوی با شگفتی برق آشنا شده و به آن علاقه پیدا کرده بود، همچنین تمایل داشت که این اشتیاق را به کودکان آن عصر و دانشمندان آینده انتقال دهد. او در جایی میگوید: «مدرس باید مخاطب را قانع کند که تمام انرژی خودش را برای آموزش و لذت بردن آنها صرف کرده است.» فارادی نه تنها اهمیت تدریس را درک کرد بلکه اشتیاق و عشقی را که در پس پرده آن بود، نیز درک کرد. باید به این نکته کلیدی توجه داشته باشیم که فارادی عملاً هیچ تحصیلاتِ عالی رسمی نداشت و تعهد او به آموختن علم نیز مانند اختراعاتش خارقالعاده بود.
فارادی یک سلسله سخنرانیها و نشستهای سالانه را برای کودکان آغاز کرد که رسم و سنت او از سال ۱۸۶۵ تا به امروز ادامه پیدا کرده است و دانشمندان برجستهای مانند جولیانهاکسلی(Julian Huxley)، دیوید آتنبرو(David Attenborough)، کارل ساگان(Carl Sagan) و سوزان گرینفیلد(Susan Greenfield) همچنان این مشعل را روشن نگه داشتهاند. او در طول زندگی خود حتی زمانی که با زوال عقل و افسردگی دستوپنجه نرم میکرد، فداکارانه مرزهای علم را پیش برد.
کمپین فارادی علیه شبهعلم
نقش فارادی در ترویج علم را میتوان با نقش بیل نای(Bill Nye) در امروز قیاس کرد و فارادی را معادل ویکتوریایی او دانست. فارادی از این نگران بود که به رغم پیشرفت علمی قابل توجه، مردم به طور فزایندهای شیفته خرافهگرایی شدهاند و در جلسات احضار روح شرکت میکنند.
برخی مدعی بودند میتوانند با افرادی که از دنیا رفتهاند صحبت کنند. در مراسم خصوصی احضار ارواح، میزها چرخیدند و اشیاء به پرواز درمیآمدند. حتی برخی از دانشمندان برجسته از این فرقه جدید که معنویتگرایی و روحگرایی نامیده میشد به عنوان «فیزیک نوین» یاد کردند. فارادی همه اینها را در تقابل با تلاشهایش برای ایجاد یک جامعه با سواد علمی قلمداد میکرد.
گرچه فارادی چندان فرد اجتماعی نبود اما وظیفه خود میدانست که حیلهگری خرافهگرایان را از طریق سخنرانیها و برنامههای عمومی نشان دهد. یکی از این ترفندها «چرخاندن میز» بود. فارادی پس از دریافت نامههای زیادی در ارتباط با احضار ارواح تصمیم گرفت نشان دهد که هیچ نیروی ماوراء طبیعی پشت این پدیده نیست.
او یک میز خاص ساخت و در مقابل تماشاگران یک اهرم رومیزیِ حساس گذاشت که فقط با فشار مکانیکیِ ناخواسته دست افراد میچرخید و آنها به نوبه خود و ناخودآگاه خودشان میز را میچرخاندند. هر چند تلاشهای او در همان زمان نتیجه مؤثر نداشت اما در عصر حاضر روحگرایی بهشدت پیروان خود را از دست داده است.
انتهای پیام/۴۱۶۰/پ
انتهای پیام/