دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
15 تير 1400 - 12:11
ملازهی در گفت‌وگو با آنا:

ایران باید به اصلاح نگاه ایدئولوژیک طالبان و تشکیل دولت فراگیر ملی کمک کند

بروز جنگ داخلی در صورت اشغال کابلیک کارشناس امور افغانستان گفت: طالبان درحال قدرت گرفتن است و ارزیابی آن‌هایی که فکر می‌کنند باید با طالبان ارتباط داشته باشند، این است که باید بتوان نگاه ایدئولوژیک آن‌ها را تعدیل و به نگاه سیاسی نزدیک کرد.
کد خبر : 592929
پیرمحمد ملازهی

گروه جهان خبرگزاری آنا-مجتبی اسماعیلی، تحولات کنونی افغانستان از حدود یک ماه پیش قابل پیش‌بینی بود. زمانی که زمزمه‌های خروج نظامی آمریکا از این کشور رنگ واقعیت به خود گرفت. بعد از سال ۲۰۱۰ میلادی که آمریکا توافقنامه امنیتی دوجانبه با افغانستان (BSA) را امضا کرد، کاخ سفید تلاش کرد این کشور را به پایگاه نظامی علیه ایران، روسیه و چین تبدیل کند. دولت‌های چین و روسیه نسبت به این موضوع حساس شدند و اجماع منطقه‌ای شکل گرفت و دولت پاکستان نیز به‌دلیل ضربه‌ای که در سال ۲۰۰۱ میلادی از آمریکا خورده بود، در این اجماع و کمپین منطقه‌ای شرکت کرد. درنهایت آمریکا به این نتیجه دست یافت نمی‌تواند در منطقه فعالیت کند و با وجود هزینه چندین تریلیارد دلاری در دو، سه سال اخیر و ضربات سنگینی که متحمل شدند در نتیجه به این جمع‌بندی رسیدند که باید شکست را بپذیرند، همان‌گونه که شوروی با تمام قدرتش در افغانستان شکست خورد.


این در حالی است که چارچوب سیاست جمهوری اسلامی ایران در ۲۰ سال اخیر در افغانستان بر محورهای زیر متمرکز بوده است؛ نخست، اخراج آمریکا از افغانستان. دوم، پیروز نشدن طالبان از نظر نظامی. سوم، حفظ امنیت مرزهای کشور. چهارم، حفظ دوستان ایران در ساختار افغانستان. پنجم، حفظ امنیت شیعیان در افغانستان و ششم، حفظ روابط دوجانبه با اولویت روابط اقتصادی.


در حال حاضر می‌توان گفت بخشی از سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران در افغانستان تحقق یافته و انتظار می‌رود بخش‌های دیگر آن در زمان حال یا آینده محقق شود. درمجموع سیاست ایران در افغانستان موفق بوده است، ولی از امروز به بعد ممکن است تعامل ایران با این کشور شکل دیگری داشته باشد. ما در حوزه سیاست راهبردی کشورمان، موضوع پیروز نشدن طالبان از لحاظ نظامی را دنبال می‌کردیم، ولی حال که با توجه به شرایط این کشور، طالبان قدرت را در اختیار دارد، باید سیاست‌های خود را مطابق با وضع موجود کنیم. باید توجه کرد که طالبان همان طالبان دهه ۹۰ میلادی است و فکر و ایدئولوژی‌اش تغییری نکرده بلکه سیاسی‌تر، تواناتر و زیرک‌تر شده است و عمل‌گراتر رفتار می‌کنند.


برای بررسی این موضوع و ابعاد تحولات افغانستان با پیرمحمد ملازهی، کارشناس امور افغانستان گفت‌وگو کرده‌ایم که در زیر تقدیم می‌شود.


آنا: با توجه به گزارش‌ها مبنی بر احتمال در اختیار گرفتن قدرت از سوی طالبان، چشم‌انداز کلی روابط ایران و افغانستان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟


ملازهی: واقعیت این است که در ایران نهادها و گروه‌های مختلف نگاه‌های متفاوتی را در رابطه با افغانستان اعمال می‌کنند، ازجمله اینکه نزدیک شدن به طالبان در بخش‌هایی از حاکمیت به‌عنوان واقعیت پذیرفته شده است، اما در بخش‌های دیگر فکر می‌کنند باید از دولت مرکزی حمایت شود و نباید به طالبان نزدیک شد. بنابراین، در این دو نگاه هنوز تعادل به‌ وجود نیامده است.



به‌طور کلی این نگاه که هم با دولت و هم با طالبان کار شود، پاسخ مناسبی نمی‌دهد، یعنی باید تکلیف را روشن کرد. طالبان گروهی ایدئولوژیک است که تغییر نکرده و همان نگاه قبلی را دارد. علاوه بر این، وقتی با نیروهای سنتی شیعه‌مذهب‌ و فارس‌زبان به طالبان نزدیک می‌شوید که طالبان مخالف آن‌ها هستند، طبیعتاً جمع میان این دو مقداری دشوار است و آن را باید پذیرفت.


همکاری سنتی هزاره‌ها، تاجیک‌ها و ازبک‌ها با ایران


واقعیتی که وجود دارد، این است که طالبان درحال قدرت گرفتن است و به‌عنوان واقعیت در صحنه، ارزیابی آن‌هایی که فکر می‌کنند باید با طالبان ارتباط داشته باشند و کار کنند، این است که باید به طالبان نزدیک شد تا بتوان نگاه ایدئولوژیک آن‌ها را مقداری تعدیل و به نگاه سیاسی نزدیک و تقویت کرد.


در نگاه سیاسی، راه‌حل سیاسی، منافع قومیت‌ها و مذاهب مانند شیعیان وجود دارد که باید لحاظ شود. از این منظر ایران سعی می‌کند به طالبان به‌عنوان واقعیتی که درحال قدرت یافتن است، نگاه کند و نزدیک شود. در عین حال می‌خواهد دولت مرکزی را هم از خود نرنجاند، زیرا درنهایت دولت مرکزی بخشی از قدرت به حساب می‌آید یا اگر دولت مرکزی سقوط کند، ‌دست‌کم نیروهایی مانند هزاره‌ها، تاجیک‌ها و ازبک‌ها که به شکل سنتی با ایران کار می‌کنند و رابطه فرهنگی و تمدنی با ایران اسلامی دارند، مشکلی ایجاد نخواهند کرد.


طالبان به‌طور کامل نمی‌تواند این نیروها را حذف کند و بخشی از واقعیت تحولات افغانستان هستند، بنابراین ایران باید تلاش کند میان مناسباتش با دولت مرکزی و نیروهای وفادار یا تحت نفوذ خود و نیز طالبان تعادل ایجاد کند. اگر این تعادل ایجاد شود، حرکتی که انجام می‌شود مثبت خواهد بود. اگر تعادل ایجاد نشود، مشکل به‌ وجود می‌آید.


آنا: اختلاف ایدئولوژیک میان مواضع ایران و طالبان وجود دارد. طالبان می‌خواهد امارت طالبانی به‌ وجود بیاورد و ایران می‌گویند باید حکومتی به سبک جمهوری اسلامی باشد. این اختلاف چگونه قابل حل است؟


ملازهی: طالبان گروه ایدئولوژیک تقریباً افراطی هستند، ‌البته یکدست نیستند و در میان آن‌ها هم افراطی و هم میانه‌رو وجود دارد، ولی خط غالب در طالبان به‌لحاظ ایدئولوژیک با برخی مذاهب مشکل دارد. بنابراین عین واقعیت است که ایدئولوژی آن‌ها تغییر نمی‌کند.



انتظار ایران این است طالبان از تجارب گذشته درس گرفته باشد تا نگاه صرف ایدئولوژیک را مقداری تعدیل کند، همچنین نگاهشان به حکومت، به سبک جمهوری اسلامی باشد تا امارت اسلامی



ولی به‌لحاظ سیاسی ایران باید بتواند طالبان را قانع کند تا گروه‌های قومی و مذهبی دیگر را که بشود امارت اسلامی تعدیل‌شده به‌ وجود آورد، بپذیرد، زیرا امارت اسلامی زمانی که در دهه ۸۰ و ۹۰ شکل گرفت، بسیار خشن رفتار کرد، تندرو بود و با تمام مظاهر تمدن و بشریت مخالفت کرد. مخالف اینترنت، تلویزیون، موسیقی و خیلی از مسائل دیگر بودند. طبق عقایدشان زنان باید در خانه می‌نشستند و حتماً باید با محرم بیرون از خانه می‌رفتند و موارد اینچنینی وجود داشت.




بیشتر بخوانید:


اصول راهبردی سیاست خارجی ایران در مواجهه با طالبان و موضوع افغانستان




جمهوری اسلامی در ایران و پاکستان تجربه شده است. ترکیه به‌نوعی جمهوری اسلامی است. مالزی و اندونزی هم مسلمان‌نشین و جمهوری هستند. بنابراین می‌توان سازوکارهای دموکراتیک را با احکام و ارزش‌های اسلامی تطبیق داد.


مشکل طالبان این است که تطبیق را به‌سادگی نمی‌تواند انجام دهد و ایران امیدوار است بتواند کمک کند طالبان هم به جمهوری اسلامی تبدیل شود که در آن ارزش‌های دینی حفظ شود، بتوان ارزش‌های دموکراتیک را در کنار ارزش‌های دینی نگه داشت و حق و حقوق اقلیت‌های قومی، مذهبی، زنان و دستاوردهایی که در ۲۰ سال اخیر در ساختار نیمه‌کاره افغانستان به وجود آمد، لطمه نبینند.


در تفکر طالبان مدارس دختران اصلاً جایگاهی ندارد، اما شرایط کنونی از نظر فرهنگی ایجاب می‌کند طالبان این را بپذیرد که دختران به مدرسه بروند و بپذیرد که زنان بتوانند کار کنند. در این زمینه‌ها می‌توان رایزنی‌ و راه‌هایی پیدا کرد، ولی نگاه طالبان در کل امارت اسلامی است، یعنی الگوی اسلامی ذهن‌شان امارت است.


آنا: اگر فرض کنیم طالبان، جمهوری اسلامی را نپذیرد و بر فرمول امارت اسلامی تأکید کند و بر همین مبنا دولت افغانستان شکل بگیرد، شیوه تعامل جمهوری اسلامی ایران با طالبان به چه صورت خواهد بود؟ آیا باید همچنان راهکار سیاسی را پیگیری کنیم یا قضیه وارد جنگ می‌شود؟


ملازهی: شرایط افغانستان بسیار حساس است. دو راه‌حل بیشتر وجود ندارد؛ یا راه‌حل سیاسی یا راه‌حل نظامی. طالبان برای راه‌حل سیاسی باید در اجلاس‌های استانبول، دوحه و مسکو چاره‌ای بیندیشد. همچنین قرار است در عربستان سعودی اجلاسی برگزار شود که در آنجا فکری کنند و علی‌القاعده باید ساختار جدید قدرت در افغانستان طراحی شود که طالبان مواضع خود را تعدیل کند.


راه حل نظامی در افغانستان شاید به جنگ نیابتی منتهی شود


طالبان باید بپذیرد سایر قومیت‌ها را وارد عرصه کند، باید بپذیرد مذهب شیعه طبق قانون اساسی از سال ۲۰۰۱ به‌عنوان مذهب رسمی پذیرفته شده است. با وجود این، طالبان نشان داده‌ است از مذاکرات بیرون آمده‌اند. هر چند که مذاکرات را بارها به تعویق انداخته‌اند، ولی در عمل خود را مایل به راه‌حل نظامی نشان می‌دهد. معتقدم راه‌حل نظامی برای افغانستان قابل قبول نیست، زیرا خطر جنگ داخلی وجود دارد و دیگر گروه‌ها همچون تاجیک‌ها، ازبک‌ها و… سلاح به دست می‌گیرند و مقابل طالبان می‌جنگند.


اگر طالبان به زور متوسل شود و کابل را بگیرد، در آن صورت جنگ داخلی در خواهد گرفت. اگر جنگ داخلی در بگیرد، ممکن است کشورهای مختلف وسوسه شوند در جنگ نیابتی شرکت کنند، به این معنی که به‌عنوان نمونه ایرانی‌ها به کمک، فارسی‌زبان‌ها و شمالی‌ها می‌روند، ازبک‌ها هم طرف حمایت از گروه‌های مدنظر خود می‌روند، پاکستان، عربستان و امارات نیز جانب طالبان را خواهند گرفت.


آنا: تجربه افغانستان نشان داده است‌ هر کسی دخالت کرد، شکست خورد. یعنی داوطلبانه وارد این کشور شدند، اما با زور مجبور شدند آنجا را ترک کنند و این تجربه تاریخی افغان‌هاست.


ملازهی: بله، آمریکا شکست خورد، انگلیس‌ها در قرن ۱۹ شکست خوردند، روس‌ها در اواخر قرن ۲۱ شکست خوردند. آمریکایی‌ها هم آمدند، داوطلبانه هم نرفتند و شکست خوردند و مجبور شدند کابل را ترک کنند. آمریکا از تجربیات انگلیس و شوروی سابق استفاده کرد و قبل از آنکه کار به جای باریک بکشد، نیروهایش را از افغانستان بیرون کشیدند.



آمریکایی‌ها برای جبران شکست دارند به‌نوعی تلاش می‌کنند تا افغانستان به وضعیتی برسد که بشود به‌وسیله سازمان ملل متحد یا کشورهای منطقه در آن صلح و ثبات برقرار کرد



آمریکا وقتی وارد افغانستان شد، دو هدف داشت؛ نخست، مقابله با تروریسم و دوم، ایجاد دولت-ملت در کشور. آن‌ها می‌گفتند می‌خواهند تروریست‌هایی را که به نیویورک حمله کردند و ساختمان‌های تجارت جهانی را در واشنگتن هدف قرار دادند، از بین ببرند.


علاوه بر این، می‌خواستند یک ملت-دولت بسازند و لیبرالیسم دموکراتیک یا حکومت لیبرال-دموکرات را در افغانستان حاکم کنند. واقعیت این است که در هر دو هدف شکست خوردند؛ نه‌تنها جریان رادیکال ضعیف‌تر نشد، بلکه قوی‌تر هم شده است و آمریکایی‌ها را شکست داد. دولت-ملتی هم در افغانستان به وجود نیامده و وضعیت دولت مرکزی بسیار ضعیف‌تر از دوران قبل است.



آمریکایی‌ها برای جبران شکست دارند به‌نوعی تلاش می‌کنند تا افغانستان به وضعیتی برسد که بشود به‌وسیله سازمان ملل متحد یا کشورهای منطقه در آن صلح و ثبات برقرار کرد تا مشکلات حل شود. اگر افغانستان به سمت جنگ داخلی برود، طالبان از زور و قدرت قهرآمیز استفاده می‌کند و قطعاً افغانستان راه‌حل نظامی ندارد.


راه‌حل نظامی باعث جنگ داخلی می‌شود و این جنگ داخلی کشورهای مختلف را درگیر خواهد کرد. اگر کشوری مانند ایران وسوسه شود و مستقیم دخالت کند، در آن صورت به نظر من شکست خواهد خورد و همان بلایی که سر آمریکا و روسیه آمد، سر ایران، پاکستان و هر کسی دخالت کند، خواهد آمد. به نظر من مصلحت در مداخله نظامی نیست.


بهترین راه‌حل این است که دولت مرکزی قدرتمند با شرکت طالبان، گروه‌های قومی دیگر، شیعیان، سنی‌ها، تاجیک‌ها، ازبک‌ها و ... تشکیل شود تا بتوانند دولت متعادل به‌ وجود بیاورند و هر کدام سهمی از قدرت داشته باشند. این بهترین راه و شیوه‌ای است که ایران می‌تواند رقم زند.


انتهای پیام/۴۰۳۳/پ


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب