لزوم تبدیل «روششناسی جریانشناسی» به زبان علمی و گفتمان
به گزارش خبرنگار حوزه فرهنگ گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، مراسم رونمایی از کتاب «روششناسی جریانشناسی» با حضور حجتالاسلاموالمسلمین عبدالحسین خسروپناه، معاون علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد اسلامی، مجتبی رستمیکیا دکترای مبانی نظری اسلام، محمدتقی موحد ابطحی، هیئت علمی گروه روششناسی علوم انسانی شورای بررسی متون پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، عادل پیغامی، عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع) و علی ابراهیمپور نویسنده کتاب در معاونت علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد اسلامی برگزار شد.
در این مراسم عادل پیغامی، عضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع) در این مراسم گفت: بابت تدوین کتاب «روششناسی جریانشناسی» به آقای ابراهیمپور تبریک عرض میکنم. گاهی کارهای خوب تنها در حد جرقه باقی میماند و ادامه پیدا نمیکند اما امیدواریم که حرکت آقای ابراهیمپور در این زمینه به همین جا منتهی نشود چون یکی از نیازهای اساسی حوزه معرفتی و مباحث نرمافزاری چه در مباحث نرمافزاری که همآکنون با آن درگیر هستیم و چه در مباحث تولید علم که به دنبال آن هستیم، موضوع روششناسی جریانشناسی است.
پیغامی گفت: بسیار جای خرسندی است که این رونمایی در معاونت علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد اسلامی انجام میشود. برای ما معاونت علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد اسلامی جای خالی معاونت علوم انسانی وزارت علوم را پر میکند و از معاونت علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد اسلامی خلق فرصتها و ایجاد جریانها در حوزه علوم انسانی و پر کردن این خلأ برای انقلاب اسلامی انتظار میرود.
عضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع) افزود: جریانشناسی شاید مهمترین مؤلفه بصیرت باشد. بارها مقام معظم رهبری به مسئله بصیرت اشاره کردهاند و در نگاهها و چرخشها معمولاً مشکل بصیرت عیان میشود که یک علت آن کمبود جریانشناسی است. در کشور به ظاهر انواع جریانشناسیها را داشته و داریم. یکی از خاستگاههای شکلگیری این کتاب هم سلسله نشستهایی بود که در سازمان تبلیغات اسلامی قم برگزار میشد. افراد مختلف جریانشناسیهای مختلفی را مطرح میکنند و این جنگ، جنگ روایتهاست. اتفاقاً در حوزه شناخت جریانها در کشور و جریانها در غرب و انتقال آنها به داخل، افراد روایتهای خودشان را از جریانها میسازند تا اینکه بخواهند واقعیت جریان و مسیری که طی کرده است را انتقال دهند.
پیغامی ادامه داد: از نظر زمانی در مقطعی هستیم که یباید یاد امام خمینی(ره) را گرامی بداریم. امام(ره) و راه امام(ره) مشمول یکسری شاخهها، روایتها، تفاوتها، انشعابها و تفاسیر شده و اگر بخواهیم جریان امام(ره) را بشناسیم و شاخههای درست و خلف را از شاخههای نادرست بازشناسایی کنیم، نیازمند جریانشناسی هستیم. ضعف شناخت منطق امام(ره) را به علت ضعف منطق روششناسی جریانشناسی در کشور میدانم و نتوانستهایم مقوّمات اندیشه امام(ره) را در قالب یک جریان ترسیم و در قالب گفتمان تبیین کنیم. دینامیسم اندیشه امام(ره) را هم با جریانشناسی به ثبوتی برسانیم که مشکل انواع روایتهای خودساخته پیش نیاید.
این استاد دانشگاه گفت: از نگاه بنده جریانشناسی نوعی تحقیق است و با استفاده از کلمه استراتژی تحقیق که حجتالاسلام والمسلمین خسروپناه هم به آن اشاره کردند، موافقم. آنچه که از جریانشناسیها در غرب اتفاق افتاده است هنشان میدهد که جریانشناسی در ذیل خودش مجموعهای از پارادایمها و نظریهها را دربر گرفته است. وقتی که وارد جریانشناسی میشویم، تکسونامی یا کلسیفیکیشن ستون فقرات هر جبهه جریانشناسی بدانیم انواع پارادایمها و نظریهها را دارد. شکی نیست که این از تحقیق نیازمند منطق و روششناسی است تا ساماندهی شود و نظم درستی پیدا کند. در جریانشناسی موفق میشویم تفاوت بین جریان و غیرجریان را مشخص کنیم. خیلیها خودشان را جریان تصور میکنند و فکر میکنند اگر عدهای طرفداری موضوعی را بکنند و دو هفتهای در مورد آن صحبت کنند تبدیل به گفتمان میشود. اما به نظر میرسد که هر تکرار و هوچیگری، جریان نست اینکه تفاوت جریان از غیرجریان چیست یک مبحث جداگانه است.
عضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع) تصریح کرد: دیگر اینکه ما در جریانشناسی فرض میکنیم که حتماً مقوّمات ثابتی در جریان وجود داشته باشد تا تشخصی به نام جریان پیدا کند. دیگر اینکه نفس جریان به ما کمک میکند تا یادمان نرود که مسائل را دینامیک ببینیم. ذهن غربزده در دانشگاههای ما باعث شده که به مسائل نگاه استاتیک داشته باشیم. یکی از مواردی که جریانشناسی در ذهن ما فعال میکند این است که هر چیزی دارای دینامیزمی است و مهم این است که پویایی آن شناخته شود. به همین دلیل وقتی که قائل به دینامیزم پدیده شدیم، آن تشخص را در مکان و زمان آینده هم جاری میکنیم.
همانطور که در دین اسلام میگوییم اسلام دین خاتم است و در قرنهای آتی هم یک جریان مشخص است، راه و اندیشه امام(ره) یا هر اندیشه دیگری باید نسبت به مختصات جدید ولو اینکه شعب جدیدی از خودش ارائه میدهد باید تشخص جدید را حفظ کنیم.
وی گفت: جریانشناسی اگر منطق آن به درستی اعمال شود و روششناسی داشته باشیم، به گفتوگو کمک میکند. چون حوزه تخصصی من اقتصاد است، مثالها را از این حوزه میزنم. در رشته اقتصاد با مشکل جریانشناسی در کشور مواجه هستیم و انواع مکاتب کلاسیک، نئوکلاسیک، نیوکلاسیک، کینزین، پست کینزین، نئوکینزین و بالغ بر ۱۶ جریان دیگر وجود دارد که در مقدمه کتاب هترودوس آنها را ذکر کردهام.
این استاد دانشگاه اظهار کرد: در دنیا بسیاری از مجلات علاوه بر اساتید، قائل به یکی از این مکاتب هستند و مقالات علمی و ژورنالیزم علمی کاملاً مرزبندی دارند. مجلهای که جنس مطالعات پستکینزین چاپ میکند، نمیتوانید به آن مقالهای از جنس نیوکینزین بفرستید، در غیر اینصورت به طور قطع برگشت داده میشود. ما در ایران با تاریخ ۸۰ ساله از اندیشه اقتصاد، اندیشمند اقتصادی که مشخص کند مکتب او چیست، نداریم. هر استاد یا نخبهای هر چند کارهای ارزشمندی انجام داده باشد، باید حوزه و مکتب خود را مشخص کند اما وقتی آنها را بررسی میکنیم متوجه میشویم که هر یک از آنها از چند مکتب و حوزه فعالیت دارد. به عنوان مثال از استادی میخواهیم تورم را تحلیل کند. بخشی از تحلیل او بر پایه مانیتاریسم و بخشی دیگر بر پایه پستکینزینی انجام میشود و نوعی از آشفته بازار شکل میگیرد که میتواند مشکل ایجاد و کار گفتوگو را ناممکن کند چرا که تا وقتی حوزه فرد مشخص نباشد، شما نمیدانید بر چه پایه و اساسی با او بحث کنید.. این آشفته بازار اولاً ما را بیمذهب کرده است. این یکی از مشکلاتی است که روششناسی جریانشناسی میتواند آن را حل کند.
پیغامی گفت: از نگاه من، پایه جریانشناسی، تکسونامی است. مثلاً در زیستشناسی اگر قرار باشد موجودات زنده را تقسیم کنیم، معیار تقسیمبندی میتواند متفاوت باشد. اگر ملاک استخوانبندی آنها باشد، موجودات زنده به نحوی تقسیم میشوند و اگر ملاک نوع حرکت باشد، به نحو دیگری تقسیمبندی میشوند. عین همین طبقهبندی را در جریانشناسیهای فکری و فرهنگی داریم. مهم این است که جریانشناسی تخت و خطی را پیش نگیریم بلکه جریانشناسی ماتریسی را اتخاذ کنیم. چه در حوزه سیاست و چه در حوزه اقتصاد ممکن است جریان اقتصاد سیاسی مارکسیستی را از یک زاویه در کنار جریان نئوکلاسیک قرار دهیم و از زاویه دیگری این دو را از هم تفکیک کنند و این یکی از هوشمندیهای جریانشناسی است که نباید صرفاً یک نظم درختی خطی تکساحتی را اتخاذ کنیم و انواع جریانشناسیهای ماتریسی را ملاک قرار دهیم.
عضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع) افزود: جریانشناسی نوعی شناخت است و مهم این است که جریانشناسی چقدر کُنش و تلاش نظری و اپیستمیک است و چقدر کُنش و تلاش عملی است. در روششناسی مربوطه به نظر میرسد که بیشتر بخش نظری آن را پررنگ کردهایم اما روششناسی عملی هم بسیار مهم است چرا که این موضوع به تولید علم کمک میکند. چگونه جریانشناسی میتواند به تولید علم و مواجهه ما با اندیشههای غیر از خودمان را ساماندهی و گفتوگو با آنها را مستمر کند. برای چنین موضوعی نیازمند منطق عملی هم هستیم. اینجاست که اگر کسی جریانشناسی را فقط یک کنش نظری ببیند، دچار خطای بزرگ میشود کما اینکه در فرهنگ دانشگاهی غربزدهمان همه علوم را اپیستمیک و نظری میبینیم، در حالی که ابعاد عملی و اعتباری بسیار مهمی وجود دارد. لذا جریانشناسی باید در جایی کارکرد عملی خودش را به ما نشان دهد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: موضوع دیگر این است که جریانشناسی چقدر منطق صورت و چقدر منطق ماده است؟ همانطور که در عنوان کتاب ذکر شده و حجتالاسلام خسروپناه هم تأکید داشتند موضوع مطالعات میانرشتهای است. حدود ۱۴ سال پیش مقالهای با نام «گونهشناسی مطالعات تلفیقی» چاپ کردم و در آنجا ۹ روش از مطالعات تلفیقی را ذکر کردم و سعی کردم بگویم که مطالعات تلفیقی فقط شامل مطالعات بین رشتهای نیستند. در ایران کلمه میانرشتهای به همه آنها اطلاق میشود در حالی که میانرشتهای تنها یکی از آن ۹ روش را شامل میشود و البته کاربرد آن در حوزه اقتصاد و اقتصاد اسلامی را در دو مقاله عنوان کردم و در آنجا ذکر کردهام که اگر بر مطالعات تلفیقی منطبق شویم به مسئلهمحور و موضوعمحور شدن ما کمک میکند و آنجا مشخص کردم که هر موضوع با چه نوع مطالعه تلفیقی قابل طرح شدن است.
وی گفت: اگر کتاب آقای ابراهیمپور را از مطالعات میانرشتهای به مطالعات تلفیقی انتقال دهیم شاید گونههای مختلفی از جریانشناسی با کارکردهایش در جاهای مختلف را بتوانیم از هم تفکیک کنیم. به عبارتی جریانشناسی سیاسی با همان منطقی انجام نشود که جریانشناسی فرهنگی یا اقتصادی انجام میشود. البته این در حد فرضیه مطرح است و قابل بررسی است.
پیغامی در پایان گفت: در ایران علم را بیشتر یک قدرت تحلیلی و استدلالی دانستهایم و اگر در دانشی به قدرت استدلالی برسیم تصور میکنیم که علم را تولید کردهایم. این حرف درست است اما دنیای امروز ثابت کرده است که علومی به جریانی کهمسلط میشوند و سیاستها را با خودشان درگیر و مطابق با خودشان تنظیم میکنند، بیش از آنکه استدلال و منطق درست و قدرت تبیینی داشته باشند تبدیل به زبان و گفتمان شدهاند چون رسانه دارند وگرنه بزرگواران حتماً در رشتههای خودشان اذعان میکنند که وقتی سراغ منطق استوار و استحکام نظری تئوریها میروند مشاهده میکنند که خیلی ضعیفتر از آن چیزی است که فکر میکردند. به عنوان مثال وقتی منطق درونی تئوری نئوکلاسیک مطالعه میشود، چیز خیلی پیچیده و دور از دسترس ما نیست و به راحتی میتوان گفت در اقتصاد اسلامی ما خیلی قویتر از آن میتوانیم پیش برویم و تاکنون هم کارهایی انجام شده است اما چرا مقاله اقتصاد اسلامی تبدیل به دانش اقتصاد اسلامی که مقبول سیاستگذاران و دولتها باشد، نیست. چون نتوانسته است به زبان تبدیل شود و گفتمان نشده است. اینجاست که نقش رسانهها نسبت به کارهای پژوهشی صرف مشخص میشود. لذا قائلم که روششناسی جریانشناسی هم اگر به کمک بزرگواران و نهادهایی با ابزارها و رسانههای خاص علمی تبدیل به گفتمان شود، به شکل زبان علمی درمیآید و موفق به گذر از شرایط فعلی میشویم.
انتهای پیام/۴۱۶۲/
انتهای پیام/