دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
22 فروردين 1400 - 10:13
آینه جادو - ۱۳ - هم‌نشینی با «توسعه و مبانی تمدن غرب»

چرا باید توسعه پیدا کنیم؟

آوینی حرف‌هایی می‌زند که شاید به مذاق مشتاقان توسعه خوش نیاید و خلاف مصلحت شان باشد، اما حرف دین است. جامعه ما با پشت کردن به بخش عمده‌ای از این حرف‌ها حالا مثال نقض برخی از مواضع هشدار او در مقاله‌های این کتاب شده است.
کد خبر : 574006
توسعه

گروه فرهنگ خبرگزاری آنا؛ زینب‌سادات شاه‌صاحبی: انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و حکومت اسلامی با مدل جمهوری اسلامی که امام(ره) برایش برگزید، ساختار و چارچوب اصلی نظام در کشوری شد که به رهبری امام خمینی(ره) و مدد مردم انقلابی، توانست خود را از حکومت ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی خلاص کند. اما این تازه اول راه بود و آغاز ماجرا؛ اولین بار بود که اسلام ۱۴۰۰ سال بعد از ظهور توانست در این سطح و با چنین شکل و شمایلی برای خود نظامی دست و پا کند. حالا سازوکار برقراری و ماندگاری آن باید حتی در جزیی‌ترین چیزها دوباره تعریف می‌شد. البته دین برای همه امور مسلمانان - از صدر حکومت تا فردی‌ترین احکام - برنامه داشت؛ اما این برنامه باید به وسیله اندیشمندان اسلامی در مدل حکومتی جمهوری اسلامی تئوریزه می‌شد.


سیدمرتضی آوینی در بحبوحه جنگ، روزهایی که دوربین به دست گرفته بود و فتح‌الفتوح آدم‌های جنگ را در جبهه ثبت و پیش چشم مردم روایت می‌کرد، به توسعه و مبانی تمدن غرب می‌اندیشید تا فرصتی مهیا شود و به کسانی که با دیدن بهشت زمینی غرب، سودای توسعه اقتصادی در سر داشتند، بگوید آی جماعت، از آتشی که شما برافروخته‌اید، آبی برای حکومت اسلامی امام خمینی(ره) گرم نمی‌شود، اگر ذره ذره آتشه به خرمن آن نزند.


او پشت پرده نمایش زیبای توسعه، نقطه‌های مقابله اسلام ناب و اندیشه‌های لیبرال - سرمایه‌داری را می‌دید که هر بار به نفع غرب متمدن تمام می‌شد و در نهایت آنچه بر جا می‌ماند، مدلی دیگر از همان طاغوتی بود که مردم برای سرنگونی‌اش انقلاب کرده بودند.


در فاصله سال‌های ۶۴ تا ۶۶ در ماهنامه جهاد ۱۹ مقاله نوشت که سال‌ها بعد با نام «توسعه و مبانی تمدن غرب» در قالب یکی از کتاب‌های مجموعه آثارش، منتشر شد.
کسانی نقش ماندگاری از خود به جای می‌گذارند که بتوانند برخلاف مسیر معمول و معهود جامعه و آدم‌های زمان خود فکر و حرکت کنند. اینها باور سید مرتضی آوینی است. زمانی که مقدمه «تحقیقی مکتبی بر توسعه و مبانی تمدن غرب» را این‌طور شروع می‌کند: «چرا ما باید توسعه پیدا کنیم؟»


در معنای توسعه


اولین مقاله کتاب «در معنای توسعه» نوشته شده است. در این مقاله از معنای لغوی و اصطلاحی توسعه می‌گوید و از سابقه استفاده معنی این کلمه توسط فرنگ‌دیده‌های درباری و در ادامه، با توضیح دقیق معنای توسعه، رشد و تعالی، بر برداشت غلط بعضی «برادران ساده‌دل» که لفظ توسعه را با رشد و تعالی مترادف می‌دانند، خط می‌کشد: «غایت توسعه، ایجاد فراخی و رفاه بیشتر در زندگی مادی انسان و پیشبرد او در جهت تمتع هر چه بیشتر از مواهب طبیعی است»، یعنی اصل در توسعه، رفاه مادی است؛ در حالی که در مفهوم دینی «تعالی»، اصل بر رشد و تکامل روحانی و معنوی وجود بشر است و این تکامل روحانی ضرورتاً با توسعه مادی ملازمه ندارد و اسلام ناچار از توسعه اقتصادی نیست.


وظیفه اصلی حکومت اسلامی تزکیه و تعلیم اجتماع است؛ اما چون فقر و فقدان عدالت اجتماعی مانعی بزرگ در برابر این هدف هاصلی است، به از بین بردن فقر و موانع هم می‌پردازد.


توسعه‌یافتگی، اتوپیای قرن حاضر


در «توسعه‌یافتگی، ‌اتوپیای قرن حاضر» نویسنده یکی دیگر از حرف‌هایی را که از اصول پذیرفته شده جهان و جامعه غربی است، زیر سؤال می‌برد. ادبیات حاکم جهانی، ملت‌ها را به دو دسته توسعه‌یافته و توسعه‌نیافته تقسیم می‌کند. البته کم‌کم گروه سومی هم به نام کشورهای در حال توسعه به این تقسیم‌بندی اضافه شده و بعضی ملت‌های عقب‌مانده که برای رسیدن به توسعه اقتصادی غرب خودشان را به آب و آتش زدند و توانستند مظاهر توسعه‌یافتگی را در شهرهایشان علم کنند، مفتخر به دریافت لقب «کشورهای در حال توسعه» شدند.


آوینی با این تقسیم‌بندی سر ناسازگاری دارد و ان را با آرمان جامعه دینی مخالف می‌داند و این‌طور استدلال می‌آورد که آرمان هر انسان با جامعه‌ای برگرفته از جهان‌بینی اوست. جامعه توسعه‌یافته، آرمانشهر کسانی است که اصل و منتهای زندگی دنیایی برای آنان تمتع مادی است و مرام و مکتبی که جهان‌بینی الهی دارد، تعالی معنوی کسانی را غایت می‌داند که مدینه فاضله‌شان جامعه اسلامی است. اگر قرار است یک تقسیم‌بندی بر جهان حاکم باشد، تقسیم کشورها به مسلمان و غیرمسلمان است، نه توسعه‌یافته و توسعه‌نیافته!


بهشت زمینی


استفاده و استناد به نوشته‌ها و کتاب‌های نظریه‌پردازان، جامعه‌شناسان و اندیشمندان غربی برای توصیف و توضیح جامعه غرب، از نقطه‌های قوت مقاله‌های این کتاب است. آوینی هر بار در استناد به بحث مطرح شده، به جای اینکه به زبان خود، غرب را توصیف کند، از نوشته‌های صاحب اعتبار پژوهشگران غربی شاهد مثال می‌آورد. با مثال‌هایی که کنار متن اصلی نشسته و چفت و بست محکمی با آن دارد، حرف‌های نویسنده باورپذیرتر می‌شود.


این ویژگی، از مقاله سوم به بعد بیشتر به چشم می‌آید. آوینی در «بهشت زمینی» دلیل تبدیل توسعه‌یافتگی آرمان جامعه غربی را بررسی می‌کند: «اتوپیا، رویای بازیافتن نظام ثابت گذشته و آسایش و آرامش قبل از افتادن در عالم و ولادت است.»


میمون برهنه


در این مقاله، آوینی درباره انسان غربی می‌نویسد که چون ایمان نیاورده، در مرتبه روح شهوت - که مقام حیوانی است - توقف دارد و فضیلت‌ها و کارها و فکرهایش همگی با این مقام - یعنی حیوانیت - مناسبت دارد. تنبلی و تن‌آسایی از خصوصیت‌های ذاتی روح شهوت است و به همین دلیل برای چنین انسانی چون اصل بر لذت بردن و ارضای بُعد حیوانی روح است، کار کردن «شر مسلم» است.


توسعه برای تمتع


نکته ویژه «توسعه برای تمتع»، تفکیکی است که در ابتدای این فصل بین مفهوم توسعه و رشد اقتصادی مطرح می‌کند. توسعه را سمت‌گیری کل نظام‌های اقتصادی و اجتماعی در جهت رشد اقتصادی تعریف می‌کند و با این تعریف، دلیل اصلی ناهمخوانی توسعه با مدل حکومت اسلامی را در مقاله ششم رو می‌کند: نظرگاهی که پیشرفت را در توسعه اقتصادی می‌بیند، همان نظرگاهی است که معتقد است بزرگ‌ترین مشکل بشر در طول تاریخ تمدن‌ها، تولید غذا و مبارزه با طبیعت بوده و به همین دلیل، اعصار زندگی بشر بر کره زمین را با روند تکامل ابزار تولید انطباق می‌دهند؛ عصر سنگ، عصر مفرغ، عصر آهن.


دیکتاتوری اقتصاد


«میان همه تغییراتی که به دست بشر در خانواده طبیعت ایجاد شده، شکافت هسته در مقیاس وسیع بدون شک خطرناک‌ترین و ژرف‌ترین تغییر است. اما چرا با توجه به این خطر عظیم که خود سیاستمداران غربی بر آن تأکید دارند، باز هم بشریت حاضر می‌شود خطری چنین وسیع را برای رسیدن به رفاه بیشتر بپذیرد؟»


نویسنده در پاسخ مفصلی، لزوم تبلیغ مصرف بیشتر برای افزایش تقاضا، چرخیدن چرخ کارخانه‌ها و تولید بیشتر را ضرورت توسعه اقتصادی می‌نامد و ادامه می‌دهد: «روند کنونی توسعه اقتصادی که در ذات خویش با رشد غول‌آسای تکنولوژی متحد است، بشریت را ایجاباً در مسیری می‌راند که با اختیار و اراده آزاد انسانی منافات دارد.»


نظام سیاره‌ای اقتصاد


قدرت نامحدود شرکت‌های اقتصادی چندملیتی با تراست‌ها و کارتل‌ها، موضوع مقاله دهم است. در نگاه آوینی کشورها در سیاست‌گذاری‌های کلان خود نمی‌توانند قدرت و منافع این شرکت‌ها را نادیده بگیرند: «در سرذاسر جهان افسار سیاست در دست اقتصاد است و آن را به هر سو که بخواهد می‌کشاند. شرکت‌های چند ملیتی امپراتوران امروز جهان هستند و حکومت‌ها اگر خود برگزیده شرکت‌های چند ملیتی نباشند، در برابر سیطه عمیق و وسیع این شرکت‌ها قدرتی ندارند.» او قدرت شرکت‌های چند ملیتی را در پول و سرمایه‌شان می‌داند و می‌نویسد: «آنچه از قدرت پول حراست می‌کند، نظام بانکداری جهانی است.»


از دیکتاتوری پول تا اقتصاد صلواتی


باز هم مسئله با یک سؤال مطرح می‌شود: «پول چیست؟» پولی که قطعه‌ای فلز یا تکه کاغذی بی‌ارزش است، در مناسبات اجتماعی به وسیله‌ای برای رسیدن بشر به همه هدف‌ها و آرزوهایش تبدیل می‌شود. به دست آوردن پول می‌شود انگیزه کار کردن و در این ساختار، انسانی تربیت می‌شود که همه انگیزه و هدف و آمال و آرزویش پول است.


آوینی این انسان پول‌دوست پول‌پرست را کنار رزمنده‌ای می‌گذارد که به جبهه می‌رود و اعضای بدنش را فدا می‌کند و از اینجا به تعبیر «اقتصاد صلواتی» می‌رسد: «وقتی انسان بنیان کار و حیات خویش را بر اعتقاد خود بنا کند، نخستین چیزی که نقش محوری خود را از دست می‌دهد «پول» است و درست به همین دلیل انسان در محدوده «جبهه اسلام» به پول که همه چیز را به صورتی قلابی و غیرحقیقی به یکدیگر پیوند می‌دهد، نیازی ندارد و این چنین «اقتصاد پولی» به «اقتصاد صلواتی تبدیل می‌شود.»


و ما ادریک ما البانک؟


آوینی بانک‌ها را عامل استمرار دیکتاوری پول بر جهان می‌داند. ماجرا از این قرار است که تعدادی از مردم سرمایه‌های شخصی خود را در اختیار فرد یا افرادی می‌گذارند و مبلغ درشتی که متمرکز می‌شود، اسباب ایجاد مالکیت‌های خصوصی غول‌آسا و توسعه سرمایه‌داری را فراهم می‌کند و چون همه بانک‌ها در غرب به امپریالیسم وابسته‌اند، هر روز تسلط و نفوذ همه‌جانبه آنان بر ملت‌ها و حکومت‌ها بیشتر می‌شود.


سودپرستی؛ بنیان اقتصاد آزاد


در این فصل نویسنده سودپرستی شخصی را اساس توسعه اقتصادی به شمار می‌آورد و به مقایسه آن با احکام دین اسلام می‌پردازد تا با زهم شاخصه‌ای دیگر از تعارض‌های توسعه و اقتصاد اسلامی را برای خواننده شفاف کند. اقتضای توسعه این است که هر گاه تقاضا بیشتر شد، عرضه کمتر شود و قیمت بالاتر رود. سود با عدالت اجتماعی و قسط و تعادل و ... به دست نمی‌آید. این با کدام آموزه اسلامی همخوانی دارد؟


نظام آموزشی و آرمان توسعه‌یافتگی


«اکنون در همه جای دنیا نظام تعلیم و تربیت، تقلیدی از مغرب‌زمین است و هیچ‌کس تردیدی به خود راه نمی‌دهد که مبادا این سیستم آموزشی بر محور تکامل و تعامل روحی و اخلاقی انسان پایه‌گذاری نشده باشد.»


آوینی پس از بیان این مطلب در نوشته خود دو ساختار حوزه و دانشگاه را با هم مقایسه می‌کند تا به تأثیر تعیین غایت و هدف آموزش در نظام‌های آموزشی برسد.


نظام آموزشی، محصول جدایی علم و دین


«آموزش در جهان امروز دقیقاً به معنای آموزش کادرهای تخصصی مورد نیاز برای توسعه اقتصادی به روش‌های معمول است و حتی اگر روش‌های دستیابی به توسعه اقتصادی را تغییر دهیم، دیگر این نظام آموزشی به درد نخواهد خورد... نظام آموزشی غربی محصول جدایی علم از دین است و برای اصلاح آن باید مبانی علوم را بار دیگر بر حقیقت عالم بنا کرد.»


انسان از نسل میمون؛ خرافه‌ای جاهلانه


در این مقاله، آوینی بحث مفصلی درباره محتوای علوم غربی، اسلامی‌سازی آن و به‌طور خاص، موضوع تحلیل داروینیستی از پیشینه انسان ارائه کرده و در ادامه با استناد به آیه‌ها، روایت‌ها و تفسیرهای قرآنی، نظریه داروین را رد می‌کند و در این مقاله و مقاله بعدی به تفصیل درباره خلقت انسان نخستین و نظریه‌های الهی مختلف پیرامون آن صحبت می‌کند. استناد به کتاب‌های معتبر دینی و نظریه‌های اندیشمندان بزرگ اسلامی که در این دو مقاله به عمد و به اقتضای موضوع بیشتر شده است، ارزشی مضاعف به آنها داده است.


نوح نبی(ع) و تاریخ تمدن


و در آخر؛ با اشاره به یک گزارش جعلی درباره کشتی حضرت نوح(ع) که در یکی از مجله‌های شوروی سابق منتشر شده است، به جعل تمدن تاریخی در کتاب‌های تاریخ تمدن غرب گریزی می‌زند و با استفاده از تفسیرهای قرآنی حقیقت سیر تکاملی تاریخ را بازگو می‌کند.


آوینی در کتاب «توسعه و مبانی تمدن غرب» حرف‌هایی می‌زند که شاید به مذاق توسعه‌سالارها خوش نیاید و خلاف مصلحت روزگارشان باشد، اما حرف مکتب و مذهب ماست. جامعه ما با پشت کردن به بخش عمده‌ای از این حرف‌ها حالا مثال نغز برخی از مواضع هشدار او در مقاله‌های این کتاب شده است.


انتهای پیام /۴۱۴۳/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب