عینی و دست اول برایم مهمترین بخش کار بودند و موفق شدم با دست پر از این سفرها برگردم. مستند ما محصول فیلمبرداری در هفت کشور دنیاست و گفتوگو با کسانی را دربر میگیرد که در بطن حوادث منتهی به کودتا فعالانه حضور داشتند و با چشم خود دیدهاند آنچه را که ما فقط شنیدهایم. بسیاری از این شاهدان عینی هرگز پیش از این در برابر دوربین حاضر نشده بودند، بعضی مثل حسین شاهحسینی یا موسی مهران پیش از آنکه ثمره کار را ببینند درگذشتند و حسرت اینکه نتیجه کار را ببینند بر دل من ماند.
طی این 10 سال، موانع بسیاری کار را چندین بار متوقف کردند: به خصوص موانع مالی. هیچ استودیویی حاضر به تولید کودتای 53 نبود. با افتخار اعلام میکنم که این فیلم مطلقاً از هیچ یک از شرکتهای غولآسای مستندسازی در جهان کمکی دریافت نکرده و تماماً با حمایت اشخاص خیّر و ایراندوست تهیه شده است. در عین اینکه این ماجرا باعث افتخار من است اما باعث شد تا جور شدن مجدد سرمایه، ما دو بار کار را به کل تعطیل کنیم. بار اول پنج ماه و بار دوم 9 ماه تولید فیلم متوقف شد. بسیاری از همکارانی که مایل بودند با فیلم بمانند به ناچار پروژههای دیگری را شروع کردند و تیم ما کوچک و کوچکتر شد. روزی که فیلم به ثمر رسید، تعداد اعضای تیم از انگشتان دو دست کمتر بود. تیمی کوچک اما متعهد و کوشا.
ما چندین سال را صرف بررسی اسناد و مدارکی کردیم که منتشر شده بودند و دیگر اسناد محرمانه به حساب نمیآمدند.
والتره مرچ، تدوینگر کودتای 53 در میان علاقهمندان سینما نام آشنایی است. او 9 بار نامزد دریافت جایزه اسکار شده است (6 بار برای تدوین و سه بار برای طراحی صدا) و سه بار این جایزه را دریافت کرده است. از جمله فیلمهایی که والتر تدوین کرده است میتوان به اینک آخرالزمان، مکالمه، بیمار انگلیسی، پدرخوانده، جولیا، ریپلی با استعداد و ... اشاره کرد. ایرانیان با آثار مکتوب والتر مرچ هم آشنا هستند و بعضی از کتابهای او در ایران ترجمه شدهاند. «در یک چشم به هم زدن» او در دانشگاههای ایران هم تدریس میشود.
والتر برای تدوین این فیلم، صدها ساعت نوار صوتی و فیلمهای تاریخی آرشیوی را مو به مو و با دقتی مثالزدنی دیده است. با احتساب صدها ساعت مصاحبهای که من با شاهدان عینی انجام داده بودم، حجم مواد خامی که والتر برای تدوین کار در اختیار داشت به 532 ساعت میرسید. ما چهار سال را وقف مرور این کوه عظیم مواد خام و پیدا کردن ساختار درست برای این فیلم کردیم. با خودمان فکر میکردیم که راههای متفاوتی برای تعریف کردن یک ماجرای تاریخی وجود دارد اما شاید هیچ واقعهای حساسیت 28 مرداد را نداشته باشد. امواج حادثه هنوز و همچنان قوی است. اثراتش هنوز پایدار و جنبههای بسیاری از آن هنوز هم نامکشوف است و این به وسواس ما در انتخاب تار و پود فیلم میافزود. والتر همیشه از فاکتور ایکس، فاکتور نامعلومی که ناگهان وقتی انتظارش را نداری رخ میدهد و ورق را برمیگرداند، حرف میزد و ؟؟؟
؟؟؟ کارش یک کارت را به این نامعلوم بزرگ اختصاص داده بود ولی هیچکدام از ما پیشبینی چیستی و چگونگیاش را نکرده بودیم. انگار باید دقیقاً همینقدر زمانی که صرف شد، صرف میشد تا رخ بدهد آن چیزی که باید رخ بدهد. حین تدوین، اتفاق حیرتانگیزی افتاد که ما را به ساختار نهایی فیلم رساند. ما متن کامل مصاحبه نورمن داربیشر، یک جاسوس سابق سازمان امنیت انگلیس (MI6) را لابهلای صدها مصاحبه تایپ شده از یک سریال قدیمی انگلیسی پیدا کردیم به نام «پایان امپراتوری» (End of Empire). من این سریال را در سالهای پخشش از تلویزیون گرانادا دیده بودم. یک مجموعه تاریخی سیاسی که هر قسمتش درباره یکی از مستعمرات سابق انگلیس بود و با اینکه ایران هرگز بهطور رسمی مستعمره انگلیس نبوده، قسمت هفتم سریال درباره ایران بود.
نورمن داربیشر گرداننده اصلی کودتا از طرف انگلیسیها بود. اهمیت نقش داربیشر در کودتا و وجود گفتگویی بین او و تیم «پایان امپراتوری»، در سال 1362، بر عده انگشتشماری از محققان تاریخ معاصر و استادان برجسته دانشگاه روشن بود (کسانی که به ما در اینباره اطلاعات ارزشمندی دادند از جمله استیون دوریل و دکتر فخرالدین عظیمی) اما متن کامل گفتگو با او را کسی منتشر نکرده بود و جزئیات مأموریتهای او هم بر عموم پوشیده بود.
درست وقتی که به دنبال شاهدان دست اول از نحوه و علل وقایع منتهی به کودتا بودیم متن مکتوب حرفهای کسی را پیدا کردیم که مأمور مستقیم گرداندن کودتا بود و همه چیز را کلمه به کلمه شرح داده بود. چیزی که پیش از آن در هیچ مستندی درباره کودتای 28 مرداد دیده نشده بود. داربیشر در این گفتگو میگوید که در قتل رئیس شهربانی تهران، سرتیپ محمود افشار طوس، نقش داشته است. کسانی که با تاریخ کودتا آشنا هستند میدانند قتل فجیع افشار طوس و فقدان او چه ضربهای به دولت دکتر مصدق زد و چگونه راه وقوع کودتا را هموار کرد. داربیشر در این گفتگو بسیاری چیزها را افشا میکند: بودجهای را که برای کودتا هزینه کرده است، کسانی که این مبالغ را در قبال همکاری در کودتا دریافت کردهاند، نقش برادران رشیدیان در کودتا، نقش آیتالله کاشانی، شعبان جعفری و نوچههای گوش به فرمان او در کودتا، نقش اردشیر زاهدی، ... او از جزئیات دیدار خودش و استیون مید (همتای آمریکاییاش) با اشرف پهلوی در پاریس هم پرده برمیدارد. دیداری که موجب میشود اشرف مخفیانه به تهران برگردد، پیغام انگلیس و آمریکا را به شاه برساند و از او بخواهد فرمان عزل مصدق را امضا کند و برای اطمینان از حمایت انگلیس و آمریکا، به تغییر ظریفی که در اخبار رادیو بیبیسی در ساعت 12 شب خواهد شنید توجه کند.
اشرف پهلوی در گفتگوی شفاهی خود با احمد قریشی، متعلق به بنیاد مطالعات ایران، بدون ذکر نام داربیشر و مید بر این دیدار صحه میگذارد. اگرچه تکذیب میکند که از این دو، داربیشر و مید، مقادیر زیادی پول دریافت کرده است.
متن مصاحبه داربیشر با تیم «پایان امپراتوری»، فاکتور نامعلوم و همان گنجی بود که به دنبالش بودیم. به واسطه دوستی والتر مرچ با ریف فاینز (بازیگر نامزد اسکار و برنده بفتا) که از زمان فیلم «بیمار انگلیسی» شروع شده بود، او پذیرفت که نورمن داربیشر ما باشد و کلمات او را نعل به نعل ادا کند. منتقدان فیلم معتقدند ریف فاینز در نقش داربیشر چنان قابل باور و پذیرفتنی است که بسیاری فراموش میکنند او داربیشر واقعی نیست.
برخلاف آمریکا که به نقشش در کودتای 28 مرداد اعتراف کرده است، انگلیس تاکنون بهطور رسمی نپذیرفته است که در این کودتا کوچکترین نقشی داشته است. تا روزی که دولت و سردمداران انگلیس نقششان در کودتا را اذعان کنند، متن مصاحبه نورمن داربیشر، بهترین چیزی است که نقداً در اختیار داریم.
فیلم کودتای 53 تاکنون در جشنوارههای تراز اولی همچون تلوراید، جشنواره فیلم لندن، سی.پی.اچ داکس دانمارک، پالم اسپرینگز، ریور ران، تائورمینا، اشلند، مینیاپولیس و ایتس آل تورو در برزیل نمایش داده شده است و نامزد دریافت جایزه بهترین مستند بیفا، جایزه معتبر گریرسون، نامزد جایزه حقیقت در داکیوفست کوزوو و همینطور برنده جایزه بهترین فیلم مستند بینالمللی به انتخاب تماشاگران در جشنواره ونکوور بوده است. ما فیلم را با زیرنویس فارسی برای نمایش در جشنواره سینما حقیقت هم ارسال کردهایم و امیدواریم اولین نمایش آن در ایران در این جشنواره باشد و برنامه داریم پس از جشنواره هم، امکان نمایش گسترده آن را برای هموطنانمان فراهم کنیم. رویای من این است که در تهران در سالنی پر از تماشاگر ایرانی، فیلم کودتای 53 را یک بار تماشا کنم، همان پسرکی باشم که از مدرسه فرار میکرد تا فیلم ببیند و امتداد وجود همان کسی باشم که پس از دیدن «اون شب که بارون اومد» به ذات پیچ در پیچ واقعیت فکر میکند.
انتهای پیام/