![برج فناوری و نوآوری اصفهان به بهرهبرداری رسید](/client/themes/fa/main/img/defultpic.png)
امکان حضور حناچی در دوره بعد؟
- به هر حال آقای دکتر حناچی نشان داد که فارغ از همه حواشی، یک مدیر توانمند دانشمحور است که در شرایط بسیار سخت دارد شهر تهران را مدیریت میکند. شرایطی که اوضاع اقتصادی و اقتصاد شهری خیلی شرایط بهسامانی نیست. به هر حال هر چه عمر شهر بیشتر میشود، مخارج بیشتری به آن تحمیل میشود و مدیریت شهری از لحاظ بحثهای فرسودگی، به روز کردن امکانات و ناوگان اتوبوسرانی همینطور دارد مستهلک میشود، نیاز به مترو، با این شرایط فکر میکنم که یکی از سرمایههای انسانی کشور در مبحث مدیریت شهری میتواند دکتر حناچی باشد که الحق و الانصاف نه اینکه من به خاطر اینکه مدیر منتخب ایشان باشم عرض کنم، شرایط شهر، همین که موضوع نگهداشت شهر به بهترین نحو ممکن دارد انجام میشود. در این دوره بیشترین بارشها، بحث خطر سیل و ... را داشتیم ولی با تدبیر ایشان، شهر لطمهای از این موضوع ندید. در بحث بارندگیهایی که اتفاق افتاد، خطراتی که شهر را تهدید کرد، نوع برخورد و نگاه و عکسالعملهای ایشان به نظر من هر کدام در جایگاه خودش اگر خوب دقت کنیم میبینیم که رفتارهای سنجیده، توأم با آرامش، عدم تزریق استرس به مجموعه مدیریت شهری و جامعه، به نظر من یکی از مدیران توانمند است که میتواند در عرصه حضور پیدا کند. دیگر بقیهاش به خواست و نظر خودشان بستگی دارد که تا چه اندازهای در صحنه انتخابات حضور پیدا کند.
عملکرد مدیریت شهری یا شورای پنجم را چطور میبینید؟
- ما باید منصفانه قضاوت کنیم.
میتوانستند بهتر کار کنند؟
- قطعاً همیشه و در همه دورهها و توسط همه اشخاص میتوانسته شرایط بهتر از آن چیزی باشد که اتفاق افتاده ولی خواسته باشیم مدیریت شهری را قضاوت کنیم اعم از شورا و شهرداری، باید همین مقطع سه ساله را با مقطع سه ساله قیاس کنیم. بعضی وقتها دوستان به اشتباه مثلاً مقطع سه ساله مدیریت شهری و شورای شهر را با یک مقطع تقریباً بیش از 12 سال شورای قبلی قیاس میکنند و میخواهند این را با همدیگر مقایسه کرده و نتیجه بگیرند. به نظر من این صحیح نیست. بالاخره زمان و منابعی که دوره قبلی در اختیار داشته و امکاناتی که منابع قبلی به کار گرفته، همه اینها را باید ببینیم و بعد قضاوت کنیم. به نظر من علیرغم اینکه تعدادی از اعضای محترم شورای شهر برای اولین بار بود که در این جایگاه قرار گرفته بودند و از یک طرف شرایط خاص اقتصادی که بر شهر حاکم شد، با توجه به بدهیهایی که شهرداری تهران داشت و اتفاقاتی که افتاد، به نظر من مدیریت موفقی بوده، هر چند که میتوانست بسیار بهتر از این عمل کند.
یعنی عملکرد شورای پنجم را تأیید میکنید؟
- عملکرد شورای پنجم را باید در مجموع و در بازه سه ساله قیاس کنیم.
ناظر به قبل نه، خودشان؟
- خودش، به نظرم شورا نمره قبولی میگیرد ولی اگر بخواهیم بگوییم مثلاً نمره ایدهآل و شرایط بسیار مطلوب، میتوانست اگر یک برنامه قبلی مدونی وجود داشت، نتایج بهتری کسب میشد چون من احساس میکنم یکباره این مدیریت و این اعضا در یک فضای تصمیمگیری قرار گرفتند و شهر تهران هم یک جوری است که دیگر فرصتی برای فکر کردن به افراد نمیدهد. یعنی ما باید این را به عنوان یک الگو قرار دهیم که در دورههای بعدی هر طیفی، هر گروهی که میخواهد بیاید در این جایگاه قرار بگیرد، با برنامه بیاید. یعنی قبلش بیاید برنامههایش را بنویسد حتی اگر قرار نباشد انتخاب شود، حتی اگر شانس خیلی کمی داشته باشد. البته کارهای بسیار اثرگذار هر چند برای شهرداری محدودکننده بود اما در کلیت شهر، کارهای ساختارشکنانه و اثرگذاری را شورای شهر برای شهر تصمیم گرفت. از ممنوعیت برجباغها بگیریم تا شرایطی که بر قراردادهای شهری و شفافیت مالی که در شهر حاکم کردند، در تدوین بسیاری از قوانین شفافکننده در حوزه شهرسازی و مسائل مختلف که اینها اگر قیاس کنیم با دورههای قبلی، فارغ از هیاهوهای جاری که هر دوره داشته، به نظر من اینها هر کدامش تصمیمات مهم و اثرگذاری بوده هرچند که ما را در تأمین منابع محدود کرده و در مدیریت بعضاً با مشکل مواجه کرده ولی با این وجود نشان میدهد که این شورای پنجم، منافع شهر را بر هر چیز دیگری ترجیح داده است. وقتی شورا میآید در بحث هولگرامها و برجباغها وارد میشود، به نوعی مدیریت خودش را محدود میکند یا حدود اختیارات کمیسیونهای داخلی و مناطق را بسیار شفاف و محدود میکند، علیرغم اینکه ماحصل این تصمیم میتواند منجر به کاهش درآمدهای شهرداری شود و کاهش درآمدهای شهرداری میتواند ارتباط مستقیم با کاهش فعالیتهای عمرانی و کاهش میزان رضایتمندی مردم داشته باشد و میتواند تأثیر مستقیم در سبد رأی این افراد در دوره بعد بگذارد، ولی با این وجود این تصمیم را میگیرد. این نشان میدهد که آن شجاعت و نگاه دلسوزانه به شهر وجود دارد اما به هر حال یک مقدار شانس هم چاشنی کار است. در این دوره من اعتقاد دارم که شهرداری و شورا خیلی شانس نیاوردند. همه اتفاقاتی که میتوانست بیفتد و به نوعی مدیریت را به چالش بکشد در این دوره اتفاق افتاد.
پس با تکماده قبول است؟
- به نظر من که قبول است! شما یک سازمانی دارید که بیش از 120 هزار نفر به صورت مستقیم و غیرمستقیم دارند از آن ارتزاق میکنند. ما در دورههای قبلی هم بودیم. من الان افتخار این را دارم که 26 سال در شهرداری تهران خدمت کردم. باید به جرئت بگویم در سالهای آخر دوره مدیریت قبلی، مهمترین دغدغه مدیریت شهری، تأمین حقوق بود که بتواند حقوق افراد را بدهد. شما بررسی کنید ببینید در چهار سال آخر چند پروژه عمرانی کلنگ خورد یا به اتمام رسید؟ عمده اتفاقاتی که در دوره قبلی افتاد، در هشت ساله اول بود. در چهار ساله آخر، یعنی بعد از افتتاح بزرگراه امام علی(ع) که در انتخابات سال 88 اتفاق افتاد، بعدش دیگر اتفاق خیلی مهمی را در شهر شاهد نبودیم. چرا؟ چون ما هم در این مدیریت بودیم، عمده دغدغه مدیریت شهری تأمین حقوق و دستمزد افراد بود و واقعاً هم حق داشتند. بالاخره منابع درآمدی محدود شده بود و شهر هم مثل یک خودرو، مثل یک موجود زنده که به هر حال به یک سنی میرسد، فرسوده میشود، به خرج میافتد و مستهلک میشود، شهر ما هم همینطور است و من فکر میکنم همین که ما توانستیم نگهداشت شهر را به بهترین نحو ممکن انجام دهیم، شهر را از خطراتی که آن را تهدید میکند مثل سیل و آلودگی هوا و ... مدیریت کنیم و پروژههای نیمهکاره خود را کامل کنیم و بعضاً پروژههایی را استارت بزنیم و رویکردهایی را پایهگذاری کنیم در شهر در راستای توسعه پایدار مثل استفاده از وسایل نقلیه پاک، جا انداختن دوچرخه به عنوان یک وسیله نقلیه یا توسعه فضاهای سبز و رفتن به سمت درآمدهای پایدار، به نظر من همین اندازه ریلگذاری و اقداماتش در یک دوره سه ساله که آن هم باز تقریباً در 50 درصد این زمان در تلاطم انتخاب شهردار بودیم، در سه سال سه شهردار عوض کنیم، به نظر من ماحصلش میتواند معدل مثبت و نمره قبولی باشد، هر چند که عرض کردم، اگر ما یک شهرداری داشتیم که عین سه سال را شهردار بود قطعاً اتفاقات بهتری میافتاد. شما در همین منطقه یک، حالا من در گزارش عملکرد به شما عرض میکنم که در یک سال گذشته ما چقدر کار انجام دادهایم، فارغ از حتی بحثهای ژورنالیستی و فضاسازیهای حاشیهای و وارد شدن به مسائل و در واقع بزرگنمایی اقدامات، به نظر من مدیریت خوب عمل کرده. هر چند که به نظر من سه شهردار در سه سال آن هم برای شهری که اصلاً تسلط بر جغرافیا و مدیریت منابع این شهر و اشراف بر موضوعات و مشکلات این شهر خودش دو سه سال زمان میبرد. شما بروید بررسی کنید در زمان آقای قالیباف که من برخلاف بعضیها که دائم فقط نیمه خالی لیوان را میبینند، من اعتقاد دارم در زمان دکتر قالیباف هم خیلی کارهای بزرگی انجام شده ولی اگر شما نگاه کنید میبینید در دوره آقای قالیباف هم سالهای اول به شناخت مشکلات و برنامهریزیهای کلان سپری شده، بعد وارد فاز اقدام شدند، پروژههای بزرگی استارت خورده و به نتیجه رسیده، فارغ از اینکه راجع به تک تک این پروژهها صحبت کنیم و از اهمیت و چرایی و ضرورت آنها صحبت کنیم ولی پروژههای بزرگی انجام شده و رد دوره آخر خدمت که باز مواجه شدیم با رکود درآمد و عدم اقدام برای پروژههای جدید و رها کردن پروژههای نیمهکاره به حال خود. شما الان در شهر بسیاری از پروژهها را میبینید که فقط در طول این سه سال رها نبوده، از سه سال آخر دوره مدیریت قبلی رها شده و علتش هم همان منابع مورد نیاز و مسائل از این دست بوده است.
***********************
زارع: ما امروز خدمت شما هستیم، بحث گزارش عملکرد؛ چالشها، موانع قانونی و مشکلاتی که در شهرداری دارید؛ مرحله دوم سؤالات ما ناظر به اتفاقات سیاسی، اصحاب قدرت در منطقه یک؟
خاکپور: در بحث گزارش عملکرد، طبیعتاً ماه آخر سال گذشته شرایط متفاوت شد و به نوعی روی عملکرد مدیریت شهری تأثیرگذار بود. شرایط بحرانی که کرونا به وجود آورد، در سال جدید چه مشکلات و چالشهایی را برای منطقه به وجود آورد و راهکارهای شما برای رفع آنها؟
- من اول یک گریزی به مدیریت کلان شهر تهران بزنم و یک نقدی کنم که چرا اصلاً بالاخره ما آنطور که باید و شاید، به هر حال توفیقاتی داریم، توفیقات نسبی است اما آنطور که باید و شاید و مردم انتظار دارند، به آنها دست پیدا نمیکنیم. حالا به بحث کرونا و مشکلاتی که باعث آنها شد هم میرسم. ریشه را باید در نوع مدیریت و انتظاری که از مدیریت شهری داریم جستجو کنیم. شهرداری تهران، باید قیاس کنیم که در کل دنیا، پایتختهای بزرگ کشورهای قابل توجه به چه شکلی مدیریت میشوند، منابع خود را از کجا احصا میکنند، چون یکی از فاکتورها حالا در کنار همه موضوعات دیگری که به هر حال شخص مدیر و سیاستگذاریها و ... مهم است، یک شرط لازم داریم، درست است که کافی نیست ولی شرط لازم بحث منابع اداره شهر است و ما یک شهری داریم که تصمیم صحیحی یا رویکرد صحیحی در تأمین منابع برای آن نداریم. یعنی از یک طرف به مدیر میگوییم برو، منابع را هم خودت به دست بیاور، از یک طرف آن مدیر ابزار لازم برای تحقق این منابع را ندارد. یعنی روشهایی را که دارد برای به دست آوردن این منابع به کار میگیرد، ما خودمان که مدیرش کردیم، به دلیل همان روشها او را نقد میکنیم و آنها را از مصادیق تخلف برمیشماریم. این چالشی است که یک روزی باید حل شود. باید بپذیریم که این شهر یک کفِ مخارج دارد. حالا سقفش به کنار، بر اساس برنامههایی که برای شهر تدوین میکنیم ولی یک کفِ مخارج که شامل حقوق و دستمزد و رفت و روب و فضای سبز و نگهداشت شهر است، یک کفِ درآمد نیاز دارد، این کف را باید از کجا دربیاورد؟ یک حداقل منابع مورد نیاز؛ که این را باید بالاخره دولتمردان ما، نمیشود که ما بگوییم یک جایی یک ابرشهری مثل تهران را بسپاریم به چند نفر به عنوان شورا و شهرداری بعد بگوییم که حاکمیت نسبت به این موضوع دیگر کاری ندارد، خودت برو درآمد احصا کن، بعد میرود به سراغ یک روشهایی که آن روشها را باز بیاید حاکمیت بدون توجه به اینکه این شهر یک شهری نیست که فقط دارد برای مردم ساکن در این شهر تولید خدمات میکند، این خدماتی که ما داریم عرضه میکنیم خدماتی است که داریم برای پایتخت داریم ارائه میدهیم و بسیاری از افرادی که از این خدمات استفاده میکنند، افراد غیر ساکن این شهر هستند. به طور مثال اگر ما میگوییم 4.2 میلیون خودرو دارد حرکت میکند، بیش از 2 میلیونش از بیرون شهر میآیند در روز داخل شهر و میروند، پس این آسفالتی که شما انجام میدهید، این توسعه ناوگان عمومی که انجام میدهید، این توسعه شبکه معابری که انجام میدهید دارد یک سرویسی به دیگران هم میدهد و اگر راجع به آلودگی این هوا دارید صحبت میکنید، همه این آلودگی فقط به واسطه حضور مردم خود این شهر و فعالیتهای خود این شهر نیست و در گذشته هم همین بوده. حتی قبل از انقلاب، تنها نقطه و تنها شهری از کشور که یک شورای خاص داشت که بر طرحهای توسعه شهری و گسترش شهر نظارت میکرد، فقط شهر تهران بوده. شورای نظارت بر گسترش شهر فقط در تهران وجود داشته و رئیس این شورا رئیس دولت بوده، در واقع با مدیریت نخستوزیر این شورا اداره میشده. این نشاندهنده اهمیت این شهر است ولی متأسفانه الان در برخی از دوستان و مسئولان و تصمیمگیران و تصمیمسازان میبینیم نگاهی که به این شهر دارند، معادل نگاهی است که به یک شهر بزرگی مثل شیراز، مشهد، اصفهان و تبریز دارند. خیلی متفاوت است. تهران را نمیتوانیم با این شهرها مقایسه کنیم. تهران پایتخت است. تهران مرکز حکومت است. تهران نیاز به یک نگاه ویژه دارد. حتی ما آنقدر افراط کردیم در این نگاههای جزیرهایمان، بعضاً میبینیم که یک جاهایی میگویند خب ما مستقل باشیم! این برگرفته از این است که ما هنوز نگاه جامعی نسبت به پایتخت نداریم. فکر میکنیم تهران یک شهر است، نه! تهران پایتخت است! تهران فقط یک شهر معمولی نیست. تهران یک پایتخت است. پس تمام اتفاقاتی که در این پایتخت میافتد میتواند تأثیر مستقیم بر کشور بگذارد. پس به همان میزان تأثیرگذاری که شهر تهران دارد، نیاز به توجه ملی دارد. نیاز به تأمین هزینههای مورد نیاز دارد. یک جاهایی ما نمیتوانیم از یکسری فعالیتها انتظار درآمد داشته باشیم. فقط صرفاً این اقدامات، اقدامات غیرانتفاعی و خدماتی است و اگر یک مدیری بگوید فقط تو برو پول در بیاور خرج کن، قاعدتاً در هر فعلی، در هر اقدامی دنبال سود و زیان است، دنبال این است که یک منابعی از آن به دست بیاورد و خرج خودش کند. خیلی از کارهایی که در تهران اتفاق میافتد، هیچ آورده مالی نمیتواند برای ما داشته باشد. پس نشان میدهد که در کلانش ما باید یک فکر جامعی برای شهر تهران از لحاظ تأمین منابع بکنیم که مدیریت شهری دغدغه تأمین منابع را به حداقل برساند، بعد بیاید در بحثهای کیفی و محتوایی کار کند و سعی کند این شهر را به طور ریشهای و زیربنایی و اصولی به جلو ببرد. الان مدیریت ما در هر دورهای، چه آقای قالیباف باشد، چه آقای احمدینژاد باشد چه آقای حناچی باشد، دغدغه اولشان این است که ما چه کار کنیم این منابع تأمین شود، بتوانیم اول اموراتمان را بگذرانیم، بعداً بیاییم به فکر طرحهای توسعهای باشیم. در صورتی که باید عکس این اتفاق بیفتد. مدیر شهر تهران نباید دغدغه منابع داشته باشد. وقتی منابع برایش دغدغه میشود، پس در خیلی از موضوعات دیگر یا زمانش از دست میرود یا دیگر انرژی نداریم که برایش صرف کنیم. پس این یک نکتهای است که در کل شهر تهران بالاخره یک روزی باید چارهاندیشی شود. حالا یا باید بپذیریم که مردم کشور یا باید بپذیریم مردم شهر، بالاخره باید این هزینهها را از یک کانالی جبران کنند، هر چند که اعتقاد داریم که باید مخارج هم به حداقل برسد، صرفهجوییها انجام شود، ورود به یک موضوعاتی که شاید خیلی ضروری نیست که در اکثر دورهها بوده به حداقل برسد، کارهایمان در جهت منافع شهر تعریف شود.
ولی در رابطه با منطقه یک اگر بخواهم عرض کنم، منطقه یک حدود 50 کیلومتر مربع مساحت محدوده یعنی حوزه خدماتی منطقه یک است و 101 کیلومتر مربع حوزه استحفاظی و حریم منطقه یک و ویژگیهای خاص خودش را دارد. قابلیتها و ویژگیهای منحصربهفردی دارد. به هر حال وجود درههای متعدد، چشمهساران و کوهساران متعدد، فضای اکولوژیکی که در منطقه یک بهواسطه استقرار این منطقه در دامنه البرز جنوبی دارد، وجود بقاع متبرکه و هشت امامزادهای که در منطقه یک، امامزادههای واجبالتعظیم منطقه هستند، فضا را به نوعی فضای گردشگری مذهبی یا زائرپذیر کرده، وجود باغموزهها، خانهموزهها، کاخموزهها و اماکن فرهنگی متعدد یکی از ویژگیهای منطقه یک است. 70 هکتار اراضی با کاربری دیپلماتیک شامل سفارتخانهها، منازل سفرا و دیپلماتها، باغ سفارتخانهها از ویژگیهای منطقه یک است. وجود بیمارستانهای متعدد در منطقه یک که در شرایط کرونایی موجود سه بیمارستان و سه قطب اصلی درمان در کشور شاید در منطقه یک واقع است. بیمارستان مسیح دانشوری، شهدای تجریش و بیمارستان طالقانی. وجود مراکز آموزش عالی متعدد در سطح منطقه که مهمترینش دانشگاه شهید بهشتی است، ویژگیهای خاصی را به منطقه داده. در کنار اینکه به هر حال منطقه یک منطقه برخورداری به ظاهر تلقی میشود و وجود افراد و صاحبمنصبانی که در دولتهای مختلف بودند و امروز یا از گذشته منطقه یک را به عنوان محل سکونت خود انتخاب کردهاند. ربطی هم به بعد یا قبل از انقلاب ندارد. از گذشتههای دور به واسطه ویژگیهای آب و هوایی که این منطقه داشته، افراد صاحبمنصب و قطعات بزرگی که در منطقه وجود داشته، اینجا را انتخاب میکردند. یکی از ویژگیهای ما از لحاظ شهرسازی بحث وجود قطعات درشتدانه در منطقه یک است. میانگین قطعات ما بیش از 900 متر مربع است که خودش یک رکورد در شهر تهران است. در کنار این به واسطه اینکه به هر حال این شمیران دهی بوده که به مرور رشد کرده و با توجه به ایجاد ارزش افزودهای که تولید میکرده، میل به سرمایهگذاری مسکن در آن بالا رفته است، میبینیم که از آن افق پیشبینی شده در طرح تفصیلی، جمعیتش فراتر رفته و برخلاف انتظاری که طرح تفصیلی تاکنون ما باید نزدیک 380 تا 390 هزار جمعیت داشته باشیم، نزدیک 500 هزار جمعیت در منطقه یک داریم. وجود این جمعیت بالا و رشد بیرویه مسکن در منطقه یک و عدم توسعه موزون بقیه سرانهها همزمان با رشد مسکن باعث شده که در منطقه یک ما دچار فقر سرانهها باشیم. اینکه من گفتم به اصطلاح برخوردار، به خاطر این است که از لحاظ سرانهها ما نسبت به خیلی از مناطق فقیرتر هستیم. سرانههایی که در منطقه یک است، جوابگوی 320 هزار جمعیت ساکن است در صورتی که 500 هزار جمعیت داریم. وجود گذرهایی با عرض بسیار کم، چون اینها اکثراً کوچهباغ بودند و بعد طرحهای شهری را روی آن پیاده کردیم و در دورههای مختلف به واسطه ارزش بالای زمین به نوعی میشود اینطور اعلام کرد که در تعریض معابر هم کمی خسّت به خرج دادیم و بسیاری از معابر ما نگاه کنید پیادهرو ندارد. یعنی در منازل مردم به فضای سواره باز میشود که این یکی از ایرادهای منطقه است. به طور متوسط اگر در شهر تهران نزدیک 24 تا 25 درصد شهر اگر معابر است، در منطقه یک بین 19 تا 20 درصد معابر دارد و این کم بودن معابر نسبت به سرانه شهر و میل به گردشگری در منطقه یک و مراجعه مردم ساکن در شهر برای گذران اوقات فراغت در منطقه یک باعث شده حتی منطقه یک در روزهای تعطیلش هم دچار ترافیک سنگین باشد. یعنی روزهای جمعه که ما همه جای تهران را تقریباً آرام و با ترافیک روان میبینیم، در منطقه یک با گرهها و پیک ترافیکی مواجه هستیم. به ادعای پلیس محترم راهور برخی از نقاط منطقه یک بین 16 تا 17 ساعت در روز، پیک ترافیکی دارد و اینها به هر حال نقاط ضعف و قوتی هستند که منطقه یک دارد.
عدم وجود برخی سرانهها باعث شده که با توجه به مستثنیاتی که در قانون هست، برخی از مشاغل هم بیایند و در این فضای مسکونی توسعه پیدا کنند، مثل درمانگاهها، کلینیکها، فضاهای فرهنگی، فضاهای نشر و قس علی هذا و این باعث شده در خیلی از نقاط سکونتی ما، وجود این مراکز خودش یک تهدید برای منطقه تلقی شود. از یک جهت هم ما فرصتهای خوبی داریم. وجود حریم بسیار مستعد در منطقه یک که با برنامه صحیح میتوانیم رویکرد سرمایهگذاری را از بخش مسکن به بخش گردشگری و خدمات تغییر دهیم. این سیاستی است که ما دنبال میکنیم که رویکرد سرمایهگذاری را دیگر به سمت سکونت نبریم چون اعتقاد داریم منطقه یک موهبت الهی است که باید در اختیار همه مردم شهر تهران یا به عبارتی همه مردم کشور قرار بگیرد. این قابلیت و استعداد خدادادی که کمتر نقطهای در کشور دارد. شما با یک فاصله بسیار کمی از مرکز شهر میتوانید به پیست اسکی برسید یا از همان نقطه با همان فاصله زمانی میتوانید به دشت کویر برسید.
ما از این قابلیت باید استفاده کنیم. پس رویکردمان امروز توسعه قلمرو عمومی، تمرکز بر سرمایهگذاری در بخشهای خدمات و گردشگری و پرهیز از سرمایهگذاری در بخشهای سکونتی و کشیدن ترمز بلندمرتبهسازی است. یکی از اتفاقاتی که در شهر تهران در دورههای قبل افتاده، لجامگسیخته رفتهایم به سمت برجسازی آنهم در منطقه یک. غافل از اینکه این برج بالاخره یک روزی مستهلک و فرسوده میشود یا حتی ممکن است دچار آتشسوزی و خطر و حریق و اتفاقات دیگر شود. چگونه ما میتوانیم خدمات بدهیم؟ اگر اشتباه نکنم سینا اطهر دو پلاک تا گذر اصلی شریعتی فاصله دارد. ماشین آتشنشانی نمیتوانست وارد کوچه شود. یک ساختمان چهار طبقه! چطور ما در همین کوچهها در دورههای قبلی آمدهایم 9، 10، 11، 15، 20 یا 25 طبقه ساختهایم؟ اگر یک اتفاقی بیفتد چه کسی میخواهد خدمات بدهد؟ چطور میخواهیم به این ساختمانها سرویس دهیم؟
پس یکی از راهکارها این است که ما اولاً نقاط مستعد بلندمرتبهسازی را در شهر تهران مشخص کنیم و از دادن جوازهای بلند در جاهایی که امکان دادن خدمات و سرویس نداریم، پرهیز کنیم. در یک دورهای اتفاق افتاده و آمار و ارقام هم نشان میدهد که رویکرد آقای دکتر حناچی همین بوده و به همین هم عمل کرده است. یعنی میزان ساختمانهایی که ما الان دادیم و اصلاً قابل قیاس نیست، ما اصلاً ساختمان بلندی در این یک سال و نیم، دو سالی که افتخار حضور داشتیم، اصلاً نداشتیم. اگر هم بوده، چیزهایی بوده که از گذشته در جریان بوده، در آن لحظه مثلاً قبالهاش را گرفته است. به این اعتقاد داریم که هر نقطهای از منطقه به واسطه کسب درآمد نباید منجر به خلق یک بنا و استقرار یک ساختمانی شود که هم برای مدیریت شهری هزینههای بسیاری را دارد، هم برای مردم ساکن در این منطقه دچار مشکل کند.
پس در این بُعد هم منطقه یک دارای 3835 فرصت و تهدیدی است که حتماً باید به آن رسیدگی شود. (حالا میخواهم کمکم بروم به بحثهای عملکرد) ما در منطقه یک اگر دنبال بحثهای تفریحی، تفرجی و گردشگری هستیم، باید زیرساختش را آماده کنیم. یکی از زیرساختهای مورد نیاز بحث حمل و نقل و ترافیک است. با توجه به توضیحاتی که در مورد عرض معابر دادم و شبکه حمل و نقل عمومی که در منطقه یک وجود دارد، توسعه این شبکه امری اجتنابناپذیر است. در همین دوران سختی که ما قرار گرفتهایم، خوشبختانه توانستیم سال قبل موافقت شهرداری محترم تهران را بگیریم، اتصال خط سه به خط یک را از میدان نوبنیاد تا میدان تجریش در اولویت مترو قرار دهیم، تفاهمنامهای امضا کردیم. اخیراً هم باز هفته گذشته یک جلسه تکمیلی با آقای امام داشتیم، منابعش را با همه سختی داریم تأمین میکنیم که این اتفاق بیفتد.
منابعش از طرف منطقه تأمین میشود؟
- یک بخش آن را ما تأمین میکنیم که بتواند موتور محرک و مولد این طرح باشد، مابقیاش قاعدتاً در توان ما نیست و باید حتماً از منابع خود شرکت مترو، دولت و شهرداری تأمین شود ولی یکی از کارهای ماندگاری است که در منطقه یک اتفاق میافتد و ما باید حتماً در بحث شبکه عمومی این کار را انجام دهیم.
کار بعدی که انجام دادیم، پروژههای نیمهکارهای بود که روی دست شهرداری مانده بود، اینها را کامل کردیم. اگر خاطرتان باشد یک سال و نیم پیش اصلاً بزرگراه ارتش، آنی که امسال است قابل قیاس با یک سال و نیم پیش نیست. به هر حال 4025 اتصالش مانده بود، کامل کردیم. فضاهای داخلیاش، زیر پل و اطرافش را بازپیرایی کردیم، فضای سبزش را تکمیل کردیم. در غرب منطقه پل خلبان شهید نوروزی تقریباً 10 تا 15 درصد پیشرفت فیزیکی داشت، در یک بازه زمانی بسیار کوتاه کار یک ساله را ظرف سه یا چهار ماه انجام دادیم و این پل را تکمیل کرده و تحویل مردم دادیم. الان پیگیر این هستیم که ادامه ارتش را به گردنه قوچک باز کنیم. توافقات خوبی با ارتش انجام دادیم. به زودی فاز اول اتصال را شروع میکنیم.
35 متری افتخاری که سالهای سال مانده بود، کارش را با سرعت ادامه دادیم. معارضینی داشت، حل کردیم. الان یک مشکل با ارتش داریم که باعث توقف کار شده، در مذاکره هستیم آن را هم حل کنیم، 35 متری افتخاری را هم به شبکه بزرگراهی شهرمان وصل کنیم و به امام علی(ع) جنوب متصلش کنیم.
بسیاری از تقاطعهایمان را با اصلاح هندسی و تمهیدات ترافیکی، ترافیکش را به حداقل برسانیم، تعامل خوبی با پلیس راهبر داشتیم. در مرکز منطقه طرح یکطرفه شدن خیابان شهرداری را دنبال میکنیم و استفاده از گذر شمال خیابان حمید به عنوان یکی از یالهای حرکتی که بتوانیم بحث پیادهراه را در این گذر تقویت کنیم. در بحثهای ترافیکی به دنبال این هستیم که به این موضوع سامان ببخشیم. در منطقه ولنجک با توجه به ترافیکی که مجموعه توچال به محله ولنجک تحمیل میکند و خصوصاً در روزهای تعطیل باعث ازدحام و پسزدگی ترافیک در گذرهای شمالی خیابان ولنجک است، دنبال استقرار یک مُد جدید حمل و نقل و احداث پایانه گردشگری در میدان یاسمن هستیم و از آن نقطه تا ایستگاه یک. طرحهای خوبی شرکت آمودراه یک سال مطالعاتش را انجام داد. به گزینههای برتر رسیدیم. فراخوان داشتیم. شرکت مبنا به عنوان مجری اعلام آمادگی کرد که سرمایهگذاری کند. داریم الزامات قانونی که تصویب طرح در شورای عالی ترافیک و کمیسیون حمل و نقل و ترافیک شورا است پیگیری میکنیم که إنشاءالله همانطور که سمت شرق را توضیح دادم، سمت غرب هم تمهیداتی در وضعیت ترافیک داشته باشیم که یکی از زیرساختهای مهم توسعه گردشگری در منطقه یک، اصلاح و حل موضوع ترافیک در منطقه یک است.
--------------------------------------------
ما در حوزههای مختلف کارهای بزرگی انجام دادیم. در حوزه سد معبر و بساط گستری، منطقه یک چون منطقه برخورداری است میل به مراجعه به منطقه یک برای بحث بساط فروشی بالاست. ساعت پنج، پنج و نیم و 6 صبح که مراجعه کنید میبینید که با مترو، عمدتاً با گونیهای وسایل میآمدند اینجا و برای مردم شمیران یک آرزو شده بود که این بحث سد معبر در خیابان شهرداری را تدبیر کنیم. از تیر ماه سال 98 تا امروز ما در روز حداقل موضوع سد معبر را حل کردیم. یعنی به غیر از ساعتهای 6:30 و هفت که با هماهنگی مسئولان محلی مقرر شده که به خاطر بحثهای اجتماعی و درآمدی و توجهات اجتماعی که وجود دارد، استفاده کنند ولی در بقیه ساعات روز آنجا واقعاً سد معبر را کنترل کرده و نداریم. این یکی از توفیقات در این منطقه بود.
بحث برجباغها را عرض کردم. بحث حفظ باغهای بزرگ. مذاکرات خوبی را با ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره)، با اوقاف داریم دنبال میکنیم، باغهای مهمی که در اختیار دارند را تملک کرده و تبدیل به بوستان کنیم. یکی از آن باغها، باغ 4510 است، جلوی پروانهاش را گرفتیم و نگذاشتیم ساخته شود. اختلافی که شریک با اوقاف دارد را اوقاف دارد حل میکند، بلافاصله ما این باغ ؟؟؟ را در قالب بوستان به شهر تحویل میدهیم و در یک بخش محدودی برای اوقاف بارگذاری میکنیم.
باغ ادونتیس را در چیذر داریم که داریم از ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) تملک میکنیم تا تبدیل به یک بوستان محلی شده و به محله چیذر تحویل دهیم. از کارهای بزرگی است که آنجا داریم انجام میدهیم.
در بحث توسعه فضای سبز، الان هم توسعه فضای سبز را در ارتفاعات داریم که حتماً یک گزارشی تهیه کنیم. یک نمونه عینی جلوی چشمش هم این است که تمام جداول و نردههای سطح منطقه را داریم جمع میکنیم و با یک نوار سبز جایگزین میکنیم که نمونهاش 4605 سبز خیابان شریعتی است که سالهای سال همینطور مانده بود، کسی اصلاً این جسارت را نمیکرد که به سمتش نزدیک شود ولی با همه مشکلات ما ورود پیدا کردیم و بسیار هم مطلوب نظر مردم قرار گرفته و خیلی هم مورد استقبال، إنشاءالله این را ادامه میدهیم تا پل صدر که در محدوده منطقه ما هست.
اصلاح پیادهراه خیابان شهرداری را داریم. امروز جلسه نهاییاش را داشتیم که إنشاءالله یک بخشهایی از آن را تبدیل به پلازای شهری کنیم که مردم از آن استفاده کنند. در اصلاح گونههای گیاهیمان، در فعالسازی کمیسیون ماده هفتمان، کاهش زمان ماندگاری در کمیسیون ماده هفت و بسیاری از کارهایی که در حوزه فضای سبز انجام دادیم یکی از توفیقات این دوره مدیریت شهری بوده است.
در بحث نگهداشت شهر موقعی که منطقه را تحویل گرفتیم وضعیت خوبی نداشتیم ولی الان جزء مناطق برتر از لحاظ بحث پاکیزگی و بحث رفت و روب و نگهداری شهر هستیم که آمار و ارزیابی مرکز مؤید این موضوع است که در این حوزه توفیقات خوبی داشتهایم.
در بحث سگهای ولگرد که یکی از سگهای منطقه یک است ورود پیدا کردیم و برای اولین بار در تهران مرکزی را برای نگهداری این سگهای ولگرد بعد از عقیمسازیشان احداث کردیم و افرادی که دوستدار این حیوانات هستند به آنجا هدایت میکنیم تا نظرات و تمایلاتی که دارند انجام دهند و حسشان را نسبت به این موجود، آنجا خیلی با کنترل انجام دهند و محیط شهر را از وجود سگ تا جایی که ما امکان داریم دور نگه داریم ولی بالاخره در گامهای اول هستیم.
توانستیم مدیریت ساماندهی را متقاعد کنیم که سگهایی را که از سایر مناطق جمع میکند نیاورد در ارتفاعات ما رهاسازی کند چون رهاسازی اینها مساوی بود با ورود اینها به محلات پیرامونی ما و نقاط بلافصل ما با محیط طبیعی. این یکی از کارهایی بود که انجام دادیم و الان داریم پیگیری کرده و توسعه میدهیم.
در حوزه رود-درهها، لایروبی انهار و رود-درهها 45 کیلومتر مسیر آبی اعم از رود-دره، دره، مسیل و نهر غیر از انهار روباز در منطقه داریم که اینها باید به صورت مستمر لایروبی شود و عدم لایروبی آنها میتواند برای شهر تهران فاجعهآفرین شود. فرق منطقه یک حتی با منطقه سه این است که ما نقطه بلافصل با محیط طبیعی هستیم و اگر آب با املاح بالا، با خاک و خاشاک و تنه درخت و گل و لای را تحویل میگیریم و آب زلال و صاف به مناطق پاییندستمان تحویل میدهیم، این حساسیت کار ماست و اگر ما غفلتی در این موضوع انجام دهیم یقیناً با سیل مواجه خواهیم شد همانطور که شاهد بودید در بهار 98 در منطقه لواسانات و رودبار قصران خیلی سهمگینی داشتیم ولی هیچ اتفاقی در منطقه یک نیفتاد، چرا؟ چون ما به موقع و به طور مستمر و به صورت شبانهروزی نسبت به لایروبی، چیزی که شاید اصلاً دیده نشود و اصلاً فکر نکنند خیلی موضوع سنگین و حادی است؛ ولی انجام دادیم. به طور مرتب انهار، درهها و مسیلهایمان را لایروبی میکنیم.
احیای قنوات جزء برنامههای ما بوده و انجام دادهایم. خیلی از ساخت و سازهای شهری باعث شده که قناتهای ما یا خشک شود یا باعث پسزدگی آب در بالادستش شود و خطراتی منازل مسکونی و شهر را تهدید کند. سعی کردیم با تدابیر فنی و مهندسی این مسیرها را باز کرده و اتصالها را برقرار کنیم. همین آبی که ما در خیابان شریعتی به عنوان غلزنها و آبنما استفاده میکنیم ماحصل همین تلاشی است که آب را هدایت کردهایم و داریم به نحو مناسبی از آن استفاده میکنیم. در فضای کرونا که شهر تعطیل بود و خیلی آرام بود، با شرکت آب و فاضلاب هماهنگ شد و آن تتمه شبکه فاضلابی که در این حوزه وجود داشت را تکمیل کردیم. شبکه فاضلاب در دربند که متأسفانه آبهای آلوده و فاضلابهایشان میآمد و بهترین آب ممکن شهر را آلوده میکرد، با هماهنگی و دادن مجوزهای حفاری و خواهش کردیم شبکه را در آنجا تکمیل کردند. شبکه فاضلاب خیابان شهرداری را تکمیل کردیم. به هر حال منطقه یک با توجه به ترافیک سنگینی که دارد، همیشه نمیشود خیلی از کارها را انجام داد. از این فضای کرونا به نحو احسن استفاده کرده و شبکه را در جاهای شلوغمان کامل کردیم. در همین حوزه دنبال این هستیم که یک ساماندهی در دربند و درکه داشته باشیم که در حوزه شهرسازی توضیحاتش را به شما خواهم داد که چه اقداماتی را داریم پیگیری میکنیم. (کار نشده)
عید سال 99 شاید زیباترین و بیشترین فرش گلها و کاشت پیازهای گل در تهران را در منطقه یک داشتیم به طوری که مقصد گردشگری و یادگاری گرفتن خیلی از شهروندان در منطقه یک بود. فضای بسیار مفرحی را در بحث کاشت گل و بحث نگهداشت شهر ایجاد کردیم.
تلاشمان بر این است که همین مسیلهایی را که گفتم، با پایدارسازی دیوارههایش خطر سیل را به حداقل برسانیم. هماهنگیهای خوبی با خاکریز و آب داریم. اقدامات خوبی را همین الان هم میتوانید در مسیر گلابدره و دربند شاهد باشید که داریم دیوارهها را مقاوم میکنیم که برای فصل سرما و فصل بارش خطری شهر را تهدید نکند.
کار دیگری که در حوزه فنی و عمرانی در حال پیگیری هستیم، تکمیل بناهای نیمهکارهای است که از دوره قبلی برجای مانده. امسال إنشاءالله در برنامه سنواتی ما است، چندین سوله فرهنگی یا سوله بحران داریم که با یادمانسازی داریم موضوع را پیگیری میکنیم که پروژهها تکمیل شود و منابع مردم که بلاتکلیف و غیرقابل استفاده افتاده، بیاید در چرخه استفاده مدیریت شهری.
در حوزه شهرسازی کارهای زیربنایی را انجام دادیم. در بحث صدور پروانه عدم شفافیتها را از بین بردیم، تصمیمات سلیقهای را حذف کردیم. بحث برجهای بیضابطه و بیقاعده را حذف کردیم. از همه مهمتر در بحث گودهای پرخطر و تاورکرینها و ساختمانهای ناایمن و 5400 ورود کردیم. در بحث گودهای پرخطر ما نزدیک 40 گود پرخطر داریم که حدود 20 و اندی آنها رها شده است. برای اولین بار در تاریخ شهرداری منطقه یک، اعتباری را از شورای اسلامی شهر برای آنها اختصاص دادیم. 15 میلیارد تومان در مواقعی که مالک نیست و خطری شهر را تهدید میکند، ما بلافاصله ورود پیدا کرده و ایمنسازی را انجام دهیم. این اولین بار است که یک چنین ردیف اعتباری در همه این سالها، با شرایط سخت اقتصادی که داریم، ایجاد کردهایم.
در مورد تاورکرینها، بحث سلامت اپراتور و استاندارد خود دستگاه، همه اینها دارد رصد میشود. کمیته ایمنیمان را فعال کردهایم. کلیه ساختمانهای پرخطر و مخاطرهآمیز در سطح منطقه را به صورت دو هفته یک بار با حضور نماینده آتشنشانی و دوستان مرکزمان از اداره کل معماری و ساختمان، داریم اینها را رصد میکنیم.
عملکرد ما در سال 98 پایش 358 ساختمان پرخطر بود که حدود 80 ساختمان از اینها بیرون از منطقه و در لبههای مرزی منطقه بود که ارجاع دادیم، 171 پرونده یا ملک پرخطر اولویت دو بود و 107 مورد هم اولویت یک پرخطر که 25 مورد از این ساختمانها هایریسک بود و برای همه اینها دستورالعمل دادیم، الزاماتی را به وجود آوردیم و جلوگیری به عمل آوردیم که از اینها فقط هفت مورد الان اقدام نکردهاند یا تمرد کردهاند که یک تعدادیشان را تعطیل کردهایم که در اختیار خودمان بود، مابقی را هم از طریق مراجع قضایی و ضابط مسئول مربوطه پیگیر اعمال قانون هستیم.
در حوزه شهرسازی تلاش کردیم که زمان توقف شهرسازی را در حوزه پایین بیاوریم. سال گذشته در مدت صدور پروانه 15 روز کاهش زمان در توقف پرونده در حوزه شهرسازی داشتیم. ضمن اینکه با فراخوانی که در سرمایهگذاران ایجاد کردیم و استفاده از سرمایهگذاران منطقه سعی کردیم دست دلالها و واسطهها را قطع کرده و به حداقل برسانیم و حضور مالکین را در شهرداری پررنگتر کنیم.(کار شد)
اینها چیزهایی است که در ذهن من از حوزه شهرسازی است.
در حوزه نما هم سعی کردیم کمیتههای نمایمان را با بارگذاری نماهای مستعد و مورد قبول و پذیرفته شده در منطقه در پورتال شهرداری، یک الگوی بصری برای طراحان و مالکان ایجاد کنیم که الان سایت شهرداری منطقه را نگاه کنید، نماهای برتر ما بارگذاری شده، طراح میتواند به آنها رجوع کند و در تأیید نماهایی که در کمیته اتفاق میافتد خیلی مؤثر است که بالاخره از یک الگویی پیروی کند که مورد تأیید است.
کمیته مناسبسازیمان یکی از کمیتههای فعالی بود که انجام دادیم. 10 پروژه هم در سال گذشته با مشارکت خود مردم و سرمایهگذاران منطقه اعم از ساختمان اداری، بوستان و معبر را بدون اینکه پولی هزینه کنیم، مناسبسازی کردیم و این فرآیند و نهضت را امسال هم داریم ادامه میدهیم که به هر حال این را به عنوان یک بخشی از باقیات و صالحاتی که دوستان و سرمایهگذاران ما دوست دارند کار خیر انجام دهند که اسمشان ماندگار شود، در این حوزهها، حتی در بحث سرویسهای بهداشتی و عمومی رفتیم جلو که ظرفیتهای مردمی را به سمت ساخت سرویسهای عمومی و مناسبسازی شهر برای افراد دارای معلولیت هدایت کنیم.
در حوزه اجتماعی، ما سعی کردیم مناسبتها را داشته باشیم. تعاملمان را با شورایاریها بسیار نزدیکتر کردیم. آن اختلافاتی که در گذشته بود را به حداقل رساندیم. در شرایط کرونا تا اینجای کار بالغ بر 12 هزار نفر را در بحث مقابله با ویروس کرونا، آموزش مجازی دادیم.
در فضایی که کرونا بر شهر حاکم کرده بود، ما با حضور در مراکز درمانی که داشتیم، کارناوالهای شادستانی که راه انداختیم، موزیک زندهای که اجرا کردیم و یا حضور هنرمندان در فضاهای درمانی، سعی کردیم روحیه مضاعفی را به کادر درمان و بیماران بستری در این مراکز بدهیم.
با شروع کرونا در حوزههای مختلفی ورود پیدا کردیم. از رفع آلودگی در محیط پیرامونی بیمارستانها با توجه به شایعاتی که شده بود که اینها آلوده هستند تا رنگآمیزی و نگهداشت فضاهای داخلی خود بیمارستان تا همکاری با مردم و بسیج مردمی برای تولید ماسک و دستگش و گان و تولید آبمیوه، طوری که فقط یکی از واحدهای مردمی روزانه بالغ بر 25 هزار بطری آبمیوه برای بیمارستانهای سطح منطقه و تهران تولید میکرد، ما هم مشارکت میکردیم و در کنارشان بودیم و یک بسیج مردمی خوبی با کمک شهرداری در بحث کرونا اتفاق افتاد که اگر به طور مجزا مورد سؤال شما باشد گزارشی در این زمینه هم خواهم داد.
در کنار کادر درمان بودیم، علاوه بر اینکه با بسیج جماران همکاری بسیار خوبی داشتیم. در بحث رفع آلودگی از معابر، بوستانها، بازار تجریش، خیابان ولیعصر، خیابانها و معابر اصلی و اماکن عمومیمان. اولین منطقهای بودیم که به صورت خودجوش با هماهنگی پلیس و با همکاری و هماهنگی فرماندار محترم جناب آقای دکتر ساداتی، مسیرهای منتهی به کوهستانمان را در راستای مقابله و مبارزه با توسعه ویروس در ایام تعطیل بستیم که بعد خود ستاد ملی مقابله با ویروس کرونا بحث بسته شدن بوستانها را مصوب کرد که تمام بوستانها را از زمانی که مصوب شده بود تعطیل کردیم و در آن ایام اتفاقات خیلی خوبی در منطقه افتاد و باعث شد در این بحث بتوانیم موضوع را کنترل کنیم.
در معاونت منابع انسانیمان در همین مدت غربالگری نیروهای انسانی خودمان را از روز اول داشتیم. یعنی جزء اولین مناطقی بودیم که ورودیهای منطقه را با دستگاه تبسنج مجهز کردیم. دستکش و ماسک را الزامی کردیم. بچههایمان را به صورت مرتب غربالگری کردیم. اسکانهای کارگریمان را رفع آلودگی کردیم. کارگرهایمان را مورد آزمایش قرار دادیم. از فضای تعطیلی نوروز استفاده کردیم برخی از اشکالاتی که در درمانگاه منطقه یک بود برطرف کردیم. فضای فیزیکی و اداریمان در شهرسازی اصلاح کردیم. اداره درآمد که مراجعپذیر بود و ارباب رجوع داشت سعی کردیم ساماندهی کنیم که ارتباط ارباب رجوع با کارشناسان ما با رعایت پروتکلهای بهداشتی و فاصلهگذاری اجتماعی انجام شود. اینها اتفاقاتی بود که در نوروز سال 98 اتفاق افتاد و از این حیث سعی کردیم همکاران خود را صیانت کنیم.
ما اولین منطقهای هستیم که نزدیک 50 کیلومتر مسیر دوچرخه تعریف کردهایم. علیرغم اینکه منطقه یک دارای شیبهای شمال-جنوب است و مشکلات خاصی را در این بحث داریم ولی از شرقیترین نقطه منطقه یعنی ارتش تا غربیترین نقطهمان که ولنجک است برنامههایی را داریم. الان کار شروع شده. در خیابان نیاوران، شهید باهنر، بزرگراه ارتش، میدانهای ارتش، اقدسیه و فرمانیه کار در دست اجرا است. یکی از کارهای اصلی و مهم، پیوستگی این مسیرهای دوچرخه است که در عین اینکه داریم این طرح را اجرا میکنیم، پیوستگی این 50 کیلومتر را هم داریم رصد میکنیم و اتصالهایش را برقرار میکنیم که اگر شخصی دوچرخه را به عنوان یک وسیله نقلیه شخصی استفاده کرد، بتواند به راحتی در سطح منطقه تردد کند.
قبل از اینکه به این منطقه بیایید، معاونت معماری و شهرسازی بودید. طبعاً اشراف کامل نسبت به موضوعات این حوزه دارید. منطقه چند مورد دارد که همیشه به عنوان آسیبهای منطقه محسوب میشود. مثل بحث زمینهای موقوفهای که بعضاً دست دستگاهها است. ساخت و سازهایی که در مناطق حریمی مثل گلابدره است. ساختسازهای ناایمن و کوچههای باریکی که بعضاً یکسری از استانداردها را ندارد و در مواقع بحران ممکن است باعث بروز مشکلات خاصی شود. در این حوزه هم در بازه زمانی که به منطقه آمدهاید ورود کردهاید؟
- شما گفتید املاک موقوفه؛ شاید بهتر این باشد که بگوییم املاک شهرداری که در اختیار افراد است چون ممکن است ملک پدری شما موقوفه باشد، اشکالی ندارد. الان یکی از سیاستهای اوقاف اجاره پلاکهای افراد است. خیلی از پلاکهای ما و خیلی از منازل مسکونی، نهتنها در تهران، در خیلی از جاها موقوفه است و اینکه اشکالی ندارد.
املاک برای شماست؟
- نه، میخواهم بگویم اگر این سؤال را اینطوری میپرسیدید شاید بهتر بود. بسیاری از پلاکهای شهرداری در دورههای مختلف دست افراد، گروهها، سازمانها و مؤسسات خاص قرار گرفته که اینها اموال عمومی شهر است. ما در بازپسگیری آنها چه کار کردیم؟ فقط در ماه گذشته 6 هزار متر مربع (که خبری هم شد) در خیابان بوکان از ملکی که حالا با خیلی القاب دهن پرکن و مؤسساتی که به ظاهر بسیار هم خدوم به نظر میرسند، سالها ملکی که متعلق به ما بود داشت میرفت برای کس دیگری سند صادر شود و به نوعی زمینخواری در آن اتفاق بیفتد. 6 هزار متر مربع در بهترین نقطه منطقه را بعد از اینکه سندش را کشف کردیم، بلافاصله ورود کردیم و با کمی درگیری اینها را بیرون کردیم و ملک را به شهرداری برگرداندیم. سه چهار روز پیش پلاکی با مساحت 800 متر مربع در خیابان دزاشیب را آزادسازی کردیم.
دست کی بود؟
- حالا دستی کی بودش را از من نپرسید ولی خب دست گروهی بود. دست یک مؤسسه خیریه بود که ما احساس میکردیم این مؤسسه خیریه خیلی از این فضا استفاده مطلوب نمیکند. حدود 80 پلاک را شناسایی و پیگیری کردیم. تعداد زیادی از این پلاکها حالا برخی از اینها واقعاً دارد کار خیر در آنها انجام میشود، خیلیهایش منطبق است و آنهایی که منطبق نیست در همین مدت کمتر از یک سال، 18 مورد از این پلاکها (غیر از دو موردی که گفتم) را به شهرداری برگرداندیم.
با چه دعوایی!
- همهاش با درگیری! یعنی همهاش با حکم دادستان، با رأی دادگاه، برخی از آنها با زد و خورد، بالاخره پلاک در منطقه یک متر مربعش 150 میلیون تومان قیمت دارد و کسی حاضر نیست به این راحتی پلاک را رها کند. از این باب وارد شدیم. این یک موضوعی بود که من احساس کردم بخش اول سؤال شما بود.
بخش دوم سؤال شما در رابطه با تخلفات است که به گلابدره اشاره کردید. به هر حال بافت فرسوده که گلابدره هم یک بخش از آن فرسودگی است، منطقه یک درصد از بافت فرسوده شهر را به خودش اختصاص داده است. بافت یک درصد ما اتفاقاً بافت مسئلهدار هم است. در بحث فرسودگی میدانید فقط فرسودگی از نوع کالبدی نیست. در بافتهای فرسودگی ما فرسودگیهای عملکردی داریم، فرسودگی اجتماعی داریم، بحث درآمد را داریم، بزهکاری را داریم و خیلی چیزهای دیگر هست که دست به دست هم میدهند تا یک بافت فرسوده میشود. اینطور نیست که ما یک بافت را کلنگ برداریم بیفتیم به جانش، کالبدش را نو کنیم، بعد دیگر بافتمان غیرفرسوده شود. آن نقطهای که شما اسم بردید یکی از معضلات ما برای ساخت و ساز است. میل به تخلف در آن زیاد است و درگیریهای زیادی را در آنجا داریم و با پلیس هم خیلی همراه در آنجا داریم جلو میرویم که به حداقل برسانیم.
غیر از بافت فرسوده و گذرهای کمعرض و ناپداری سازههایی که داریم، در خیلی از جاهایی هم که اصلاً این فرسودگی را هم نداریم، میل به تخلف بالاست، با توجه به ارزش افزودهای که تخلف ایجاد میکند. وقتی طرف میتواند آپارتمانش را متری 100 میلیون تومان بفروشد، پس دیگر به هر حیله و ترفندی که هست میخواهد یک طبقه روی طبقاتش بگذارد که خط قرمز ما برای همکاری با شهرداران ناحیهمان طبقه اضافه است. یعنی بلافاصله طبقهای اضافه شد، شهردار ناحیه باید پستش را ترک کرده و خداحافظی کند. این اصلی بوده که توسط آن توانستهایم در این یک سال گذشته شاهد طبقه اضافهای در منطقه نباشیم ولی به هر حال میل به تخلف در منطقه وجود دارد.
اینها حالا چون یک گریزی زدید به معاونت شهرسازی مرکز، خیلی از این تخلفات، ناایمنیها، ناپدیااریها، عدم رعایت مقررات ایمنی ساختمان و ... برمیگردد به عدم نقشآفرینی صحیح مهندسین ناظر و سازمان نظام مهندسی و جایگاه واقعی که بر اساس قانون دارد. بر اساس ماده 35 قانون نظام مهندسی، کنترل و نظارت بر اجرای مقررات ملی ساختمان با وزارت راه و شهرسازی و به تبع آن سازمان نظام مهندسی است. چرخه تولید مسکن ما در کشور معیوب است که این اتفاقها میافتد. اگر بحث سازنده و مجری ذیصلاح در کشور ما نهادینه شود و مشخص شود این ساختمان را کدام گروه فنی دارد میسازد، آن گروه فنی هم دارای یک عقبه و سبقه مناسبی باشد، ساختمانهای ما دیگر به سمت تخلف نمیروند. چون میدانند سابقه و رزومه شرکت لطمه میبیند.
اگر بحث بیمههای ساختمان که در قانون تصریح شده در کشور ما عملیاتی میشد، خودبهخود مشکل ناپایداری سازههایمان حل میشد. ساختمان ناپایدار وقتی حقوق بیمهای زیادی به آن تعلق میگرفت، خودبهخود میرفت به سمت ایمنسازی. بنابراین عوامل زیادی وجود دارد که باید دست به دست هم دهد تا آن اتفاقی که الان در ذهن شما هست، نیفتد.
منطقه یک به عنوان مقصد گردشگری تهران مطرح است. چه اقدامات و تلاشهایی شده تا از این قابلیت استفاده کنید؟ چه در بحث درآمدزاییتان و چه در بحث تبلیغات؟
- منطقه یک هم میتواند مقصد گردشگری توریست طبیعی باشد. میتواند به واسطه تولیدات مواد غذایی که در شمیران اتفاق میافتد، ما قطب عسل کشور هستیم، قطب تولید گیلاس و آلبالوی کشور در شمیران هستیم. این موضوع میتواند در بحث توریست تغذیه نقشآفرینی کند. با توجه به بیمارستانهایی که در منطقه داریم، میتواند در توریست درمان نقشآفرینی کند. ما الان مرکز پوست و مو و سلولهای بنیادی که داریم، چهار محصول دارد که غیر از ما، فقط کره جنوبی و ژاپن این محصول را دارند. بنابراین میتواند برای کشور ما ارزآوری داشته باشد. مقصد گردشگری بسیاری از کشورهای خلیج فارس باشد. در حوزه زائر، امامزادههایی را داریم که الان امامزاده صالح ما بیشترین نذورات را بعد از حرم نورانی حضرت رضا(ع) اینجا تأمین میکند. امامزاده قاسم ما مقصد زائران پاکستانی است که اعتقاد خاص و ویژهای به امامزاده قاسم دارند. وجود کاخموزهها و اماکن فرهنگی که داریم.
حالا ما چه کار کردیم؟ سال گذشته با همه بیپولیمان سعی کردیم فضاهای مستعدی که داشت نابود میشد را اول حفظ کنیم. تملک خانه نیما بعد از 19 سال، پارسال توانستیم توافق کنیم که نگذاریم خانه نیما تخریب و نوسازی شود و برگردانیم. خانه استاد انتظامی را که تقریباً مخروبه شده بود بازسازی کردیم. خانه معمار صالحی را در خیابان صالحی تکمیل کردیم، به زودی آنجا را به عنوان نمایشگاه خانه عروسک تحویل شهر خواهیم داد. خانه جلال و سیمین، حالا قبل از ما این اتفاق افتاده بود ولی به هر حال در نزدیکیاش هستیم.
اینها بخشی از کارهایی است که ما انجام دادیم. ضمن اینکه الان در حریممان دو سهتا قطعه متقاضی داریم که 52 هکتار، 36 هکتار، داریم از طریق اداره کل حریم، با رعایت راهبردهای طرح جامع حریم میبریم به سمت آن فعالیتهایی که مورد تأیید و تأکید مقام معظم رهبری هم هست. یعنی ما آنجا دیگر ترمز بحثهای سکونت را بکشیم، برویم به سمت فضاهای گذران اوقات فراغت، فضاهای گردشگری و الان دوتا پروژه در آنجا داریم.
در بحث هتل، الان پیگیر صدور پروانه سه هتل هستیم.
اقامتگاههای مسافری؟
- نه! هتل با کیفیت هتل پنج ستاره. یعنی دو هتل در ولنجک، یک هتل در خیابان دربند که هتل 7611 آقای صدری را افتتاح کرده است. در بحث هتلسازی، همین دو سه روز گذشته با مجمع هتلسازان کشور و افراد دستاندرکار این صنعت جلسهای داشتیم، دعوتشان کردیم که بیایند در صنعت هتلداری و بحث توسعه هتلهای منطقه هم به ما کمک کنند.
به هر حال اینها قابلیتهایی است که شاید خیلی زود به نتیجه نرسد. شما یک بنای مسکونی امروز اراده کنید، تا جواز بگیرید، خود جوازش n ماه!
منطقه یک 15 روزه میدهد!
- نه! ما ادعای 15 روز را نداریم. گفتم 15 روز کم کردیم! الان هم که 15 روز هم کم کردیم باز آمارمان از بقیه جاها بالاتر است، چون جنس پروانههایمان با بقیه جاها فرق دارد. مناطق دیگر عمده قطعاتشان زیر 500 متر است. یعنی به ندرت یک پلاک میرود به کمیسیون ماده هفت مطرح میشود ولی همه قطعات ما باید برود در کمیسیون منطقه هفت مطرح شود. یعنی یک پروسهای که بروند تشخیص دهند این باغ هست یا باغ نیست؟ درختی از بین رفته یا از بین نرفته؟ اگر درختی از بین رفته چقدر هزینهاش است؟
- چون شورا تصمیم میگیرد.
- بله، خود این فرآیند، زمانبر است. بعد از آنجا میآییم بیرون. عمده نقشههای ما فاز دو دارد. نظام مهندسی باید مدتها روی این موضوع زمان بگذارد، نقشههای فاز دو بگیرد. خیلی از مناطق نیاز به فاز دو با توجه به متراژ پروانههایش ندارد. عمده پروانههای ما شرایط ویژه ایمنی دارد بر اساس مبحث سوم مقررات ملی ساختمان، شرایط خاص دارد در آتشنشانی. زمانی که در آتشنشانی، در کمیسیون ماده هفت، در سازمان نظام مهندسی، چون عمدتاً میل به طبقه بیشتر دارند، کاهش سطح اشغال هم، پس باید یک پروسهای را هم در کمیسیون ماده پنج طی کنند. زمان ماده پنج، ماده هفت، آتشنشانی، نظام مهندسی، اینها را کنار هم میگذارید، خودبهخود و به طور طبیعی زمان ما باید از بقیه مناطق بیشتر باشد. هنر ما این است که همین زمان زیاد را بهینه کرده و به حداقل برسانیم ولی یقیناً هیچموقع زمان من با زمان صدور پروانه منطقه 15، 14 یا 16 یکی نمیشود چون آنها این فرآیندها را برای پروانهشان طی نمیکنند.
به هر حال تا یک هتلی بیاید موافقت وزارت گردشگری را بگیرد، بیاید اینجا تمهیدات خودش، نقشهها و شرایط خاص خودش را طی کند، قاعدتاً یک فرآیند زمانبر است. هنر ما باید این باشد که ریلگذاری درستی انجام دهیم. یعنی به مدیران بعد از خودمان این را القا کنیم که بدون تراکمفروشی، بدون اتکا به درآمدهای صدور پروانه مسکونی هم میشود در منطقه یک تولید ثروت کرد. همه هنر ما این است. برای همین در بحث گردشگری اعتقاد ما این است که فضاهای متعلق به منطقه یک، فقط متعلق به مردم منطقه یک نیست، متعلق به مردم شهر و کشور هم هست.
مجموعهای مثل توچال از قبل از انقلاب ساخته شده، در سالهای 55 و 56 بارگذاریهایش انجام شده، الان بعد از 40 سال دارد به کل شهر تهران سرویس میدهد. ما چقدر توانستهایم آنجا را توسعه دهیم؟ هیچی! چقدر توانستهایم به فضاهای خدماتیاش اضافه کنیم؟ چقدر توانستهایم معضلاتی که برای پیرامونش دارد را حل کنیم؟
اینها از هدفگیریهای ما در عرصه گردشگری است. مذاکرات خوبی را با مجموعه تلهسیج انجام دادیم. بین میدان دربند تا سربند را در برنامهمان دادیم طراحی کردند که پیادهراهش کنیم، پارکینگها را ببریم زیر سد. آن آسانسور حذف میشود، میآید در قالب یک کابینهایی مثل تلهکابین از میدان دربند بارگیری میکند و اتفاقات خوبی در حوزه گردشگری خواهد افتاد.
امسال ما در بحث گردشگری مسیر درکه که واقعاً خطرناک بود را ایمنسازی و پایدارسازی کردیم. پلهایش را تکمیل کردیم. مسیر را تابلوهای راهنما زدیم. مخازن زباله را تکمیل کردیم. در بحث ایستگاههای امداد و نجات که ضعف منطقه بود، سه ایستگاه را سال قبل ساختیم، دوتایش به بهرهبرداری رسید. یک ایستگاه آتشنشانی در دربند راهاندازی کردیم. اینها همه در راستای تقویت گردشگری منطقه است.
دنبال اقامتگاههای خرد هم هستید؟
- اقامتگاههای خرد و امثالهم، دو سه روز پیش که با دوستان هتلساز و ... صحبت میکردم، ما اصولاً باید نقش تسهیلکننده داشته باشیم. ما اینها را به دوستان پیشنهاد دادیم. مثلاً در بحث امامزاده قاسم ما میتوانیم اقامتگاههای خیلی ارزان را برای زائران پیشبینی کنیم. بعد آنجا مقصد گردشگری میشود. در این حوزهها به دنبال تسهیلگری هستیم نه تولیگری. در زمینه تولیگری، هر جا که ما رفتیم کار اجرایی شروع کردیم خودمان متولی شدیم، پروژهمان به شکست رسیده. چرا؟ چون من دوستان هم گفتم که اصلاً حضور واحد گردشگری در حوزههای اجتماعی اشتباه است. اول باید اقتصاد این صنعت رونق بگیرد تا گردشگری رونق بگیرد. مگر ما تبلیغی میکنیم که کسی بیاید از ما جواز مسکونی بگیرد، تراکم بخرد؟ در تلویزیون تبلیغ میکنیم؟! بیلبورد میزنیم؟! چون در آن جاذبه اقتصادی، مادی و مالی وجود دارد، اگر ما هم ندهیم میآیند در شهرداری را میکَنند و از ما میگیرند! ولی ما فکر میکنم در بحث گردشگری، نه در حوزه گردشگری بلکه باید صنعت گردشگری که همه عوامل باید دست به دست هم دهند؛ از آن وزارت راه و شهرسازی در بحث حمل و نقل توریسم به کشور ما تا آن فضای اقامتی بین راهی، تا خدمات داخل شهر، تا امکاناتی که ما به این افراد میدهیم، همه اینها باید با همدیگر مثل یک زنجیر عمل کنند. اگرنه ما بیاییم چهارتا فضا هم ساختیم، به چه درد میخورد؟! باید صنعتش راه بیفتد.
پسماندهای کرونایی در روزهای اول ظاهراً با پسماندهای معمولی قاطی میشد، الان کار خاصی برای آنها انجام شده است؟ آمار از تعداد کارگران، خدمه و کارمندان شهرداری که مبتلا به کرونا شده باشند و آیا فوتی داشتید؟
- سؤال دوم را جواب دهم که حالا آمار دقیقش را آقای پارسیان به شما میدهد ولی فکر میکنم 40 نفر از همکاران ما آلوده شدند.
کارمند یا خدمات شهری؟
- نه، خدمات شهریهایمان هم تعداد بیشتری یعنی 52 مورد مبتلا داشتیم. فوتی هم که مرحوم کرمیان همکارمان در ناحیه هفت کمتر از یک هفته است که به دلیل کرونا به رحمت خدا رفته است. غیر از ایشان فوتی دیگری نداشتیم. در رابطه با موضوع اولتان در بحث پسماندهای بیمارستانی، قبلش هم شایعهای بیش نبود. پسماندهای بیمارستانی قبل از کرونا هم تابع یک پروتکلی بود که اینها به طور مجزا جمعآوری میشد، در بحث انتقال، دفع و دفن اینها. اوایل شایعه شده بود که اطراف بیمارستان مسیح دانشوری آلودگی زیاد است، سگهایشان کرونا گرفتهاند و ... اینها همه شایعه بود. برای همین هم ما از روز اول به بحث بیمارستانها ورود پیدا کردیم. الان شما نگاه کنید در تقدیرنامههایی که به ما دادند، هم آقای زالی، هم آقای ولایتی، هم دکتر خشنود، هم رئیس بیمارستان طالقانی، همه اینها از ما تشکر کردند، چون اصلاً قبل از اینکه آنها از ما بخواهند ما به سراغ این موضوع رفتیم چون به هر حال متولی شهر هستیم.
روزهای اول در فضای مجازی یک مقدار شایعاتش اتفاقاً زیاد بود.
- تقدیرنامههای آقای دکتر زندی را میتوانید تماشا کرده و تصاویرش را تهیه کنید، تاریخهایش هم متعلق به همان موقع است. علتش این است که بالاخره ما به صورت جزیرهای نگاه نمیکنیم که بگوییم آن بیمارستان است و ما شهر هستیم. قاعدتاً هر چه که برگردد به بهداشت عمومی شهر، ما باید در آن نقش داشته باشیم و مسئول هستیم. بیشتر شایعه بود و الان هم دقیقاً سازمان پسماند ما با یک پروتکل کاملاً بهداشتی اینها را جمعآوری و حمل میکند. هیچ خطری از این بابت شهر را تهدید نمیکند.
در بخشی از صحبتهای خود گفتید در یک سال اخیر پروانه بلندمرتبهسازی صادر نشده؟
- پروانه بلندمرتبهسازی که ما، بلندمرتبهسازی چند تعریف دارد. یک تعریف طرح تفصیلی قدیممان بود که میگفت 6 طبقه به بالا میشود ساختمان بلند.
عرف جامعه؟
- یک تعریف مبحث سوم مقررات ملی ساختمان داریم که در ورژن قبلیاش میگفت 23 متر ارتفاع از کف زمین یا هشت طبقه به بالا ساختمان بلند تلقی میشود از دیدگاه آتشنشانی، چون اصلاً ضوابطش تغییر میکند. یک تعریف بلندمرتبهسازی داریم که تعریف بلندمرتبهسازی شورای عالی شهرسازی و معماری است که ساختمانهای 12 طبقه روی همکف به بالا را بلندمرتبه میداند که الان ممنوع است و متولیاش هم شورای عالی شهرسازی است که ضوابطش را تدوین و ابلاغ کند. در 19 ماهی که مسئولیت با من است، هیچ پرونده بلندمرتبهسازی از دیدگاه شورای عالی شهرسازی در منطقه یک صادر نشده است.
صحبتم ناظر به همین موضوع است. فشار بود؟
- فشار که همیشه هست. مگر میشود فشار نباشد؟ وقتی شما میخواهید یک رویهای را در شهر عوض کنید، قاعدتاً محکوم میشوید به اینکه یا این میترسد، یا محافظهکار است یا توان ندارد. بالاخره وقتی هم که پول در آن باشد... ولی الحمدلله. این را در خبرتان نیاورید: تنها شهرداری را که خود شهردار تهران معرفی کرد خود آقای حناچی بود، یعنی ما زیر بلیت و نفوذ هیچکس نیستیم، خود آقای شهردار دقیقاً دستوراتش را مو به مو، چون اعتقاد حتی از قبل از شهرداری، در شورای عالی شهرسازی، ایشان وقتی معاون شهرسازی کشور بودند، اعتقاد داشتند در این موضوع و ما خیالمان از شهردار تهران راحت بود که از طریق ایشان فشاری نیست، پس هر فشار دیگری را ما تحمل میکنیم.
چندتایش را بگویید؟
- نه، نمیشود.
ریاست جمهوری بود؟
- نه. اصلاً و ابداً. اصلاً نهاد ریاست جمهوری تنها پلاکی که در منطقه ما در حال ساخت و ساز داشت همین است. بینی و بینالله بگویم این هم اصرار ما بود که بیایید بُعد پرخطر را تعیین تکلیف کنید چون این گود از سال 92 و 93 رها شده بود، هم برای گذر و عابرین خطرناک بود، هم برای پلاکهای مجاور. ما دوست داشتیم این بنا ساخته شود. بنایش هم چیز مرتفعی نیست، یک بنای معمولی دو طبقه است.
بنیاد مستضعفان چطور؟
- نه، به هیچ عنوان. تقاضا داشتیم! خوشبختانه یکسری اسباب به کمک ما آمد. بیشتر این تقاضاهای بلند در باغات بود که ضوابط برجبا از ریشه همه اینها را زد! یعنی در کمیسیون ماده هفت ماند و اصلاً به ما نرسید. آییننامه اجرایی ماده 14 قانون هم وقتی ابلاغ شد قاعدتاً دیگر کسی نمیتوانست از ما انتظار این را داشته باشد.
هنوز هم بر شما فشار است برای برجسازی یا پاساژسازی روی نقاطی که ممنوع است چه از نظر شهرسازی، طرح تفصیلی یا بحث گسل که شما مجوزی را برای ساخت و ساز تأیید کنید؟
- الان نداریم. عرض کردم در این یک سال یک ریلگذاری انجام دادیم. یک کاری که ما کردیم، حالا من توضیحات استفاده از فضای مجازی را در موبایلم به شما میدهم که ببینید ما چقدر خوب میتوانیم از فناوری استفاده کنیم. یکی بحث یک ستاد ناحیهمحوری است که تشکیل دادیم و از بیست و دوم منطقه را رساندیم به اول، با امکاناتی که در این برنامه واتزآپ هست، صبح به صبح دوستانی که متولی نگهداشت شهر هستند موظفند لایولوکیشنش را روشن کنند و صبح به صبح من با لایو دارم اینها را کنترل میکنم که کجا هستند، چه کار دارند میکنند.
قالیباف هم یک زمانی ساعت دو و سه نصفه شب این کار را میکرد.
- البته آن موقع این شبکه نبود. شخصاً ورود پیدا میکرد.
میگفت بیایید جلوی دوربین.
- ما اول که آمدیم گفتیم نیروهایی که اینجا کارآمد نیستند چه کسانی هستند؟ هر معاونتی دارد، به ما اعلام کند. معاونتها شروع کردند به اعلام که این تعداد نیرو مازاد هستند. نیروهای مازاد را برداشتیم، یک ساختمانی را خالی کردیم، اسمش را گذاشتیم ستاد ناحیهمحوری. به تفکیک تخصصی که داشتند برایشان مأموریت تعریف کردیم. منطقه را زونبندی کردیم. هر زونی را دادیم به یک نفر. گفتیم شما موظفید صبح ساعت پنج و نیم به بعد مستقر شو، اشکالات را ببین، عکسش را بینداز، توی گروه بگذار، به شهردار انتقال بده، شهردار تا آخر وقت موظف است آن اشکال را برطرف کند به من گزارش دهد یا اگر کار درازمدت است به من بگوید ظرف چه مدتی؟ میآید در فایل کارهای بلندمدت یا میانمدت تا بعد به ما گزارش دهد. ببینید الان لایو لوکیشن روشن است. این اولین نفری بوده که صبح ساعت 5:45، لایوش روشن بوده، من قشنگ کنترلش میکردم کجا میرود، 5:51، 5:56، لحظه به لحظه ما رصد میکنیم. چون این برنامه هم فقط در گوشی خودش است، ضمن اینکه گهگاه زنگ هم میزنیم یک خداقوت میگوییم که گوشی دست کسی نباشد! بعد اینها میروند موارد را میبینند گزارش میدهند و این گزارش باید تا آخر وقت اصلاح شود. این برنامه باعث شد رتبه 22 ما بشود رتبه اول. یک برنامه دیگر داریم به نام تالار گفتگوی سرمایهداران است که این هم از ابتکارات خود من بود. در این تالار نگاه کنید تمام سرمایهگذاران بزرگ منطقه از آقای امیر و اسپیناس بگیرید تا آقای رفتاری، دژآگاه و ظهیرنسب، حسنش این است که بخشنامههایی که میآید صراحتاً سریع میگذاریم اینجا، یکی از کاسبیهای دلالها این بوده که اطلاعاتفروشی میکردند. مثلاً شما که سرمایهگذار بودید نمیدانستید، میگفتند ما میرویم درست میکنیم. این موضوع حل شده و آنجا خواهش میکنیم اگر کاری داشتید به خود ما اطلاع دهید. اگر کسی آنجا میخواهد وقت بگیرد، میپیچانندش و به او وقت نمیدهند و مطالبهای از او دارند، چون اینجا واقعاً منطقهای بوده که برای دیدن شهردار طرف آن زمان باید 20 میلیون تومان خرج میکرده. همینجا میزند آقا یک هفته است میخواهم شما را ببینم، دفترتان فلان! بلافاصله من میزنم فردا صبح ساعت هشت، به دفترم میگویم هشت من را خالی کن. یعنی اینطوری است که این باعث میشود دست دلال کوتاه شود و آن سرمایهگذار خودش را در مدیریت، ما از این طریق بحث مناسبسازی، سرویسهای بهداشتی، چیزهایی که گفتم، همین روفوژ شریعتی، همه اینها برای این آدمهاست. این رقمها پول توجیبی اینها نمیشود ولی همین که میبینند شهردار به اینها احترام گذاشت، در یک گروه عضوشان کرد، اصلاً خودشان میآیند رصد. ما در بحث سیل گلستان و زلزله کرمانشاه، تهران 85 کامیون کمک فرستاد، ما به تنهایی 45 کامیون از آن 85 کامیون مال ما بود. یعنی کل تهران 40 کامیون بود ما 45 کامیون بود.
یعنی شهرداری که سرمایهگذار را تیغ زد!
- نه، همین است. ما وقتی میگوییم مدیریت مشارکتی، واقعاً شهر را دیگر نمیتوانیم به تنهایی اداره کنیم. باید این افراد را به جای اینکه به عنوان، آخر بعضی دیدگاهها هست که اینها را به عنوان زالوصفت و 9605 میبیند، ما به اینها احترام گذاشتیم چون احساس میکنیم اینها همکاران ما در مدیریت شهر هستند و خروجیهای خوبی از آن گرفتیم. تمام این اتفاقات خوبی که، مثلاً هر ناحیهای، ما الان مشکل مخزن در تهران داریم، الان شما در ناحیه منطقه ما میروید میبینید مخازن نو الی ماشاءالله به چشم میخورد. یکدانهاش را ما نخریدیم. همهاش را گفتهایم از سازندهها هر کدام 10، 15 یا 20تا بخرند بگذارند محلی که ما داریم آشغالش را جمع میکنیم، آقا تو مولتیمیلیاردری، چهارتا مخزن بخر بگذار اینجا! در جریان برف، خب اینجا واقعاً برفروبیاش سخت است، منطقه برفگیر است. پارسال بخشنامه کردیم، گفتیم شهرداران نواحی با پیمانکارانشان صحبت کنند، پیمانکاران یعنی سازندههای محلی، هر ملک در حال ساخت و ساز تا شعاع 100 متر اطرافش را موظف است که کارگرانی که مقیم در آن پلاک هستند بروند برفش را پارو کنند. شما حساب کن در کوچههایی که ما امکان ورود نداشتیم، ساختمان داشت ساخته میشد، شب هم بود، کارگر طرف هم داشت استراحت میکرد، برف که میآمد بیلش را برمیداشت میرفت کوچه و خیابان را تمیز میکرد. بدون اینکه از سرمایه خودمان استفاده کنیم. خیلی از بیلها، مثلاً آقای شهردار را بردیم ولنجک، گفت این دوتا بیل را از کجا آوردی؟ گفتم بیلهای بسازوبفروشهایمان هستند. گفتم آقا شما بیل مکانیکی دارید، یا علی مدد بردار! 15تا بابکت یکیشان برداشت برای ما آورد! اصلاً بیسابقه است. توجه به سرمایههای اجتماعی، توجه به سازنده، بها دادن به این افراد به عنوان بازوی اجرایی و توانمند مدیریت منطقه میتواند چنین اتفاقاتی را رقم بزند.
به دلیل کمک کردن، بعضاً انتظار خلاف قانون هم داشتند؟
- ما یک جور برخورد کردهایم که اصلاً، من یک نمونه بگویم که شاید نحوه تعامل من با سازنده است. زمان آقای انجمنی بین سالهای 92 تا 95 من قائممقام منطقه 15 بود، من از 26 سال خدمتم 23 سال منطقه 15 بودم.
سال 81 و 82 زمان آقای احمدینژاد شهردار منطقه چه کسی بود؟
- آقای تاجران بود. قبل از تاجران هم آقای حسن طاهری، قبل از آن آقای رضا صانعینژاد بود. تاجران هم خیلی آدم مسلط و بادیسپلینی بود. این هم خاطره خوبی است که میگویید انتظار دارند یا نه. یک روز آقای انجمنی به من گفت میخواهی برای آخرتت یک کاری کنی؟ گفتم بله! یک خانواده 6 معلول در شهرک رضویه داشتیم، 6تا از بچههایش همینطور که به دنیا میآمدند معلولیت جسمی داشتند. یک عروس هم داشتند آن عروس هم معلولیت داشت. طرف واکسی بود و با ملک زدن کنار خیابان اموراتش میگذشت. یک ملک 100 یا 120 متری هم در شهرک رضویه داشت. آقای شهردار گفت میخواهم خانه این را بسازی. میتوانی؟ گفتم بله. گفت چگونه؟ گفتم من به هر کدام از این سازندهها بگویم بساز، میسازد. چون تا امروز من 20 سال است دارم برای آنها خدمت میکنم چیزی از آنها نخواستم، این دیگر حداقل کاری است که به یکی بگویم برو این کار را بکن، بی منت میرود انجام میدهد. وقتی هم میبیند برای کار خیر است. در ذهنم این بود که اولین نفری که وارد دفترم شد بهش بگویم برو فونداسیونش را اجرا کن. نشسته بودم، اولین نفری که وارد دفتر من شد یک نفر بود به نام آقای اکبر فراهانی، بساز بفروش بزرگ منطقه بود، یک کاغذی دستش بود، من هم همیشه ابایی نداشتم با سازندگان منطقه، چایی به آنها تعارف کردهام، نشستهام، این نبود که فحششان بدهم، آنها را برانم، چون بالاخره اینها سرمایههای شهر هستند، میتوانند پولهایشان را جمع کنند، همین آدمهایی که در تالار دیدید عمده ساخت و سازهای حاشیه خلیج فارس و ترکیه و گرجستان و ... آنجاها نقش دارند. چرا پولشان را ببرند آنجا؟ پول باید در اینجا بماند. به او گفتم آقای فراهانی میخواهی برای آخرتت کار کنی؟ گفت چی؟ گفتم یک چنین چیزی است، فونداسیونش را اجرا میکنی؟ گفت بله. گفتم دستت درد نکند، این مشخصاتش است، پروانهاش را هم صادر کرده بودم، چهار طبقه روی همکف. گفتم حالا چه کار داشتی آمدی پیش من؟ گفت دیگر کارم را به تو نمیگویم. اگر کارم را به تو بگویم دیگر ممکن است با این درخواستی که شما کردید، شبهه ایجاد کند، من دیگر با شما کاری ندارم. بعداً فهمیدم یک فیش 12 میلیونی داشت آمده بود دو میلیون از من تخفیف بگیرد. فونداسیون را زد، ما گفتیم خب به نفر بعدی میگوییم اسکلت! گفتم که حاج اکبر دستت درد نکند، گفت نه، اسکلتش را هم میزنم! اسکلتش را میزنم، سقفش را میزنم، سفتکاریش را میکنم، سرت را درد نیاورم، کل ساختمان را به پول آن موقع 250 میلیون تومان پول خرج کرد ساخت، کسی که آمده بود دو میلیون تومان از ما تخفیف بگیرد! میخواهم بگویم روابط با مردم، احترام به مردم معجزه میکند. این ساختمان در ماه مبارک رمضان تمام شد که بالاخره آنجا نذر فرهنگی و کارهای خاص و ... دوربین در شهر متوجه شد، بلند شد آمد به منطقه و با من مصاحبه کرد گفت میگویند باعث و بانیاش شما بودید، گفتم نه! من یک وسیله بودم، باعث و بانیاش این آقا بوده. ایشان سازنده بوده. ایشان هم گفت این کار عنایت خدا بود. خیلی قابل توجه بود. یک شخصی بیاید صفر تا 100، بعد در همکفش هم یک مغازه درآوردیم و این بابا را برای همیشه از دورهگردی هم نجاتش دادیم. یعنی هم یک مغازه به او دادیم، هم چهار طبقه ساختمان به او دادیم. میخواهم بگویم آن بابا نه در آن زمان، نه در زمانهای بعدش هیچ موقع هیچ خواهشی از من به خاطر آن کار خیرش نداشت. چون اصلاً طبیعت آدمها اینطوری است. میگویند طرف را شرمنده خودش کرد. بله، یک گروهی ممکن است نوکیسگی و ... یک آفتهایی داشته باشد ولی افرادی که باجنم هستند، سرمایهشان را از راه پاک به دست آوردهاند، ریشه و اصالت دارند، اصلاً این نیست که بگویند ما کار خیر انجام دادهایم، حالا تو بیا به ما پنج طبقه اضافهتر دهد.
؟؟؟
- من 19 ماه است برای آقای حناچی دارم اینجا کار میکنم، تا امروز یک درخواست خلاف از من نخواسته، یک دستور خلاف قانون به من نداده. این خیلی شرط است که شهردار تهران، بالاخره شهردار یک همیشه یک VIP برای گروههایی بوده. آقای حناچی تا امروز، ببینید ما دیگر بالاتر از ملک نهاد نداشتیم که، اگر کس دیگری بود میخواست بماند، میگفت خب حالا بیاییم شهردار منطقه را درازش کنیم، اتفاقی هم نمیافتد دیگر، ولی ایشان آنقدر مقید به قانون و شجاع و باوجود هستند که وقتی در تلویزیون مجری از او پرسید شما شهردار تهران را تشویق کردید یا تنبیه کردید، گفت نه تشویق کردم نه تنبیه کردم، ایشان وظیفهاش را انجام داده. این یعنی دیگر دقیقترین پاسخی است که یک مدیر ارشد میتواند بدهد. گفت وظیفهاش را انجام داده! یعنی این مدیر مطمئن باشید قطعاً ما یک مدیریت شیشهای داریم که چیزی در آن امکان مخفی کردن ندارد.
دستفروشها میگویند آقایی به نام آقای قربان به عنوان بچههای شهربانی آمده و از اینها پول میگیرد که بتوانند اینجا بساط گستری داشته باشند.
- یک شخصی به نام قران در دورههای قبلی بوده. حتی کسبه بازار خیلی اصرار داشتند میگفتند این آدم آقای توانمندی است، به حرفش گوش میدهند، ما کمپلت اصلاً قربان و قرباننامها را حذف! تیر ماه 98 گذاشتیم کنار. ما با هماهنگی با قراردادی که با نیروی انتظامی بستیم، ما الان داریم پول خرج میکنیم بابت رفع سد معبر، یعنی از نیروهای استراحت نیروی انتظامی داریم کمک میگیریم، بعد بیاییم اجازه دهیم که قربان و قرباننامها جولان دهند؟ نه! پیمانکار قبلی ما پیمانکار قابلی بود. پلیس نیروی انتظامی هم همکاریاش بسیار خوب بود. تا اتفاقاتی که در آبان ماه و بعدش اتفاقاتی که در شهر افتاد، مأموریتهای جدیدی برای نیروی انتظامی تعریف شد، یک مقدار حضور نیروی انتظامی کم شد. بدون نیروی انتظامی توان ما خیلی کاهش پیدا میکند. به هر حال وجود بچههای نیروی انتظامی هم لباسشان هم ضابط بودنشان برای ما خیلی امتیاز است. بچههایمان را تقویت کردیم، پیمانکارمان را هم شب عید عوض کردیم، قراردادش تمام شد، پیمانکار جدید در مناقصه برنده شد. علیرغم اینکه بارها به این پیمانکار گفته بودیم اینجا منطقه یک است و شرایط خاص دارد، ایشان فکر میکرد میتواند کار را انجام دهد ولی به نظر من نتوانست کار را جمع کند و اخیراً من نامهای نوشتم، شرکت شهربان این پیمانکار را عرل کرد و پیمانکار قبلی از دو سه روز دیگر میآید مستقر میشود و یکی از شروط ما برای پیمانکار جدید هم این است که این موضوع را با قدرت جلو برود. به طور متوسط میتوانید به طور رندم روزها بیاید سرکشی کنید. خیابان شهرداری از ساعت هفت صبح همیشه سد معبر داشت تا 12 و یک شب، الان من نمیتوانم ادعا کنم بعد از ساعت 6 چون خودم ساعت 6:30 و هفت هم دیدم که میآیند و مینشینند ولی قبل از ساعت 6 بعدازظهر شما نگاه کنید اگر دیدید همان لحظه به من زنگ بزنید من میآیم در محلش، همان لحظه. اینطوری ادعا میکنم! ولی بعد از 6 را نمیتوانم ادعا کنم چون خود فرماندار، مقامات محلی، حیات شبانه، حتی مدتی در ماه مبارک رمضان بحث این بود که اینها تا صبح باشند که پلیس مخالف بود.
زیرسبیلی رد میکنند!
- نه اصلاً زیرسبیلی هم نیست. من که مدیر منطقهام میگویم آخر شبها اصلاً مجاز دانستهایم که بایستند یک کاسبی کنند. بالاخره قبول کنید یک گروههایی از اینها مافیا هستند ولی یک بخشهایی هستند که ما میبینیم مستأصل هستند و در بخشهای اقتصادی و معیشتی نیازمند کمک هستند. به آنها داریم کمک میکنیم.
مشکلات با اوقاف در زمینهای درکه حل میشود؟
- مشکلات اوقاف را باید به دو دسته تقسیم کنیم. یکی خود اوقاف است، یکی آستان قدس رضوی است. در بحث اوقاف با آمدن آقای عبداللهی به اوفاف تهران و آقای میرشریفی به اوقاف شمیران، من یک نامهای زدم که دوستان اوقاف، شما چرا پلاکهایتان را میدهید به مردم؟ و آن مردم را با ما و با حاکمیت رودررو میکنید. شما اگر قرار است یک باغی را به یک شهروند اجاره دهید، خب بیایید به ما اجاره دهید ما میکنیم بوستان. صراحتاً نامه زدم. نامهاش را خواستید میتوانید منتشر کنید، برای ریاست محترم اوقاف که ما آمادگی داریم فضاهای در اختیار شما را با همان تعرفههایی که به بخش خصوصی میدهید، از شما اجاره کرده و به بوستان تبدیل کنیم. جلسات خیلی خوبی داشتیم. الان معضل و مشکلی با اوقاف نداریم. همکاری آقای میرکریمی بسیار خوب است. همکاری آقای عبداللهی بسیار خوب است. به هر حال عبداللهی قبلاً در شهرداری، معاون خدمات شهری بوده. ادبیات کار ما را مسلط است. زبان همدیگر را میفهمیم. خیلی مشکلی با اوقاف نداریم.
پروندههای ولنجک هم پلاکهای اصلی 67 و 68 مورد اختلاف بین مالکین و آستان است که منجر میشود اسناد خیلی از اینها باطل شود، سند به نام آستان صادر میشود. خود آستان روی اراضی که در سابق ما از زمین شهری گرفتیم به عنوان زمین عمومی تبدیل به پارک کردیم، پمپ بنزین کردیم، خیابان کردیم، آنها به عنوان موقوفه روی آنها مدعی هستند که طی جلساتی درصدد حل این مشکل هستیم. اوقاف یا خود آستان نگاهش در واقع نگاه چکشی فقط مالاندوزی نیست ولی خب آنها هم یکسری محدودیتها و معذوریتهای وقفنامهای و انتظارات واقف را دارند و شرایطی که بر اموال وقف حاکم است و شاید دست مدیران اوقاف را هم میبندد. داریم مذاکره میکنیم. ما با اوقاف مشکلی نداریم.
در دوره شما تمام میشود یا زمان هم میبرد؟
- موضوع آستان موضوع پیچیدهای است که در محاکم یک پای قصه سازمان املاک شهرداری تهران است، فقط هم منطقه ما نیست. منطقه سه هم درگیر است. شما از پارک ملت بگیرید، ورزشگاه آرارات و بخشی از صدا و سیما تا ولنجک ما همه مشمول همین اختلافات هست که امیدواریم حل شود. حالا میگویید در دوره ما؟ ممکن است فردا صبح من را برداشتند. حالا نمیتوانیم بگوییم در دوره ما ولی هیچی مشخص نیست ولی این هست که به هر حال تا روزی که توفیق خدمت داریم قصد داریم که خدمت کنیم.
**********************************
مردم میگویند برای آوردن مصالح از ما شتیل میگیرند.
- حرفش تا یک حدودی درست است. ما دو بخش مشکل در آنجا داریم. یک بخش رستورانهای مسیر هستند. یک بخش آن روستای پس قلعه بالاست. حساب این دوتا را ما باید با هم جدا کنیم. روستای پس قلعه ما دخل و تصرفی در ساخت و ساز آن نداریم. دهیار و بخشیار دارد. فرمانداری آنجا نظارت دارد. در حوزه مدیریتی ما نیست هر چند ما دورادور میپاییم که چه کار میکنند ولی ورود پیدا نمیکنیم. موضوع اصلی ما رستورانهای در مسیر هستند که بالغ بر 67 تا 68 رستوران هستند، بسیاریشان در بستر و حریم رودخانه هستند. یعنی اینها آمدند روی بستر را پل زدهاند دارند خدمات میدهند یا در حریم روذخانه ساختهاند. عمده اینها سند ندارند.
زور شما به آنها نمیرسد!
- چرا زور میتواند برسد، نخواستند! خیلی راحت است. من بارها هم مصاحبه کردم. ما اگر خواسته باشیم عمل کنیم باید برویم رأی بگیریم. رأی ماده 100 که حدود 20 تا 30 تا گرفتهایم همه هم دستور موقت رویش صادر شده. ابزاری که ما داریم، رأی ماده 100 است ولی مثلاً آنها نیازی به رأی ندارند. بر اساس قانون توزیع عادلانه آب، سازمان آب منطقهای بدون رأی، فقط با اطلاع دادستان میتواند برود تمام اینها را خراب کند.
چرا نمیشود؟
- سؤال ما هم از شما و سؤال شما هم از سازمان آب منطقهای همین باشد! چرا این کار را نمیکنید؟ قانونش را که دارید. از یک زاویه دیگر هم من به شما بگویم. بالاخره ما غیر از اینکه مسئولیم، پدر خانوادهایم، سرپرست خانوادهایم، فرزند داریم، خانواده داریم،دوست داریم برویم، خب فضاهای گردشگری و کوهستانی ما نیاز به فضاهای پذیرایی هم دارد، نیاز به فضای خدماتی دارد. الان فضایی که هست علاوه بر خلاف بودنش، برای شهر خطر دارد. فاضلابش در رودخانه است. اگر این پل و این تیر و تختهای که آنجا عمل کردهاند بیفتد داخل رودخانه، باعث سیل شهر تهران میشود، چنانکه سیل سال 66 تجریش به خاطر یک تنه درخت بود. کجا؟ در مرداد ماه. پس ضرورت این است که ما این فضاها را جمع کنیم، برویم در یک جایی که مالکیتش درست است، قانونی است، حداقل بدانیم مال کیست، آدمی که آنجا هست، زمین مال خودش باشد، مال منابع طبیعی، مال دولت، مال انفال، مال 0320 نباشد، ببریم از قابلیتهایی که در کمیته فنی حریم و اداره کل حریم میتوانیم پیگیری کنیم، این فضاها را جانمایی کنیم، ساماندهی کنیم، برق مناسب، گاز مناسب، آب مناسب، بعضی از اینها هنوز دبه دبه آب میبرند آنجا، شستشوی ظروفشان خیلی بهداشتی نیست، فاضلابش داخل رودخانه است و مسیر بسیار ناامن است، نه یک نرده درست و حسابی دارد، عمدتاً آن فضا به خاطر بارندگی خیس است، اگر کسی لیز بخورد با سر رفته پایین و قس علی هذا. تنها کلید حل این مشکل، برای همین گفتم شما ثبت کنید و پیگیری کنید، سازمان آب منطقهای است، بر اساس قانون توزیع عادلانه آب.
قوه قضاییه چی؟
- اصلاً نیاز به قوه قضاییه ندارد. سازمان آب مثل وزارت راه که اگر کسی برود در حریم جاده بسازد، بدون رأی دادگاه میرود خراب میکند، سازمان آب اینها را در مسیر میتواند راحت برود خراب کند که واقعاً ما هم به عنوان مدیر شهری انتظارمان هست که املاکی که در بستر و حریم رودخانه دربند، گلابدره، درکه ساخته شده و غیرمجاز است اینها را ورود پیدا کند. از ما اگر خواستند برای ساماندهی، برای کمک، برای حمایت، حتماً در خدمتشان هستیم.
مباحث گردشگری در فضاهای کوهستانی، بعضاً در فصلهای گرما مثل بهار و تابستان در این مناطق گردشگری، کودکان کار در این مناطق حضور دارند. در ارتباط با این موضوع چه تدبیری اندیشیده و چه اقداماتی انجام دادهاید؟
- کودکان کار که در کل تهران هستند. سر هر چهارراهی کودکان کار هستند. هر مخزن زبالهای میبینی یک کودک کار کلهاش داخل مخزن است. در فضاهای گردشگری هم به عنوان فروشنده و دستفروش و زبالهگرد و ... فراوان هستند. به طور ریشهای باید حل کنیم. ولی دستور شهردار تهران امروز این هست به هیچ عنوان کودکان کار در مجموعههای پیمانکاری، چون میدانید اصلاً خیلی از اینها پیمانکاران ما هستند. مثلاً پیمانکار پسماند ماست، یکدفعه میبینید غیرمستقیم دارد از این کودک استفاده میکند، آقای شهردار به جدّ دستور داده هر پیمانکاری از کودک کار استفاده کرد، آن پیمان لغو شود و آن شخص و آن دستگاه جریمه و اخراج شود. ولی حل مشکل کودکان کار یک حل بین بخشی است. یعنی بعضی از ریشههایش برمیگردد به یکسری گروههای مافیایی که اینها را ساماندهی میکنند و از کودکان سوءاستفاده میکنند. اینکه این کودک از کجا آمده، توسط چه کسی دارد هدایت میشود و سرنوشتش چیست، این نیازمند حل این مشکل در همه جاست ولی اینکه کودک کار در شهر دیده نشود و پیمانکار ما از او استفاده نکند، دستور آقای دکتر حناچی است که ما آن دستور را انجام میدهیم ولی به نظر من این بخشی از حل مسئله است و حل مسئله کودک کار برمیگردد به موضوعاتی مثل اشتغال، اعتیاد، مهاجرت و قس علی هذا که من خیلی سوادش را ندارم.
انتهای پیام/