- موضوع برمیگردد به سال 86 که من تازه دانشجو شدم و همزمان با آن به واسطه علاقهای که به فعالیتهای بازار داشتم، اولین شرکتم را راهاندازی کردم. برادر بزرگترم هم که سه فنی دارند و همان زمان هم سابقه خیلی خوبی در حوزه برنامهریزی داشتند با همدیگر یک ایدهای را استارت زدیم در حوزه پرتال شهری که در حقیقت یک وبسایتی بود که اصناف و کسبوکارها در آن معرفی میشدند و خدمات عمومی شهری مثل بانکهای اطلاعاتی را هم در آن پوشش داده بود. اواخر سال 86 این کسبوکار را راهاندازی کردیم، آن زمان خیلی خیلی فراتر از پیشبینیهای ما به درآمدزایی رسید. حتی از ماه اول و برای ما خیلی تجربه جذابی بود منتهی به یک دلیل این کسبوکار بیشتر از سه چهار ماه دوام پیدا نکرد، آن هم مدیریت ضعیف مالی خود من بود که تجربهای در این زمینه نداشتم و یک بخش قابل توجهی از سرمایه خودم را صرف تأمین دفتر و تجهیزات اداری و حتی پرسنل مازاد بر نیاز کردیم، یعنی تشریفاتمان از خدماتمان پررنگتر شده بود. این باعث شد که بعد از سه چهار ماه که یادم است زمستان بود، سرمای خیلی شدیدی پیش آمده بود و رونق کسبوکارها خیلی افت کرد، همزمان ما چون وابسته به بازاریابهای خود بودیم که اکثراً دانشجو بودند و آنها هم ترم امتحاناتشان شروع شد، یعنی با دو عامل بیرونی آن کسبوکار به مشکل مالی برخورد و چون هزینهها بالا بود، حتی برای چند ماه هم دیگر نتوانست خودش را تأمین کند و عملاً آن بیزینس فِیل شد که باعث شد که ما تعطیل کنیم، دفتر جمع شد و یک تجربه شد که اگر کسی میخواهد کسب و کار راه بیندازد، باید کمخرج راه بیندازد.
یعنی کلاً جمع کردید؟
- کلاً جمعش کردیم. فقط وبسایتش باقی ماند ولی دیگر آن دفتر و تشکیلات منحل شد چون همان تجربه سه چهار ماهه بدهی مالی زیادی برای من به وجود آورد. ادامهاش وارد یک حوزهای شدیم برای مهد کودک الکترونیک در سطح کشور. پروژهای به اسم ای-مهد را لانچ کردیم. آن هم بعدها یک پروداکتی بود که تحت وب طراحی شده بود. سال 86 هم اینقدر بازار فعال نبود، چیزی به اسم استارتآپ اصلاً میشود گفت در سال 86 وجود نداشت. یعنی این همه اطلاعات، نرخ کاربران روی گوشی هوشمند خیلی خیلی کمتر از این بود، یعنی عوامل هم وجود داشت، یک، اینکه ما از بازار جلوتر اقدام کرده بودیم و دو، پروداکتی که تولید کردیم اگرچه پروداکت خوبی بود ولی با نیاز کاربران همراه نبود و اصطلاحاً مارکت فیت نبود. این را ما دیر فهمیدیم. یعنی وقت گذاشتیم، محصول را تولید کردیم، بعد وقت گذاشتیم رفتیم سراغ بازاریابی و فروش آن که خود من سفرهای خیلی زیادی داشتم به استانهای مختلف و جلسات حضوری برگزار میکردیم، همزمان یک رقیب هم در اصفهان داشتیم که آنها قبل از ما شروع کرده بودند و ارتباطات قویتری داشتند، نمایندگی بیشتری داشتند، اگرچه پروداکتشان ضعیفتر بود ولی توانسته بودند سرمایهگذار خوبی را بگیرند. ما در این پروژه دوم خود هم فکر میکنم در یک بازه چهار پنج ماهه اصلاً موفقیت چندانی کسب نکردیم، یعنی حتی به درآمد مالی هم نرسید که امیدبخش باشد برای تداومش. گرچه وقت زیادی گذاشته بودیم و محصول را هم تولید کرده بودیم اما باز هم شکست آن را پذیرفتیم و درس عبرتی که گرفتیم این بود که محصول قبل از توسعه باید نیاز بازارش قطعی شده باشد و بر اساس نیاز بازار باید یک محصول تولید شود. بنابراین با دو ورشکستگی در طی مدت یک سال من دیگر حرفی برای گفتن در بازار نداشتم. رفتم سمت کارمندی و برادر من هم که کارمند بودند و پارتتایم روی این پروژهها به صورت فنی وقت میگذاشتند. من از سال 88 تا 92 حدود چهار سال کلاً کارمند شدم، یعنی از فضای بازار و کسبوکار فاصله گرفتم. یک مقدار بدهیهای مالی خود را سبکتر کردم، بخشی از بدهی من وامی بود که تا دو سال پیش داشتم اقساط بانکیاش را پرداخت میکردم. بعد از حدود چهار سال که آن چهار سال هم تجربهای شد، من در سازمانی رفتم مشغول کار شدم و در آنجا مدیر ITC شدم، در حوزه کار تیمی تجربه خوبی کسب کردم، در حوزه شبکه و IT تجربه جدیدی به دست آوردم اما به هر حال چون روحیه و خلقیات من خیلی چارچوبپذیر نبود در یک دورهمی شام که منزل برادرم بودیم دوباره این صحبت مطرح شد که سه چهار سال است هر دو کارمندیم و این خیلی با خلق و خوی ما سازگار نیست، چشماندازی هم ندارد، بیاییم دوباره یک کاری شروع کنیم که بعد از حدود یک هفته، 10 روز توفان فکری ما ایدهای به ذهنمان رسید در حوزه آموزش آنلاین. یعنی خلئی را در کشور شناسایی کردیم در حوزه آموزش آنلاین، آنهم نه آموزشهای 0540 بلکه آموزشهایی که به صورت زنده برگزار میشود. دارم در مورد سال 92 صحبت میکنم که استارتآپی در این حوزه نداشتیم. بعد زمانی که شروع کردیم امکانسنجی، دیگر تجربه داشتیم، خیلی سریع وارد پروژه نشدیم. تقاضای بازار و امکانسنجی را شروع کردیم، به این نتیجه رسیدیم که اولین ضعفی که در این حوزه وجود دارد، خود آن زیرساخت و بستر و پلتفرمی است که این کلاس آنلاین میخواهد در آن برگزار شود. چون بیزینس مدل ما این بود که یک جایی هست که این کلاسها برگزار شود. ما یک سایت راهاندازی کنیم که اساتید و دانشجوها و کارآموز و صاحبان تخصص را به هم وصل کنیم. بیزینس ما این بود که با همان فرآموز بیزینس را استارت زدیم، لانچ کردیم و خوشبختانه همان ابتدای کار به این نتیجه رسیدیم که در ایران زیرساختش هم وجود ندارد و خودمان هم دست به تولید یک پروداکت زدیم. در سالهای 92 و 93 ایده کمکم شکل گرفت، وبسایت طراحی شد، بیزینس استارت خورد، آن زمان اسکای روم وجود نداشت. تا سال 94 یعنی در سالهای 92 و 93 اسکای روم وجود نداشت. ما یک پروداکت داشتیم به اسم فرآموز که هم سایتی بود برای تعامل بین صاحبان تخصص و آنهایی که دنبال آموزش آنلاین بودند، هم یک پلتفرمی در آن طراحی شده بود که میشد رویدادها را به صورت زنده برگزار کرد. یک پلتفرم خیلی خیلی ساده، ما هنوز اسکرینشاتهایش را داریم و واقعاً برای ما خاطره است. سال 94 بعد از دو سال توسعه این کسبوکار، فرآموز فعالیتش هم رسمی شد، حدود یک هزار مدرس را جذب کردیم، یکسری دورهها را برگزار کردیم اما طی دو سال به این نتیجه رسیدیم که این پروداکتی که تولید شده که میتوان با آن کلاس آنلاین برگزار کرد، فضا و بازار بزرگتری دارد تا آن وبسایتی که میخواهد اساتید و کارآموزان را به یکدیگر لینک کند. برای همان تمرکز خود را از توسعه آن محصول تعاملی آوردیم روی خود بستر و زیرساخت. ما سال 94 این دو برند را از هم جدا کردیم. برند اسکای روم را انتخاب کردیم برای پروداکت خود و فرآموز را برای وبسایتی که میخواهد این تعامل را به وجود بیاورد. تقریباً توسعه فرآموز را متوقف کردیم و آمدیم روی اسکای روم. سال 94 ما از اسکای روم چهار نسخه دسکتاپ منتشر کردیم. اصلاً اپلیکیشن نداشت. روی موبایل و تبلت قابل استفاده نبود و خوشبختانه همانجا به این نتیجه رسیدیم که اگر این محصول میخواهد توسعه پیدا کند، باید تحت وب شود، یعنی روی همه دیوایسها قابلیت بهرهبرداری داشته باشد. که به واسطه آرانددی که انجام شد، ما رفتیم روی پروژهای به اسم وبآرتیسی که یکی از پروژههای هایتک در دنیا بود، توسط شرکت گوگل داشت توسعه پیدا میکرد و نوظهور هم بود. ما سال 95 اولین نسخه تحت وب محصول خود را منتشر کردیم که همین پروداکتی است که الان در خدمت شما هستیم و تا به حال 12 نسخه از آن منتشر شده است و عملاً از سال 95 بیزینس اسکای روم ما پررنگتر شد و به نسبتی که اسکای روم توسعه پیدا میکرد، اینقدر جذابیتهای بازاریش زیاد بود که ما مرتب فرآموز را کمرنگتر میکردیم و تمرکز خود را روی اسکای روم میبردیم تا اینکه فکر میکنم اواسط سال 96 بود که واقعاً محصول اسکای روم در بازار جدی شده بود و مشتریان اولیهاش را جذب کرده بود، محصول مارکتفیت بود، اطمینان پیدا کرده بودیم و چون توان تیم ما محدود بود و تجربه داشتیم، شرکتهای دیگری را که چند محصوله جلو رفته بودند به خاطر عدم تمرکزشان به چالش خورده بودند، ما محصول فرآموز را علیرغم اینکه جذاب بود و آن هم ایده خیلی خوبی در ایران بود و محصولش را هم وقت گذاشته بودیم و حدود یک سال برنامهنویسی فشرده روی آن انجام شده بود، یک تصمیم سخت گرفتیم و این محصول را در کسب و کار خود کنار گذاشتیم و تمرکز ما شد فقط اسکای روم و الان خوشحالیم از این تصمیمی که گرفته بودیم چون الان در حوزه فرآموز استارتآپهای دیگری ورود کردند مثل استاد سلام، مثل اینجو، کلاس 1035، زیاد شدند ولی اسکای روم چون هایتک بود در طی این همه سال هنوز رقیب جدی در بازار نداشتیم. ما از سال 96 تا سال 98 رشدمان ارگانیک بود به صورت 1050، البته سال 95 ما یک سرمایه مرحله بذری یا سید را از یکی از آشنایان جذب کردیم. ایشان منزلی داشتند که فروختند و نقدینگیاش را در اختیار ما قرار دادند و همان باعث شد که ما بتوانیم تیمسازی کنیم. ما از سال 92 تا اواسط 95 فقط من و برادرم دو نفری کار میکردیم. هیچ دفتر کاری نداشتیم، هیچ تجهیزاتی را تهیه نکرده بودیم. با حداقلها، من با موبایلم کار میکردم چون مسئولیتهای ثبت بازار با خودم بود، برادرم هم با یک کامپیوتر روی میزی خود که خیلی هم کانفیگ بالایی نداشت، به سختی کدنویسیها را انجام میدادند چون تجربه داشتیم و میدانستیم که باید صرفهجویی کنیم.
تازه شبیه بیل گیتس و آن دوستش در آن زیرزمین شده بودید.
- مسیر درست هم واقعاً همان است. من معتقدم اگر کسب و کاری همان ابتدا نقدینگی زیادی در اختیارش قرار بگیرد و بخواهد ریخت و پاش کند اصلاً انگیزهاش را از دست میدهد که بخواهد تلاش کند و خودش را به یک نقطهای برساند. ولی وقتی که لپتاپ شما ضعیف است، برای اینکه بخواهید این لپتاپ را کمی ارتقا دهید مجبورید وقت بگذارید، پنجتا مشتری جدید بگیرید و بعد آن شیرینیاش را میچشید، اینها لازم است برای رشد یک کسب و کار. این اتفاق برای ما افتاد. ما تا سال 95 نقدینگی نداشتیم، درآمد نداشتیم، پارهوقت هم من و هم برادرم کار پروژهای انجام میدادیم. من تخصصام آیتی بود ولی رفته بودم در سوپرمارکت کار میکردم برای اینکه درآمد داشته باشم و در نظام مهندسی کار اتوکد انجام میدادم. یعنی فعالیتهایی که کاملاً غیرمرتبط بود و هیچ چشماندازی در زندگی من نداشت ولی میدانستم آن یک سرمایهگذاری است که من دارم وقت میگذارم برای کسب و کار خودم. واقعاً هم روزهای سختی بود. هم به لحاظ مالی هر دو متأهل بودیم. واقعاً در تأمین هزینههای خود چالش داشتیم.
داستان شما خوراک ماه عسل است!
- نه، در آن حد نیست. اکثر کسب و کارها این چالشها را داشتند. هفتهنامه شنبه یک حرکت خوبی در سالهای قبل انجام دادند،خیلی از فاندرها واقعاً سختیهایی که پشت سر گذاشته بودند مطرح کردند و باورکردنی نبود تجربیاتی که داشتند، ما تازه نسبت به آن دوستان خیلی وضعمان خوب بود. به هر حال تا سال 95 با حداقل امکانات، بدون تیمسازی و از اواسط 95 با همان سرمایه بذری که جذب کردیم، تیمسازی کردیم. تیم ما به هفت نفر رسید و توسعه محصول خیلی شتاب پیدا کرد. یک بخش اساسی از قابلیتهای اسکای روم در همان سال 95 طراحی شد. شرکتمان را حقوقی ثبت کردیم و فعالیت ما رسمی شد و در سال 96 ما هم به واسطه تولید این محصول دانشبنیان شدیم و هم محصول ما کاملتر شد و واقعاً دیگر در بازار به صورت جدی شروع کرد به سرویسدهی و هم اینکه تیمسازی خود را جدیتر کردیم. به فراخور اینکه درآمدزا شده بودیم سعی میکردیم هر چقدر جا داشت صرف توسعه کسب و کار خود کنیم. از سال 96 و 97 کل درآمد ما صرف توسعه کسب و کار ما شد. بعد دیگر من و برادرم تمام وقت روی کسب و کار خودمان کار میکردیم. نصف درآمدی که قبلاً در 95 داشتیم را به عنوان حقوق داشتیم استفاده میکردیم. یعنی این نبود که بگویم حالا که درآمدی ایجاد شده اول خودمان کامل تأمین شویم، بعداً برویم سراغ توسعه کسب و کار و باز اولویت ما توسعه کسب و کار بود. سال 97 تجربه تیمسازی را کسب کردیم. تیم ما بزرگتر شد و به 15 نفر رسید. بعد به چالشهای تیمی خوردیم. به تعارض درون تیمی برخوردیم، تجربه نداشتیم اصلاً، که باعث شد تقریباً نصف تیم خود را تا پایان سال 97 از دست بدهیم و بالاخره این هم یک تجربه جدید برای ما بود. ما در این سالها رشد ارگانیک داشتیم، یعنی با جسارت داشتیم رشد میکردیم. محصول چون هایتک بود توسعهاش خیلی پیچیده بود، اصلاً عجلهای نداشتیم که بخواهیم بازار را سریع توسعه دهیم. علیرغم اینکه شرایط مالی ما هم خوب نبود ولی میدانستیم در آن استیج اگر بازار را توسعه دهیم، محصول ناقص باشد، ممکن است که پروژه را فِیل کند. علیرغم اینکه یکی دو پیشنهاد دریافت کردیم ولی سرمایهای جذب نکردیم، گفتیم تا جایی که بتوانیم ارگانیک رشد میکنیم. با این حال ما سال 96 به 97 اگر درست خاطرم باشد هفت ایکس رشد ارگانیک داشتیم، 97 به 98 حدود چهار ایکس رشد ارگانیک داشتیم، خیلی رشد بزرگی نبود ولی همین که میدیدیم رو به رشد است برای ما امیدوارکننده بود. و اواخر سال 98 که دیگر چند ماهی بیشتر از آن فاصله نگرفتهایم، تقریباً اواسط 98 بود که چند جلسه مشاورهای رفتیم پیش آقای توحید علی اشرفی مدیر مارکتینگ علی بابا، خدمت آقای فرحی رفتیم آکادمیک چرخ، این دوستان راهکارهای خوبی را به ما پیشنهاد دادند، رفتیم به مرحله برنامهریزی برای توسعه بازار چون محصول تقریباً کامل شده بود و لازم بود که ما نقدینگی تأمین کنیم برای اینکه پروژههای بزرگتری انجام دهیم. هم توسعه بازار داخل کشور، هم بازار خارج از کشور از همان سال 92 در اهداف ما بود، به همین خاطر نامش را اسکای روم گذاشتیم که بتوانیم خارج از کشور هم فعالیت کنیم. اواسط 98 اصطلاحاً دیتادریور شدیم، یعنی کسب و کار ما دادهمحور شد، وضعیت کسب و کار خود را تحلیل کردیم، KPA ست کردیم برای خودمان در رویداد کافهبازار هفتهنامه شنبه، 1640 کارفرمای استارتآپی. من شخصاً شرکت کردم در مذاکره با سه ویسی، دوتا از ویسیها خیلی علاقهمند شدند که در کسب و کار ما سرمایهگذاری کنند که با یکی از ویسیها را جدی وارد مذاکره شدیم و دیگر به پشتوانه توافق اولیهای که بین ما شکل گرفت، شروع کردیم به برنامهریزی پروژههای اجرایی خود برای سال 99 تا اینکه چهار اسفند 98 موضوع کرونا داخل ایران اتفاق افتاد. ما هیچ نقشی نداشتیم، اصلاً مدعی نیستیم که هوشمندانه عمل کردیم و از این فرصت استفاده کردیم، نه، ما داشتیم کار خودمان را انجام میدادیم ولی الان که من نگاه میکنم، فعالیت ما از 92 تا 98، پنج شش سال تخصصی وقت گذاشتیم روی یک حوزه هایتک بدون اینکه درآمد آنچنانی داشته باشد. خیلی از اطرافیان ما تردید داشتند که این کسب و کار چشمانداز دارد ولی ما ایمان داشتیم که یک روزی در این مسیر یک اتفاق خوبی میافتد چون در کشورهای دیگر این نیاز به وجود آمده بود و کرونا که اتفاق افتاد، فقط تقاضا به وجود آمد و ما خوشبختانه محصولی را تولید کرده بودیم. این باعث شد که ما خیلی ناگهانی از اوایل همان اسفند 98 سهم بازار و کسب و کارمان شروع کند به رشد تصاعدی و آمد تا امروز که در خدمت شما هستیم. حالا خود این بازه کرونا هم باز کلی داستان و تجربههای جدید داشت که من در قسمت بعد توضیح میدهم.
الان پلتفرم اسکای روم واقعاً هیچ وابستگی ندارد به فناوری خارجی، ارتباطات خارجی یا هر چیزی که برای مثال فردا اگر تحریم شویم، گیر داشته باشیم، لایسنس خاصی؟
- نه، هیچ وابستگی ندارد. اگر از فردا هر اتفاقی برای روابط بینالملل ایران رخ دهد، اسکای روم کماکان میتواند به کار خودش ادامه دهد. ولی این نیست که ما چرخ را از صفر ساخته باشیم. این ادعای اشتباهی است. عرض کردم رباتیسی یک پروژهای است که توسط گوگل توسعه داده شده، یعنی ما از آن تکنولوژی استفاده کردیم. یک مثال ساده بخواهم بزنم، وقتی یک تیم میآیند یک برنامه یا اپلیکیشن را تولید میکنند بر پایه اندروید، به هر حال با زبانهای برنامهنویسی اندروید این را تولید کردهاند، دیگر اینکه بوده، یا اگر سایتی طراحی میشد مثلاً با زبان php بوده. php بوده، خارج از کشور است، هیچکس نمیتواند بگوید من از صفر بومی کار کردم اما وابستگی الان نداریم و خودمان داریم محصول خود را توسعه میدهیم، دانش آن کامل بومیسازی شده و دست خودمان است. حتی ما در این بازه زمانی یک بار، چون خود وب آرتیسی باز زیرمجموعهاش پروژههای زیادی دارد. ما روی این پروژه پیش رفتیم بعد به این نتیجه رسیدیم که یک نواقصی دارد، سوئیچ کردیم روی پروژه دیگری، بعد پروژه اگر به هر دلیلی متوقف شود، ما آلترناتیوهای زیادی داریم. بنابراین پلتفرم هیچ وقت متوقف نمیشود.
واقعاً خیلی جرئت میخواست آن موقعی که با وجود مثلاً ادوبی کانکت و بیگول واتن و اینها واقعاً ورود کرد به این حوزه. این نرمافزارها چه کاستی و خلئی داشتند که شما میتوانستید پر کنید؟ و به این بهانه مزیت رقابتی خود را بگویید. چون الان خیلی شرکتها هستند که با ادوبی کانکت دارند کارهای مشابه شما را در کشور ارائه میدهند. مزیت رقابتی شما چیست؟
- اول اینکه ما چون آن زمان نیازی داشتیم برای پروژه فرآموز و این نیاز را نه بیگول واتن میتوانست تأمین کند نه ادوبی کانکت، آمدیم سمت تولید این محصول. اولین علتی هم که میتوانم بگویم این است که شاید یک مجموعه برای خودش بتواند بیگول واتن یا ادوبی کانکت را اجرا کند و سرویسدهی کند ولی بیزینس نمیتواند روی این دو پلتفرم توسعه پیدا کند، آنهم با مدل سَسک که ما کار میکردیم چون اینها طوری طراحی شدهاند که شما برای خودتان استفاده میکنید ولی مثلاً پنل چند لایه ندارد. شما بیگول واتن بیاورید بالا نمیتوانید به مشتریهای خود پنل دهید که آنها خودشان مستقل استفاده کنند. ادوبی کانکت هم همینطور است و پنل چند لایه ندارد. ما معماری محصول را دقیقاً با افق نگاه خودمان تولید کردیم و نتیجهاش را پنج سال بعد دریافت کردیم که مشتریها ما میآیند توی اسکای روم، از ما پنل میگیرند و خودشان مستقل ایونتهای خودشان را مدیریت میکنند و این دارد متمرکز همهاش 2144 میشود. دوستانی که الان دارند روی ادوبی کانکت کار میکنند، یا پنل نمیتوانند بدهند یا وقتی پنل میدهند برای هر مشتری باید یک ادوبی کانکت بیاورند بالا. این باعث میشود که از یک تعدادی بیشتر، دیگر نمیشود مدیریت کرد، پراکندگی سرورها و پراکندگی لایسنسها را. یعنی میشود یک سویشن غیرمتمرکز. بنابراین یک کسب و کار از یک حدی بیشتر دیگر جا ندارد اِسکیل کند. مطلب به آنی که اگر ادوبی کانکت یا گوگل واتن میتوانست پاسخگوی نیاز کاربران باشد، ما باید در کشور رونق بیشتری از این فناوری میدیدیم. این سطحی که ما ورود کردیم 2220 اگر یک لحظه بتوانیم ورود کنیم اصلاً خبری نبود از کلاسهای آنلاین، حتی جلسات با تجهیزات سختافزاری ویدئوکنفرانسهای پولیکان برگزار میشد و این پروداکتها اگرچه همه آنها در بازار بودند، ما هم آن زمان با آنها کار کردیم ولی پاسخگوی نیاز واقعی کاربران نبودند با نگاه ما. علت اینکه ما جرئت کردیم تولید کنیم، 1) خودمان لازم داشتیم، این اولین مسئله بود، 2) اینکه نواقصی را در این پروداکتها دیدیم که ما میتوانستیم آن نواقص را برطرف کنیم. کم و کاستیهایی که در این محصولات وجود داشت مخصوصاً وقتی که نسخه ما تحت وب شد، مزیتهای رقابتی ما زیاد شد. از جمله اینکه مثلاً محیط محصول ما کاملاً فارسی بود. ادوبی کانکت و گوگل واتن این مزیت را نداشتند. دوم اینکه محصول ما کاملاً تحت وب شد یعنی هیچ پیشنیازی نداشت. هنوز که هنوز است این مزیت رقابتی بزرگی در بازار است ولی ادوبی کانکت پیشنیازهای زیادی دارد، به واسطه اینکه تکنولوژیاش قدیمی و فلشپلیر است. مزیت سوم اینکه پروداکت ما دارد توسط شرکت بزرگی مثل گوگل backbone اش توسعه پیدا میکند. اصل تکنولوژی. ولی ادوبی کانکت اصلاً متوقف شده. شرکت ادوبی تمرکزش دیگر روی این محصول نیست و پروداکتهای دیگرش را دارد توسعه میدهد. خود ادوبی کانکت با محتوای فارسی مشکل داشت، فونتهایش به هم میریخت. هنوز هم این داستانها را دارد ولی ما در اسکای این چالشها را نداشتیم. از سالهای 95 به بعد بحثهای یواییوویکس 2350 در ایران خیلی پررنگ شد، تجربه کاربری، اینکه محیط پلتفرم خیلی ساده باشد، یوزرفرندی باشد، اینها را همان زمان ما مد نظر داشتیم. برای همین خیلیها الان به ما فیدبک میدهند میگویند میگویند کار با محیط اسکای خیلی ساده است و ما این را دوست داریم. افراد نیاز به دانش آیتی ندارند تا بتوانند با آن کار کنند ولی در ادوبی کانکت و بیگول واتن اینطور نیست و چیزی هم که بعد تجربه کردیم در سالهای 97 و 98، دیدیم کاربران ایرانی اگرچه خاطرات بدی از اپلیکیشنهای ایرانی دارند چون اکثراً ضعیف هستند و باگ دارند ولی باز هم قلباً دوست دارند اگر محصول بومی هست، از آن استفاده کنند مگر اینکه اینقدر آن محصول بیکیفیت باشد که دیگر نتوانند از آن بهرهبرداری کنند و صرفنظر کنند. این هم خیلی پررنگ بود. یعنی در این مدت خیلیها به ما گفتند که درست است که هنوز اسکای روم نسبت به ادوبی کانکت یا بیگول واتن یکسری نواقصی دارد ولی چون محصول بومی است و جوانان خود ما تولید کردهاند ما استفاده میکنیم که حمایت شود، یک نگاهی هم به گذشته ما داشتند و میدیدند که به هر حال ما در طی این سالها محصول خوبی را از صفر تولید کردهایم، یک جورایی به ما اعتماد کردند و امید دارند که ما بتوانیم همه نیازهای آنها را در آینده نزدیک برآورده کنیم.
سرورهای شما کجا وصل میشود؟
- سرورهای ما همه داخل کشور است. منتهی سال گذشته چون یکسری از مشتریان ما کاربرهای خارج از کشور داشتند، ما یکسری سرور هم در خارج از کشور راهاندازی کردیم که در واقع آن سرویسها را بدهند به آن سرورها ولی عمده سرورهای ما داخل ایران است.
حیف نبود یک محصولی که اینجوری ایرانی است و واقعاً قابل افتخار است، یک اسم ایرانی رویش میگذاشتید بهتر نبود؟
- همانطور که اشاره کردید ما چون نگاه به خارج از کشور هم داشتیم با برند اسکای روم شروع کردیم، در سال 97 فهمیدیم که با این شرایط سیاسی که ایران پیدا کرده است نمیشود با محصول ایرانی در بازار جهانی خدمات داد و ما برای بازار بینالملل حتماً باید ریبرند کنیم. حتی شرکتی پشتش هم نباید ایرانی باشد. حتی سهامدارانش هم نباید ایرانی باشند. به هر حال بازارش خیلی محدود میشود. اما این برند، دیگر برند شده بود و ریبرند کردنش داخل ایران واقعاً خسارت زیادی به همراه داشت، دیگر مشتریهای ما لطف کردند و اسکای روم را با این حالت فینگلیش خود پذیرفتند. به هر حال ما خیلی جاها هم چالش داریم، بعضی اصطلاحات را فارسی میزنیم، بعضیها را انگلیسی میزنیم، ما هم دوست داشتیم ایرانی باشد ولی بعید میدانم دیگر نیازی باشد این تصمیم را عملیاتی کنیم.
من وقتی کلاسی برگزار میکنم در اسکای روم، کارمندی از اسکای روم میتواند بیاید کلاس را ببیند چه خبر است؟
- به صورت محسوس میتواند، به صورت نامحسوس نمیتواند. به صورت محسوس اصلاً نیاز است چون ما جنس پشتیبانی ما خیلی مهم است. خیلی از برگزارکنندهها پیام میدهند میگویند اگر میشود در رویداد ما حضور پیدا کنید، کمکمان کنید، مثلاً مشکلی برای آنها پیش آمده. فقط ما اینطور پیادهسازی کردیم، وقتی که از تیم ما کسی وارد رویداد مشتریان میشود، آواتار ما رنگش قرمز است، بالای لیست همه کاربران نمایش داده میشود و حضور ما کاملاً مشهود است. به صورت نامحسوس هم که کُشنده است. اگر برای کسب و کارهایی مثل ما که در آنها دارد محتوی رد و بدل میشود، کاربران تردیدی در این زمینه پیدا کنند، آن بیزینس به نظر من فِیل میشود. به همین یدلیل هم ما قطعاً این کار را انجام ندادیم و انجام نخواهیم داد.
در این برهه کسی سراغ شما نیامد، منظورم از «کسی» نهادهای دولتی و حاکمیتی است، برای پشتیبانی بگویند شما یک سیستم خوبی راه انداختید، بیایید مثلاً ما به شما جا بدهیم، فضا بدهیم، پول دهیم، وام دهیم و حمایت کنیم؟ یا اگر شما تجربه رفتن پیش آنها را دارید را هم بگویید.
- ما سال 95 شرکت ثبت کردیم، مرکز رشد دانشگاه علم و صنعت چون نزدیک خانه برادرم بود، آنجا درخواست پذیرش دادیم که طی چند جلسه پرزنت، پذیرش شده و وارد مرحله پیشرشد شدیم و آنجا یک اتاق به ما دادند با یک مبلغی هم تسهیلاتی که باید بعداً به مرکز بازپرداخت میشد. خوب بود! همان باعث شد که ما درگیر هزینه تأمین دفتر نشویم، شرکت خود را بتوانیم ثبت کنیم و یک جایی مستقر شدیم که هویت حقوقی داشته باشیم. این اولین حمایتی بود که دریافت کردیم و خودمان به سمت آن رفتیم. بعد از آن، دانش بنیان شدن را اقدام کردیم، اتفاق خوبی بود، گرچه سالهای اول خیلی بهرهبرداری نکردیم، حتی تردید داشتیم که این اتفاق خوبی است یا نه؟ ولی در سالهای 97 و 98 دولت خیلی روی شرکتهای دانشبنیان مانور داد و اگر بخواهم الان به حافظهام رجوع کنم، همینکه اسمش این بود که شرکت ما دانشبنیان است به ما کمک میکرد که نگاه مثبتتری به ما داشته باشند و بیشتر به ما اعتماد کنند. ما هنوز از قِبَل دانشبنیان بودن خود تسهیلات و حمایت مستقیمی دریافت نکردیم، یعنی تا به حال نه وامی گرفتهایم نه قراردادی بسته شده به واسطه اینکه ما دانشبنیان هستیم، نه تسهیلات غیرنقدی در اختیار ما قرار گرفته، نه تجهیزات به ماذ رسیده، هیچی! ولی به هر حال همین که ما در جلسات میگفتیم شرکت ما دانشبنیان است، در جامعه این تفکر شکل گرفته که شرکت دانشبنیان یعنی شرکت علمی و قابل اعتماد! این مسئله در این مدت خیلی به ما کمک کرد. گرچه برنامههای حمایتی زیادی هم پیشبینی شده است. 110 آییننامه حمایتی برای شرکتهای دانشبنیان وجود دارد ولی واقعیتش ما خودمان هم خیلی سرمان گرم توسعه محصول خود بود و طرز تفکر ما این بود که خودمان را خیلی به حمایتهای بیرون از سازمانمان وابسته نکنیم. گلیم خود را از آب بیرون بکشیم ولو آهستهتر، پیوستهتر ولی با حداقل وابستگی. اینکه دولتیها یا نهادها سمت ما نیامدند چون کسی خبر نداشت که ما هستیم. یعنی ما در سالهای 97 و 98 هم با اینکه بازارمان توسعه پیدا کرده بود ولی اینقدر کوچک بود که کسی برند اسکای روم را نمیشناخت. این مقطع کرونا و همین 45 تا 50 روزی که پشت سر گذاشتیم خیلی 3050 شد و ؟؟؟ در کشور خیلی خیلی بالا رفت و عملاً طوری شد که تقریباً میتوانم بگویم هر کسی به یک شکلی یک تجربهای از اسکای روم کسب کرده حالا یا خودش یا اطرافیانش. در این مقطع مراجعات به ما بیشتر شد، یکسری مذاکرات اتفاق افتاد ولی هنوز هم تا امروز که ما در خدمت شما هستیم بعد از این دو ماه کرونا باز هم ما هنوز هیچ حمایتی ار هیچ مجموعه و نهادی دریافت نکردهایم ولی قولهای خوبی به ما دادهاند و ما خیلی امید داریم به مساعدت عزیزان.
قول که زیاد میدهند!
- حالا بعضی وقتها جدی است بعضی وقتها جدی نیست ما احساس میکنیم این دفعه جدی است.
چیزی که زیاد داریم قول و وعده و وعید است. مهمترین اتفاقاتی که اسکای روم پوشش داده، به جز حالا کلاسهای عادی و ... من مجلسش را در جریانم، مجلس و جلسه پرحاشیه با وزیر ارتباطات. غیر از اینها بوده؟ یا اگر درباره مجلس نکاتی هست بگویید.
- ما از شروع اسفند که به خاطر کرونا تقاضا روی سرویس ما زیاد شد، یک حجم زیادی مدارس بودند که این مدارس یک تعداد قابل توجهشان مدارس منطقه یک تهران بودند و به واسطه سرویسدهی به مدارس منطقه یک، سرویس اسکای روم رفت توی لایه خانوادهها و والدین بچههایی که در منطقه یک بودند، خیلیهایشان از مسئولان کشور بودند و این باعث شد ما در جاهای دیگری هم بدون اینکه خودمان خبر داشته باشیم، دیده شویم. اتفاق دوم این بود که ما همان اسفند ماه به خاطر مسئولیت اجتماعیمان، اصلاً قبل از اینکه این مسئله شروع شود واقعاً هیچ سِنسی نداشتیم، واقعاً داشتیم مسیر ارگانیک خود را طی میکردیم، وقتی فهمیدیم این شرایط در ایران پیش آمده، گفتیم ما یک سرویسی را رایگان ارائه دهیم، آنهایی که در این شرایط با این نیاز روبهرو میشوند بدون اینکه هزینهای بخواهند پرداخت کنند، امضای اولیهشان را اسکای روم تأمین کند. یک سرویس رایگانی را به صورت محدود پروموت کردیم روی سایت و خیلی عجیب تقاضا روی آن سرویس بالا رفت. ما در اسفند ماه 15 هزار سرویس رایگان ارائه دادیم در صورتی که تعداد کل مشتریان ما به واسطه چند سال فعالیت عددش به 3 هزار رسیده بود. یعنی ما در عرض سه سال کلاً 3 هزار مشتری رایگان و پولی جذب کرده بودیم، در اسفند فقط 15 هزار سرویس رایگان توانستیم ارائه دهیم. این خیلی تأثیر گذاشت روی اینکه سرویس ما به سرعت در کشور فراگیر شد. این اتفاق دومی بود که افتاد. سگمنتهای ما بزرگ شد یعنی یکسری مجموعهای آمدند روی سرویس اسکای روم که قبلاً از آن به ما ملحق نشده بودند، از جمله مثلاً بانکها مثل بانک مرکزی، سازمانی مثل سازمان هواپیمایی کشور، از این نهادهای بزرگ خیلیها به ما اعتماد کردند و به سرویس ما آمدند و برای ما خیلی ارزشمند بود که میزبان این رویدادها هم شدیم اما لیستش آنقدر زیاد است که حافظه من یاری نمیکند از همه این دوستان اسم ببرم. ما چون از سال 96 سیستم آموزش آنلاین دانشگاه صنعتی شریف را تأمین کرده بودیم، به واسطه دکتر امینی که آن زمان مسئول آموزشهای الکترونیکی دانشگاه بودند، آن زمان خود دانشگاه صنعتی شریف ادوبی کانکت داشت، بیگولی واتن را میشناختند، سوشیال 3440 را میشناختند و خوشبختانه بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که محصول ما حرفی برای گفتن دارد و به ما اعتماد کردند چون سال 96 محصول ما خیلی ناقصتر از اینی بود که الان هست. این باعث شد که ظاهراً دکتر افشین که معاونت فناوری اطلاعات مجلس هستند طی گفتگویی با دکتر امینی که در دانشگاه شریف هستند، پرسیده بودند و دکتر امینی گفته بود که ما چند سال است از اسکای روم داریم استفاده میکنیم و راضی هستیم و این باعث شده بود که ما توانستیم وارد مذاکره با مجلس شویم. البته دوستان در مجلس هم خیلی سختگیرانه همه پلتفرمها و 3515 را بررسی کردند، از همه پایلوت گرفتند ما هم پایلوت دادیم و دقیقاً مجلس زمانی آمد سراغ ما که سر ما خیلی شلوغ بود. یعنی در اوج تقاضاهای بازار بودیم و نیاز مجلس یک نیاز خاص بود. ما در شرایط عادی سرویسمان اصلاً پاسخگوی خواستههای آنها نبود ولی چون ارزش داشت، تیم فنی را متمرکز کردیم روی سلوشن مجلس بدون اینکه هیچ قرارداد و وارده مالی و هیچ توافقی باشد ما تمام نیازهای مجلس را رایگان و تحت عنوان پایلوت در اختیارشان قرار دادیم و خوشبختانه اتفاقی که افتاد این بود که آنها هم توانستند تجربه خوبی را روی اسکای روم کسب کنند، حالا پلتفرمهای دیگر را هم بررسی کرده بودند، من علتش را نمیدانم چرا اسکای روم انتخاب شد ولی دیگر سلوشن نهاییشان شد اسکای روم. بعد از اینکه ما در مجلس ورود کردیم، به گفته خود دکتر افشین، دکتر ناظمی و دکتر ستاری متوجه شدند که یک پلتفرم بومی به اسم اسکای روم هست. تا قبل از آن اطلاعی از این موضوع نداشتند.
معاون وزیر ارتباطات؟
- بله. البته حق داشتند چون عرض کردم که سرویس ما تا قبل از آن، سرویس کوچکی بود. ما در سال 98 به واسطه حضور در یکی از نمایشگاهها، دکتر دلیری که یکی از معاونتهای معاونت علمی هستند، مراجعهای به غرفه ما داشتند. نمایشگاهی که شرکت کرده بودیم نمایشگاه اینوِکس کیش بود. آنجا آنها با پلتفرم آشنا شدند و به ما قول یک جلسه حضوری دادند که ببینیم چه کمکی میتوانند به ما ارائه دهند و بعد هم در یک نمایشگاه دیگر دکتر وحدت، صندوق نوآوری و شکوفایی، اینها قبل از داستان کرونا بود، به غرفه ما مراجعه کردند و با ما آشنا شدند. به واسطه این دو آشنایی ما توانستیم دو جلسه حضوری برویم. یک جلسه سندرم نوآوری و شکوفایی رفتیم و دوستان آیتی آنها وقت گذاشتند با پلتفرم ما آشنا شدند و محبت کردند، ادوبی کانکت داشتند و برای حمایت از ما و ضمن اینکه محصول ما مزیتهای خوبی داشت، اسکای روم را جایگزین ادوبی کانکت کردند. معاونت علمی آقای دکتر دلیری که آن زمان رفتیم، خودشان نتوانستند حمایتی از ما داشته باشند اما پیشنهاد کردند که با سازمان فناوری اطلاعات آقای دکتر ناظمی ارتباط بگیریم و گفتند شاید دکتر ناظمی بتوانند به شما کمک کنند که متأسفانه این ارتباط چون از پایین به بالا بود ما در آن سیکل مکاتبات را دبیرخانه و ... اصلاً درخواست، نامه و پیشنهاداتمان به دست دکتر ناظمی احساس میکنم نرسید، رفت سمت معاونتها و کارشناسها و طی مکاتبات سازمانی، دفن شد. این تجربه ما قبل از کرونا بود ولی در کرونا ما رفتیم مجلس را کار کردیم، دکتر ناظمی مستقیماً با پلتفرم آشنا شده بودند، دکتر ستاری آشنا شده بودند. بعد از آن در نوروز همین موردی که فرمودید، دکتر افشین با من تماس گرفتند گفتند آقای جهرمی قرار است که یک بازدید نوروزی آنلاین داشته باشند، دکتر ناظمی متصدی این مسئله هستند و اسکای روم را به عنوان یک گزینه پیشنهاد کردیم، خیلی هم ناگهانی شد، یعنی ساعت 11 شب به ما اعلام کردند، فردا ساعت 10 صبح قرار بود جلسه برگزار شود. کمتر از 12 ساعت فرصت داشتیم ولی چون سرویس برقرار بود، ما خیلی مسئلهای نداشتیم. آنجا ما توانستیم مستقیم با دکتر ناظری لینک شویم برای هماهنگی این جلسه و این اتفاق خیلی خوبی بود. آقای دکتر خیلی نسبت به ما لطف داشتند بعد از آن. جلسه را که میزبانی کردیم، خودتان در جریان حاشیههایش هستید، آن هم یک خاطرهای شد برای کسب و کار ما و یک تجربهای شد آن داستان حاشیههای توئیتری؛ ولی آن موجب شد که ما بتوانیم ارتباط مستقیم به دکتر ناظمی بگیریم. بعد از آن در فروردین ماه که ما چالش تأمین سرور و زیرساخت داشتیم، دکتر ناظمی ما را لینک کردند به مدیران ارشد یکی از دیتاسنترها. چون دیتاسنترها تعطیلات کلاً پاسخگوی تلفن و تیکت نبودند و سرورهای ما هم دیگر پر شده بود. تعطیلات نوروز بود، شرایط کرونا بود، اینها باعث شده بود که 3945 زیرساخت کشور واقعاً چالش شود. ولی همین یک شماره تماسی که دکتر ناظمی به ما دادند باعث شد که ما بتوانیم از کانال بالا یکسری سرور نه تحت عنوان حمایت، پولش را دادیم ولی ارزشمند بود که توانستیم این سرورها را تأمین کنیم. این اتفاق خیلی خوبی بود و بعد از آن آخرین تجربه ما با نهادها، مورد خاصی به ذهنم نمیرسد، فقط دو هفته پیش یکی از مشتریان ما با ما تماس گرفت و گفتند یک مقطعی در کشور 4030 هم چالش داریم، حالا مجبورم یک پرانتز باز کنم، ما ؟؟؟ واقعاً چالش داریم برای تأمین زیرساخت. چون زیرساختهای داخل کشور، دیتاسنترها، سلوشنهایشان متناسب با حوزهای که ما کار میکنیم نیست. اکثراً تا الان بحث هاست بوده، سایت بوده، ولی برای اسکای روم آن هم با این گستردگی که ما داریم انجام میدهیم تا حالا در ایران اتفاق نیفتاده بود، به همین دلیل اکثر دیتاسنترها کیفیت خدماتشان برای نوع بیزینس ما مناسب نیست. شما وقتی سایت خود را روی یک سروری بالا میآورید، یک دقیقه این سرور قطع شود، هیچ اتفاق بدی در سایت شما نمیافتد ولی وقتی در اسکای روم یک دقیقه یک سروری قطع میشود، چند هزار رویداد آنلاین، متعاقباً چند صد هزار یا چند میلیون کاربر به مشکل برمیخورند. این حساسیت را هیچ دیتاسنتری تا الان درک نکرده و برند ما به دلیل این بیکیفیتی زیرساخت خیلی آسیب دیده است. در ایام فروردین این چالش جدیتر شد و در یک بازه یک هفتهای آنقدر اختلالات ما شدید بود که مجبور شدیم دو روز مدارسمان را کلاً تعطیل کنیم. یعنی یک بخش قابل توجهی از آموزش آنلاین کشور به خاطر نبود زیرساخت توسط اسکای روم تعطیل شد. مدارس از این قضیه خیلی دلخور بودند، حق هم داشتند و عرض کردم، مدارس یعنی افراد مختلف. یکی از شاگردانی که کلاسش کنسل شده بود، دخترخانم مشاور یکی از مسئولان کشور بود که ایشان پیگیر شده بودند ما را پیدا کنند ببیند اسکای روم مشکلش چیست که دارد قطع میشود و سرویس را داون میکند. حتی فروشمان را مجبور شدیم در اوج تقاضای بازار و در اوج رشدمان، ببندیم که بتوانیم کیفیت سرویسهایمان را حفظ کنیم، تصمیم سختی بود ولی باید این تصمیم را میگرفتیم چون عواقبش سنگین بود اگر این اتفاق نمیافتاد. از کانال ایشان، یعنی تعطیلی مدارس، بعد آن کلاسی که به هر حال مادر این دخترخانم پیگیر شده بودند ما را لینک کردند به یکی از معاونتها، حالا من فعلاً اسم نمیبرم ولی در آینده شاید اسم ببریم و بعد با فاصله یک هفته منجر به جلسه حضوری شد و واقعاً من به خاطر همین میگویم، این قول احساس میکنم متفاوت است، در آن جلسه من دیدم که درک کردند که اسکای روم دارد به تنهایی چه بار سنگینی را به دوش میکشد. یک کسب و کار نوپا در حد یک استارتآپ، یک تیم کوچک ولی یک بخش از آموزش آنلاین کشور در این شرایط روی دوش ما هست، همهاش هم با رشد ارگانیک خودمان، با نقدینگی محدود خودمان، با چالشهای زیرساختی داخل کشور، احساس میکنم که تمایل داشتند واقعاً از ما حمایت کنند که ما بتوانیم واقعاً مسئولیتی که ناخواسته روی دوش ما قرار گرفته را بهتر انجام دهیم در ایران و به خاطر همان، امیدوار هستیم و الان کلی برنامهریزی کردیم روی همین حمایتی که قرار است اتفاق بیفتد که در قالب یک تسهیلات است که پیشبینی شده در اختیار ما قرار بگیرد ما بتوانیم این تسهیلات را صرف توسعه زیرساخت خود کنیم و هم سرویسهایمان پایدار شود و هم بتوانیم تقاضای بیشتری را پوشش دهیم إنشاءالله ولی در مجموع برآورد کنم، اسکای روم تا الان از زانوی خودش دستش را گرفته و بلند شده و توانسته به اینجا برسد.
آموزش و پرورش هم سراغ شما نیامد که بالاخره این همه مدارس دارم و یک 4415 قرار بگیرد، چیزی نداشتید؟
- هیچ ؟؟؟ به ما نداشتند. از شورای عالی انفورماتیک، چند نفر از اعضای اصلی شورا، آن هم به واسطه مثلاً استاد دانشگاه بودند در دانشگاه شریف با پلتفرم کار کرده بودند، بیشتر ارتباطات ما این مدلی بود. تلفنی بوده.
دکتر جلیلی؟
- احسنت! دکتر جلیلی محبت کردند با ما تماس گرفتند، یکسری پیشنهادات به ما دادند از جمله اینکه ما را به روبیکا معرفی کنند ولی یک نکتهای هم هست، ما یک نگاهی داریم که خیلی از مجموعهها ندارند. من حس میکنم روبیکا حداقل این نگاه را ندارد. کیفیت و تعهد اولویت یک ما هست. عرض کردم جایی که فروش ما در اوج بود، یعنی سوددهی ما واقعاً شاید تکرار نشود در آن مقطع، ما به خاطر کیفیت جلوی فروش خود را بستیم ولی احساس میکنم که مجموعهای مثل روبیکا فقط نگاهشان سوددهی است و کیفیت خدمات آخرین اولویت است. به همین دلیل سمت این توافقات نرفتیم. ممکن است مقطعی باعث شود یک نقدینگی سمت شرکت ما هم جاری شود ولی من معتقدم که به هویت آن برند لطمه میزند. آموزش و پرورش هم خودشان سمت ما نیامدند، فقط مدارس یک به یک از ما سرویس تهیه کردند. دانشگاههای فنی و حرفهای یک به یک از ما سرویس تهیه کردند. دانشگاههای علوم پزشکی از ما یک به یک سرویس تهیه کردند. دانشگاههای علمی کاربردی یک به یک آمدند سمت سرویس ما. یک تعداد محدود از دانشگاههای آزاد آمدند سمت ما، البته خود دکتر همتی و دکتر طهرانچی تا جایی که من اطلاع دارم دارند روی سلوشن اسکای روم هم بررسی انجام میدهند ولی هنوز من عددی که در ذهن خودم است، 95 درصد دانشگاههای آزاد کشور دارند از ادوبی کانکت استفاده میکنند.
در بحث کیفیت، حالا من این را در سطح عمومی مطرح میکنم، یکی قوّت خود محصول است، یکی زیرساخت و حواشی داستان، اگر زیرساخت شما تأمین باشد، الان میگویید 95 درصد دانشگاه آزاد دارند از ادوبی کانکت استفاده میکنند، الان همه بیایند استفاده کنند و زیرساخت فراهم باشد که خود آن یک مقوله مهمی است و دغدغه شما هم بوده و دغدغه همه اپلیکیشنهای ایرانی مخصوصاً پیامرسانها است، آیا بیایند، خود ساختار محصول شما پاسخگو هست و میتواند ساپورت کند؟
- قطعاً محصول و پلتفرم هم مرتب باید بهبود پیدا کند. یعنی معماری که ما تولید کرده بودیم برای میزبانی، رکورد ما قبل از کرونا 400 کاربر همزمان بود، یعنی بیشترین ایونتی که میزبانی کرده بودیم در یک رویداد 400 بود، در مجموع رویدادهایمان در پیکمان یک هزار همزمانی را تجربه کرده بودیم. قطعاً وقتی این معماری میخواهد برسد به آن نقطهای که الان هستیم که ما در لحظه داریم 50 هزار کاربر همزمان میزبانی میکنیم در پیک و در یک رویداد حدود یک هزار و 500 تا 2 هزار کاربر همزمان را تجربه کردیم، این معماری باید بهبود پیدا کند. در همه لایههای پلتفرم و تیمی که این محصول را تولید کرده، توانش را دارد که این معماری را بهبود دهد، کما اینکه ما در همین شرایط که تمرکز تیم روی زیرساخت هم بوده، معماری را هم مرتب بهبود دادیم که بتوانیم توسعهپذیر باشیم. اما واقعاً الان یک دلخوری بچههای فنی ما این است که به جای اینکه تمرکزشان روی توسعه معماری این محصول باشد که بیس این محصول قوی شود، کار ما این شده که مرتب تیکت بزنیم، زنگ بزنیم، سرور چرا کار نمیکند؟ آن چرا از دسترس خارج شد؟ چرا پهنای باند افت کرد؟ و واقعاً این وضعیت آزاردهنده است. خصوصاً اینکه بعضی اوقات ما احساس میکنیم یک تعمدی هم هست پشت این ماجرا. یعنی هم فضای رقابتی بازار وجود دارد، صراحتاً به ما از نتسنتر خودمان گفتند که به آنها پیشنهاد مالی شده که سرورهای اسکای روم داون شود در فضای رقابتی بازار. در اسفند ماه و اوایل فروردین حملات خیلی سنگینی روی سرورهای ما اتفاق میافتد که این حملات قطعاً داخل کشور است. اصلاً ما با فضای خارج از کشور تعاملی نداریم و آنها کاری به کار ما ندارند. اینها که حالا میگوییم اقتضای فضای بازار هم هست و اشکالی هم ندارد، ما باید خودمان را آماده کنیم برای آنها به یک طرف، دیتاسنتر هم بوده که موجودی سرور داشته ولی اینقدر این را قطرهچکانی به ما داده که ما مجبور شویم برویم به سمت یک قرارداد سنگین بلندمدت که سودآوری بالایی دارد. یعنی شرایط را میبینند که ما چقدر نیاز داریم و در منگنه میگذارند و حتی بعضاً ما اگرچه نمیخواهیم به این قضیه بدبین باشیم ولی میشود فکر کرد که اینقدر غیرمنطقی ناگهان فرض کنید 70 درصد سرورهای ما در وبسنتر به مشکل میخورد، بعد اصلاً هم جواب نمیدهند علتش چه بود، یعنی پاسخگویی بعضی از دیتاسنترها «صفر» است.
با یک دیتاسنتر خاص کار میکنید یا با همه دیتاسنترها کار میکنید؟
- ما در سالهای قبل سعی کردیم اکثر سرویسدهندهها را تجربه کنیم چون هیچکدام پایداری کامل نداشتند و نگاهمان این بود که سرورهای ما پراکندگی داشته باشد که اگر یک جا هم مشکل داشت، یک جای دیگر سرور فعال باشد ولی متفرقهها آنقدر ناپایداریشان بالا بود که تمرکز ما آمد روی چند دیتاسنتر اصلی کشور و الان بیشتر سرورهای ما در همین چند دیتاسنتر پیشبینی شده، منتهی نکتهای که وجود دارد اگرچه سرورهای ما اختصاصی هست، اصطلاحاً دِدیکیتد است، ولی اجارهای است چون ما بودجه نداشتیم سرور بخریم و برویم آنجا اصطلاحاً کلوگیت کنیم و همین باعث میشود که روی کیفیت خدمات ما تأثیر منفی بگذارد. یک جاهایی هم چون سرور اختصاصی با کانفیگ بالا وجود نداشت، سرورهای کانفیگ پایین ارزان قیمت را به ما میدادند. به هر حال بعضی از این سرورها دارد به مشکل میخورد. و عرض کردم درخواست همان مجموعه این است که بیایید یک قرارداد مثلاً چندین میلیاردی ببندید، تعهدش را به ما بدهید، ما یک سرور خوب برای شما میخریم و راهاندازی میکنیم. ما به عنوان یک شرکت نوپا، الان هم پیک کرونا است، چند میلیارد تومان قرارداد ببندیم و دو سه ماه دیگر این بازار فروکش کند، من تجربه ورشکستگی شرکت دارم دیگر، شرکت با این چشمانداز ممکن است سر یک تعهد سنگین کامل بیزینسش فِیل شود، به همین دلیل ما زیر بار آن قرارداد نرفتیم، الان تأمین سرور واقعاً برای ما چالش شده است. نه بودجه داریم که سرور بخریم چون در این اسکیلی که ما میخواهیم، هزینهها بالاست، نه اینکه سرور اجارهای با کانفیگ قوی جایی در اختیار ما میگذارد. یعنی همان دیتاسنترها، من مدعی این قضیه هستم، ما با آسیاتک، با پارساآنلاین، با مبین نت، با ابراربان، با خود شرکت ارتباطات زیرساخت جلسه گذاشتیم، هیچکدام سرور نداشتند به ما بدهند. الان ما در این منگنه هستیم که یا باید نقدینگی داشته باشیم و برویم سرور بخریم و 5145 یا اینکه بیش از این نمیتوانیم به سرورهای خود توسعه دهیم.
گفتید آقای ناظمی در بحث آن جلسه سرور در اختیار شما قرار دادند یا بحث پهنای باند و ... بود؟
- نه، هیچکدام. فقط ما را معرفی کردند به یک دیتاسنتر که همان چند سروری که داشتند را در اختیار ما بگذارند. همین بود. آن دیتاسنتر هم بعد از آن گفت که باید بیایید قرارداد ببندید و خرید کنید. دکتر ناظمی علاوه بر این موضوع، بحث ترافیک اسکای روم که باید داخلی باشد نه بینالملل را برای ما پیگیری کردند که نیمبها باشد. الان حجم زیادی حدود 4 میلیون از دانشآموزان و دانشجویان و اساتید دارند اسکای روم استفاده میکنند و به بخش زیادی از اینها دارد هزینه بینالملل تحمیل میشود. کلاسها هم که یک ساعت و دو ساعت نیست. یک دانشآموز یا دانشجو...
چرا میگویید به بخشی از آنها؟
- سازوکاری که برای این مسئله پیشبینی شده، معیوب است. میگویند که شما IP سرورتان را بدهید، طی یک فرآیند دو سه هفتهای این ترافیک این سرور داخلی میشود، آن هم نه از سمت اپراتورها، فقط سمت ISPها، یعنی آنهایی که ADSL دارند. اپراتورها مختارند، به آنها اعلام میشود که این IP ایرانی است، دوست داشتند بینالملل میکنند، دوست نداشتند، یعنی این تصمیمش با آنهاست. بعد اینکه ما مرتب داریم سرور اضافه میکنیم. یعنی در همین مقطع تعداد سرورهای ما 20 برابر شده است. بعد مرتب سرور میگیریم، مرتب باید لیست IP بدهیم، تازه دکتر ناظمی باز لطف کردند گفتند IP هایتان را مستقیم به من بدهید، من خودم میبرم به پروسه اجرایی والا آن سازوکاری که یک سایتی طراحی شده که شما آنجا میروید IP میدهید که هیچی! آن اصلاً عمر نوح میخواهد تا به نتیجه برسد. این سازوکار معیوب است. ما متضرر نمیشویم. واقعاً برای ما تفاوتی ندارد ولی شما در نظر بگیرید یک دانشجو
مشتریها از بابت اینکه، خود من با بستر شما کلاس داشتند، واقعاً یکی از دغدغههایشان ترافیکی بود که یک کلاس برگزار میکردیم یک ساعت و نیم هزینه سنگینی است، مخصوصاً وقتی کلاسها مستمر است. نیمبها شدن و داخلی حساب شدنش از بابت اینکه مشتری راحتتر است و پایداری مشتری را به همراه دارد، خیلی مهم است.
- دقیقاً. این را من فقط با خودتان در میان میگذارم، فکر میکنم طرح موضوعش به نفع ما نیست ولی وقتی که وزارت ارتباطات میآید میگوید ترافیک اینترنت خانگی رایگان، اثر معکوس دارد. در همان مقطع اینترنت کاربران به شدت افت کرد چون همه رفتند سمت تماشا کردن فیلم و دانلود و کاربریهای غیرضروری در این شرایط که همه نیاز به فیلد آموزش آنلاین و جلسات آنلاین دارند. بعد مسئله این شده بود، سرویس ما خوب بود اما اینترنت کاربران افت کرده و پایدار نبود. در صورتی که این حمایت میتوانست معکوس شود، بگویند کاربریهای آموزش آنلاین، سرویسدهندههایی که دارند، حالا من نمیگویم 5500، حتی ادوبی کانکت، هر سرویسدهندهای در این حوزه، ترافیک او رایگان شود، یعنی یک مقدار شرایط تعدیل میشد اما شرایط برعکس شد. الان هم که من شنیدهام گفتهاند ترافیک منازل کلاً قرار است نامحدود شود که حالا من نمیدانم این اتفاق افتاد؟ نیفتاد؟ چه شد؟ ولی واقعاً سرویسدهندههایی مثل ما اگر ترافیکشان نیمبها یا حتی رایگان شود، این موضوع به کاربران ما کمک میکند که درگیر هزینههای ترافیک نشوند.
درآمد از بابت تولید ترافیک برای اپراتورها، از این باب چیزی گیر شرکتهای ایرانی میآید؟ نمیآید؟ یا برای شما این داستان هست؟
- یکی از جلساتی که رفته بودیم این را از ما پرسیدند، گفتند چیزی دارید؟ گفتیم نه! ما اصلاً چیزی گیرمان نمیآید. بعد تعجب کردند. گفتند آخر الان یک سایت دانلود فیلم کلی 5555شِیر دارد با اپراتورها و پروایدرها، چطور شما این را ندارید؟ ضعف خودمان هست آقای اصولی. ما الان واقعاً تمام تمرکزمان روی بیزینسمان است، وقت نمیکنیم دنبال این پتانسیلها هم برویم و مذاکره کنیم.
ولی این بحث در کشور هست؟
- میگویند وجود دارد اما وقتی هم دنبالش میرویم آنقدر پروسهاش فرسایشی است که ما اصلاً عطایش را به لقایش میبخشیم چون وقت ما الان خیلی ارزشمند است. دقیقه به دقیقه شرکت دارد صرف این میشود که زیرساخت را چه کار کنیم؟ این را چه کار کنیم؟ حالا یک بیزینس که اِسکیل میکند، فقط زیرساختش نیست، منابع انسانیاش را هم باید اِسکیل کند. مثلاً فرض کنید نیروی انسانی ما که در یک ماه و نیم از 10 نفر به 40 نفر رسیده، این شوخی نیست برای یک کسب و کار، باید بتواند این نیروها را ...
یعنی بعد از کرونا شما 30 نفر افزایش داشتید.
- بله، هم در فنی، هم در پشتیبانی، هم در فروش، هم در اداری و مالیمان مجبور شدیم افراد را توسعه دهیم چون نمیتوانستند هندل کنند.
قاعدتاً محل فیزیکی و دفتر و ... را هم باید بزرگ میکردید.
- دفتر را بزرگ کردیم. ما قرارداد فعلی را چون غیر از دفتر خود در مرکز رشد یک دفتر دیگر هم داریم. مرکز رشد برای فعالیت حقوقی ما است. آن دفتر اصلی خود را دو ماه بود تمدید کرده بودیم، با پرداخت خسارت و ... مجبور شدیم لغو کرده و به یک جای بزرگتر برویم چون این تیم نمیتوانست آنجا کار کند. خصوصاً بحث کرونا هم بود و ازدحام ما در دفترمان خیلی بالا بود. البته همین الان هم بهتر نشده، جای بزرگتر هم گرفتیم اما باز هم ازدحام بالاست. منظور اینکه ما دغدغههای زیادی داریم به عنوان یک کسب و کار که درگیر اسکیل شده، مشتریانمان هستند، انواع و اقسام مذاکرات کوچک و بزرگ سمت ما آمده، پیشنهادهای تجاری نمایندگی برای ما خیلی زیاد شده، خود مشتریانمان هم هستند، بخش زیرساختیمان هم هست. زیرساخت هم حالا یک سمت زیرساخت فنی مثلاً سرورهایمان است، یک سمت زیرساخت فرض کنید CRM ما هست، زیرساخت چتآنلاین سایتمان هست، کانالهای ارتباطی، الان تمام کانالهای ارتباطی ما با مشتریان اشباع شده است. یعنی الان یک نارضایتی که کاربران ما دارند، میگویند ما هیچجوری نمیتوانیم با شما حرف بزنیم. خطها همیشه مشغول است، چتآنلاین سایت که زیر یک دقیقه جواب میدادیم بالای 50 دقیقه طول میکشد تا بچهها بتوانند جواب بدهند، با اینکه تیم را هم بزرگ کردهایم. بعد برای مثال برای تلفن خود از یک سرویس دهنده دیگر سرویس 5830 گرفتیم، هر روز یک داستانی با آنها داریم، قطع و وصل میشود، مشکل دارد، یکسری داخلیهایش زنگ نمیخورد. البته پذیرفتهایم دیگر، ایران همین است، یعنی کسب و کار اگر بخواهیم در ایران بزرگ شود باید بتوانیم با انواع و اقسام چالشها دست و پنجه نرم کنیم.
نه، إنشاءالله باید کمک کنیم اتفاق بیفتد. چون از این به بعد حتماً هم تا الان درخواستش بوده، از جمله اینکه بتوانید شرایطی را فراهم کنید که به LMS ها بتوانید وصل شوید. نمیدانم چقدر این درخواست بوده؟ مثلاً ادوبی کانکت یا بیگولی واتن یک مزیتی که ممکن است داشته باشد این است که مثلاً کسی که مودل دارد خیلی راحت بتواند کانکت شده و استفاده کند، یکی از نیازهای خود من برای اسکای روم این بود، اولین سؤالاتم بود بعد از آشنایی.
- البته ما داریم همان مودل و 5921
LMS دارید؟
- نه، ؟؟؟ سازی با مودل را پلاگینش را داریم.
پس آن موقع من پرسیدم دوستان پشتیبانی...
- شاید توجیه نبودند. چون دانشگاه امام صادق(ع) هم LMS شان مودل بود و از سرویس ما استفاده کردند، قبلترش در سالهای 98 یکی از مشتریان ما پلاگین تولید کرد برای ؟؟؟ با مودل و به ما اعلام کرد این هست اگر کسی نیاز داشت. ما هم گفتیم باشد، معرفی میکنیم. در این مقطع چندتا از دانشگاهها را همین شرکت همکارمان یکپارچهسازیشان را با مودل انجام داد برایشان توسط همان پلاگین و دارد استفاده میشود. ولی فرمایش شما درست است. LMS های زیادی هست. هر دانشگاهی، هر مجموعهای یک LMS دارد و اینها نیاز دارند که یکپارچهسازی اتفاق بیفتد. البته سمت ما ترافیک ایجاد نمیشود چون خودمان، تولیدکننده LMS میآید وب سرویس ما را پیادهسازی میکند ولی ما امکانات کامل داریم، ما هم API داریم، وبسرویس داریم.
بله، باید نیاز بازار ببینید چه هست.
- بله، باید فقط بیایند پیادهسازی کنند.
به قول آقای مهران مدیری چیزی هست که من نپرسیده باشم، بخواهید بگویید؟
- چیزی که شما نپرسیده باشید...
مطلبی که دوست داشته باشید به هر حال مشتریان شما یا مدیران دولتی بدانند.
- من فکر میکنم یکی از اتفاقاتی که باید در ایران بیفتد، چون ما دو سال هم هست که بحث حمایت از تولید داخلی و رونق تولید ملی و ... خیلی دارد در موردش حرف زده میشود، بخشنامههایی هم آمده که محصولات خارجی اگر نمونه داخلیاش هست نباید استفاده شود. به قول دکتر دلیری میگفت بازار خصوصی که مسئولیتش با خودتان است، باید توانش را داشته باشید بروید رقابت کنید. فرمایش او هم کاملاً درست است ولی بازار دولتی که، تا یک حدی، من نمیگویم همیشه با بخشنامه میشود پیش بردش، ولی به هر حال قابل کنترل است. اینکه ادوبی کانکت دارد در نهادهای دولتی استفاده میشود، به نظر من جای اشکال دارد. اگر بشود با حمایت دکتر کشمیری و دکتر میرباقری، دوستان همه دارند از پلتفرمهای ما استفاده میکنند، لطف داشتند، خودشان آمدند به اسکای روم، دکتر ناظمی، دکتر جهرمی، این دوستان اگر یک رویکرد همسو داشته باشند، نه فقط اسکای روم، هر پلتفرم بومی، اصلاً نمیخواهم در این داستان منفعتطلبی کنم، به هر حال حمایت از تولید داخلی است، ما در آن جلسه رفته بودم گفتم آقا من تسهیلات نمیخواهم، به ما پروژه دهید، کار دهید ما انجام میدهیم و در مقابلش پول میگیریم. چرا همهاش نگاه حمایتی این است که وام میدهیم. وام بدهی است. وام درست است که مقطعی کمک میکند ولی لایفترم ممکن است حتی به یک کسب و کار آسیب بزند، مخصوصاً اگر آن کسب و کار مثل سالهای قدیم ما تجربه نداشته باشد، وام را بگیرد، بعد خرجش کند، قشنگ خودکشی کرده. پروژه بدهند. الان دکتر ناظمی لطف کردند یک فراخوانی دادهاند که شرکتهای بومی که میتوانند در این موضوع سرویس بدهند، سازمان فناوری اطلاعات سرور دهد، یک بخش از آن سرور را ما به دولتیها خدمات رایگان بدهیم، یک بخش را خودمان استفاده کنیم برای کسب کار خود. این خیلی طرح قشنگی است. نه پولی رد و بدل میشود، نه وامی پرداخت میشود.
فقط برای کلاسهای آنلاین؟
- نه، این فقط برای فکر میکنم بحث جلسات آنلاین و آموزش درونسازمانی دولتیها است. من آن سمتش را نمیدانم چه استراتژی است ولی چنین فراخوانی را سازمان فناوری اطلاعات انجام داده که قشنگ است و کار خوبی است منتهی من نظرم این است که ادوبی کانکت و بیگولی واتن و اینها دیگر در دولتیهای ما نباید وجود داشته باشند. بروند سلوشنهای ایرانی را بررسی کنند، اسکای روم هست، فکر میکنم نرمافزار KT اگر اشتباه نکنم بومی است، بچههای دانشگاه امیرکبیر نرمافزار نیما را از سالها پیش تولید کردند، شرکت همکار ما شوکا، محصول بومی دارند. چهار پنج شرکت بومی داریم. همین بازار دولتیمان را بین آن پنجتا مساوی هم تقسیم شود هر کدام از ما کلی رشد خواهیم کرد. ولی یکسری شرکتها آمدهاند ادوبی کانکت کرک شده را دارند با قیمتهای، ما لایسنسمان را به یک قیمت داریم میدهیم، ادوبی کانکت کرک شده را با پنج برابر آن قیمت، سازمان دولتی رفته خریده! خب این چه کاری است؟ وقتی محصول بومی هست، نسخه خارجی؟ آن هم قفل شکسته، آن هم گران!
و با این کیفیت. من به جز جلسهای که به جز شما پنجشنبه داشتم واقعاً خیلی جلسه داشتیم کل ایام عید را تقریباً از هشت، 9 صبح تا پنج، 6 بعدازظهر به جز آن جلسهای که با شما داشتیم بقیه جلسات ما همه کیفیت عالی بود، یعنی هم مخاطبان راضی بودند هم خود ما، حالا بعضاً اختلالاتی در صدا و ... که بیشتر برمیگشت به اینترنت مخاطبان که آنهم مقطعی بود و حل میشد و واقعاً حیف است سیستمی با این کیفیت، چون من با ادوبی کانکت هم کار کردهام، واقعاً به لحاظ کیفیت ارتباطی و ... نمیشود گفت بهتر است. از لحاظ محیط و بحث فارسی و مواردی که تایپ میشود که اسکای روم قطعاً بهتر است. از لحاظ ارتباطی و ... هم واقعاً آدم نمیتواند بگوید که وقتی با ادوبی کانکت کار میکنی، ارتباط بهتر است. همان اختلالاتی که بعضاً اینجا ممکن است در صدا و ... باشد، آنجا هم هست چون عمدتاً مربوط به بحث زیرساخت است. بحث دیگری دارید؟
- من فکر میکنم آخرین مطلبم این است که شرکتهای حوزه آیتی و هایتکی که میتوانند از ایران در خارج از کشور فعالیت کنند، معدود هستند. یکی از آنها ما هستیم. و ما از یک سال پیش نگاهمان به این است که بازار خارج از کشور را از دست ندهیم چون آن بازار هنوز اشباع نشده. یعنی سرویس دهندههای بزرگی که در دنیا دارند سرویس میدهند تعدادشان به پنج نمیرسد. زوم است، کلیک میتینگ است، گو تو وبینار است، وبکسیس سیسکو است و همین ادوبی کانکت است که ما آنور را هم تحلیل کردهایم و در جلساتی که معاونت علمی برگزار میکردند برای صادرات فناوری، ما لینک شدیم با یکسری کشورهای دیگر، با کمی حمایت، باز هم میگویم حمایت این نیست که پول بدهند به ما، حمایت یعنی اینکه دو جلسه مذاکرهای برای ما هماهنگ کنند، دو مشاوره اختصاصی بدهند. ما میتوانیم در دنیا سرویس دهیم و به نظر من این برای کشور ما یک افتخار است ولو اینکه در دنیا سرویس برندش اسکای روم نباشد، آنها هم ندانند که ایران است، ما که خودمان میدانیم در دنیا داریم چه کاری انجام میدهیم، این اتفاق خیلی خوبی است ولی الان ما در همین بازار داخلیمان آنقدر در حداقلها گیر افتادهایم و داریم دست و پنجه نرم میکنیم باور کنید چندین بار در صحبتهایمان با فاندرها مطرح شده که واقعاً اگر بخواهیم منافع کسب و کار را در نظر بگیریم، اصلاً باید قید سرویس دهیهای خود را بزنیم. این همه توان و تمرکز را ما گذاشتهایم، اگر یک سرویس خارج از کشور را 010630 کرده بودیم، همزمان با ما یک شرکت هندی شروع کرد، دقیقاً سال 92، با برند appear.in تیمشان هم دو نفر بود، ما مرتب رصد میکردیم خبرهایش را، در سایتش عضو بودیم، تمام ایمیلهایشان برای ما میآمد. ما در عرض دو سال یعنی 96 و 97 تعداد یوزرهایمان در ایران به 500 هزار رسید، آنها در فعالیت دو نفرهشان با یک پروداکت فوقالعاده ضعیفتر، واقعاً پروداکتشان ضعیفتر بود، ما خودمان کارمان همین بود دیگر، رصد میکردیم، ایمیل که خودشان پایان سال میلادی به همه مشتریانشان زدند و یک جورایی یک ریپورتی دادند از اکتیویتیهای خود، 50 میلیون یوزر در دنیا توانسته بودند بگیرند. 50 میلیون یوزر در دنیا عدد کوچکی است چون کیکش خیلی بزرگ است با یک فعالیت کوچک میتوان اینقدر کاربر جذب کرد. سرویسهای بیزینسیشان فقط یک سرویس 14 کاربری پولی میفروختند تا اواخر 97 که ما آن زمان در ایران تا یک هزار کاربر را داشتیم سرویسش را میفروختیم. بعد آخر 97 کسب و کارشان اولین جذب سرمایهاش را داشت، یک میلیون دلار سرمایه جذب کرد، تیمشان توسعه پیدا کرد به 25 نفر و ریبرند کردند به verby.com و لینکشان دارد گروس میکند. این یک تجربه موفق از بیزینس مشابه ما هست که در کشور همسایه ما، هند شروع به کار کرد و البته هند در آیتی خیلی دارد حمایت میشود. یعنی خود دولت هند خیلی دارد شرکتهایش را کمک میکند. ما نمیدانیم پشت پرده چه اتفاقی افتاد که اینها رشد کردند ولی به لحاظ پروداکتی دیدیم که پرداکت ضعیفتر بود و مطمئن هستیم که اسکای روم هم حرفی برای گفتن در بازار بینالمللی دارد. چون ما همین الان در ایران، یوزرهای zoom.us، یوزرهای کیلیک میتینگی، یوزرهای ادوبی کانکتی داریم، مرتب داریم با این محصولات خارجی مقایسه میشویم. خودمان هم مرتب نگاهمان این بوده که آنها چه دارند که ما نداریم. ما نگفتیم شوکا یا نیما یا همکار ایرانی ما چه دارد؟ یعنی سطح خودمان را هم بالاتر گرفتیم. اینها دارد حیف میشود. به عبارتی زمانش دارد از بین میرود.
ممنونم، آرزوی موفقیت میکنم برای شما.
- فقط یک نکته دیگر الان به ذهنم آمد چون ما همیشه این نکته را عمداً اسکیپ کرده و نادیده میگیریم، شاید برای شما جالب باشد ولی خواهشی که دارم فعلاً جایی مطرح نشود این است که ما کسب و کارمان در شهرستان است. یعنی صرفاً دفتر حقوقی ما در تهران است و این خودش باز یک داستانی داشت که ما تمرکزمان را از تهران آوردیم به شهرستان، ریسکهای خاص خودش را داشت، تصمیم مهمی بود، سخت بود اما این تصمیم را گرفتیم، به هر حال موفق شدیم که این کسب و کار را از شهرستان مدیریت کنیم، اِسکیل کنیم، در شهرستان تیمسازی کردیم، یعنی در واقع میتوانم بگویم اسکای روم یک کسب و کار در تهران نیست و مشتریهای ما هم از این امر اطلاعی ندارند چون ما میدانستیم که این موضوع به اعتبار برند لطمه میزند چون نگاهها این است که هر کسی تهران است، بهتر است، سیستمهایی پرزنت کردیم که مشتریان ما با این تفکر که، به کسی دروغ نگفتیم چون برای ما خیلی مهم است که به هیچ عنوان به کسی دروغ نگوییم، شرایطی پیش آمده و پرسیدهاند، گفتهایم که ما تهران نیستیم ولی خیلیها هم به واسطه اینکه به هر حال سایت یا شماره تلفنها تهران است، آدرس دفتر هم تهران است، در ذهنشان این شکل گرفته ما تهرانیم. جلسه حضوری هم خواستند ما رفتهایم تهران در آن جلسه شرکت کردهایم و برآیندش این شده که ما توانستیم این کسب و کار را با ماهیت تهران اما از شهرستان توسعه دهیم و فکر میکنم کمکم داریم به آن نقطهای میرسیم که آنقدر اعتبارمان بالا رفته که یک جایی یک بَنداستوری هم بدهیم که اسکای روم خلاصه تهران نیست و امیدواریم که این لطمهای به برند ما نزند.
اتفاقاً این خیلی عالی است. به قول شما بعد از یک برههای و بعد از اینکه آن اعتماد عمومی کسب شده، علنی شود شاید بهتر است ولی این یک روحیه عجیب و غریبی به بچههای شهرستانی میدهد چون الان همه تصورشان این است که اگر میخواهی رشد کنی باید حتماً تهران باشی، تهرانیها هم فکر میکنند که در واقع باید با خارج از کشور چیز کنند ولی اگر چنین بحثهای موفقی را ببینند واقعاً امیدوارکننده است. شما که تا اینجا گفتید، شهرستانش را هم به ما بگویید. به قول خبرنگارها آف دِ رکورد است!
- آف دِ رکورد ما در نیشابور مستقر هستیم چون اصالتاً خودمان هم نیشابوری هستیم، هم من هم برادرم. برادرم 20 ساکن تهران بودند، خودم 10 سال ساکن مشهد بودم ولی سال 96 من تصمیم گرفتم به واسطه کسب و کارمان مهاجرت کنم به شمال کشور، لاهیجان را انتخاب کردیم و زندگیمان را بردیم لاهیجان. ولی آنجا در معامله خانهای که اتفاق افتاده بود یک مسئلهای پیش آمد که حالا من واقعاً اعتقاد دارم به تقدیر و اینکه حکمتی هست در هر اتفاقی، گرچه آنجا من تجربه تلخی برایم پیش آمد و تمام برنامه زندگیام به هم ریخت، برگشتیم شهرستان و دیگر آمدیم نیشابور خودمان، اما همین باعث شد که ما به این فکر کنیم که اصلاً در نیشابور این بیزینس رشد کند. من 96 آمدم نیشابور، برادرم بعد از 20 سال زندگی در تهران، سال 97 آمدند نیشابور و الان از این اتفاق خیلی راضی هستیم و از این تصمیم. خیلی خیلی کمتر از اینکه فکر میکردیم این عمدم تمرکزش در تهران به ما لطمه زد. در تأمین نیروی تخصصی و فنی یک واقعیت است که تمرکز بیشتر در تهران است ولی غیرممکن نیست. در نیشابور، در شهرستانها استعدادهای خیلی زیادی هستند که دارند چراغ خاموش با تهران کار میکنند. تازه حالا داریم زیرخاکیهای شهر خودمان را پیدا میکنیم!
یعنی 40 نفر شما نیشابوری و در نیشابور هستند؟
- بله. ما الان 40 نفر نیشابور تیم داریم، یک نفر در تهران داریم که صرفاً دفتر خود را به او سپردهایم.
خیلی عالیه. یکدفعه 30 نفر اشتغالزایی شده، در همین ایام و از بچههای نیشابور!
- شهر خودمان! و توی همینها هم بچههایی داریم که حتی میخواستند از ایران مهاجرت کنند ولی دیدند یک بیزینسی هست که حتی چشمانداز خارج از کشور هم دارد، ماندهاند و کنار ما دارند تلاش میکنند، إنشاءالله اتفاق خوبی هم برای همه آنها باید بیفتد. این مسئولیت را در قبال بچههای خودمان داریم.
خیلی عالیه! ای کاش صلاح میدانستید اصلاً این بحث را هم منتشر میکردیم ولی خب شما میگویید شاید الان خوب نباشد.
- من احساس میکنم الان به خاطر آن رقابتهایی که گفتم در بازار وجود دارد، بعضیها دنبال این هستند که از یکسری آیتمها سوءاستفاده کنند، میتواند دستاویز شود برای تخریب این برند. حالا إنشاءالله در زمان مناسب با همفکری شما.
حتماً، إنشاءالله چند ماه دیگر دوباره یک نشست و گفتگویی داشته باشیم و بشنویم از شما که زیرساخت ارتقا پیدا کرد و بحث نیشابور و ... را مطرح کنید، به قول آقای چیز کیف کنیم! ممنون و متشکرم.
- سلامت باشید. خیلی ممنون. لطف کردید وقت گذاشتید. سپاسگزارم.
انتهای پیام/