دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
تقویم تاریخ به سبکی متفاوت/ 11 آذر؛

ابوطالب مکی؛ زاهد خلوت‌گزین

روش ابوطالب مکی در تصوف، مبتنی بر مجاهدت و ریاضت نفس و زهد و ترک و تجرد بود.
کد خبر : 447808
1364.jpg

به گزارش خبرنگار حوزه آیین و اندیشه گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، بارها شنیده‌ایم که گذشته چراغ راه آینده است. این چراغ روشنگر مسیری است که به ساختن بنای تمدن ایرانی اسلامی می‌انجامد. چراغی که انوار روشنگرش حاصل تلاش صدها حکیم، هنرمند و فیلسوف مسلمان است که از قرن‌ها پیش خشت به خشت این بنای سترگ را روی هم گذاشته‌اند.


با شما مخاطب گرامی قراری گذاشته‌ایم تا هر روز به بهانه عددی که تقویم برای تاریخ آن روز به ما نشان می‌دهد، به زندگی یکی از مشاهیر و بزرگان تاریخ کهن ایران و اسلام مختصر اشاره‌ای کنیم تا بتوانیم پس از یک سال، با این انوار روشنگر چراغ تمدن و فرهنگ آشنا شویم. به این منظور هر روز صبح، بخشی از تاریخ کهن خود و افتخارات آن را مرور خواهیم کرد.


برای خوشه‌چینی از این خرمن دانش و فرهنگ، جلد اول کتاب «تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» تألیف دکتر علی‌اکبر ولایتی که به سال ۱۳۹۲ در انتشارات امیرکبیر به زیور طبع آراسته شده، بهره برده‌ایم.



ابوطالب محمدبن علی مکی معروف به ابوطالب مکی زاهد و عارف قرن چهارم هجری است. با اینکه به مکی شهرت داشت، ایرانی‌تبار بود؛ فقط چون در مکه رشد و پرورش یافته بود او را مکی می‌خواندند.


 از تنوع مطالبی که در کتاب او، قوت‌القلوب، دیده می‌شود، می‌توان دریافت که دوره‌ای طولانی را به فراگیری علوم زمان خود اختصاص داده بوده و به‌ویژه، در استماع حدیث و روایت آن کوشا بوده است؛چنان که صحیح بخاری را نزد ابوزيد استماع کرد و از عبدالله بن جعفر فارِس اجازه روایت گرفته بود. وی از کسانی مانند ابوبکر آجری، علی بن احمد مصیصی، محمد بن عبدالحميد صنعانی و احمد ضحاک روایت می‌کرد. همچنین کسانی مثل عبدالعزیز ازجی و محمد بن مظفر خیاط از او روایت کرده‌اند. نسبت ابوطالب در تصوف به دو واسطه از طریق ابوالحسن احمد و پدر او، ابوعبدالله محمد بن سالم، به سهل تُستَری می‌رسید. او با ابن جلاء، از صوفیان معروف شام، نیز مصاحبت داشت و از او با عنوان «شَيخنا ابوبکر بن جلاء» یاد می‌کند.


ابوطالب با ریاضت روزگار می‌گذراند و ظاهراً سال‌ها خوراکش برگ و ریشه گیاهان صحرا بود، آن چنان که رنگ بر چهره نداشت. روش ابوطالب مکی در تصوف مبتنی بر مجاهدت و ریاضت نفس و زهد و ترک و تجرد بود. او گرسنگی، سکوت، شب‌زنده‌داری و خلوت را اساس سلوک می‌دانست و ظاهراً در این روش، از حد اعتدال خارج می‌شد.


ابوطالب، بایزید بسطامی را بزرگ می‌شمرد و نامش را در کنار نام عارفان بزرگی چون ابراهیم ادهم، شقيق بلخی و سهل تستری قرار داده بود. این نظر او درست بر خلاف نظر استادش، ابن سالم بود که بایزید را به سبب شطح معروف او، تکفیر می‌کرد.


پس از فوت ابوالحسن بن سالم در بصره در فاصله سال‌های ۳۵۰ تا ۳۶۰ ق، ابوطالب به ترویج نظریات و آرای او پرداخت و رهبری مذهب سالميه را برعهده گرفت. نخست در بصره و سپس در بغداد، به وعظ و تبلیغ پرداخت و مردمان بسیاری در مجالس او گرد آمدند. اما، گاهی در سخنان او تعبیراتی شنیده می‌شد که با عقاید رایج مردم آن زمان تفاوت داشت و متشرعان آن را انکار و از آن انتقاد می‌کردند؛ به همین سبب، به سخنان ناشایست و بدعت‌آمیز متهم شد. از این رو، مردم از وی روی گردان شدند و به ناچار تا پایان عمر دیگر مجلس نگفت.


او در ۳۸۶ق، در بغداد درگذشت و در قسمت شرقی مقبره مالکیه به خاک سپرده شد.


ابوطالب از نمایندگان برجسته مکتب سالميه به شمار می‌رود و بسیاری از آرای این مکتب از طریق او به صوفیه دوره‌های بعد و کسانی مثل محمد غزالی، ابن برجان، ابوالحسن شاذلی و ابن عربی منتقل شده است.در مسائل علمی و کلامی پیرو حسن بصری بودو خود درباره او گفته است:«و هو امامنا فی هذا العلم»


 انتهای پیام/4104/پ


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته