غربگراها هنرمندان متعهد را با ترساندن منفعل میکنند/ نخستین بار قیصر امینپور شعار «مرگ بر آمریکا» را در شعر آورد
به گزارش خبرنگار ادبیات و کتاب گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، سالهای سال است که نویسندگان و شاعران زیادی در تمام دنیا با هوشیاری و اطلاع از فتنهها و زورگوییهای آمریکا آثار مختلفی را تولید و منتشر میکنند. با وقوع انقلاب اسلامی و ایستادگی مردم و شدت گرفتن خصومتهای آمریکا با ایران جامعه ادبی ایران نیز هوشیارتر و آگاهانهتر آثار بسیاری را در مذمت سلطهطلبی، استعمارگری و ظالمپروری آمریکا و استکبار منتشر کردند.
در ادامه، گفتگوی خبرنگار خبرگزاری آنا با محمدمهدی سیار شاعر برجستهای که سابقه ترانهسرایی و سرودن شعرهای ضداستکباری را در کارنامه خود دارد، درباره وضعیت شعر ضداستکباری و ضدآمریکایی را میخوانید.
آنا: مقام معظم رهبری در دیدار نیمه ماه رمضان با شاعران در موارد زیادی به شعری که بیطرف نباشد و جبهه حق را حمایت کند اشاره داشتهاند. ضرورت ورود هنرمندان و شاعران به این میدان چیست؟
سیار: اگر هنر و شعر را آیینه زندگی بدانیم. بههرحال بخشی از زندگی هم تلاش برای رسیدن به زیست عادلانه و حیات متعادل و بهدور از ستم است و ستمستیزی در جهان انسانی یکی از مهمترین ارزشهایی است که جانهای پاک به دنبالش میگردند و برایش مجاهده میکنند. بازتاب این تلاشهای انسانی در شعر میآید. یعنی شعر باید بازتاب زیباییهای حیات بشری باشد و یکی از مهمترین زیباییهای این حیات هم همیشه تلاش برای رسیدن به عدالت و از بین بردن ظلم بوده است و اگر این حماسههای انسانی را از ادبیات بگیریم بخش مهم را از آن حذف کردهایم و بسیاری از شاهکارهای ادبی جهان حذف میشوند. از دیدگاه اسلامی هم بههرحال یکی از ویژگیهای شعر مورد پسند قرآن آنجایی که در سوره شعرا به آن میپردازد این است که شاعرانی مورد تأیید کلامالله هستند که یکی از ویژگیهایشان بعد از ایمان و عمل صالح، ظلمستیزی و دادخواهی است.
آنا: شعر با موضوع ضدآمریکایی و ضداستکباری در فضای ادبیات ایران در چه وضعیتی است؟
سیار: استکبارستیزی یک انتخاب از سر سیری یا یک گزینش سلیقهای یا عقیدتی صرف برای ملت ما نبوده است. استکبارستیزی اصلاً رمز بقای یک ملت مظلوم و تحت طمع استعمارگران است. یعنی ملتی که ستمپیشگان جهانی به منابع و حیاتش طمع دارند و هر قدر که میشود ضعیفتر نگه داشته شود از نظر علمی، رفاهی و قدرت سیاسی تا بیشتر بتوانند از منابعش استفاده و بهرهداری کنند و دائم در تنش باشد، خب یک همچین کشوری استکبارستیزی برایش یک انتخاب از میان چند انتخاب نیست بلکه این کشور تنها انتخابش برای بقا این است که مقابل این دستدرازیها بایستد والا از بین خواهد رفت بنابراین این یک انتخاب تاریخی و طبیعی ملت ایران بوده که در انقلاب هم متبلور شده و در قبل از انقلاب هم در همه نهضتهایی که از مشروطه به این طرف شکل گرفته این استقلالخواهی و این تلاش برای حفظ حیات انسانی ملت ایران در مقابل دستدرازی بیگانگان وجود داشته است. ما چارهای جز استکبارستیزی نداشتیم و نخواهیم داشت و این مسئله به عنصر حیاتی زندگی ایرانی تبدیل شده است. این عنصر حیاتی حتماً باید در ادبیات این قوم و در هنر این قوم منعکس شود چون ادبیات آن طور که گفتم بازتاب و آینه زندگی و حیات است و نمیتواند از این عنصر حیاتی خالی بماند. بنابراین این هم با ارزشهای دینی ما، هم با هویت ملی ما یعنی زندگی ما در این سرزمین و هم با انقلاب ما یک پیوند عمیقی دارد و نمیشود نادیدهاش گرفت. از طرف دیگر با ادبیات هم پیوند و ملازمت دارد. یعنی ادبیات هم بدون حماسه و بدون ظلمستیزی بخش زیادی از اعتبار و ارزش و جذابیت خودش را از دست خواهد داد.
سطوحی از هنر مملکت تبدیل شده به یک خفقان و دیکتاتوری فرهنگی و هر صدایی که در اعتراض به آمریکا یا در دفاع از ملت ایران بلند شود، اینها را با هزار انگ میخواهند از میدان خارج کنند
آنا: ادبیات ضدآمریکایی در آیینه شعر بزرگان معاصر خصوصاً شعر بعد از انقلاب اسلامی چگونه بوده است؟
سیار: در شعر معاصر، استکبارستیزی و بهطور ویژه آمریکاستیزی جایگاه ویژهای داشته و دارد و در آثار بزرگان شعر منعکس شده است هم قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب در آثار مثلاً طاهر صفارزاده که از پیشگامان شعر نو امروز انقلاب به حساب میآید. در بخش زیادی از ادبیات دوره پهلوی و بهخصوص آثار نویسندگان و شاعران چپ این روحیه به چشم میخورد. در بعد از انقلاب هم در آثار بزرگانی مثل قیصر امینپور که از پیشگامان شعر انقلاب به حساب میآید این موضوع را میبینیم. قیصر امینپور نخستین کسی است که شعار «مرگ بر آمریکا» را در شعر نیمایی خودش به کار برده است. قیصر از فعالان در تسخیر لانه جاسوسی هم بوده و این شعر را هم همانجا در همان گیرودار گفته بود که حالا در خود تسخیر لانه جاسوسی نمیدانم بوده یا نه اما به آنجا و دانشجویان فعال این حرکت سر میزده و کارهای فرهنگی را در آن برهه انجام میداد و خودش هم خاطراتش را از ایام تسخیر سفارت آمریکا در گفتگویش با مرکز اسناد انقلاب اسلامی بیان کرده و منتشر هم شده است. تا جایی که من دیدم شعار مرگ بر آمریکا را هم نخستین شاعری که این را در شعر به کار برده قیصر بوده، آنجایی که میگوید «وقت نماز مرگ بر آمریکاست» یعنی اصلاً مرگ بر آمریکا را یک نماز میداند و این را در واقع با معنویت ملت ایران و با معنویت آن دوره پیوند میدهد.
از موارد دیگر میتوان به شعر معروف «آمریکا ننگ به نیرنگ تو» اشاره کرد که سروده مرحوم حمید سبزواری که پیر شعرای انقلاب بود. مرحوم سبزواری در قصائدش که تازگی چاپ شده، در مجموعه آثارش که چهار جلد است و سرودهای آن مرحوم یک جلد از چهار جلد است. من خیلی توصیه میکنم که علاقهمندان به ادبیات و جوانترهایی که به تاریخ ادبیات و تاریخ سیاسی این کشور علاقه دارند حتماً آن سه جلد دیگر آثار حمید سبزواری را هم بخوانند. برای شناخت شخصیت یک شاعر فقط آن چیزی که از رادیو شنیدم و در رسانه دیدیم کفایت نمیکند. در آثار حمید سبزواری، در قصیدههایش بهخوبی این خروش ضدآمریکایی که از زبان مردم بیان میشود قابل مطالعه است. در آثار دیگران هم مثلاً در آثار دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی هم شعری که برای منهتن و نیویورک گفته، جایی که میگوید «او میمکد طراوتِ گلها و بوتههای افریقا را، او میمکد تمامِ شهدِ گلهای آسیا را» در مورد آمریکا این بیان را دارد.
در نسلهای بعدی شاعرانی مثل علیرضا قزوه که شعرهای ضد جنگ و ضد جنگافروزیهای او، شعرهای ضدآمریکایی او حتی در جهان هم مخاطب داشته و دارد یا مثلاً این شعر «بهار در آسانسور» او جزء شعرهای برگزیده در سایتهای بینالمللی ادبی در زمان خودش شناخته شد. شعری که ضد جنگ آمریکا در عراق است. در شعرهای طنز هم آقای ناصر فیض در سرودههایشان به این مسئله پرداخته است.
تقریباً محتوای بیشتر اشعار کتاب «دارم خجالت میکشم از اینکه انسانم»، اثر مرتضی امیری اسفندقه شعرهای ضدآمریکایی است. این کتاب را شهرستان ادب چاپ کرده و شعرهای ضد آمریکایی بسیار تکاندهنده و انسانی دارد که به نظر من باید به زبانهای مختلف جهان ترجمه شود. این اثر بخشی از اندیشههای ملت ایران را نشان میدهد که در این کتاب منعکس شده است.
قیصر امینپور نخستین کسی است که شعار «مرگ بر آمریکا» را در شعر نیمایی خودش به کار برده است
علی محمد مؤدب در کتاب «سفر بمباران» شعرهای ضدآمریکایی بسیار درخشانی مثل «این آمریکا چیست؟» که شعر سپید و بلندِ زیبایی است. آقای علی داودی همینطور، از شعرایی است که در شعر نو و در شعر سپید آثار موفقی در این حوزه خلق کرده است. از جوانترها هم که در ترانه، نوحه، غزل و رباعی در این حوزه موفق بوده میتوان به میلاد عرفانپور اشاره کرد. و شاعران جوان دیگری که در این حوزه کار میکنند.
آنا: در شاخههای دیگر مرتبط با شعر که شما هم در آنها فعال هستید هم کارهای موفقی انجام شده است اما کار شاخص مثل کار مشترک شما و آقای حامد زمانی کمتر برزو کرده است در این زمینه چه کارهایی میشود انجام داد؟
سیار: در سرود و موسیقی، سالها کار «آمریکا آمریکا ننگ به نیرنگ تو» کار مهم شناخته میشد اما فکر میکنم پیش از این اثر ما در آثار گروه چاووش که مرحوم محمدرضالطفی ساختند، چندین کار ضدآمریکایی خیلی شنیدنی وجود دارد از جمله آمریکا آمریکا.
آنا: این کارهای خوب عمدتاً مربوط به دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ است این روند چرا کند شد؟
سیار: در دهه 70 و 80 یکمقدار فضای فرهنگی کشور به سمت و سوی دیگری رفت و بعضی از نیازهای حیاتی مردم در زیر زرق و برق رفاهزدگی مسئولان و در زیر زرق و برق برخی سیاستهای فرهنگی متأسفانه فراموش شد. در این برهه سرود انقلاب اسلامی بسیار تضعیف شد و این شعارها و این حرفها در ادبیات، سینما و هنر هم رنگ باخت که به نظر من یک انقطاع تاریخی تقریباً در هنر ما است و ضربه بزرگی به حرکت ادبی و هنری انقلاب خورد و بیشتر هم به خاطر سیاستهای فرهنگی دولتها بود.
شعرهای ضد آمریکایی مرتضی امیری اسفندقه بسیار تکاندهنده و انسانی است و باید به زبانهای مختلف جهان ترجمه شود
اما دوباره به نظرم بهویژه در تحولات منطقه و بهویژه با تماس دوبارهای که ایران با آمریکا بر سر موضوع برجام داشت، حساسیت عمومی نسبت به موضوع آمریکا و این تاریخ پر فراز و نشیب دوباره زنده شد و کارهای خوبی هم در این حوزه تولید شد. اگر امروز میبینید در مداحیها، سرودهایی که گروههای سرود مختلف میسازند و خوانندههایی که در این حوزه کار میکنند، حضور یک خروش ضدآمریکایی خوبی هست به نظرم یکی از برکات آغاز این روند تعامل با آمریکا است که تجربه تاریخی برای ما داشت. هر چند چیزهای زیادی را هم از دست دادیم اما یک تجربه مهم به دست آوردیم که این تجربه در هنر ما، در ادبیات ما هم بازخورد خوبی داشت ولی به نظر من هنوز هم جا دارد که این تجربه بیشتر بازتاب پیدا کند.
آنا: شعرهایی که اصطلاحاً شعر هیئت هستند صدا و صراحتشان درباره این موضوع بین انواع شعر بیشتر است.
سیار: اگر شما دقت کنید در همین شعر هیئت دهه 70 و 80 هم حرف ضدآمریکایی خیلی کم میبینید. یعنی حتی در آیینیترین هنرهای ما این بحث تضعیف شده بود ولی در دهه 90 دوباره احیا شد و به نظرم نسل جدیدی که آمده خیلی هوشیارتر و خیلی پرسشگرتر، اهل پرسش، اهل جستجو و اهل مطالعه و بازاندیشی درباره گذشته هم هستند، از این جهت به اینها امید بیشتری است.
بخش زیادی از ادبیات دوره پهلوی و بهخصوص آثار نویسندگان و شاعران چپ این روحیه به چشم میخورد
آنا: برخی شعر گفتن و کار درباره این موضوعات را که اصلاً جنبه داخلی ندارد، سیاسی و جناحی میکنند و میدانند، درباره این موضوع نظرتان چیست؟ درحالی که نویسنده و شاعر و هنرمند آمریکاییِ ضدآمریکا با آثار جالب توجه هم وجود دارد.
سیار: فضای فرهنگی که در دهه 70 به این طرف درست شد، این در واقع در سطوحی از هنر مملکت تبدیل شده به یک خفقان و یک دیکتاتوری فرهنگی و هر صدایی که در اعتراض به آمریکا یا در دفاع از ملت ایران بلند شود، اینها را با هزار انگ میخواهند از میدان خارج کنند و فکر میکنند که عرصه هنر و ادبیات و فرهنگ ملک طِلق غربگراها در ایران است و به خصوص روی «ترس» خیلی حساب کردهاند. عنصری که به شدت روی آن حساب کرده و برنامهریزی میکنند، منفعل کردن هنرمندان متعهد با ترس وانگ است. و به نظر من چیزی هم که این را درمان میکند، شجاعت است. شجاعت یعنی اینکه حرف حق را بزند و بداند که حرف حق به هر حال مخاطب خودش را پیدا خواهد کرد و حتی مرزها را هم درخواهد نوردید و من این شجاعت را واقعاً در بین جوانان هنرمند نسلی که با آنها در تماس هستم میبینم. شجاعت و بیپروایی خصلت جوانهاست. من فکر میکنم بهزودی در حوزههای مختلف در سینما، موسیقی، شعر و رمان این شجاعت کار خودش را خواهد کرد و آن ابزار ترس و انگ زدن از کار خواهد افتاد.
انتهای پیام/4028/
انتهای پیام/