دایره شعر انقلاب را تنگ نکنیم/ نمونههایی از سعهصدر ادبی مقام معظم رهبری
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، رضا اسماعیلی متولد ۱۳۳۹ در تهران است و سرودن شعر را از دوران نوجوانی آغاز کرده است. از وی بیش از ۲۰ عنوان کتاب منتشر شده است. «بانوی آيينه و آب»، «حنجره سرخ عشق»، «آب، بابا، آزادی (مجموعه شعر انقلاب، دفاع مقدس و پایداری)»، «این مریم همیشه»، «عاشقانههای سرخ»، «نینامه» و«سحرنامه» بخشی از مجموعه شعرهای رضا اسماعیلی است. از میان آثار پژوهشی وی در حوزه شعر و ادبیات نیز میتوان به «از کلاغ تا کبوتر» (نقد شعر معاصر)، «رفتارشناسی ادبی و شعر مفهومی»، «صدای مخملی شعر» و «تصحیح خلوت انس» اشاره کرد.
این شاعر حوزه شعر آیینی و انقلاب در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری آنا درباره لزوم بازنگری در شیوه برگزاری جشنواره بینالمللی شعر فجر و همچنین گسترش دایره مفهومی شعر انقلاب نکاتی را بیان کرده است که در ادامه از نظر میگذرانید:
من معتقدم رویدادهای فرهنگی مرتبط با شعر و ادبیات در کشور ما ظرفیت جریانسازی فرهنگی را دارند؛ جشنواره بینالمللی شعر فجر میتواند جریانی قدرتمند، تأثیرگذار و فرهنگساز باشد، من به دوستان خودم در مجموعه بنیاد شعر و ادبیات داستانی از جمله آقایان مهدی قزلی و آقای محقق ارادت دارم، بهخاطر اینکه این عزیزان هم تلاشهای زیادی دارند تا این جشنواره را به یک برند ادبی تبدیل کنند، اما این اتفاق نیفتاده است.
جشنواره بینالمللی شعر فجر در سطح جشنواره فیلم فجر برگزار شود
من این پیشنهاد را به بعضی از دوستان هم گفتم که البته بهخاطر محدودیتها و مشکلاتی که وجود دارد، عملیاتی نشد. پیشنهادم این بود که در جشنواره شعر فجر از لحاظ گستره شرکتکنندگان و پوشش رسانهای، فضایی شبیه به جشنواره فیلم فجر ایجاد شود؛ یعنی تا جایی که امکان دارد همه طیفها و گرایشهای ادبی در آنجا حاضر باشند.
حتی در جشنواره شعر فجر آثار شاعرانی مثل احمد شاملو در کارگاههای آموزشی و جلسات نقد و بررسی، مطرح شده و با حضور متخصصان نقد و بازبینی شود؛ بله ما مواضع فکری آقای شاملو را قبول نداریم ولی بهعنوان یک چهره تأثیرگذار و یک سرمایه ادبی نمیتوان او را انکار کرد.
ببینید، ما در جشنواره فیلم فجر چه سیاستی داشتیم؟ آیا آثار عباس کیارستمی را رد میکردیم یا به مسعود کیمیایی میگفتیم شما حق ندارید شرکت کنید؟ اغلب فیلمسازان برجسته پیش از انقلاب در این رویداد سینمایی حضور داشتند و حتی آثارشان هم برگزیده میشد.
وقتی مقام معظم رهبری این اندازه سعهصدر ادبی دارند، چرا ما باید خودمان را تافته جدابافته بدانیم
این اتفاق اگر در حوزه ادبیات هم بیفتد، جریان جشنواره بینالمللی شعر فجر به یک جریان تأثیرگذار تبدیل خواهد شد. در این سالها جشنواره شعر فجر حالتی خنثی و منفعل به خود گرفته و انگار هنوز در حالت کما و اغما است؛ به همین خاطر میبینید که در محافل ادبی هم جدی گرفته نمیشود.
سعهصدر ادبی رهبر معظم انقلاب
وقتی مقام معظم رهبری هم این سعهصدر را دارند چرا ما باید خودمان را تافته جدابافته بدانیم. در همین دیدارهای شاعران در نیمه ماه مبارک رمضان، مقام معظم رهبری بارها از فروغ فرخزاد، حسین منزوی، احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث و... نام میبرند و اشعارشان را میخوانند. یک بار وقتی بحثی را در مورد شعر عاشقانه مطرح کردند و خواستند بگویند که شعر عاشقانه در ادبیات فارسی و حتی در سالهای پیش از انقلاب نجیب و عفیف بوده، به احمد شاملو اشاره فرمودند که به این نجابت پایبند بود. اگر اسم «آیدا» را در شعرش آورده، بهخاطر این است که آیدا همسرش بوده. رهبر معظم انقلاب چنین دقت نظری دارند.
در جای دیگری فرمودند فروغ شاعری بود که عاقبت به خیر شد. میدانید که ایشان پیش از انقلاب با خیلی از شاعران و بزرگان ادبیات معاشرت و دوستی داشتند و در انجمنهای ادبی شرکت میکردند. اخیراً هم مطرح شد که دفترچهای از اشعار آقای هوشنگ ابتهاج از سالهای پیش از انقلاب نزد مقام معظم رهبری باقی مانده بود. حضرت آقا به یکی از دوستان شاعر گفته بودند بروید این دفترچه را از طرف من تحویل آقای ابتهاج بدهید، سلام من را هم ابلاغ بکنید و بگویید این دفترچهای که 40 سال پیش از شما گرفتم، نزد من محفوظ بود و بهعنوان امانت به ایشان پس بدهید. این نشان میدهد که مقام معظم رهبری هم این سعهصدر را دارند.
در جشنواره شعر فجر باید این اتفاق بیفتد. ما باید با مقداری سعهصدر بیشتر رفتار بکنیم. من تعجب میکنم که چرا از چهرههایی مثل زندهیاد محمدعلی سپانلو یا فریدون مشیری تا زمانی که در قید حیات بودند بهره نبردیم، چرا پشت کردیم و قهر کردیم؟! یادم هست که اگر مثلاً شما بهعنوان خبرنگار با آقای سپانلو تماس میگرفتید و در مورد شعر دفاع مقدس مصاحبه میکردید، از این موضوع استقبال میکردند و صحبتهای جدی داشتند و بحث میکردند، اما بسیاری از نهادهای فرهنگی و چهرههای ادبی درها را به روی چنین چهرههایی بستند در صورتی که حضرت آقا برخلاف بسیاری از شاعران انقلابی، این رفتار را ندارند.
در جشنواره شعر فجر آثار شاعرانی مثل احمد شاملو در کارگاههای آموزشی و جلسات نقد و بررسی، مطرح شده و با حضور متخصصان نقد و بازبینی شود
اگر خاطرتان باشد در دیدار شاعران در ماه رمضان سال 88 هم در پاسخ به یکی از شاعران که به غیبت برخی شاعران با سابقه انقلاب در آن جلسه اشاره کرده بود، این مصرع معروف را خواندند که «از این طرف که منم، راه کاروان باز است!» متأسفانه در ساحت ادبیات وقتی که این اتفاقات خوب رخ میدهد، برخی بهجای اینکه استقبال کنند فقط به نکوهش و سرزنش دیگران میپردازند و راه را میبندند. این خیلی بد است. یعنی با گذشت 40 سال پس از انقلاب اسلامی، آن سعهصدر که در اسلام اینقدر به آن توصیه شده را رعایت نمیکنیم و دافعه ما همچنان بر جاذبه ما غلبه دارد.
لزوم گسترش شعر و شاعران انقلاب
این تقصیر دبیران جشنواره یا بنیاد شعر و ادبیات داستانی هم نیست. بخشی از آن به خاطر همان تنگنظریهاست که اشاره کردم و بخشی دیگر هم به این خاطر است که برخی شاعرانی که در دایره شاعران انقلاب اسلامی قرار دارند فکر میکنند که شعر انقلاب اسلامی منحصر به وقایع و مفاهیم انقلابی است. انقلاب اسلامی متعلق به همه جامعه است و همه اقشار جامعه و همه طیفهای ادبی جامعه حق دارند در چارچوب قوانین کشور و اصول اخلاقی با دیدگاههای مختلف درباره انقلاب شعر بگویند. نقش شاعران در تحقق این فضا خیلی مهم است.
متأسفانه در سالهای اخیر اینقدر این دایره تنگ شد که افرادی مثل آقای عبدالجبار کاکایی را هم از این دایره بیرون دیدیم، افرادی مثل آقای مصطفی رحماندوست که در تمام مقاطع پس از انقلاب برادریاش را ثابت کرده، 40 سال است برای انقلاب و وقایع دینی شعر گفته، برای دفاع مقدس شعر گفته یک جایی بیاید انتقاد هم بکند، اتفاقاً شعر انقلاب یعنی همین! یعنی داشتن موضع و دغدغه. حالا این که این دغدغه تا چه اندازه درست است بحث دیگری است. یعنی وقتی تشخیص میدهند کمبودی وجود دارد باید به آن حساسیت نشان دهند یا از حرف حق دفاع کنند.
متأسفانه در سالهای اخیر دایره شاعران انقلاب آنقدر تنگ شد که افرادی مثل آقای عبدالجبار کاکایی را هم از این دایره بیرون دیدیم
از دست دادن سرمایههای ادبی، هنری و فرهنگی آسیب بزرگی برای جامعه است. حتی بسیاری از چهرههای برجسته شعر انقلاب هم در سالهای اخیر در پیله انزوا فرورفته و بسیار کمکار شدهاند. چرا استاد علی معلم دامغانی دیگر شعری نمیگوید و کمتر شاهد حضورش در صحنههای ادبی هستیم. بهخاطر همین کدورتها و دلخوریها است. چنینی بزرگانی وقتی میبینند که از ظرفیتها و قابلیتهای آنها استفاده نمیشود، خواسته یا ناخواسته به حاشیه میروند و خود را کنار میکشند.
وقتی آقای معلم اعلام میکند که من خودم را بازنشسته کردم، این یک پیام برای مسئولان فرهنگی است، اما آنها متوجه این پیام نمیشوند تا بروند از آقای معلم دلجویی بکنند، ببینند درد دلش چیست و چرا خودش را بازنشسته کرده است لازم است. بعد از این توجه، بستر و زمینه را فراهم بکنند تا چهرههایی مثل آقای معلم دوباره در کنار جریان شعر انقلاب قرار بگیرند و در محافل ادبی حضور فعالانه داشته باشند.
خوشحالم که چهرههایی مثل آقای یوسفعلی میرشکاک، منتقد صریح احمد شاملو هستند، اما در حوزه هنری دورههایی میگذارند و منصفانه نظریات ادبی شاملو را بررسی میکنند، شعرهای آقای شاملو را بازخوانی میکنند یا حتی آقای مرتضی امیری اسفندقه در نشستهایی که با هم داریم به اشعار شاملو و فروغ هم میپردازند.
انتهای پیام/4072/4104/پ
انتهای پیام/