دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
24 ارديبهشت 1398 - 17:24

عاقلی انتخابات۱ ////////////

//////////
کد خبر : 381354

لایحه جامع انتخابات تقدیم مجلس شده و نماینده‌ها این لایحه را در دست‌شان دارند و چند بخش مختلف دارد. یک بحث کارکرد مجلس است که خوب نیست، پس باید اصلاح شود، راهکار اصلاح چیست؟ خود مجلس این طرح را داده که نماینده‌ها دغدغه شهرستانی نداشته باشند، نماینده ملی باشند، از طرف دیگر انتقادهایی که به آن وارد است، بحث مشارکت و قومیت‌ها پیش می‌آید. در مورد اینها نظرتان را بفرمایید.


- من اول ترجیح می‌دهم راجع به جایگاه خود مجلس صحبت کنم. مجلس برای ما خیلی اهمیت دارد. این اهمیتش به خاطر این نیست که ما الان در سال 98 انتخابات مجلس را در پیش داریم، به این خاطر است که مردم قرار است از مردم نمایندگی بکند در حاکمیت. یعنی نهاد مردمی حاکمیت محسوب می‌شود و قرار است حد فاصل بین حاکمیت و مردم را اندک بکند. به همین خاطر وقتی در منظومه فکری آقا می‌آییم جایگاه مجلس را بررسی می‌کنیم، می‌گویند مجلس شورای اسلامی مظهر مردم‌سالاری دینی است. یعنی مجلس باید بتواند تنوع و تکثری که در جامعه وجود دارد را در نوع خودش به منصه ظهور برساند. این ایده‌آل مجلس است. سؤال این است که آیا مجلس ما چنین فضایی را دارد؟ خیلی فاصله دارد با آن. یعنی یک گپ بسیار بزرگ بین آن چیزی که باید باشد با آن چیزی که هست.


یک مسئله‌ای که وجود دارد وقتی ما می‌آییم سیر مجالس خودمان را در کشور می‌بینیم هر چه می‌رویم جلوتر، مجالس ضعیف‌تر می‌شوند. به این معنی که سطح دغدغه نماینده‌ها به طرز خیلی بدی کاهش پیدا می‌کند یا نحوه ارتباطشان با مردم تنزل پیدا می‌کند. بعد برای اینکه 0228 خوشایندی که افتاد ولی رویکرد درستی در ارتباط با مردم اتخاذ نمی‌شود یا سطح دغدغه نماینده‌ها پایین است. مجلس خودش مظهر مردم‌سالاری دینی است و شفافیت 0246 تصویب شود به فوریت پرداختن به شفافیت ؟؟؟ من اسمش را می‌گذارم مجلس حداقلی یا مجلسی که برای دولت جاده صاف می‌کند. دولت می‌خواهد FATF را انجام دهد، نمی‌تواند، بندهای FATF برای اجرا شدن در ایران توسط دولت گیر می‌کند در فضای نظام تقلیلی، مجلس می‌آید برایش تصویب می‌کند، بعد هر چقدر هم جامعه نخبگانی و دانشجویی تلاش می‌کند، حرفش را می‌زند که این اشتباه است، کارشناس می‌آید می‌گوید، نخبه می‌آید می‌گوید، دانشجو می‌آید می‌گوید، تظاهرات مردم عادی می‌آید می‌گوید اصلاً گوش شنوایی ندارد. خب این دیگر مجلس مردم و نماینده مردم نمی‌شود، این نماینده دولت است. پس اصل تفکیک قوا رو به زوال است. ما تفکیک قوا داشتیم که آسیب را به حداقل برساند.


این در مورد جایگاه مجلس. ما وقتی مجموع این اتفاقات و سیر نزولی مجلس را بررسی می‌کنیم به این نتیجه می‌رسیم که ما برای ارتقا در مجلس‌مان و پر کردن آن شکافی که گفتم و آنچه که هست، اگر بخواهیم این را پر کنیم، نمی‌توانیم صرفاً دست روی انتخابات 98 بگذاریم. 0354 تمام می‌شود دوباره سال 99 هم می‌نشینیم اینجا با هم حرف می‌زنیم که ای داد بیداد دیدی چه شد؟ دوباره مثلاً 0358 بدبخت شدیم. ولی می‌شود به ساختارها بپردازیم. می‌شود دغدغه ساختارها را داشته باشیم. بحثی که الان تحت عنوان فاز انتخاباتی مجلس مطرح است دقیقاً رویکرد ساختاری مجلس را در نظر گرفته. از مجلس پنجم هم مطرح بوده بحث قانون انتخابات و نحوه ورود نماینده به مجلس را تعیین می‌کند و این نحوه ورود می‌تواند حجم زیادی از مسائل درون مجلس را تحت‌الشعاع قرار دهد، یعنی بهتر یا بدتر بکند، اگر قانون خوب باشد بهتر بکند، بدتر باشد بدتر بکند.


من اگر بخواهم نظرم را در مورد قانون انتخابات فعلی بگویم فکر می‌کنم همه ؟؟؟ در نظر نگیریم، کارشناس و غیرکارشناس را در نظر نگیریم، همه معتقدند که فضای فعلی مجلس برای مشارکت مردم اصلاً جالب نیست. نظام انتخابات مجلس ما، ریاست جمهوری نه، مجلس ما اکثریتی است. 60 درصد مردم به یک لیست رأی می‌دهند، آن لیست 60 درصدی 100 درصد کرسی‌ها را می‌گیرد، بعد آن 40 درصد چه می‌شود؟ هیچی! یعنی آن 40 درصد هیچ سهمی از کرسی‌ها بهش تعلق نمی‌گیرد. این می‌شود سرخوردگی اجتماعی. بعد شما انتظار دارید با سرخوردگی اجتماعی به مردم احساس مشارکت دست بدهد؟ خیر! احساس سرکوب دست می‌دهد. در حالی که مجلس قرار بود تبلور مردم در حاکمیت باشد. نوع نظام انتخاباتی ما که نظام اکثریتی است دقیقاً در تضاد با این هدف است، در تضاد با مردمی کردن مجلس است. به همین خاطر این نوع نظام انتخاباتی باید تغییر پیدا بکند. ما وقتی که در سیاست‌های کلی انتخابات که از طرف رهبر انقلاب سال 95 ابلاغ شد نگاه بکنیم، شاید مفهوم عدالت انتخاباتی را درک کنیم که به نظر من نزدیک‌ترین مفهوم به عدالت انتخاباتی تناسبی است. یعنی که 60 درصد شرکت‌کننده‌ها 60 درصد کرسی‌ها را به عهده بگیرند، 40 درصد شرکت‌کننده‌ها هم 40 درصد کرسی‌ها را بگیرند. این می‌شود عدالت. به تناسب آن میزانی که مشارکت کردند به آنها کرسی تعلق بگیرد. این می‌شود نظام تناسبی.


حالا چه اتفاقی می‌افتد، در دوره‌های مختلف این طرح را می‌آورند مجلس، هم طرح بوده هم لایحه از سمت 0636 که به نحوی نظام را ببرند به سمت تناسبی شدن انتخابات مجلس. برای تناسبی شدن حوزه جغرافیایی که از آن رأی اتخاذ می‌شود باید بزرگ باشد تا بشود در آن تناسب گرفت وگرنه حوزه یک یا دو نماینده واقعاً تناسب معنی ندارد و باید از 2 به بالا باشد. اتفاقی که می‌افتد این است که دو حالت دارد، الان انتخابات ما شهرستانی است، هر شهر برای خودش یک‌سری نماینده دارد، می‌گویند برای بزرگ کردن حوزه یکی اینکه استانی‌اش بکنیم، مثلاً کل استان فارس که این باعث می‌شود شهرستان‌های استان فارس نادیده گرفته شود. پس ما داریم نماینده را از آن شهرستان می‌گیریم و نماینده مردم در حاکمیت را از آنها می‌گیریم که ارتباط مردم آن شهر با حاکمیت قطع می‌شود که این خیلی اتفاق وحشتناکی است، اتفاقی است در تضاد با مردم‌سالاری و این اتفاق باطل است و نباید انجام شود.


اما حالت دیگر این است که می‌گوید باشد، ما رأی شهرستان‌ها را جدی می‌گیریم اما رأی شهرستان‌ها به اندازه رأی مرکز استان اهمیت ندارد. یعنی با یک نحوه چینش‌اش خیلی مفصل است می‌آید برای رأی شهرستان‌ها یک ضریبی قائل می‌شود اما انتخاب نهایی برای بودن یا نبودن را مرکز پرجمعیت استان انجام می‌دهد برای نمایندگی آن شهرستان. در نتیجه چه اتفاقی می‌افتد، درست است که مشکل حالت اول یعنی حذف شهرستان‌ها را ندارد اما دارد شهرستان‌ها را نادیده می‌گیرد، یعنی اگر هست، دارد کم‌رنگ می‌کند. این دوباره می‌شود حس سرکوب اجتماعی. بعد طرح شهرستانی استانی شدن تناسبی که در مجلس رأی آورد و برای شورای نگهبان ارسال کردند و 0821 کنیم، بزرگ‌ترین مشکلش در تخصیص کرسی‌هاست. نه تنها ابهام دارد که اصلاً مغایرت دارد. طرف یک درصدی از رأی شهرستان خودش را باید داشته باشد، طرف رأی شهرستان خودش را می‌آورد ولی مرکز استان به او رأی نمی‌دهد. در نتیجه مرکز استان کسی را برای آن شهر انتخاب می‌کند، مجموع استان کسی را برای آن شهر انتخاب می‌کند که طرف رأی شهرر خودش را نداشته! بعد شما چطور می‌خواهید به مردم آن شهرستان بگویید که این نماینده شماست در حالی که شما او را انتخاب نکرده‌اید. کجا انتخابش کرده‌اند؟ مجموع استان! می‌گوید الان مجموع استان مهم است یا مالِ شهرستان؟


ببینید یک تعارض دارد به وجود می‌آورد بین شهرها با مرکز یا مجموع استان. این در تضاد با همبستگی ملی است. در خیلی از شهرستان‌ها صرفاً داریم با نگاه جغرافیایی به موضوع نگاه می‌کنیم. خیلی از شهرستان‌ها ما مسئله تنوع قومیتی و تنوع مذهب داریم. این طرح می‌تواند این گسل‌ها را تشدید کند چون مذهب یا قومیت یک شهر با استانش متفاوت است و این خودش می‌شود عامل درگیری.


از طرف دیگر یک مسئله‌ای که گفته می‌شود سیاست‌های کلی انتخابات برای ما یک منشور است. منشوری که به آن نگاه می‌کنیم و می‌بینیم که انتخابات باید چگونه باشد. اتفاقی که می‌افتد این است که در 0945 افزایش آگاهی مردم نسبت به کاندیداهای‌شان شده. این بزرگ شدن حوزه جغرافیایی به این نحو که مجلس انجام داده کمکی نمی‌کند به افزایش شناخت و بیشتر شناخت را کاهش می‌دهد.


ایراد دیگری که می‌شود به این طرح وارد کرد این است که این طرح براساس نظام حزبی طراحی شده است، خب ما در کشورمان اصلاً نظام حزبی نداریم. ما در کشور حزب داریم ولی نظام حزبی نداریم و حزب با نظام حزبی متفاوت است. وقتی که برای حزب‌مان خلأهای قانونی را پر نکرده‌ایم، بافت فرهنگ سیاسی برای کار جمعی سیاسی مهیا نکرده‌ایم، چیدن طرحی که بر پایه مطلق حزب باشد اشتباه است. می‌شود انتخابات را تناسبی کرد اما بدون دامن زدن به همچین اختلافاتی، بدون یک‌سری بنیان‌های خالی مثل حزب که در جامعه ما وجود ندارد.


چند سؤال اینجا پیش می‌آید، بحث تناسبی را می‌بینیم که 10 دوره مجلس پیش رفته با اشکالاتی که دارد. اشکالات را هم می‌گوییم. یک عده‌ای آمده‌اند یک قانونی را مصوب کردند که یک اشکالاتی دارد. اشکال ندارد این قانون مصوب شود، بعد نظام حزبی‌مان تقویت شود. ما 10 دوره داریم اینجوری می‌رویم. منتظر شویم نظام حزبی جای خودش را پیدا کند و تقویت شود بعد قانون را اصلاح کنیم سخت نیست؟


- اولاً که سیاست‌های کلی انتخابات را به عنوان یک منشور بهش نگاه می‌کنیم و بر اساس آن می‌آییم طرح می‌کنیم نقطه‌نظرات‌مان را. می‌گوید برای تغییر ساختارهای انتخاباتی رأی دو سوم نیاز است. یک چیزی که مجموعه تصویب کرد یک دوره برگزار کرد اشکالاتش در آمد بعدش نمی‌تواند بیاید بگوید اشتباه کردیم، حالا درستش کنیم. یعنی بلند مدت باید در نظر بگیریم. یک چیزی که طرح می‌کند می‌رود برای یک دهه، دو دهه یا چند دهه. نمی‌شود به این سادگی تغییرش داد. بعد اینها موضوعات ساختاری است. ما ساختارها را نمی‌توانیم هر دقیقه دست ببریم و تغییر دهیم. پس چه بهتر که موقع طراحی ساختارهای نو یک فضای کارشناسی شده‌ای وجود داشته باشد که به نحو احسن تا جایی که ممکن است بهترین حالت ممکنش اتفاق بیفتد. بعد به قول شما هر ساختاری یک اشکالات دارد برویم آن اشکالات را برطرف کنیم نه اینکه با یک ساختار پر از اشکال برویم به قلب حادثه بعد بگوییم که خب شده دیگر، تغییرش هم نمی‌توانیم بدهیم، ساختار است دیگر.


بحث نظام‌های جایگزین می آید. در کنار نظام تناسبی گفتید که عدالت را بیشتر می‌کند کشوری مثل فرانسه نظام اکثریتی دارد ولی تبدیل کرده به 400 حوزه تک‌نمایندگی. خب ما برای اینکه نظام تناسبی را نداشته باشیم، چون تناسبی هم لیست‌ها رأی می‌آورند و افراد مستقل امکان رقابت را ندارند و درصد مورد نظر را به دست نمی‌آورند معمولاً.


- انتخابات ؟؟؟ باید تناسبی باشد، انتخابات تناسبی بر پایه لیست است و بر پایه فرد اصلاً نمی‌چرخد. شاید مطرح شود که لیست همان حزب است، نه لیست همان حزب نیست. می‌تواند لیستی باشد اما بر پایه جریان‌های سیاسی باشد. یک مدلی که الان برای کشور ما طرح می‌شود، ما سه‌تا نظام کلی داریم، اکثریتی، تناسبی، ترکیبی. اینکه ما بیاییم از ترکیبی استفاده کنیم. ما الان اکثریتی هستیم از اکثریتی می‌خواهیم گذار کنیم به حالت تناسبی، بیاییم حالت وسط را انتخاب کنیم مختلف، ترکیبی از اکثریت و تناسبی. حوزه‌های یک و دو نماینده‌مان همان اکثریتی باقی بمانند اما حوزه‌های بزرگ‌تر مثل مراکز استان که چهارتا نماینده دارند، سی‌تا نماینده دارند بیایند از الگوی تناسبی استفاده کنند. بعد این دوتا حالت هم را به تناسب و تعادل می‌رسانند. برای تناسب هم شما باید لیست داشته باشید. آن لیست‌هایی که قرار است بیاید بیرون و بر پایه آن مردم رأی بدهند، آن لیست‌ها بنیان و پایه‌شان چیست؟ تحت عنوان تشکیلات سیاسی است که این تشکیلات لزوماً حزب نیست اما شروعی است برای کار جمعی سیاسی. ؟؟؟ در بلندمدت فهم کار جمعی سیاسی را به وجود بیاورد. به خاطر همین می‌گویم که این روند معکوس است. ما از این سیر شروع بکنیم بعد بتوانیم بگوییم که در چند دهه آینده چشم‌اندازمان این است که نظام حزبی درست شود نه با یک استارت وحشتناکی به نام خود حزب نداشته. تشکیلات‌های سیاسی. الان تشکیلات خودش ؟؟؟


 


فرانسه؟


- این حالت که ما حوزه‌های کوچکتری داشته باشیم و هر حوزه تعداد نمایندگان بیشتری ؟؟؟ حالت خوبی است و شاید به نوع نگاه نظام مردم‌سالار نزدیک باشد اما از آن مجلس نمی‌شود ؟؟؟ یعنی شما آنجا نیاز دارید ساختار دو مجلسی باشد، یک مجلسی باشد که موارد خیلی کلان و ملی و چشم‌اندازها را ؟؟؟ و یک مجلس هم باشد که اتفاقاً نمایندگی مردم را بکند. در بهترین حالت، پرتنوع‌ترین حالت، با کثرت‌ترین نظام می‌شود یک نظام اکثریتی پر حوزه یعنی شکستن حوزه‌های ؟؟؟ که این هم یک پیشنهادی است که طرح می‌شود. فضای کشور برود به سمت دو مجلسی شدن ؟؟؟ فضای قانون اساسی انجام داد که شاید الان کشور ما ظرفیتش را نداشته باشد.


معمولاً تشکل‌های دانشجویی الان تبدیل شده ؟؟؟ یک طرحی را یا موافق باشد یا مخالف باشد، به نظرتان چه کار باید کرد، راه‌های جایگزین را می‌گوییم، جلسات و همایش‌هایی را در دانشگاه‌ها برگزار می‌کنیم، برای تدوین یک طرح جایگزین و بهتر به نظرتان تشکل‌ها و اتحادیه‌ها چه کار می‌توانند بکنند و دانشگاه‌ها و اساتید چه وظیفه‌ای دارند؟


- اینکه بگوییم جنبش دانشجویی ؟؟؟ خوب است اما نگاه‌مان به جنبش دانشجویی باید یک مقدار منصفانه باشد. چندتا موضوع کلان در جامعه دارد اتفاق می‌افتد؟ همین الان ما سه تا موضوع داریم که راجع به آنها صحبت کنیم، برجام است، FATF است، قانون انتخابات است، ؟؟؟ است، منِ فعال دانشجویی که اصلاً ممکن است رشته‌ام این نباشد، چه انظاری دارید فعال دانشجویی راجع به همه اینها توجه داشته باشد. جنبش دانشجویی یک مرکز مطالعات و مرکز پژوهشی نیست که همچین دیدی نسبت به آن داشته باشیم. این دید اشتباه است. این دید را اصلاح بکنیم. ما به عنوان جنبش دانشجویی فضای کشور را رصد می‌کنیم، برنامه‌ریزی می‌کنیم و با افراد سیاسی، کارشناس و پژوهشگر در ارتباطیم. اشکالات یک موضوع را متوجه می‌شویم، با ابزارهای جنبشی و تشکل که داریم مثل ؟؟؟ مثل اعتراض، اعتراض خودمان را ابراز می‌کنیم، گوشزد می‌کنیم،‌انزار می‌دهیم، می‌گوییم اینجا اشتباه است و داریم خطا می‌رویم و باید اینجا را درست کنیم. می‌توانیم پیشنهاد جایگزین بدهیم اما الزاماً آن جایگزین وظیفه جنبش دانشجویی نیست چون توانش را ندارد و اصلاً ساختارهایش برای ارائه پیشنهاد و ارائه سند طراحی نشده. پس مراکز پژوهشی ما قرار است چه کار بکنند؟ ما می‌آییم برای یک موضوع مطالبه عمومی را به وجود می‌آوریم، افکار عمومی را برایش جمع می‌کنیم، ؟؟؟ کارویژه رسانه، من از شما بپرسم که شما الان دارید ضد قانون انتخابات گزارش جمع می‌کنید، خب جایگزینش چه دارید؟ شما می‌گویید کار من نیست که برای جایگزینش بیایم حرف بزنم. این را گفتم به خاطر اینکه این چند وقت ما را خیلی نواختند. دوستان و جریان‌های مختلف گفتند شما که غر می‌زنید حرف جایگزین چه دارید؟؟؟ اما می‌تواند نهادهایی که حرف جایگزین دارند را باعث شود صدای آنها شنیده شود یا طرح آنها را بگیرد مطالعه کند خودش سردست بگیرد و پیشنهادش بدهد در جامعه. الان ما مفهومی تحت عنوان نظارت ترکیبی داریم ازش حرف می‌زنیم، ترکیب تناسبی و اکثریتی درواقع همین طرح جایگزین است. یعنی تناسبی شهرستانی استانی نباشد، چه باشد، همین فضای هر شهر باشد اما با رویکرد ترکیبی، حوزه‌های کوچک اکثریتی بفرستند حوزه‌های بزرگ تناسبی. این به نظرم خودش یک پیشنهاد است. می‌گوییم اگر پیشنهاد نداریم چرا نداریم که گفتم جایگاه جنبش دانشجویی نیست، اگر قرار است پیشنهاد داشته باشیم، همین که عرض کردم.


مطلب ناگفته‌ای مانده در مورد قانون انتخابات؟


- به بحث حزب که اشاره کردید این قانون انتخابات به تقویت احزاب نمی‌انجامد. تقویت احزاب یک راه پر پیچ و خم دارد که شاید اولین قدمش اصلاح فرهنگ سیاسی‌مان باشد برای فهم کار جمعی سیاسی. این قانون به یک چیز دامن می‌زند آن هم باندهای ثروت و قدرت است. باندهای ثروت و قدرت در مراکز استان فعال می‌شود. نماینده‌هایی که از سطح یک شهر بخواهند توی لیست قرار بگیرند باید هزینه‌های گزافی را بپردازند. خب اینکه طرف هزینه گزافی بدهد وارد آن حزب شود تویش کار حزبی و تشکیلاتی سیاسی است؟! نه! تویش باندبازی است. بعد نمی‌توانیم خوشحال هم باشیم که حزب داریم.


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب