قانون انتخابات مجلس را بررسی کنیم. این قانون حواشی زیادی داشته، از بحث محدودیت سه دورهای نمایندگان، بحث استانی و شهرستانی شدن و حواشی زیادی داشت. آخرین متنی که برای شورای نگهبان هم فرستادند چندان خودشان هم در جریان نیستند که این قانون به دنبال چیست، به دنبال افزایش قدرت نمایندگان است یا دنبال ؟؟؟ یا دنبال حذف بعضی از شهرستانها هستند. شما ارزیابی کلیتان از این قانون چیست؟
- شرایط فعلی کشور الان در یک برهه خاص و مقطع خاصی از تاریخ انقلاب دارد سپری میشود که روزهای حساسی هم هست. از جهات مختلف بههرحال ویژگیهایی دارد و اتفاقاتی دارد میافتد که آن را نسبت به سایر زمانها و سایر ادوار جمهوری اسلامی متمایز میکند. الان به تعبیر رهبری در شرایط جنگ سیاسی و اقتصادی هستیم و دشمن در همچین حالتی آرایش جنگی گرفته است و رهبری مستقیماً چه از مردم و چه از مسئولان خواستند که مردم و مسئولان به تبع آن چه در بحث اقتصادی و چه در بحث سیاسی آرایش جنگی بگیرند.
یک بخشش متوجه مردم است، یک بخش اما متوجه مسئولان است. این مسئولان، دولت را شامل میشود، مجلس را شامل میشود. الان دولت که حالا البته خیلی موضوع بحث ما نیست، پیشانی دولت در جنگ اقتصادی و آن کسی که باید سیبل باشد و بعضی وقتها خودش آغازکننده یکسری تحرکات باشد و واقعاً صحنهگردانی کند در این شرایط جنگ اقتصادی، مثلاً وزارت نفت است که متأسفانه خیلی کار خاصی را از اینها شاهد نیستیم اما بحث خودمان را که مجلس است، الان همه نمایندههای مجلس در شرایطی که رهبری میفرمایند جنگ اقتصادی است باید وسط بیایند، باید آرایش جنگی بگیرند، در شرایط جنگ اقتصادی، در شرایط جنگ سیاسی، یک بخشش همان وضع قوانینی است که اینها میتوانند انجام دهند، یکسری قوانین بازدارنده، یکسری قوانین حمایتی، یکسری قوانینی که در این شرایط بتواند کشور را نجات دهد و اتفاقاً نقش خیلی مهمی هم دارند. یعنی نقششان گاهی بیشتر از دولت و دستگاههای اجرایی باشد، کمتر نیست.
اما آیا اینچنین است واقعاً؟ خب پاسخ مشخص است؛ خیر! الان آن چیزی که از دور مینماید این است که نمایندههای مجلس، حالا نمیگوییم همهشان اما عمدتاً متأسفانه بر اثر رصدی که ما میکنیم این است که اغلب در مسیر انتخابات 98 قرار گرفتند. یعنی یک عدهای بههرحال تمایل دارند مجدداً در مجلس باشند، به فکر سبد رأی خودشان هستند، به فکر جبران یکسری نقصها که در حوزه انتخابیهشان داشتند و به فکر بیشتر کردن رأی خودشان هستند و این دوتا تبعات دارد. اولاً اینکه نمایندههایی که درگیر این موضوع شدند و خیلی زود درگیر انتخابات 98 شدند برای بقا و ماندن یک دوره دیگر در مجلس، اولاً به خاطر این مشغلههای کاذبی که برایشان ایجاد میشود از مطالبهگری بازمیمانند. همانطور که گفتیم شرایط جنگ اقتصادی است، شرایط حساس و مهمی است و نماینده مجلس باید ششدانگ حواسش گرم این مسائل و امور کلان کشور باشد، حواسش به موضوعها و دغدغههایی باشد که این روزها معیشت مردم را تحت فشار قرار داده اما از مطالبهگری باز میماند.
و تبعات بعدی که در بر دارد این است که تمام توجهاش از مسائل مالی به سمت مسائل شهرستانی و منطقه خودش صرفاً معطوف میشود که این نگاه، نگاهی غلط است و فکر میکند که من سال آخر مجلسم است، به هر حال باید به فکر شهرستان باشم دوباره انجا رأی خودم را جمع کنم درحالیکه این همه موضوع و مشکل ملی داریم.
حالا بحث استانی شدن انتخابات که در این وضعیت وجود دارد، یکی از توجیهات و یکی از مسائلی که بههرحال میدانید این بحث استاتنی شدن انتخابات از قدیم بوده، از سال 81، 83، مجلس هفتم، در ادوار مختلف مجلس شورای اسلامی بحث استانی شدن انتخابات به انحاء مختلف مطرح بوده اما هیچموقع به سرانجام نرسیده به خاطر اشکالات قانونی که به آن وارد بوده و مغایرتهایی که داشته. اخیراً مجدداً سال گذشته بود که مجلس دست گذاشت روی استانی شدن انتخابات و چند بار این را در جلسات صحن مجلس این را بررسی کردند و بههرحال رد شد، تصویب شد یک جاهایی ایراداتی به آن وارد شد. یکی از توجیهات این طرح و یکی از دغدغههای کسانی که این موضوع را طرح میکنند و دنبال تصویبش هستند همین موضوعی است که من به آن اشاره کردم یعنی میگویند ما میخواهیم انتخابات را استانی کنیم که نمایندهها دغدغههای شهرستانی خودشان را رها کنند و خیلی به آنها نپردازند و نگاهشان نگاه ملی شود. این حرف در کلام و سخن خیلی حرف قشنگی است، یعنی همه ما میگوییم که بله نمایندهها دید ملی داشته باشند، نسبت به مسائل مختلف دغدغه داشته باشند اما واقعیت این است که با این طرح، این دغدغه محقق نمیشود. چون که خب شهرستانها و حوزههای انتخاباتی بههرحال مردم یکسری مشکلات دارند و نماینده را نوعی رابطه بین خودشان و حاکمیت و بدنه حکومت میبینند. انتظار دارند این نماینده مشکلاتشان را برطرف کند، گلایههایشان را به نماینده میگویند مخصوصاً در شهرها و حوزههای انتخابی کوچک بهنوعی دیگر همه دغدغههایشان را توقع دارند نماینده رتق و فتق کند.
شما وقتی میآیید انتخابات را با این توجیه که نمایندهها نگاهشان ملی شود، انتخابات را استانی میکنید، عملاً صورتمسئله را حل کردهاید چون که آن مشکلات، مسائل و دغدغههای مردم در شهرها و حوزههای انتخابیه باقی میماند، شما آمدهاید نماینده را یک قدم از آنها دور کردهاید. همین الان در شرایط فعلی هم خیلی از نمایندهها را مردم نمیتوانند واقعاً پیدا کنند یعنی دسترسی به خیلی از نمایندهها سخت شده، حالا چه برسد به اینکه شما اینجوریش کنی دیگر عملاً به او میگویی آقای نماینده شما نماینده کشور هستی، نماینده ملی هستی، نماینده استانی هستی، شما دیگر خیلی به مسائل منطقهای، شهرها و روستاها رسیدگی نکنید.
این صورت مسئله را پاک کردن است. شما بیایید نقش فرمانداریها و بخشداریها را پررنگ کن، آنها به جایگاه اصلی خودشان برگردند، مسائل و مشکلات منطقهای را آنها حل کنند، مردم بدانند، بعد شما به نماینده بگو خیلی دغدغههای شهرستانی نداشته باش.
الان چیزی که عملاً میبینیم نماینده مجلس هم رئیس اداره راه و شهرسازی است، رئیس جهاد کشاورزی است، در خیلی جاها شهردار است، در خیلی جاها خودش فرماندار است، عزل و نصب میکند، خودش استاندار است، مدیر میآورد و میبرد، این انتظاری نیست که از یک نماینده تراز جمهوری اسلامی داشته باشیم و عملاً نمایندهها در بعضی از حوزههای انتخابیه کوچک و شهرها یک بخشدار خوب هستند نه یک نماینده خوب، یعنی صرفاً معطوف شدهاند به آن سمت. با یکسری توجیهات به هر حال این طرح استانی شدن را با اسمهای مختلف استانی شدن، استانی شهرستانی، و همین اخیراً استانی تناسبی مطرح میکنند که ما هم خیلی در مقاطع سال گذشته و امسال دربارهاش صحبت کردیم و اشکالاتی که به این طرح داشتیم را بیان کردیم.
بهنظر من حالا خیلی تیتروار و کلی بخواهم عرض کنم نقدهایی که به این موضوع داریم این است که در بحث انتخابات تناسبی، مبتنی بر لیستهای انتخاباتی آمدند بحث انتخابات مجلس را جلو میبرند و میگویند مثلاً فلان لیست بیاید سهم خودش را مشخص کند، تعداد داوطلبان و کاندیداهایش را مشخص کند، بعد انتخابات برگزار میشود، به هر حال هر چقدر کل آن لیست بتواند رأی بیاورد ما به آن نسبت مثلاً در شهرها سهم یا کرسی مجلس میدهیم، یکسری قوانین خاصی را مد نظر قرار دادهاند.
اصل بحث این است که مبتنی بر لیست دارد میشود. مبتنی بر این میشود که افراد بیشتر از طریق لیست شانس حضور در مجلس را دارند. به همین جهت افراد مستقل و افرادی که نمیخواهند خودشان را در هیچ لیست و گروهی قرار دهند، شانسشان یک مقدار کمتر میشود چرا که براساس تناسبی شدن انتخابات، یک فرد مگر چقدر میتواند رأی بیاورد که رأیش با رأی یک لیست برابری کند و خودش هم بتواند یک سهمیه مثل آن لیست داشته باشد. مثلاً لیست A و لیست B در یک شهر رقابت میکنند، یکسری افراد مستقل هم هستند. لیست B یکسوم آرای آن شهر را به دست میآورد، یک کرسی از مثلاً سه کرسی آن شهر را میگیرد، بعد نفر اولش میرود مجلس. خب یک نفر مگر چقدر میتواند رأی بیاورد؟ این اشکال را باید برطرف کنند.
نکته بعدی که مجدداً باید به آن توجه شود این شیوه نظام انتخاباتی که در نظر گرفتند مبتنی بر تحزب است، مبتنی بر حزب و گروهها و جناحهای سیاسی است اما آیا واقعاً در کشور ما حزب و تحزب به آن معنا وجود دارد؟ آیا جناحهای سیاسی به آن معنا مشخص هستند و مرزبندی خاصی از هم دارند؟ واقعیت این است که نه. یعنی آن چیزی که بیشتر از دور مشخص هستش و نمای کلی که نسبت به جریانات سیاسی در کشور وجود دارد این است که اغلب بیشتر دنبال این هستند که شب انتخاباتی یک لیستی ببندند، حالا چه در مجلس باشد، چه در ریاست جمهوری باشد، چه در شوراها باشد، شب انتخاباتی بالاخره یک لیستی میبندند و به مردم عرضه میکنند که آقا بیایید به ما رأی بدهید. واقعاً آن چیزی که وجود دارد، حزب به آن معنا نیست.
ما در شاخصههای توسعه سیاسی در هر کشوری و به هر حال در شاخصههای پیشرفت هر کشوری، یکی از ارکانش حزب است. به نظر من بیشتر قبل از اینکه ما بخواهیم این طرح را خیلی دست و پا شکسته اجرا کنیم و به حزب نقش بدهیم درحالیکه حزب به آن معنا نداریم، بیاییم احزاب را قوی کنیم. بیایم با وضع یکسری قوانین حمایتی به تحزب در کشور کمک کنیم، حزبهای شناسنامهدار، بنیهدار، مشخص، با اصل و نصب بیایند کار را شروع کنند، بههرحال بعداً بیاییم در مورد اینها صحبت کنیم.
نکته بعدی که به کرار هم در موردش صحبت کردیم و مکرراً توضیح دادیم در موردش، بحث این است که اگر ما استانی تناسبی، استانی شهرستانی کنیم انتخابات را، گسلهای قومیتی مذهبی به وجود میآید. چرا؟ به این دلیل که تعیینکننده اینکه چه کسی نماینده شود، غالباً در خیلی از مناطق تهران مرکز استان میشود چرا که در خیلی از مناطق و در خیلی از استانها ما شاهد این هستیم که مرکز استان پنج برابر کل شهرهای استان جمعیت دارد، طبیعتاً معلوم است کسی که بتواند 15 درصد حداقلی را کسب کند در بحث استانی تناسبی شدن بعد در معرض رأی استان قرار بگیرد، طبیعتاً آن کسی که با استان همخوانی بیشتری دارد، حالا چه از لحاظ نژادی، چه از لحاظ قومی، چه از لحاظ مذهبی، چه از لحاظ گویش و زبان، چه از لحاظ سیاسی، هر چیزی که شما حساب کنید، آن فرد از شهرستانهای زیرمجموعه آن استان وارد مجلس میشود و در استانی که یک شهری نماینده اهل سنت داشته، هر سال به خاطر پوشش جمعیتی آن شهر که اکثریت اهل سنت هستند، هر سال یک نماینده داشتند، شما وقتی میآیید استانی تناسبیاش میکنید و مرکز استان بهفرض شیعه هستند، عملاً نماینده اهل سنت به این راحتی نمیتواند به مجلس راه پیدا کند. و بالعکسش، فرقی نمیکند جاهایی ممکن است مرکز استانش اهل سنت باشند و شیعهها نتوانند وارد مجلس بشوند. یا یک جاهایی مثلاً کرد بهجای لر وارد مجلس شود، لر بهجای ترک وارد مجلس شود به خاطر دیدهای قومیتی که قعضاً وجود دارد.
به خاطر همین واقعاً باید یک فکری شود که این اتفاقات نیفتد. این گسلهای قومیتی و مذهبی خیلی میتواند آسیب داشته باشد. هر مذهبی، هر قومی، حتی در قانون اساسی ما در شیوه انتخاباتی کشور ما برای اقلیتهای مذهبی دارند ارزش قائل میشوند و قانون اساسی ما برایشان ارزش قائل شده و حالا ما با این کار میآییم و عملاً این را حذف میکنیم. خیر، همه اقلیتها هم حق دارند به مجلس بروند و ما نباید با وضع اینچنین قوانین و این شیوههای انتخاباتی آنها را محروم کنیم.
خب بحث کاهش مشارکت است، به خاطر اینکه وقتی طرف میبیند رأیش خیلی تعیینکننده نیست در شهر خودش و آخر میرود استان و رأی استان و اینها تجمیع میشود، نماینده از بین 10 نفر از شهر خودش تعیین میشود، طبیعتاً میلش به حضور در انتخابات و مشارکت پایین میرود. چیزی که با اصل ذات انتخابات تناقض دارد. ما طبق قانونمان باید تلاش کنیم بهنحوی انتخابات را برگزار کنیم که شاهد افزایش مشارکت مردم باشیم،عملاً داریم بر ضد خودش عمل میکنیم.
نکته بعدی افزایش هزینههاست، چه برای داوطلبان، طرف تا حالا در شهر خودش، روستا و بخش خودش تبلیغ میکرده و حالا باید در سطح استان تبلیغ کند و طبیعتاً هزینههای انتخاباتیاش بالاتر میرود، طبیعتاً باید بیشتر خرج کند، خب آن کسی که پولدارتر است، آن کسی که بیشتر اهل خرج کردن و تبلیغات و بههرحال پولهای انتخاباتی هم میآید وسط و پولهای کثیف و ... او موفق میشود و آن کسی که خودش ساده آمده و وصل نیست به منابع قدرت و ثروت، نمیتواند به این راحتی خودش را به اهالی استان و ... بشناساند.
و چه برای شورای نگهبان و دستگاههای اجرایی مثل وزارت کشور. یعنی این هزینهای که گفتم چه برای خود داوطلب، چه برای دستگاههای اجرایی که انتخابات را برگزار میکردند. تا حالا شما داشتی یک بار رأی هر شهر و استان را میخواندی، الان باید بیایی رأی استان را هم در مورد هر فرد بخوانی، بعد باید بیایی اینها را تقسیم کنی، حزب را جدا کنی، آن لیست را جدا کنی، اینها همه هزینه دارد و باعث اصطکاک میشود در روند برگزاری یک انتخابات چابک و سریع.
من نکتهای که از خاطرم رفت بگویم اینکه بله، از آنجایی که قدیم بحث طرح استانی شدن مطرح بوده از سال 83، همه ما اعتقاد داریم که شیوه انتخابات و نظام انتخابات کشور نظام انتخاباتی چابک و کاملی نیست و نقصهایی دارد و در دورههای مختلف دارد خودش را نشان میدهد، ما منکر این نیستیم که نظام انتخاباتی ما باید اصلاح شود، اما اصلاح آن و اشکالاتی که انتظار داریم برطرف شود، این طرحی نیست که دارد مطرح میشود. ما ممنون هستیم از کسانی که بههرحال دلسوزانه دارند فکر میکنند، تلاش میکنند برای اینکه این اشکالات برطرف شود اما این طرحی که بهعنوان آخرین طرحی استانی تناسبی و استانی شهرستانی چیزی نیست که بتواند دغدغههای ما را برطرف کند و نظام انتخاباتی ما را چابک و سالم کند و اداره کشور، اداره مجلس را یک مقدار راحتتر کند.
از بحث استانی هم اگر یک مقدار بخواهیم فاصله بگیریم و این بحث انتخابات، واقعاً در این دوره مجلس شاهد این بودیم که کارنامه قابل قبولی از دید مردم نگرفته. این تعارف نیست. اکثریت مردم از این مجلس راضی نبودند، چه در حوزههای انتخاباتی خودشان چه در سطح ملی. واقعاً مجلس در یکسری برههها، جاهایی که میتوانست منشأ اثر باشد، میتوانست ورود جدی داشته باشد و جلوی یکسری اتفاقات را بگیرد یا خودش منشأ یکسری اتفاقات خیر برای مردم باشد، نبود. این واقعیتی است که کارنامه مردم را وقتی بررسی میکنید، چه از دید عموم، چه از دید نخبگان و کارشناسان در حوزههای مختلف، میبینید که مثلاً در حوزه اقتصادی کار خاصی نکرده، در حوزه امنیت ملی و دیپلماسی و روابط خارجی کار زیادی نتوانسته پیش ببرد، کمیسیونهای بحث بودجهبندی متأسفانه نظارت خوبی روی بحث بودجه و تدوین بودجه نداشتند، حالا ما یک به یک اسم نمیآوریم، در بعضی مواقع طرحهایی را تصویب کردند که واقعاً پیکره و چارچوب نظام و امنیت ملی کشور مورد تهدید قرار میگرفت و واقعاً بعضی جاها اگر ورود شورای نگهبان و یکسری دستگاههای نظارتی نبود، واقعاً با بعضی تصمیماتی که از سوی مجلس شاهد بودیم، ممکن بود واقعاً امنیت کشور به خطر بیفتد، یکسری لوایح استعماری که تصویب کردند.
اما گذشته. بههرحال در این سال پایانی مجلس واقعیت این است که به نظر من و به زعم خیلی از مردم، مجلس عملکرد خوبی نداشته و حواشی را از آنها شاهد بودیم. رفتارهای ناشایستی که از بعضی از نمایندهها در سال گذشته شاهد بودیم، میخواهم به این برسم که مطالبه ما از شورای نگهبان در مورد انتخابات 98 این است که بیش از هر زمان دیگری و مثل بههرحال آن ملاحظات خاصی که همیشه داشتند و بیش از هر زمان دیگری سعی کنند مانع از ورود افراد ناکارآمد و ناشایست به مجلس کشور بشوند. مجلسی که به فرموده امام راحل در رأس امور است و همه تصمیمگیریها به آنها مطعوف است، واقعاً امسال یکمقدار مشخصتر و با نگاه دیگری به بحث انتخابات مجلس و بحث تأیید و رد صلاحیتها بپردازند که امسال و در مجلس آینده شاهد حضور افراد ناکارآمد و نالایقی که واقعاً جایشان در مجلس نیست و بهخاطر زد و بندهایی که داشتند و پولی که خرج کردند و با لیستی، گروهی، جناحی بستند که فقط بیایند مجلس و بعد از آن دنبال سوءاستفادههای خودشان هستند، نباشیم.
این از این و جمعبندی صحبتهایم و مطالبه اصلی ما ناظر به انتخابات آینده را هم عرض کنم. ما ناظر به انتخابات پیش رو و انتخابات آینده، مطالبات اصلی ما و دال مرکزی مطالبات و گفتمان ما در مورد انتخابات مجلس 98 بحث شفافیت است، موضوعی که خیلی در موردش قبلاً هم صحبت کردیم. شفافیت در انواع و اقسام خودش و در سطوح مختلف. نمایندهای که، بحث انواع شفافیت که ما مطالبه میکنیم و انتظار داریم به آن عمل شود، یکی از وجوهش بحث منابع هزینههای انتخاباتی داوطلب است. یعنی هنوز داوطلب نرفته مجلس، بسمالله میخواهد برود مجلس، این منابعی که دارد هزینه میکند، این پولی که آورده دارد تبلیغات میکند و این طرف آن طرف خرج میکند از کجا آورده؟ تمام دارایی خودش را در روزی که میخواهد به عنوان یک داوطلب وارد مجلس شود بیاید مشخص کند به دستگاههای ذیربط اعلام کند و مشخص شود این نماینده چی داشته. بعداً میخواهد وارد مجلس شود، پشت پرده این لیستها شفاف شود. لیستها چطور دارند بسته میشوند، حالا شب انتخابات یا قبل از انتخابات. آیا براساس شایستهسالاری است؟ آیا بهخاطر ویژگیهای مثبتی است که افرد دارند؟ آیا براساس زد و بندهای سیاسی است؟ آیا به خاطر پولش است؟ آیا به خاطر لابی و سفارش و ... دارند لیست را میبندند؟
بحث سوم شفافیت آرای نماینده است. حالا نماینده به هر نحوی رأی آورد و وارد مجلس شد. در بحث آرای نماینده ما خیلی دغدغه داریم. واقعاً ببینید یک چیز خیلی ساده است، دو دوتا چهارتاست! مجلسی که خودش تن به شفافیت نمیدهد و اهل شفافیت نیست در مورد رأی خودش، نمیتواند دو روز دیگر در مورد دستگاههای دیگر کشور، در مورد دولت، در مورد دستگاههای اجرایی وزارتخانهها انتظار شفافیت داشته باشد. خیلی ساده میگویند تو حالا برو خودت شفاف شو! تویی که به شفافیت رأی نمیدهی، تویی که خودت حاضر نیستی رأیات شفافت باشد، چطور از ما مطالبه شفافیت داری؟!
و به نظر ما داخل پرانتز عرض کنم که راه برون رفت خیلی از مشکلات فعلی کشور ما همین بحث شفافیت است و این مقوله شفافیت میتواند خیلی جاها در خیلی از ارکان مختلف نظام و در خیلی سطوح دستگاههای اجرایی، کشور را نجات دهد. خیلی از مشکلاتی که ما داریم به خاطر همین عدم شفافیت است. معلوم نیست واقعاً چه دارد میگذرد و چه هزینههایی دارد اتفاق میافتد؟
و وجهه چهارمش شفافیت در هزینهها و درآمدهای نماینده است. حالا شما نماینده شدی، کجا داری پولهایت را خرج میکنی؟ چقدر درآمد داری؟ آیا زد و بند داری؟ نداری؟ پولهایی که از بعضی جاها بعضاً نمایندهها میگیرند به خاطر بعضی از طرحها و فعالیتهایی که میکنند، کجا دارد هزینه میشود؟ در پایان دوره نمایندگیات بیا شفاف کن. آن اموالی که ابتدای کاندیداتوریت اعلام کردی، آیا همان است یا نه، چند 10 برابر شده؟ آن چند میلیاردی که بعضاً افراد میآیند در انتخابات هزینه میکنند این را بالاخره میخواهند جبران کنند. این از کجا امده و به کجا دارد هزینه میشود؟
جمعبندی صحبتهای حقیر این است که بههرحال مجلسی که شفاف نباشد نمیتواند انتظار شفافیت از سایر دستگاهها داشته باشد و ما به هر حال یکسری حالا بهانه میآورند، ما صحبت کردیم با خیلی از نمایندهها، و میگویند بله اگر بخواهد شفاف شود آرای نمایندهها، این در نظر شورای نگهبان در دوره بعدی اگر بخواهند کاندید شوند مشکلساز میشود، مثلاً ممکن است به یک چیزی رأی بدهند یا نظری بدهند داخل مجلس که بعداً به خاطر آن نظر رد شوند اما بیاییم بررسی کنیم چند نفر تا حالا به خاطر رأی خودشان در مجلس رد صلاحیت شدهاند. هیچی! اگر تمام دورههای مجلس را در نظر بگیرید هیچجا نبوده نماینده مجلسی در یک دوره، در دوره بعدی رد شود به خاطر رأیی که مثلاً در دوره خودش داده، به خاطر حرفی که در دوره خودش در مجلس زده. نماینده مجلس وقتی که داخل مجلس است مصونیت دارد، میتواند در مورد مسائل مختلف کشور صحبت کند، اظهارنظر کند، اگر هم رد شده آن قطعاً به خاطر مسائلی بوده که بیرون مجلس داشته. حالا خودشان بهتر از ما میدانند که کجا اشتباه داشتند که قانون تشخیص داده آنها صلاحیت و لیاقت حضور مجدد در مجلس را ندارند.
بدین جهت این بهانهای که بعضاً میآورند در گوشه و کنار مجلس شنیده میشود که آقا ما شفاف نمیکنیم که بعداً برایمان دردسرساز نشود، این توجیه و بهانهای بیش نیست.
نقش دانشجوها و اساتید برای پیشنهاد یک طرح بهتر چیست؟ تا حالا قدمی برداشتهاند؟ چرا برنمیدارند؟
- تشکلهای دانشجویی، حداقل مجموعههای ما از همان سال گذشته که بحث استانی شدن انتخابات مطرح شد، از همان موقع ما دست به کار شدیم و در دانشگاههای مختلف جلساتی را برگزار کردیم، خود تشکلها با مسئولان مختلف اعم از نمایندههای مجلس، موافقان و مخالفان، کرسیهای آزاداندیشی و مناظراتی را برگزار کردند و صحبت کردند. دانشجویان و دانشگاهیان قبلاً برای این موضوع قطعاً راه حل دارند. ما قبلاً هم این را مطالبه کردیم. من خاطرم هست ماه آذر سال گذشته بود ما همانجا مطالبه کردیم که واقعاً بیایند بنشینند صحبت کنیم. بههرحال حالا که قرار است یک اتفاقی رقم بخورد که نظام انتخاباتی کشور را تغییر بدهد، بیایند با صاحبنظران، با کارشناسان، با دانشگاهیان بنشینند بررسی کنند، این را یک مقدار چکشکاری کنند. ما همان موقع اعلام آمادگی کردیم که آماده گفتگو با تمام موافقان و مخالفان این طرح هستیم. ما دغدغه داریم، بسمالله بیایید یا شما ما را توجیه میکنید یا ما شما را توجیه میکنیم.
چندین بار اعلام آمادگی کردیم که بیایید ما آمادگی داریم اما متأسفانه خیلی توجهی نشده متأسفانه و کارشناسان و اساتید دانشگاه به کرات هستند، اگر شما یک سرچ کنید میبینید که چقدر از اساتید دانشگاه و چهرههای شاخص دانشگاهی نظر دادهاند در مورد بحث انتخابات، باید بررسی کنند، شورای نگهبان، وزارت کشور، دستگاههای متولی این موضوع باید توجه و اهمیت ویژهای قائل شوند به نظرات کارشناسان و مخصوصاً اساتید دانشگاهی که در این حوزه حضور دارند.
ما باز هم از همینجا اعلام میکنیم که نمایندههایی که موافق این طرح هستند بیایند بنشینیم صحبت کنیم، جنبش دانشجویی این آمادگی را دارد که اگر واقعاً نظرات آنها کارشناسی بود، کامل بود و دغدغههای ما را برطرف کرد، دغدغههایی راجع به انتخابات که یک بخشش را عرض کردم و بیشتر از اینهاست، اگر این دغدغههای ما را بتوانند پوشش بدهند و برطرف کنند ما خودمان هم از تصمیم آنها حمایت خواهیم کرد. اما واقعیت این است که این دغدغههای ما وجود دارد، این اشکالات به طرح استانی تناسبی شدن و استانی شهرستانی شدن وجود دارد و پاسخی به این اشکالاتی که ما وارد میدانیم و این هم حاصل تحقیق و بررسی است و واقعاً اینطور نیست که ما صرفاً بخواهیم نقد کنیم این طرح را، به شخصه خودم ساعتها گفتگو داشتم با اساتید و کارشناسان مختلف، ساعتها مطالعه داشتم در مورد این طرح، بیایند بنشینیم صحبت کنیم، اگر دغدغههای ما را برطرف کردند بسمالله!
اما واقعیت قضیه همانطور که عرض کردم این است که این اشکالات وجود دارد و پاسخ قانعکنندهای به این اشکالات وجود ندارد.
انتهای پیام/