آخرین تابلوی نقاشیام را با رنگ سرخ خون رنگآمیزی میکنم
گروه دانشگاه خبرگزاری آنا - میعاد بادپا؛ دانشجویان مکتب شهادت، بهعنوان علمداران جبهه علم، فرهنگ و مقاومت، اسطورههایی هستند که تنها به عصر خود اختصاص نداشتند. در سنگر علم با سلاح قلم، در سنگر فرهنگ با سلاح اخلاق، عقیده و ایمان و در سنگر مقاومت با سلاح جنگ، جهاد کردند تا عاقبت خالصانه به دیدار معبود شتافتند؛ جبهههای جنگ، فقط تیر و ترکش نبود؛ جبهههای جنگ، دانشگاه اخلاق بود؛ دانشگاهی انسانساز، دانشگاهی که در مدت کوتاهی یک سرباز صفر را به استراتژیست بزرگ جنگی تبدیل کرد؛ دانشگاهی بود که شناسنامه دانشجویانش قرآن بود؛ دانشگاهی که دانشجویانش رفتند تا خط امام بماند؛ دانشگاهی که برخی فارغالتحصیلانش پس از ۲۸ سال به خانه برگشتند و بسیاری هم بازنگشتند؛ آری، دانشجویان مکتب شهادت تا ابد الگوی جوانان آزاداندیش در هر کجای جهان خواهند بود.
متن حاضر، چهاردهمین شماره از مجموعه دانشجویان مکتب شهادت است و خلاصهای از زندگینامه دانشجوی رشته پزشکی دانشگاه فسا است، شاعر، نقاش خوشنام و مقام دوم مسابقات قرآن دانش آموزان سراسر کشور بود، ارزندهترین آثار خود را که نقاشی چهرههای فرماندهان شهیدش بود و هماکنون زینتبخش دروازه ورودی شهرستان فسا است، آفرید. در وصیت خود نوشت: آخرین تابلوی نقاشیام را با رنگ سرخ خون نقاشی میکنم.
زندگینامه شهید
شهید علیرضا فیروزی در سال ۱۳۴۵ در شهرستان فسا استان فارس متولد شد. از کودکی علاقه زیادی به فعالیتهای هنری، قرآنی و خلق آثار ادبی داشت. با قرآن همیشه مأنوس بود، بهطوریکه در سال 62 یعنی دوران دبیرستان در سومین دوره مسابقات قرآن دانش آموزان سراسر کشور موفق به کسب مقام دوم شد.
در سال 63 مقام سوم مسابقات نقاشی رنگ روغن را در استان فارس کسب کرد و در همان سال به دلیل فعالیتهای هنری مستمر در تئاتر صاحب لوح تقدیر شد. حین تحصیل چندین بار دعوت امامش را با شرکت در جبهه و داشتن مسئولیتهای تبلیغاتی و رزمی لبیک گفت و با شرکت در عملیات والفجر ۸ از ناحیه دست چپ مجروح شد.
در کنکور سراسری تجربی سال ۱۳۶۶ شرکت کرد و در رشته پزشکی دانشگاه فسا پذیرفته شد. پس از دو ماه حضور در دانشگاه بهسوی جبههها عزیمت کرد و در همان زمان بود که ارزندهترین آثار خود را که نقاشی چهرههای فرماندهان شهیدش بود و هماکنون زینتبخش دروازه ورودی شهرستان فسا است، آفرید.
در سال 1367 در مسابقات جانبازان کل کشور در زمینههای شعر و گرافیک مقامهای اول و دوم را کسب کرد. در سال ۱۳۶۷ که جنگ تحمیلی وارد مرحله جدیدی شد در عملیات بیتالمقدس ۷ شرکت کرد و سرانجام در تاریخ 23 خرداد 67 در شلمچه به خیل عظیم شهدای انقلاب اسلامی پیوست.
قسمتی از وصیتنامه شهید:
سلام انبیاء الهی از آدم تا خاتم و بر ائمه اطهار از علی (ع) تا مهدی (عج) صاحبالزمان و سلام بر امام خمینی و امت امام.
پرده پندار میباید درید / توبه تزویر میباید شکست
وقت آن آمد که دستی بر زنم / چند خواهم بود آخر پای بست
پروردگارا تو خود شاهد باش که جز به امید رحمت تو به میدان نبرد پای ننهادم و جز بخشش تو را طالب نیستم.
وحدت شعاری خود را کنار گذاشته و به وحدت عملی بپردازید و این میسر نمیشود مگر اینکه منیتها را کنار بگذاریم. هیچگاه فقط خط خود را خط راست و مستقیم و خط امام ندانید بلکه به افکار دیگران نیز احترام گذاشته و به دیگران نیز مجال ارائه خدمت دهید و این را نیز بدانید که خط امام یکی است و آنهم تحمل افکار دیگران.
پدر و مادر و برادران و خواهرانم! میدانستم که دوست داشتید که درس دانشگاهم را به پایان برسانم امام وقتی حسین (ع) تنهاست چه جای ماندن و چه جای درنگ خواهد بود.
میخواهم آخرین تابلوی نقاشیم را با رنگ سرخ خون رنگآمیزی کنم و آخرین شعرم را برای شهادت بگویم، میخواهم شهید شوم.
غنچه بسته دل شوق شکفتن دارد/ طوطی خامش لب میل نگفتن دارد
سینهام پهنه درد است و دلم وسعت غم/ بازهم سینه به سر فکر نهفتن دارد
ساحت آینه دل به غبارآلوده است / باز شادم که دل اندیشه رفتن دارد
لاله یکپارچه گوش است که رازم شنود / راستی صحبت دیوانه شنفتن دارد
انتهای پیام/4122/4126/
انتهای پیام/