بیانیه گام دوم نباید به سرنوشت سیاستهای کلی اجرانشده منجر شود
به گزارش خبرنگار حوزه تشکلهای دانشجویی گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم انقلاب، با نگاه دقیق به گذشته و وضعیت کنونی جامعه، نقشه راه 40 سال آینده کشور را ترسیم کرده است؛ در این بیانیه بیش از 40 بار جوانان مورد خطاب قرار گرفتهاند؛ لذا جوانان، دانشجویان و تشکلهای دانشجویی بهعنوان آیندهسازان انقلاب شکوهمند اسلامی، ابتدا باید این بیانیه را به گفتمان عمومی جامعه تبدیل کنند. جهت تقویت گفتمان گام دوم انقلاب، سلسله نشستها، میزگردها و مصاحبههایی با حضور مسئولین و دبیران تشکلهای دانشجویی در گروه دانشگاه خبرگزاری آنا برگزار شد؛ در این راستا گفتگویی با سیدعلی صالحپور، دبیر واحد سیاسی اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان انجام دادیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
آنا: صدور بیانیه گام دوم انقلاب در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی چه اهمیت و ویژگیهایی دارد؟
صالحپور : پاسخ این سؤال که چرا چهل سالگی انقلاب، برای بررسی اهداف آینده انقلاب و پیشبرد مسیر و تداوم انقلاب شکوهمند اسلامی، انتخاب شد؟ و چرا در چهل سالگی انقلاب بیانیه گام دوم صادر شد، خیلی مهم است.
چهل سالگی نقطه عطف و رشد است. نقطه عطفی است برای تغییر نسل از نسل اول انقلاب به نسلهای جوان امروزی؛ نسل اولیها باید این انقلاب را با تمام حرکتها و رشدهایی که داشته، به نسلهای بعدی تحویل دهند.
درس از گذشته و یا برنامهریزی برای آینده دوتا فاکتوری است که باید لحاظ شود؛ مقام معظم رهبری، بارها این تغییر نسل را با عناوینی مثل «جوان» بیان فرمودند. این مسئله نشان میدهد که انقلاب را باید جوانها با برنامهریزی بهتر و درس از گذشته به پیش ببرند.
آنا: همانطور که اشاره کردید در این بیانیه بارها از عنوان «جوان» استفاده شده است؛ دلیل استفاده پرتکرار این عنوان چیست؟
صالحپور: در این بیانیه از ظرفیتهای عظیم کشور در حوزه مادی و معنوی که همان سرمایههای اجتماعی و نیروی انسانی ما هستند صحبت شده است. غفلتی از جانب مسئولان صورت گرفته است که با وجود همه این ظرفیتها در بعضی شاخصها هنوز رشد نکردیم.
ورود به چهل سالگی و تغییر نسلها، نقطه عطفی برای تداوم حرکت رو به جلوی انقلاب است. جوان شایسته امروزی، موتور پیشران و قدرت مضاعف انقلاب است.
تعابیر مختلفی همچون جهاد بزرگ برای رسیدن به ایران اسلامی در بیانیه گام دوم مطرح شده است. جهاد بزرگ برای رسیدن به ایران اسلامی در سایه مدیریت جهادی اجرایی خواهد شد و یکی از مؤلفههای اصلی مدیریت جهادی، پرکاری است. طبیعتاً پرکاری آنهم داخل قوه اجرائیه و حرکت انقلاب برای رسیدن به هدفهایش توسط نیروی جوان صورت میگیرد و این جوان است که میتواند موتور پیشران انقلاب باشد.
آنا: بعضی از مباحث مطرح شده در بیانیه قبلا بیان شدهاند و بعضی از مفاهیم نیز جدید هستند؛ علت این تکرار چیست؟
صالحپور: بعد از انتشار این بیانیه در فضای کشور بحثی مطرح شد که برخی میگفتند در بیانیه گام دوم، حرفهای جدیدی مطرح نشده است و در سخنرانیهای رهبری هم به همه آنها اشاره شده است؛ این دیدگاه از دو جنبه قابل بررسی است؛ اولاً بیانات رهبری در گام دوم مجموعهای از اصول همیشگی انقلاب است که ایشان در ابتدای بیانیه این نکته را متذکر میشوند که یک چله پرافتخاری داریم که مسئولان و مردم به اصول انقلاب خیانت نکردند، این خودش افتخارآمیز است.
همچنین خیلیها گفتند این بیانیه تکراری است و این صحبتها را قبلاً شنیدهایم. اما هیچگاه یک مانیفست جامع برای ادامه انقلاب وجود نداشت. برای تداوم مسیر انقلاب نیاز به سند بالادستی داشتیم. 40 سالگی همان نقطه عطف برای ابلاغ این سند بالادستی بود.
سند بالادستی بیانیه گام دوم نباید به سرنوشت سیاستهای کلی ابلاغ شده در برنامههای پنجم و ششم توسعه دچار شود. برنامههایی که در ریلگذاری مجلس دیده میشود؛ اما متأسفانه اصلاً پیادهسازی نمیشود که این بهنظرم مهمترین سیاست کلی نظام برای 40 سال آینده است.
بیانیه گام دوم، مجموعهای از همه سیاستهای ابلاغی گذشته داخل همه مجموعههاست چرا که هم دید آسیبشناسی نسبت به گذشته انقلاب دارد و هم نقش مؤثر جوانها برای آینده انقلاب یادآوری میشود و هم مسیر را در توصیههای هفتگانه نشان میدهد.
آنا: به نظر شما سیر خودسازی، جامعهپردازی و تمدنسازی سیر خطی دارد و مرحلهای اجرا شود یا میتواند همزمان باهم پیش بروند؟
صالحپور: خودسازی، جامعهسازی و تمدنسازی در امتداد یکدیگرند؛ سیر تحولی که یک نظام باید به تمدن برسد عبارت از تشکیل انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، حکومت اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی و در نهایت رسیدن به تمدن اسلامی است.
تا انقلاب نکنیم هیچوقت به تمدن نمیرسیم. شرط لازم انقلاب کردن است و شرط لازم برای دولت اسلامی یک حکومت اسلامی است. رهبری بارها فرمودند: «در مرحله گذار از حکومت اسلامی به دولت اسلامی هستیم». اما دولت اسلامی چگونه محقق میشود؟ و رابطه بین جامعه اسلامی و دولت اسلامی چیست؟
بهنظر بنده باید یک قشر نخبگانی در جامعه وجود داشته باشند و بخشی از جامعه اسلامی و آن قشر نخبگانی به یک حد اعلایی از فهم و توانایی مدیریت کشور برسند و تزریق شوند به دولت تا بتوانیم یک دولت اسلامی را داشته باشیم.
تعریف از دولت اسلامی چیست؟ دولت اسلامی فقط دولت و قوه مجریه نیست، بلکه تمام ارکان اجرایی کشور، قوه قضاییه، بنیادهای حاکمیتی و حتی قوه مقننه را شامل می شود و این دولت زمانی محقق خواهد شد که تمام دستاندرکاران آن به عنوان ارکان جمهوری اسلامی، از بن دندان معتقد به نظام اسلامی باشند.
این نکته قابل تأملی است لذا دولت ما در حال حاضر به معنای واقعی اسلامی نیست و مسئولانی که الان وجود دارند به این اعتقاد قلبی نرسیدهاند. بهنظر بنده لازمه رسیدن به دولت اسلامی، شایستهسالاری است. سیر خودسازی و جامعهپردازی و تمدنسازی یک ترتیبی دارد و در مرحله دولت اسلامی و جامعه اسلامی همپوشانی دارد. جامعه است که دولت را انتخاب میکند پس تا وقتی که بخشهای مختلف جامعه، اسلامی و به بدنه دولت تزریق نشود، این دولت اسلامی نخواهد شد.
آنا: تضاد بین شایستهسالاری و جوانگرایی چگونه حل میشود؟ آیا لزوماً جوانگرایی بهمعنای حذف تمام نیروهای قدیمی است؟
صالحپور: شایستهسالاری در کنار جوانگرایی و پرکاری باعث میشود که موتور پیشران جامعه، سرعت بیشتری داشته باشد. البته نباید با عناوینی مثل جوانگرایی، شایستهسالاری را کنار بگذاریم. در بحث قانون منع بهکارگیری بازنشستهها، رهبری به عدهای مجوز ماندن دادند، با اینکه اینها بازنشست شده بودند؛ یعنی الزاماً ما نباید حتی با جوانگرایی بیاییم بخش عظیمی از تجربه و انباشت چهل ساله تجربه را کنار بگذاریم.
بعضاً میبینیم که آقازادگی و جوانگرایی خلط میشود یا میبینیم آقازادگی هست ولی مشکلی ندارد؛ چون شایستگیاش را دارد. شایستهسالاری ممکن است یک شخصیتی باشد، آقازاده هم باشد ولی شایستگیاش را داشته باشد و توانمند باشد ولی ما آنجایی داریم حرف میزنیم که اینها با همدیگر خلط شده و به مشکل میرسیم.
آنا: در بررسی توصیههای رهبر معظم انقلاب، یکی از مواردی که بیشترین ارتباط و تخاطب را با دانشجویان دارد توصیههای حوزه علمی است؛ بهنظر شما ضرورت پرداختن به این موضوع چیست؟
صالحپور: در حوزه علمی کشور خیلی رشد داشتیم؛ اما یک نکتهای قبل از توصیهها بهنظر من مهم است، آن هم بحث امید به آینده است که آنجا رهبر معظم انقلاب خیلی تأکید دارند که اگر این امید و این انگیزه وجود نداشته باشد، همه این توصیهها را نمیتوانیم عمل کنیم. چون انگیزهای برای حرکت نیست. یعنی که انگیزه حرکت، امید انسانهاست. اما در مورد بحث انقلاب علمی که صحبت شد، حدیث داریم که «العلم سلطان» یعنی علم باعث برتری میشود. رهبری داخل همین بیانیه گفتند که آشکارترین وسیله عزت و قدرت در همه کشورها دانش است، بعد در این بیانیه تطبیق میدهند که کشورهای غربی چهطور پیشرفت کردند، دانش آنها سبب رشدشان شد، اما آن دانش باعث سلطه در کشورها شده است؛ ولی ما میخواهیم علمی را بیاوریم که باعث سعادت بشریت شود، این تفاوت وجود دارد؛ جامعه دانشگاهی رشد علمی کشور را رقم میزند اما در این قسمت و بعد از 40 سال مقام معظم رهبری میگوید همه آحاد مردم، یعنی فقط دانشجوها و دانشگاهیان مورد خطاب نیستند و این حرکت علمی را یک مطالبه عمومی و یک جهاد علمی از همه مردم میخواهند؛ بعد اشاره هم میکنند رشد علمی ایران که الان 11 برابر میانگین جهانی است باعث ترس غرب یعنی باعث عقبرفت دشمن شده است. مصداق این ترس را کجا میبینیم؟ در همان ترور شهدای هستهای، یعنی از ترس رشد علمی بیش از حد ایران در یک رشته خاص مثل صنعت هستهای، چندین دانشمند را ترور میکنند. بهنظر من این مطالبه عمومی حضرت آقا از تمام آحاد ملت است و میگویند این یک جهاد عمومی است برای همه کشور که بیایند آن را با مسئولیت بیشتر بپذیرند و جهاد علمی با همان پشتوانه دینی «العلم سلطان» صورت بگیرد.
آنا: وظیفه تشکلهای دانشجویی در اجرای بند اول توصیههای مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم انقلاب چیست؟
صالحپور: اما بحث اینکه تشکلهای دانشجویی در این حیطه وظیفهشان چیست، بعضاً میبینیم که تشکلهای دانشجویی از آن فاز دانشجویی خود خیلی جدا میشوند، یعنی میبینیم که تشکل مردمی هستند، صحبت مردم را بیان میکنند، گاهی اوقات به مردم نقد میکنند، ولی میبینیم کلاً آن خصوصیت اصلی تشکل دانشجویی که دانشجو بودن است و خاستگاه آن فضای دانشجویی بوده، در کشور و بهخصوص در تشکلهای دانشجویی فراموش شده است. تشکلهای دانشجویی باید به دانشگاه برگردند، میتوانند در حوزههای استارتآپی ورود کنند، میتوانند در حوزههای علمی ورود کنند، که این ورودشان قطعاً مثمرثمر واقع میشود و این سندی که ابلاغ شده و در آن حدود 40 بار از کلمه «جوان» استفاده شده، قطعاً باید به این سمت حرکت کند که همه تشکلهای دانشجویی برای خود یک نقشهراه داشته باشند و در این حوزهها برای تکتک هفت توصیه مقام معظم رهبری برنامهریزی کنند. باید سوالی مطرح کنیم که چه کارهایی میتوانیم انجام دهیم و حرکت رو به جلوی ما چه میتواند باشد؟
آنا: آیا با ساختار فعلی سیاسی و اجتماعی میتوان بیانیه گام دوم انقلاب را تحقق بخشید؟
صالحپور: بحث اصلاح نظام اجتماعی و ساختارهای سیاسی کشور از ابتدای انقلاب مطرح شده و تا کنون نیز دستخوش بسیاری از تغییرات نیز بوده است. میبینیم اوایل پیروزی انقلاب اولین انتخاباتی که برگزار میشد بدون فیلتر شورای نگهبان بود و حضرت امام(ره)، شورای نگهبان را ایجاد کردند یا بحث تأسیس مجمع تشخیص مصلحت نظام که الان نقش آن را در مسائل کنوانسیونهای بینالمللی خیلی پررنگتر و خیلی لازمتر میبینیم که شاید هیچ وقت در هیچ برههای از کشور مردم اینقدر نقش مجمع تشخیص را پررنگ حس نمیکردند؛ ولی الان سرتیتر همه خبرهاست و مردم میبینند که سرنوشتشان بهنوعی در دست اعضای مجمع تشخیص است. در این 40 سال، ساختارهای سیاسی را عوض کردیم. در ساختارهای حکومتی و اجرایی به مشکل برخوردیم. یعنی بحث مبارزه با فساد و ایجاد عدالت در کشور را شاید نتوانستیم آنجور که باید و شاید محقق کنیم؛ البته در بخشهایی نیز همانطور که مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم اشاره کردند، کمکاری اجرایی نبوده و ضعف در اطلاعرسانی به مردم بوده است. در حوزه ساختار اداری نیز شاهد هستیم در بعضی از کشورها اگر بخواهند یک شرکت تجاری ثبت یا کارآفرینی کنند، ثبت این شرکت حداکثر دو روز طول میکشد، اما در ایران فرایند طولانیتری دارد که این یعنی یک ضعف ساختاری در سیستم داریم و بروکراسی اداری بهشدت زیاد است. یا در قوه قضاییه هم میبینیم که پیگیری یک پرونده کوچک در قوه قضاییه حداقل چندین ماه یا چندین سال طول میکشد. یکی دیگر از مصادیق اصلاح ساختاری که در دولت نهم و دهم رخ داد، اختلاف بین قوا بود که به تدبیر مقام معظم رهبری هیئت پنج نفره را بهعنوان هیئت عالی حل اختلاف بین قوا انتخاب میکنند از آن سال تا به الان خیلی از این اختلاف بین قوا کمتر شده است.
برای رسیدن به ظرفیت مطلوب پیشرفت و توسعه کشور، مهمترین عامل انسان مستعد و کارآمد است. رهبر معظم انقلاب هم اشاره میکنند که مهمترین ظرفیت جمهوری اسلامی همین بدنه اجتماعی، انسانهای مستعد و کارآمد هستند که در همه حوزهها وجود دارند. وقتی که این انسانها وارد یک سیستمی بشوند که آن سیستم همافزا نباشد، دچار مشکل میشوند. دستگاههای قوای سهگانه همافزا نیستند، یعنی مثل سه جزیره مجزا با همدیگر کار میکنند؛ کارهایی که قوه قضاییه میکند، روی قوه مجریه و قوه مقننه همافزا نیست و این باعث پیشرفت کلی آنها نمیشود. مثل یک سیستم تشکیلاتی منظم کار نمیکند. در مسائل اقتصادی کشور در این بازه یک و نیم سال اخیر که به بحران اقتصادی خوردیم و مشکلاتی ایجاد شد ما تدبیر مقام معظم رهبری را در تغییر ساختار میبینیم که برای این همافزایی و کاهش اختلاف بین قوا شورای هماهنگی اقتصادی تشکیل میدهند که در شرایط اقتصادی خیلی سریعتر و بههنگامتر تصمیم بگیرند تا تلاطم بازار باعث ایجاد شکاف بیشتر طبقاتی نشود. این مورد نیز یک تغییر در ساختار سیاسی است؛ ولی ما کجا احساس مشکل میکنیم، آنجایی که این تغییر ساختار از حوزه حاکمیتی به دولت و قوه مقننه و قوه قضاییه نمیرسد؛ یعنی قوای سهگانه این ساختارهای خود را اصلاح نمیکنند.
آنا: با توجه به آنچه گفته شد، چالشهای فعلی حوزه اداری و سیاسی کشور چیست؟
صالحپور: الان مهمترین مشکل ساختارهای سیاسی کشور در قوه مقننه بحث انتخابات است که هر روز میبینیم یک خبر از استانی شدن انتخابات یا تغییر مدل مشارکت مردم برای انتخاب نمایندهشان صورت میگیرد. ما میبینیم که جریانات و احزاب، نفع شخصیشان را به نفع ملی ترجیح میدهند. این ماجرای استانی شدن انتخابات را هر کس سعی میکند بهسمت جناح و مسیر خود منحرف کند. یک روز میآیند میگویند سه دوره بیشتر نماینده شدن ممنوع است؛ بعد آنهایی که سه دوره نماینده شدهاند میآیند و میگویند که نه این طرح خوبی نیست، ممکن است یک عدهای باشند که شایسته باشند؛ یا مثلاً استانی شدن انتخابات را بهنحوی طرحریزی و برنامهریزی میکنند که مناطق محروم در این انتخابات حذف میشود و مشکل اصلی آنجایی پیدا میشود که همان مجلسی که باید در آینده انتخاب شود، مجلس قبلی برای خود یکسری قوانین و امتیازات میچیند. ما بارها و بارها دیدهایم نمایندهها یک روز برای خودشان تصمیم گرفتند حقوق خودشان را مستثنی کردند، سطح سواد خود را برای انتخابات مجلس بعد مستثنی کردند. ریلگذاری کشور در مجلس آن هدف و آن مقصد اصلی را دنبال نمیکند. گاه منافع شخصی به منافع ملی و منافع منطقهای و استانی به منافع ملی چربیده است. در مواردی میبینیم نمایندههای چند استان لابی میکنند، بحث انتقال آب صورت میگیرد و الان بهشدت نمایندههای چند استان لابی میکنند، سدسازیهای مکرر باعث میشود حورالعظیم خشک شود، دریاچههای ارومیه و نظایر آن خشک شود؛ یا این لابیها باعث میشود که ساختار همافزا نباشد. همین نمایندهها میآیند در دولت تأثیر میگذارند و وزرا را با مشکل مواجه میکنند.
آنا: عدالت یکی از محورهای اصلی بیانیه گام دوم است؛ نسبت بین عدالت و مبارزه با فساد و ضرورت اجرایی شدن این موضوع را بیان کنید؟
صالح پور: در بحث عدالت و مبارزه با فساد که شاید مواردی وجود داشته باشد و در این برهه اخیر کشور با چالش مواجه هستیم؛ یعنی جنبشهای اجتماعی و مردمی بر روی موضوع عدالت تمرکز کردهاند. بهنوعی این سؤال را به ذهنها متبادر میکند که آیا ما در حوزه عدالت میتوانیم از انقلاب دفاع کنیم یا نمیتوانیم. مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم انقلاب در مواردی این موضوع عدالت و مبارزه با فساد را مطرح میکنند. ایشان معتقدند این دو موضوع لازم و ملزوم همدیگر هستند، یعنی شما نمیتوانید بگویید در یک کشوری عدالت هست ولی مبارزه با فساد انجام نمیشود. عدالت در همه کشورهای دنیا موضوعی مقبول است؛ چه در سیستمهای لیبرالیستی، چه در سیستمهای کاپیتالیستی و چه در سیستمهای مارکسیستی و سوسیالیستی. هر کس میخواهد یک انقلابی صورت بدهد میگوید من حامی عدالت هستم. همه میآیند برای حمایت از قشر مستضعف شعار میدهند؛ یعنی این شکاف طبقاتی باید برداشته شود؛ ولی وقتی ما حرف از اسلام میزنیم که ادعای دین اسلام را داریم، ادعای نظام شیعه مبتنی بر ولایت فقیه را داریم، این مقبولیت اجتماعی در کشور ما خیلی باید پررنگتر باشد. یعنی حرفی که ما از عدالت میزنیم با عملی که نسبت به آن میکنیم خیلی حائز اهمیتتر است و باید پررنگتر هم باشد.
مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم انقلاب هدف اولیه تمام بعثتهای الهی را همان عدالت بیان میکنند؛ ولی الان مبارزه با فساد در کشور ما با سستی مواجه است یعنی اگر میخواهیم بگوییم که ما عدالت را پیاده کردیم باید بگوییم که برادر رئیس جمهور را آوردیم در دادگاه نشاندهایم، بعد تمام بدنه اجتماعی کشور متعجب بمانند در همین حد این عدالت را پایین آوردهایم. درصورتیکه محاکمه منسوبین مقامات کشور نباید عملکرد خاصی محسوب شود، این موضوع که در تمام کشورهای مارکسیستی و چین هم اتفاق میافتد. وزیر دفاع کشورشان را به دادگاه میکشانند و حکم حبس ابد نیز دریافت میکند. اینکه ما برادر رئیس جمهور را در دادگاه با کت و شلوار مینشانیم نه با لباس زندان، نماد این است که ما در کشور در خیلی از موارد نتوانستهایم با عدالت برخورد کنیم که البته بهنظرم اگر اشتباهی از سوی هرکس صورت گرفته باید بهراحتی با آن برخورد کرده و مجازات شود؛ اما در ساختارهای سیاسی کشور نیز راجع به عدالت، بارها در این یکی دو دهه گذشته از دولت الکترونیک حرف زده میشود. اکنون دستگاهی فراتر از همه قوا باید این عدالت را پیاده کند که نظارت همگانی نیز داشته باشیم و با نگاه تیزبین و رفتاری قاطع در قوای سهگانه حضور دائم داشته باشد و بهمعنای واقعی با فساد بهویژه در درون دستگاههای حکومتی مبارزه کند.
یکی از راهکارهای مبارزه با فساد این است که اینقدر باید شفافسازی باشد تا بتواند تمام سیستم را همافزا کند؛ بروکراسی اداری را کاهش دهد. از آن طرف شفافیت سیستم را بالا ببرد و کشف و مبارزه با فساد راحتتر انجام شود. در ساختارهای سیاسی کشور نیز این مسئله باید لحاظ شود که یک دستگاه فراقوهای سیستمهای قوای ما را همافزا میکند و کارکردشان را بیشتر میکند، مبارزه با فساد را بیشتر و کشف فساد را آسانتر میکند؛ مثال آن نیز اجرای دولت الکترونیک است. بحث دیگر پارلمانی شدن مجلس یا تغییر ساختار مجلس است یعنی مثلاً با دو مجلسی شدن یا انتخاب نخست وزیر با سیستم پارلمانی نحوه مشارکت مردمی را تغییر میدهند که نتوانند نمایندههای مجلس یا کاندیدای ریاست جمهوری با اغواگری مردم، با دروغ گفتن یا با گذاشتن مردم در چالش اینکه اگر رأی ندهید جنگ میشود، اگر به کاندیدای مقابل رأی دهید دلار پنج هزار تومان میشود، میبینیم به جایی میرسیم که بعد از دو سال مردم پشیمان میشوند و برای پشیمانی مردم سودی جز اینکه به انتخابات ریاست جمهوری بعد فکر کنند، ندارد.
انتهای پیام/4107/ن
انتهای پیام/