جشنواره فیلم فجر امسال از موهبت آثار برخی فیلم سازان محروم بود
به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، سازمان بسیج دانشجویی بیانیهای در مورد سیوهفتمین جشنوارهی فیلم فجر منتشر کرد.
طبق روال هرساله جشنواره سیوهفتم فیلم فجر، درحالی برگزار شد که بسیاری از فیلمسازان مطرح سینمای ایران، در این رقابت حضور نداشتند.
در ابتدای این بیانیه آمده است: جشنواره سیوهفتم فیلم فجر، طبق روال هرساله برگزار شد و در غیبت بسیاری از فیلمسازان مطرح سینمای ایران، فیلمهای محدودی در این رقابت سالیانه شرکت کردند. هم از موهبت آثار برخی فیلمسازان محروم شدیم و هم از شر آثار برخی دیگر در امان ماندیم. سیاستهای جشنواره و همچنین سیاستهای سازمان سینمایی با همهی تفاوتها یا کموزیادشان، طبق روال هرساله پیاده شد و فیلمها باکیفیت و سطوح مختلف طبق روال هرساله تولید و به نمایش درآمدند و قطعاً طبق روال هرساله در نوبت اکران سال آینده قرار میگیرند.
در این بیانیه با توضیح این که از بین آثار انتخاب شده در جشنواره فیلم فجر هیچ اثری به چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اشارهای نداشته آمده است: داوریها نیز طبق روال هرساله انجام شد و بسیاری از منتقدان هم طبق روال هرساله این جشنواره را بدترین دوره جشنواره فجر قلمداد کردند، حتی حواشی جشنواره هم مطابق یا مشابه روال هرساله به وجود آمدند، مجموعاً ۳۴ فیلم داستانی بلند در جشنواره شرکت کردند که ۲۲ فیلم از آنها در بخش رقابتی حضور داشتند. ازاینبین قریب به ۷ فیلم را میتوان صرفنظر از اختلاف آراء و نظرات، ذیل گفتمان انقلاب اسلامی به شمار آورد و البته حتی در این ۷ فیلم هم عنایتی به چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی وجود نداشت.
در ادامه این بیانیه آمده است: بررسی سالهای متمادی جشنوارهی فیلم فجر در دو دهه اخیر، یک حرکت کم اوج و فرود را نشان میدهد که منحنی تغییرات آن ثابت است. هرسال چند قلم انگشتشمار از فیلمها به مسائل تاریخی یا انقلاب اسلامی میپردازند. چند فیلم در حوزه اجتماعی تولید میشوند و چند فیلم دیگر هم بیانیهای بهظاهر غیرسیاسی در نقد یا تخطئه نظام اسلامی و قواعد و قوانین آن صادر میکنند و در پایان نهادهای انقلابی همچون بسیج هم طبق روال هرساله مطالبات و نقدهای خود را نسبت به سینمای کشور تکرار میکنند، اما در همچنان بر همان پاشنه میچرخد. دیگر بر همه مسلم شده است که متولیان سینمای کشور حتی اگر بخواهند توانایی مدیریت و جهتدهی به محتوا و مضامین فیلمهای تولیدی را ندارد و درنهایت معدود آثار همسو باسیاستهای نظام اسلامی با حمایت نهادها و مؤسسات انقلابی و عمدتاً غیردولتی تولید میشوند.
در ادامه این بیانیه با پرسش اینکه شکاف عمیق میان سینمای ایران با اراده جمعی نظام و مردم ایران در کجا قرار دارد و کدام دست پنهانی، قویتر از ساختار دولت جمهوری اسلامی در حال هدایت و صحنهگردانی سینمای کشور است، چندین نکته در جهت جلبتوجه مدیران و دغدغه دلسوز وفادار انقلاب اسلامی در خطاب به آنها آمده است: در طول سالای اخیر که عدهای از سینماگران از وسعت آسیبهای اجتماعی دلآشوب شدهاند و مشفقانه میکوشند در آثارشان هشدار بدهند یا از دردها و آلام جامعه بکاهند. آنها واقعبینی سینمایی را صرفاً در بازنمایی دقیق و تفصیلی دردها و مشکلات جامعه میدانند و لذا از نگاه به لایههای عمیقتر مشکلات و رنجهای جامعه ناتواناند.
در این بیانیه با اشاره به این که عدم نگرش به مشکلات جامعه موجب میشود سینمای اجتماعی خود به یک آسیب مبدل شود آمده است: فیلمساز واقعیات را میشناسد و تصویر میکند، اما از ایجاد نسبت میان واقعیات با ریشهها و آرمانها ناتوان است. دراینبین صرفنظر از کاستیهای فنی و هنری فیلم غلامرضا تختی را میتوان درنقد مجموعهای از آسیبهای اخلاقی تصور کرد که با بینشی نسبتاً حکمتآمیز و دوراندیشانه، بهنقد و رد برخی رذایل اخلاقی امروز میپردازد. چنانکه فیلمساز با بازسازی شمایل یک جوانمرد، احساس برائت و انزجار از رذایل اخلاقی را در تماشاگر زنده میگرداند و اینگونه دروغ، خودخواهی، شهرتپرستی، جاهطلبی و… را مذمت میکند.
در ادامه این بیانیه عنوان شده است: شناخت دردها توسط سینماگران هممحل مناقشه و نقد است. در۳۴ فیلم امسال کمترین اثر و نشانه از مسائل مبتلابه و مشکلات و دغدغههای مردم در بخشهای مختلف مشاهده شد و این حکایتگر شکاف میان افکار وزندگی سینماگران کشور ما با مردمشان است؛ همچنان که سبک پوشش و نحوه حضور ایشان در محافل جشنواره هم نشاندهنده این شکاف و تفاوت است.
در این بیانیه با اشاره به سبک شکل گرفته در سینما نشان از نوعی دگرگونی در تعریف و تلقی سینماگران از هنر و سرگرمی دارد آمده است: در جشنواره امسال آثار متعددی با رویکرد غم و رنج حضور داشتند که از ابتدا تا انتها تلاش میکردند تا عواطف و تأثرات مخاطب را به بدترین شکل، یا بهتر است بگوییم بیرحمانهترین صورت تحریک کنند. اما چرا مردم باید تماشاگر فیلمهایی شوند که آنها را تحت آزار روحی و عاطفی قرار میدهد، بههرحال سینما از یکسو برای سرگرمی و از سویی دیگر برای نوعی پالایش روحی و تقویت امنیت روانی به خدمت مردم درآمده است و اگر همین خدمت ناچیز هم از آن بهخصوص در روزگار سختی و مشکلات برنیاید، قهراً موجب رویگردانی مردم از سینما خواهد شد و دوره دیگر از ورشکستگی را از سر خواهد گذراند.
در ادامه آمده است: سینما اگرچه زبانی پیچیده دارد و تجربههای فنی و تکنیکی برای سینماگران بالاترین جاذبه و لذت رادارند، اما همانطور که برای یک سخنور، تنها فن سخنوری ارزش نمیآورد و مردم او را با علم و معرفت سخنش میسنجند، صرف فیلمسازی هم دارای ارزش ذاتی نیست. بلکه قدر و منزلت هنرمند، در معرفت و بصیرت او است؛ در اولویتشناسی مسائل اجتماع و بازتاب فعلوانفعالات فرهنگی آن. فیلمسازی صنعت گرانقیمتی است و سرمایههای کلان این صنعت چه از طریق دولتی و چه از طریق گیشه فراهم شود نباید صرف تجربه یا تبرج هنری فیلمسازان شود. هر صنفی در جامعه خدماتی به مردم ارائه میدهد و سینما هم وظیفه دارد خدمات اجتماعی خود را به مردم ارائه کند و درعینحال به صنعتی ثروت ساز برای کشور تبدیل شود.
در این بیانیه عنوان شده است: فیلمها انعکاس معرفت و بصیرت، فلسفه و آگاهی فیلمسازان هستند و آن منحنی ثابت در این سالها نشان میدهد که فیلمسازان ما گرفتار یک سطحیت و ظاهربینی فراگیر در برخورد با مسائل اجتماعشان شدهاند که ریشه آن را فراتر از حوزهی هنر و سینما، باید در نظام تربیت و آموزش کشور، نظام علمی هنر و همچنین علوم انسانی جست، هنرمندان میتوانند خود را فرهیخته و گریخته از کلیشههای اجتماعی تصور کنند، اما حقیقت این است که آنها به شکل دیگر گرفتار کلیشهها و مشهورات غربزده پنهان در لایههای علوم انسانی میباشند. تفکر و جهانبینی هنرمندان محصول نظام آموزشی ناکارآمد کشورمان است که هنوز برای تحول در آن ارادهای وجود ندارد. رهبر معظم انقلاب سالها پیش فرمودند: اصلاح در علوم انسانی و تحول در سینما و تلویزیون، بدون اصلاح پایههای معرفتی علوم انسانی غربی امکانپذیر نیست. لذا بخشی از آسیبهای موجود در سینما را باید متوجه نظام آموزشی، بهویژه دانشگاهی کشور دانست.
در پایان این بیانیه با اشاره به اینکه ایران جز کشورهای فعال در حوزه سینمایی قراراً دارد آمده است: متأسفانه باوجود همه اتفاقات قابلتحسین و افتخارآمیز، هنوز سینمای کشور در خدمت حوایج مردم خویش نیست؛ بلکه هرازگاهی موجب لطمه به اراده جمعی ایران و تضعیف مؤلفههای قدرت فرهنگی ما میشود. و البته همین انفصال است که باعث میشود اهمیت و تأثیر سینما بر مردم ایران کمتر از این هیاهویی باشد که بر سر آن وجود دارد. بسیج دانشجویی ضمن تقدیر از فیلم «دیدن این فیلم جرم است» به خاطر انعکاس دغدغههای آرمانی فرزندان انقلاب و شمایل سازی واقعگرایانه و بیسابقه از مفهوم بسیجی، تأکید میکند که اگر قرار است سینمای ایران به همراهی و مساعدت با انقلاب اسلامی مردم ایران واداشته شود، و فراتر از اتفاقات و فیلمها، جریان و حرکت همسو و مستمری در آن شکل بگیرد، قدم اول اصلاح بجای سینما، باید در نظام آموزشی و علمی کشور برداشته شود.
انتهای پیام/4108/
انتهای پیام/