دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
07 اسفند 1396 - 13:04
حسام آبنوس*

«بِکِش بِکِش» به سبک امیرخانی

نویسنده در پنجمین نشریه تلگرامی «هفت راه» در قالب یادداشتی نگاهی بر رمان «ره‌ش» کرده است.
کد خبر : 263654

«لیا»، «علا»، «ایلیا» و ... شخصیت‌هایی هستند خواننده در «ره‌ش» با آنها رو‌به‌رو است ولی هرقدر کار جلو می‌رود، تک‌بُعدی بودن آنها و تبدیل نشدن‌شان به شخصیت و تیپ ماندن‌شان بیشتر آشکار می‌شود و همین سبب می‌شود خواننده نسبت به آنها هیچ حس همذات‌پنداری پیدا نکند و با دغدغه‌های آنها همراه نشود.


شخصیت «لیا» که راوی رمان است به شدت شخصیتی غیرمنطقی و باورناپذیر دارد. او زنی است که به خاطر بیماری فرزندش به آب و آتش می‌زند اما این سوال را ایجاد می‌کند که اگر فرزندش بیمار نبود بازهم علیه شهر و شهرنشینی چنین رفتاری می‌کرد؟


رفتارهای «علا» هم خارج از قاعده است و خواننده حس می‌کند این افراد روی زمین و در تهران زندگی نکرده‌اند که چنین رفتارهایی از آنها سر می‌زند. «ایلیا» فرزند این دو نیز بسیار بزرگتر از سن‌و‌سالش می‌فهمد و به کودکی در آستانه ۵ سالگی شباهت ندارد.


پیرنگ رمان «رهش» هم یک پیرنگ تک‌خطی است که خطوط دیگرش به آن نمی‌چسبد و همین سبب می‌شود که نویسنده مجبور به کشیدن بی‌قاعده داستانش شود. کشیدنی که موجب از ریخت افتادن آن می‌شود و خواننده این موضوع را به خوبی درک می‌کند. این مسئله در فصل‌های ۴ و ۶ بروز و ظهور جدی‌تری دارد و حتی حذف آنها لطمه‌ای به کلیت اثر وارد نمی‌کند.


رمان تازه امیرخانی در خوش‌بینانه‌ترین حالت شبیه یک بیانیه اجتماعی است که در آن حرف‌های شعاری، متلک‌های مختلف و موضع‌گیری‌های احساسی خودنمایی می‌کند. به نظر می‌رسد امیرخانی از طبقه نوکیسه‌های شهرنشین («فرازنده» نماد تیپیکال این قشر است) ناراحت است و این سبب شده دست به نوشتن ببرد و «رهش» بنویسد. او می‌خواسته از مشکلات یک شهر بگوید اما به ورطه بیانیه‌نویسی غلتیده و شعار داده است.


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب