موسیقی بعد از دفاع مقدس از انقلاب جا ماند/ رفتار امنیتی دولت با هنرمندان
گروه فرهنگی خبرگزاری آنا؛ پیروز ارجمند که در حوزه موسیقیشناس قومی، آهنگسازی و نوازندگی نی، سه تار، تنبک و دف فعالیت کرده، به واسطه سالها کار در این عرصه، شاهد تولید، توزیع و ارائه قطعاتی با محوریت وحدت بخشی اجتماعی بوده است. وی که از شاگردان اساتیدی چون پرویز مشکاتیان بوده و در محضر آهنگسازانی چون سعید شریفیان و فرهاد فخرالدینی آموزش دیده، به خوبی از تاثیرات و کارکرد موسیقی در جامعه آگاه است. با همین بهانه در خصوص اتفاقات موسیقایی که باعث وحدت مردم کشورمان شده با پیروز ارجمند گپ و گفتی داشتیم که در ادامه میخوانید:
با توجه به تاثیرگذاری که موسیقی بر سبک زندگی و حس درونی انسانها دارد، از این شاخصه در وحدتآفرینی استفاده شده است؟
ما در پیدایش موسیقی که به خلقت انسان بازمیگردد با 8 فرضیه روبهرو هستیم که یکی از آنها این است که موسیقی عامل وحدت و تحکیم اجتماعی است. این اولین کارکرد موسیقی در تاریخ بشریت است، بنابراین میتوان نتیجه گرفت که موسیقی کارکرد اجتماعی داشته است و همانطور که در اروپا جستوجو میکنیم، میبینیم که در دوره رنسانس و قرون وسطی موسیقی در وحدت اجتماعی نقش داشته و در فرهنگهای شرقی وحدتبخشی داشته است، به طوریکه آیینها افراد جوامع را گرد هم میآورده است.
با توجه به ساختار و ویژگیهایی که موسیقی کشورمان دارد و با در نظر گرفتن سبک موسیقایی خاص هر اقلیم، استفاده از موسیقی در ایجاد حس تعاون در ایران از چه زمانی بیشتر مورد توجه قرار گرفته؟
در ایران نیز از دوره مشروطیت که ارکستر انجمن اخوت شکل میگیرد، در خانه صفیعلیشاه کنسرتهایی برگزار میشد که برای وحدت مردم بود. انجمن جزو اولین کنسرتهای موسیقی بوده است. در دوره مشروطیت بسیاری از آهنگها مثل مرغسحر عامل وحدتبخشی و وضعیت اجتماعی بوده است و بعد از آن دوره، موسیقی انقلاب است که پیش از انقلاب با گروه چاووش به سرپرستی محمدرضا لطفی فعالیتش شروع شد. این نوع موسیقی، زیرزمینی محسوب میشود چرا که مخفیانه آثار آن تولید میشد، البته باید توجه داشت که موسیقی زیرزمینی صرفا منفی نیست، چرا که عاملی شد تا بسیاری از گروههای مذهبی تحت عنوان موسیقی به وحدت و اشتراک برسند.
در زمان پیروزی انقلاب اسلامی با چه نوع موسیقی همدلی، وحدت و یکدلی در میان مردم ایجاد شد؟ آیا این جریان توانست ادامه داشته باشد؟
در شروع انقلاب سرودهایی مثل اللهاکبر تولید شد و پس از آن، در دوره جنگ هم تمام افراد را گردهم آورد. البته جنگ نسبت به دیگر جنگها با تفاوتهایی همراه بود به طوری که از نوحهها برای وحدت رزمندگان استفاده میشد که بومی بودند و ریشه در فرهنگ بومی و آیینی ایرانی داشتند. این نوحهها به سمت موسیقی ملی گرایش داشت که عامل وحدت جنگ نیز بود.
در دوره پس از جنگ تحمیلی ما نتوانستیم از این ظرفیت موسیقی برای وحدتبخشی مردم استفاده کنیم و آنچنان که باید و شاید از آن بهرهمند شویم، به طوری که در بسیاری از حرکتهای مردمی شاهد این هستیم که مردم هنوز «یار دبستانی من» را که سنخیتی با آن حرکت ندارد، میخوانند.
با وجود اینکه علاقهمندان به حوزه موسیقی سعی دارند با کار جمعی اتفاقی مهم و خطیر در این حوزه ایجاد کنند و با اجراهای ارکسترال ماحصل تلاشی مشترک را به مخاطب ارائه کنند، موسیقی کشورمان چندان در یکپارچگی مردم تاثیرگذار نبوده، شما تحقق نیافتن این امر را ناشی از چه میدانید؟
کارهایی برای سمفونی تولید شد که کافی نبود، چون سمفونی فرم و قابی دارد که با فرهنگ مردم ایران همخوانی ندارد. از جنبه وحدت ملی میتواند تاثیر مشروط داشته باشد و برخی از مردم صرفا آن را بپسندند. گاه در سالنها مردم با خواننده یک کنسرت همکاری میکنند. همین موضوع نشان میدهد میتوانیم در سطح موسیقی مردمی کاری انجام دهیم، ولی به لحاظ حاکمیتی این اتفاق نیفتاده است. شاید انگیزه لازم در حاکمیت نیست که موسیقی را حمایت کند. بیش از جنبه حمایتی، جنبه فرهنگی داشته باشد. موسیقیدان باید برای تولید موسیقی آرامش داشته باشد تا آنچه ارائه میکند اثری شاخص باشد. در حالی که رفتار ناشایست این چند سال به خصوص از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باعث شده بسیاری از نخبگان ما از جمله علی رهبری از کشور بروند. همچنین رفتار ناشایست معاونت هنری از جمله عواملی است که در فرار نخبگان کشور تاثیر دارد و ما به سمت کسانی رفتهایم که ستارهسازیهایی را ایجاد کردهاند. در این شرایط نمیتوان به دنبال وحدت ملی بود. چرا که نباید تاثیر نخبگان را بر جامعه نادیده گرفت.
آیا در تولید اثری وحدت بخش میتوان به سفارش آثار از سوی نهادها امیدوار بود؟ در تحقق این امر چقدر انگیزه هنرمند و تعصب او به میهن اهمیت دارد؟
کسانی که در موسیقی سنتی و پاپ به دلالان معروف شدهاند و آقازادهها نمیتوانند جریانساز در موسیقی باشند. مردم به دنبال آقازادگی نیستند، بلکه دنبال محصول هستند. این میتواند موسیقی از جمشید جم و یا قطعه از «خون جوانان وطن لاله دمیده» باشد؛ این آثار سفارش دولتی نبودهاند، پس در این زمینه بهرهبرداری کمکاری کردهایم و دولت در سالهای اخیر فضای دوقطبی در موسیقی و جامعه همراه موسیقی ایجاد کرده است. به دلیل حمایت دولت از گروههای خاص بیانگیزگی هنرمندان و دوقطبی شدن موسیقی را شاهد هستیم.
امروز اگر اثر ارزشمند سفارش دهید با بحران روبهرو میشوید، چرا که کمترین کسی حاضر به همکاری میشود که از دل و جانش اثری ارزشمند تولید کند. در موسیقی نظامی نیز که نشانگر پرچم موسیقایی و ملی ماست، باز هم کمکاری کردهایم چون مارشهای ارتش مربوط به 50 سال پیش است و سرود صبحگاهی و غیره باید عوض شود تا متناسب با زمان باشد و مردم آن را زمزمه کنند.
آیا نیاز است که موسیقیهایی که پیش از این وحدتبخشی داشتهاند نیز به روز شوند؟
سرود «ای ایران» روحالله خالقی به عنوان سرود وحدتبخش از سوی مردم قبول شده است و باید جایگزین خوب دیگری برایش پیدا شود، ولی آیا خالقی چنین سفارشی گرفته؟ و توانسته تحت شرایط خوب اثری را بنویسد؟ مشروط بر اینکه به خالقان آثار باید بها داده شود و آنها را در رفاه نسبی قرار دهیم، هنر آنها نیز نباید فقط معطوف به زمان خاص کنیم، یعنی هنرمندی که اجرایش بدون معضل است و تاکنون حرکتها و فعالیتهای خوبی داشته باید مورد احترام قرار گیرد، هنرمند احترام و کرامت دارد.
در حالی که با گذشت دو روز از جشنواره موسیقی فجر، لغو کنسرتها شروع میشود و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از مجوزهای صادر کردهاش دفاع نمیکند. خانه موسیقی خود را در رکودی قرار میدهد و حرکتی از نهاد صنفی دولتی نمیبینیم. در هیچ کجای قانون حضور بانوان روی صحنه ممنوع نیست، اما در شهرستانها شاهد ممانعت از فعالیتشان هستیم. با اینکه صددرصد مردم به موسیقی گوش میدهند و علاقهمندی به گونهای از موسیقی دارند و محدود در عرف نمیمانند، اما در بسیاری شهرها این محدودیتها در اجرای کنسرت وجود دارد و نمیتوان گفت که موسیقی بدون کم و کاست اجرا میشود.
از سوی دیگر نمیتوان از هنرمند خواست که اثری وحدتآفرین تولید کند چون دلچرکین است و نسبت به شرایطش رضایت کافی ندارد، بنابراین اگر قطعهای هم بسازد، موسیقیاش اثری سفارشی است که یک در صدها میلیارد هم ماندگار نمیشود. در حالی که خواننده پاپ یک اثر خلق میکند و دهها هزار نفر آن را گوش میدهند،
کمرنگ شدن و یابیتوجهی نسبت به تاثیر موسیقی بر یکدستگی و انسجام مردم، صرفا ناشی از مشکل از عدم حمایت است؟
در سیاستگذاری دچار مشکل هستیم. دولت باید با هنرمندان آشتی کند، چرا که آنها معضلات مختلفی دیدهاند و همه به آنها وعده دادهاند، اما در عمل آنچه میماند موسیقی برای فجر است و انفعال و رکود. بخش دولتی به جای رفتار متناسب با شأن هنرمند، رفتار امنیتی دارد، بنابراین اگر سایه نهاد امنیتی را برداریم، موسیقی میتواند شاخصی برای ضریب امنیت فرد یا کشوری که مردم در سالن وزارت کشورش کنسرت به تماشا مینشینند باشد. در فرهنگ بومی و روستایی تمام زندگی مردم بر موسیقی ساری و جاری است، به طوری که در گیلان مردم در ماهیگیری ذکر ائمه را به صورت آهنگین زمزمه میکنند تا از این طریق طلب روزی بیشتر کنند، به طوری که اگر موسیقی را از آنها بگیریم نمیتوانند به فعالیتشان ادامه دهند. از سوی دیگر آیین عاشورایی با موسیقی همراه است و بزرگترین میتینگ مذهبی محسوب میشود که با کارکرد موسیقایی از رشادتهای تاریخی میگوید. پس وقتی میتوان چنین ظرفیتی را در مناطق مختلف ایجاد کرد، قطعا در شهر نیز میتواند موسیقی چنین وحدتی ایجاد کند. با این شرط که بخواهیم چنین وضعیت و شرایطی را به وجود آوریم.
لازم به یادآوری است، پیروز ارجمند تاکنون ساخت بیش از صد موسیقی فیلم و سریال را به عهده داشته که از جمله فیلمهای سینمایی او میتوان به «سفر به چزابه»، «سفر سرخ»، «گرگ و میش»، «غاز مهاجر » و «شور عشق» اشاره کرد.
گفتگو از: ناهید منصوری
انتهای پیام/