تاریخ گواه است که ایرانیان در حیات چند هزارساله خویش به طور پیوسته با ملل جهان ارتباط فکری و تبادلات اندیشهای داشتند و در توسعه و پویایی، و بازیابی و قوام و دوام این تمدن سترگ دانشگاها که نهاد مدرن و تولید علم و معرفت هستند نقش اساسی و کلیدی داشتند و از دیرباز محور علم دوستی و دانایی محوری را گسترش دادند.
در هر صورت با توجه به ابعاد جهانی شدن در عرصههای مختلف و تلاشهای کلیت غرب برای بهره برداری از موقعیت خویش در دنیای اسلام به ویژه القای بی هویتی ومسخ باورها وسنن دیرینه، باز آفرینی و حفظ و پویایی این تمدن کهن در عصر جدید رسالتی است که امروزه بار عظیم آن برشانههای دانشگاه قرار گرفته است.
دانشگاه آزاد اسلامی نیز به عنوان یکی از دستاوردهای بزرگ نظام جمهوری اسلامی ایران و رکن رکین نظام آموزش عالی کشور از بدو تأسیس نقش بارزی را در تحولات اجتماعی و فرهنگی کشور ایفا نموده است.
این نهاد علمی در گستره جغرافیایی ایران با تثبیت قابلیتهای آموزشی و پژوهشی خویش و عرصه داخلی، توانسته است با گسترش ارتباطات فرهنگی از طریق تأسیس واحدهای برون مرزی و جذب دانشجویان خارجی درک متقابلی را میان فرهنگ مختلف به ویژه کشورهای همسایه مسلمان اشاعه دهد.
از سویی پس از طرح برخورد تمدنها (هانیتگتون) و تبدیل دیگر سازی در غرب، به رغم طرح ایده گفتگوی تمدنها به شرق هم سرایت کرده است.
به نظر میرسد که «پیش داوری معرفتی» متولد شده در عرصه عمومی با سرایت به محافل علمی وضعیتی را پدید آورده که نه تنها مانع گفت وگوی درون تمدنی و برون تمدنی، بلکه بستر ساز افراط و افراط گرایی شده است. این وضعیت موجب شده که متون نولید شده در محافل آکادمیک با تأکید بر دگر پنداری به باز تولید خشونت یاری برسانند.
بدان سبب که انحراف و کج فهمی در گروههای مرجع و عدم توجه به واقعیتهای ملموس تاریخی و فرهنگی از آفتها و آسیبهای هرگونه شناخت و مفاهمه تمدن است. کوشش برای واکاوی موانع معرفتی گفت وگو میتواند گام بلندی در این مسیر باشد.
با فرض اینکه دانشگاههای کشورهای مشرق زمین به ویژه کشورهای اسلامی به تولید عناصر تمدن ساز مشغولند، اولین اقدام برای فرار از بحران دگر پنداری، برقراری خط ارتباط دانشگاههای کشورهای مختلف، تز مبادله دستاوردهای نظری ضد افراط بین این کشورهاست. چرا که پیامهای تولید شده در یک حوزه تمدنی که توسط فرهیختگان و روشنفکران آن صورت میگیرد بیش از هر کس توسط هنرمندان و فیلسوفان و اندیشمندان حوزه دیگر دریافت و جذب شده و زبان سیاست و اندیشه را در عرصه منطقهای و جهانی به هم نزدیکتر میسازد.
لذا بر مبنای مقدمات بالا، برای گذر از کج اندیشی و دوری از افراط و افراطگری در عرصه اندیشه و عمل به ویژه در قشر دانشگاهی دستیابی به پیش نیازهای معرفتی ضرورتی اجتناب ناپذیر مینماید. به همین سبب در گام نخست مباحث و تفاهم فرهنگی و تمدنی باید از سوی دانشگاهیان کشورهای اسلامی پیگیری شود چرا که هدایت مسائل توسط اندیشمندان و قشر فرهیخته در وحدت آفرینی و کم نمودن فاصلهها در زمینههای اختلاف افکن تاریخی، ادبی، فلسفی در درجه نخست اولویتهاست.
از دیگر سو با توجه به راهبردهای جدید معاونت دانشجویی و فرهنگی دانشگاه تاکید بیشتر بر اعتلا و تعمق بخشیدن بر بصیرت دینی بر اساس تعالیم قرآنی و اهل بیت (ع) وتقویت پژوهشهای فرهنگی و اجتماعی براساس مقتضیات زمان و جامعه و بسط کرسیهای آزاد اندیشی در واحدهای مختلف، زمینه ساز ایجاد توانایی در بحث و گفتگو و نقد و تحرک در فعالیتهای دانشگاهی شود.
بی تردید در کنار قانونمند کردن فعالیتهای فرهنگی و سیاسی دانشجویان ارتقای دانش و بینش سیاسی و اجتماعی دانشجویان و توانمند سازی آنان برای درک و تحلیل درست و منطقی از مسائل جامعه و جهان از جمله ماموریت و اهداف تعیین شده است.
*معاون پژوهش پژوهشکده علوم اجتماعی و انقلاب دانشگاه آزاد اسلامی
انتهای پیام/