امپراتوری نظامی ترامپ
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری آنا، با گذشت نزدیک به هشت ماه از حضور ترامپ در کاخ سفید دیگر برهمگان روشن شده است که وی به شدت از یک نارسایی شخصیتی در ایفای نقشی خطیر مانند ریاستجمهوری ایالاتمتحده رنج میبرد. رفتار ترامپ تا کنون بسیار دور از ذهن و نگران کننده بوده است.
مردم به دروغهای سیاستمداران امریکایی عادت دارند اما به نظر میرسد ترامپ هنر دروغگویی را به سطوح بالاتری ارتقا داده است. نکته نگران کننده این جاست که وی به عنوان رئیسجمهوری یک قدرت بزرگ هستهای، دارای ایده و چارچوب ذهنی مشخص در امور سیاسی نبوده و قادر به اتخاذ تصمیمات نهایی در این زمینه نیست، از اینرو افرادی از خانواده وی در کاخ سفید و یا ژنرالهایی نزدیک به رئیسجمهور این نقش را برعهده گرفتهاند.
نکته دیگر اینکه هنگامی که ترامپ به عنوان رهبر یک کشور دموکراتیک، سیاستهای بنیادین عرصه سیاستخارجی را به نظامیان واگذار میکند در واقع نوعی طراحی برای شکستهای احتمالی آینده است، چرا که رئیسجمهور اینگونه قادر است به راحتی از بار مسئولیت شکست شانه خالی کرده و نظامیان را مقصر حوادث پیشِروی معرفی کند.
واقعیت این است که رئیسجمهور ایالاتمتحده در ماههایی که پیشِرو داریم به نوعی به آلت دست نظامیان در کاخ سفید تبدیل خواهد شد و البته ترامپ از این که ژنرالها به شکلی کامل هدایت این نمایش خطرناک را بر عهده گرفتهاند چندان هم ناراضی نیست.
در حقیقت این بیانِ ترامپ که میگوید «دشمنان آمریکا هرگز نباید از برنامههای ما مطلع شوند»، ریشه در وضعیت نظامی حاکم بر کاخ سفید دارد. برای گروهی که اکنون در کاخ سفید قصد دارند ایالاتمتحده را به یک امپراتوری نظامی تبدیل کنند «اسرارآمیز بودن» و «اقدام بدون هیچگونه مباحثه دموکراتیک» یک رهیافت ویژه است.
در حال حاضر پنتاگون شش منطقه فرماندهی در نقاط مختلف جهان ایجاد کرده است. برای نمونه در کانادا فرماندهی شمالی ایالاتمتحده، در کشورهایی مانند روسیه، آلمان، انگلیس، ایتالیا و فرانسه فرماندهی اروپایی ایالاتمتحده، در چین و ژاپن فرماندهی آسیا پاسیفیک و در کشورهای کوچک نیز نیروهایی با نام ونوآتو مستقر هستند.
بر اساس آمار رسمی، ایالاتمتحده در حال حاضر 73،206 نیروی نظامی در آسیا، 62،635 نیروی نظامی در اروپا و 25،124 نیروی نظامی در خاورمیانه و شمال آفریقا مستقر کرده است. البته این آمار صرفا به منظور حفظ زیرساختهای نظامی برای مدیریت بر مسایل جهانی است و اگر بحران ویژهای در این مناطق به وجود آید قطعا ایالاتمتحده نیازمند حضور نیروهای نظامی بیشتری خواهد بود.
باید در نظر داشت که این چنین توسعه نظامی در سطح جهان نیازمند صرف منابع فراوانی است که طبعا منجر به کاهش منابع داخلی در راستای کمک به توسعه اقدامات نظامی از یک سو و همزیستی ناخوشایند مجتمعهای نظامی- صنعتی با پنتاگون از سوی دیگر میشود.
رویکردهای خودکامانه ترامپ نشان میدهد وی و تیم همراهش فارغ از ملزومات پیشبینی شده در قانون اساسی ایالاتمتحده برای حفظ توازن و تقسیم قوا، ایالاتمتحده را به سمت تشکیل یک امپراتوری پرهزینه پیش خواهند برد. اما میبایست به خاطر داشت که نتیجه محتوم برتریجویی جهانی همه امپراتوریها، رشد تهدیدات و از همگسیختگی در نظم بینالملل بوده است.
از سوی دیگر ایالاتمتحده باید این نکته را در نظر داشته باشد که هزینههای نگهداری یک امپراتوری نظامی بسیار هنگفت است و هر امپراتوری سرانجام رو به افول خواهد گذارد. برای نمونه سرمایهگذاریهای نظامی به کاهش شدید رشد اقتصادی و تولید ناخالص داخلی منجر خواهد شد که این مساله طبعا منجر به بروز واکنشهای منفی در بین نخبگان و طیفهای مختلف اجتماعی خواهد شد. در چنین شرایطی است که نرخ هزینهها در ترازوی هزینه- فایده افزایش مییابد.
فروپاشی امپراتوری شوروی در سال 1991 یادآور چنین سناریویی است و دیر یا زود چنین سرنوشتی پیشِروی ماجراجوییهای نومحافظهکاران برای تاسیس یک امپراتوری جهانی قرار خواهد گرفت.
با توجه به موارد پیشگفته تعجبآور نیست که منابع مالی اندکی در بودجه ایالاتمتحده برای اجرای برنامههای اجتماعی در سطح داخلی باقی مانده باشد. در کوتاه مدت البته این موضوع شاید حساسیت چندان زیادی ایجاد نکند چرا که دونالد ترامپ اکنون در یک محیط خلا به سر میبرد و در چنین مواردی هیچگونه مشورتی با نمایندگان کنگره و سایر سیاسیون کهنهکار نمیکند، اما در درازمدت منجر به افزایش دامنه اعتراضات و مشکلات اجتماعی در ایالات متحده خواهد شد.
در حال حاضر رئیسجمهوری در حوزه سیاست داخلی به چند سیاست محدود بسنده کرده است که مهمترین آن تهدید مجلس سنا به استعفای دولت بوده تا از این طریق سنا را برای تصویب بودجه 1.6 میلیارد دلاری به منظور احداث دیوار مرزی با مکزیک تحت فشار قرار دهد. البته این اقدام میتواند حتی منجر به افت پایه رای الکترال ترامپ در ایالتهایی شود که عامل پیروزی وی در انتخابات ریاستجمهوری بودهاند.
گزارش «رابرت مولر»(دادستان ویژه تحقیق درباره دخالت روسیه در انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا) تهدیدات جدی و خطرناکی را در اواخر پاییز یا اوایل سال 2018 نشان میدهد. در گزارش مولر این احتمال مطرح شده است که ترامپ ممکن است در این مقاطع زمانی با فشار ژنرالهای نزدیک به خود، جنگهایی را در آن سوی مرزهای ایالاتمتحده ترتیب دهد. این عملیات نظامی احتمالا در خاورمیانه یا در شرق آسیا و یا حتی ممکن است علیه ونزوئلا باشد.
هدف از این جنگها برانگیختن تحسین اصحاب رسانه و مطبوعات برای نمایش رئیسجمهوری است که از یک پایگاه سیاسی غیر متعارف برخوردار است. از سوی دیگر به راهانداختن شعلههای جنگ میتواند تا حد زیادی بیکفایتیها و نارساییهای رئیسجمهور را نزد افکار عمومی به حاشیه براند.
همه این موارد به درک این نکته کمک میکند که ترامپ در کاخ سفید کورکورانه ایالاتمتحده را به سمت بحرانهای سیاسی، اقتصادی و نظامی رهنمون میسازد. این که کدام بحران نخست اتفاق میافتد و یا چقدر جدی خواهد بود پیشبینیاش دشوار است اما متاسفانه باید منتظر گسستها و بینظمیهایی در آینده باشیم.
منبع:گلوبال ریسرچ /نویسنده: دکتر رودریگ ترمبلی/ ترجمه و تلخیص: حسن اشرفی
انتهای پیام/