دکتر شدن چه مشکل!
لغتنامهها را که ورق میزنیم برای کلمه «پزشک» معانی مختلفی تعریف میشود؛ کسی که به درد بیماران رسیدگی کند و به تدبیر و دارو شفا بخشد. بجشک، طبیب، متطبب، حکیم، آسی و معالج؛ اینها ازجمله معانیای است که برای کلمه پزشک تعریف شده است اما پزشک در سال 1396 را میتوان فراتر از لغتنامهها و دایره واژگان تعریف کرد. این تعریف از مجموعه رفتارهای جامعه با شخص پزشک حاصل میشود. با فرآیندی که یک پزشک باید علاوهبر طول حیات عادی و در طی زندگی حرفهای خود طی کند. اتفاقاتی که برای یک پزشک رخ میدهد میتواند مجموعهای از تحولات باشد که برای یک قاضی یا یک معلم یا یک مهندس و حتی یک روحانی رخ دهد. ایجاد تعادل میان حرفه و زندگی عادی از بزرگترین مشکلات پزشک به حساب میآید. تعادلی که گاه در میان جو سنگین نگاهها اعم از خانواده و اطرافیان تا همکاران و حتی رسانهها عرصه کار حرفهای را هم به پزشک تنگ میکند.
چند پزشک در ایران داریم؟
براساس آمار78 هزار پزشک عمومی و 36 هزار پزشک متخصص و فوق تخصص در پایگاه سازمان نظام پزشکی ثبت شده است. این آمار با توجه به بهروزرسانی با تاخیر این پایگاه میتواند دچار تغییراتی شده باشد یعنی در خوشبینانهترین وضعیت مجموع تعداد پزشکان عمومی و متخصص و فوق تخصص از عدد 120 هزار نفر بیشتر نمیشود. اگر جمعیت ایران را 80 میلیون در نظر بگیریم به ازای هر 600 تا 700 نفر یک پزشک تحصیلکرده وجود دارد. البته مسئولان بهویژه وزیر بهداشت اعتقاد دارند که سرانه پزشک و بهویژه متخصص در ایران اوضاع خوبی ندارد و حتی از کشور بحرانزدهای مثل فلسطین هم پایینتر است!
دکتر هم بیکار میشود
شاید تصور اینکه راننده آژانسی که شما را جابهجا میکند، پزشک است مشکل باشد اما این حقیقتی است که اوضاع کار برای پزشکان هم مساعد نیست. یکی از علتهای بیکاری پزشکان، اشباع مراکز استانها از پزشک است. افرادی که حداقل هفت سال یا بیشتر را صرف آموزش طبابت کردهاند حالا برای یافتن کار با علامت سوال بزرگی روبهرو هستند.
طی سالهای اخیر از عدد 20 هزار پزشک بیکار اخباری منتشر شده است؛ عددی که حسن قاضیزاده هاشمی بهعنوان راس هرم درمان کشور معتقد است که این تعداد پزشک بیکار کمتر از این حرفهاست و حدود پنج هزار پزشک بیکار در ایران داریم. این پزشکان بیکار را میتوان به آمار حدود هفت تا 10 هزار پزشکی که در عرصهای غیر از درمان مشغول به فعالیت هستند اضافه کرد.
درآمدی زیر خط فقر
درآمد چند صد میلیونی ادعایی است که علاوهبر جذب خیلیها به سمت پزشکی باعث سوءتفاهمهای عمیقی در جامعه میشود. واقعیت این است که پزشکان میلیاردر در ایران مثل خیلی از کشورهای دیگر وجود دارند. اما این میلیاردرها شاید یک هزارم جامعه پزشکی را هم تشکیل ندهند. بررسی زندگی و فعالیتهای پزشکان پولدار نشان میدهد که فعالیتهای غیرپزشکی در این درآمدزایی سهم بسزایی دارد. همین پولدار شدن کاذب شاید بهترین عامل بود که در سال 96 خیل کثیری از داوطلبان کنکور سراسری در رشته تجربی شرکت کردند اما واقعیت این است که در حال حاضر بهترین درآمد برای یک دانشجوی در حال فارغالتحصیل شدن از پزشکی که حداقل هشت کشیک 30 ساعته در ماه باید داشته باشد، حدود 550 هزار تومان است. این در آمد برای دانشجویان رشتههای مختلف دستیاری با 15 تا 10 کشیک 36 ساعته در ماه از یک میلیون و پانصد هزار تومان فراتر نمیرود. این در حالی است که عدد خط فقر طی سالهای اخیر عدد دو میلیون تومان در ماه تعریف شده است. خرداد سال 94 مسئولان نظام پزشکی از شیوع و افزایش آمار افسردگی در میان پزشکان و دانشجویان پزشکی عمومی به خاطر نگرانی از آینده شغلی این افراد خبر داده بودند.
زندگی فرسایشی؛ خداحافظ خواب راحت
برخلاف آنچه که در فیلمها و سریالها چه ایرانی و چه خارجی از زندگی پزشکان نشان داده میشود، جامعه پزشکی بهشدت تحت فشارهای روحی و روانی قرار میگیرد. بیدار بودنهای طولانی مدت، لزوم پاسخگویی در هر ساعت شبانهروز در صورت آنکالی(گوش به زنگ) و حاضر شدن بر بالین بیمار در صورت نیاز ازجمله معضلات بزرگ این رشته است. معضلاتی که باعث میشوند یک پزشک در دوران تحصیل و طبابت عمدتا سیکل درست خوابیدن را تجربه نکند. مصرف دارو برای بیدار ماندنهای طولانی مانند ریتالین و اعتیاد به نوشیدنیهای انرژیزا و کافئیندار از معضلات بزرگ زندگی روزمره یک پزشک ایرانی است. حجم بالای دروس و شب بیداریهای ممتد شاید یکی از دلایلی است که پزشکان به سمت مصرف دخانیات که خود این افراد به عوارض آن آگاه هستند، میروند. تحقیقات در یکی از دانشگاههای علوم پزشکی نشان میدهد طولانی شدن مدت تحصیل و ناامیدی به آینده شغلی از عمده عوامل مصرف دخانیات میان دانشجویان رشته پزشکی است.
هنوز هم قریبها غریبند
با وجود فشارهای سنگین رسانهای و غیررسانهای اما هنوز پزشکان ایرانی در خط مقدم همدلی با مردم هستند. حضور چند صد پزشک در اردوهای خدمترسانی به مناطق محروم و چشمپوشی از کسب درآمد در ایام ارائه خدمت به مناطق محروم نشان میدهد که راه دکتر قریب همچنان در میان پزشکان ایرانی ادامه دارد. پزشکانی که سعی میکنند با لبخند به بیمار و همراهان آنها بفهمانند که مصرف آنتیبیوتیک برای یک سرماخوردگی ویروسی فایدهای ندارد. پزشکانی که برخلاف خواست و اراده خود باید گواهی فوت بیماری را که حتی ماهها هر روز بر بالینش حاضر شدهاند امضا کنند. پزشکانی که کنار تخت بیمار از شدت خستگی خوابشان میبرد اما باید هر 20 دقیقه علائم حیاتی بیمار را چک کنند.
کاش با دکترها مهربانتر باشیم؛ روز پزشک مبارک!
انتهای پیام/