محسن محسنینسب: «شاخ کرگردن» قدم بزرگی در استفاده از جلوههای ویژه کامپیوتری است / کمدیهای امروز حول دو لمپن میگذرد
محسن محسنینسب در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی آنا درباره «شاخ کرگدن»، فیلم تازهاش گفت: «نسخهای از فیلم را برای دفتر جشنواره فیلم فجر ارسال کردهایم و نسخه نهایی در روزهای آینده آماده خواهد شد. کارهای رتوش نهایی و تیتراژ باقی مانده و روزهای آینده نسخه نهایی را آماده میکنیم.»
امیدوارم هیأت انتخاب جشنواره متوجه شوند که از ویژوالافکت استفاده کردهایم
محسنینسب که جلوههای ویژه کامپیوتری «شاخ کرگدن» را مشابه فیلمهای تولیدشده در سینمایی هالیوود میداند در ادامه مدعی شد: «بخش عمدهای از فیلم در استودیو میگذرد اما این کار بسیار حرفهای انجام شده؛ طوری که بیننده به هیچ وجه متوجه این تفاوت نمیشود. به هر حال سینمای روز دنیا به این سمت میرود و برای به تصویر کشیدن پنجره رو به ساحل، بسیار کمهزینهتر است که از جلوههای ویژه کامپیوتری استفاده کنیم تا از لوکیشنی در مجاورت دریا. امیدوارم هیأت انتخاب جشنواره متوجه شوند که ما از ویژوالافکت استفاده کردهایم!»
صحنههایی ساختهایم که عجیب و غریب هستند
محسنینسب «شاخ کرگردن» را قدم بزرگی در استفاده از جلوههای ویژه کامپیوتری در سینمای ایران دانست و گفت: «مخاطب از دیدن این فیلم حیرت خواهد کرد چرا که در فیلم صحنههای بسیاری را ساختهایم که عجیب و غریب هستند. نفتکش و انفجار آن یکی از صحنههای فوقالعاده فیلم است. تصادف تریلی و برخورد با آدمها و اتفاقهای دیگری چون طراحی فرودگاه شهر کیف چون امکان رفتن و گرفتن تصاویر فرودگاه را نداشتیم.»
کارگردانهای فیلمهای حادثهای دلسرد شدند
این کارگردان با اشاره به ضعف فیلمهای حادثهای در سینمای ایران گفت: «سال 1375 «یاسهای وحشی» را ساختم که فیلمی رزمی بود و فروش خوبی هم داشت اما حمایتی از من و فیلمهای حادثهای وجود نداشت و کارگردانهایی که در حوزه فعالیت میکردند دلسرد شدند. متاسفانه تفکر کلی مدیران سینمایی این است که سینمای حادثهای ارزش سینمایی ندارد و فقط توجهشان به فیلمهای جشنوارهای است.»
مدیرها با فیلمهای جشنوارهای پز میدهند
وی ادامه داد: «فیلمهای جریان اصلی هستند که سینما را نجات میدهند و این در حالی است که فیلمهایی که تعداد مخاطبهاشان از عوامل یک فیلم کمتر است، در مطبوعات با استقبال همراه میشوند و منتقدها برایش بَهبَه و چَهچَه میکنند و مدیرها هم با آن پز میدهند.»
کمدیهای امروز حول دو لمپن میگذرد
محسنینسب حرفهایش درمورد سینمای جریان اصلی را اینطور ادامه داد: «به فیلمهای کمدی و عاشقانهای که مخاطب را جذب میکند، توجهی نکنید. این فیلمها جریان اصلی سینما را شکل نمیدهند و زمانی که 90 درصد فیلمها فروش بالایی داشتند، میتوانیم ادعا کنیم جریان اصلی کارش را به خوبی انجام میدهد. در حال حاضر در فیلمهای کمدی، قهرمان نه تنها از خود گذشته نیست که آدم لمپنی است که با لمپن دیگری درگیر است و داستان حول این دو فرد میگذرد و در فیلمهای اکشن هم فردی گردنکلفت و یا خوشتیپ و خوشقیافه است که مخاطب جذبش شود. فکر میکنید چرا سینمای قبل از انقلاب و بازیگری مثل بهروز وثوقی مورد اقبال مردم بود؟ قهرمانهای فیلمها از خود گذشتگی داشتند و بازیگری مثل بهروز وثوقی نه تنها قهرمان نبود که فوقالعاده هم نبود و حتی خوش قیافه هم نبود اما جانش را برای تغییر جامعهاش میگذاشت. مثلا در فیلم «همسفر» او تلاش میکند تا دختری را که فریب خورده نزد مادرش بازگرداند.»
ماجرای قهرمانی در دوران جنگ هشتساله
این کارگردان درمورد دیگر فعالیتهایش هم گفت: «تهیهکننده فیلم «مزرعه آبی» به کارگردانی امین دهفولی هستم که فیلم برای یکی از بخشهای جشنواره ارسال شده است. فیلم دیگری هم به نام «ستارههای رقصان» دارم که 20 دقیقه از تصویربرداری آن در ایران را انجام داده و تدوین کردهام. ادامه فیلم بیرون از ایران میگذرد که بلافاصله پس از «شاخ کرگدن» سراغ آن میروم. «ستارههای رقصان» ماجرای قهرمانی در دوران جنگ هشتساله است که حالا پس از گذر سالها وضعیت او و همرزمانش را میبینیم و با این سوال مواجه میشویم که چقدر از این انسانها استفاده میشوند و آیا گروههای سیاسی ازشان بهرهای میبرند؟»
انتهای پیام/