آخرین اخبار:
یک‌روانشناس در گفت‌و‌گو با آناتک:

زیادی دیدن، حتی محتوا‌های مثبت، ذهن را خسته می‌کند

زیادی دیدن، حتی محتوا‌های مثبت، ذهن را خسته می‌کند
انبوهی از ویدیو‌های الهام‌بخش، جملات انگیزشی و تصاویر خوشحال‌کننده از برابر چشم عبور می‌کند، اما چیزی در درون آرام آرام خالی می‌شود. خستگی‌ای که نه از کار سنگین می‌آید و نه از خبر بد، بلکه از «زیادی دیدن» شکل می‌گیرد. بسیاری از کاربران احساس می‌کنند دیگر هیچ محتوایی برایشان لذت‌بخش نیست، بی‌آنکه بدانند چرا. حالا سوال اینجاست که چرا مواجهه مداوم با حجم بالای محتوای دیجیتال، حتی اگر مثبت و الهام‌بخش باشد، می‌تواند باعث خستگی عاطفی، بی‌حوصلگی و کاهش انگیزه در زندگی روزمره شود؟
نویسنده : فهیمه سنجری

حجم بالای محتوا، فارغ از مثبت یا منفی بودن، می‌تواند انرژی روانی انسان را کاهش دهد. این موضوع همزمان با گسترش شبکه‌های اجتماعی و افزایش زمان حضور کاربران در فضای دیجیتال، به یکی از چالش‌های مهم سلامت روان در سال‌های اخیر تبدیل شده است.
مهسا طالبی، روان‌شناس و مشاور، در گفت‌و‌گو با خبرنگار آناتک به بررسی پدیده فرسودگی خلقی ناشی از مصرف گسترده محتوای دیجیتال پرداخته است.

چرا مواجهه با محتوای زیاد، حتی اگر مثبت باشد، باعث خستگی عاطفی می‌شود؟

امروزه افراد هر روز با حجم زیادی از تصاویر، ویدیو‌ها و پیام‌های انگیزشی، سرگرم‌کننده یا الهام‌بخش روبه‌رو هستند. ممکن است در نگاه اول این تصور شکل بگیرد که چون این محتوا‌ها مثبت‌اند، نباید خسته‌کننده باشند؛ اما واقعیت این است که زیاده‌روی در هر چیزی، حتی اگر خوب باشد، می‌تواند سیستم عاطفی انسان را خسته کند.

حتی احساسات مثبت، اگر به‌صورت زیاد و پشت‌سرهم تجربه شوند، باعث اشباع سیستم عاطفی می‌شوند. این وضعیت شبیه زمانی است که فرد پس از یک مهمانی شاد، ناگهان دچار احساس خالی‌شدن می‌شود. مغز نمی‌تواند بدون استراحت، مدام در حالت هیجان باقی بماند و برای ادامه عملکرد سالم، به این استراحت نیاز دارد.

در  فضای دیجیتال ممکن است فرد در عرض چند دقیقه از دیدن یک محتوای طنز به یک پیام انگیزشی، سپس به یک کلیپ آموزشی و بعد دوباره به یک محتوای شاد منتقل شود. این پرش‌های سریع هیجانی، حتی اگر همه محتوا‌ها مثبت باشند، انرژی زیادی از مغز می‌گیرند و باعث خستگی روانی می‌شوند.

هر بار که فرد محتوایی را می‌بیند، مغز باید تصمیم بگیرد این محتوا چه می‌گوید، آیا برای او مفید است یا نه و تا چه اندازه با آن موافق است. این حجم از پردازش ذهنی باعث اضافه‌بار شناختی می‌شود و در نهایت خستگی ذهنی ایجاد می‌کند.

محتوای مثبت معمولا پاداش‌های کوچک و سریع به مغز می‌دهد و باعث ترشح دوپامین می‌شود. وقتی این اتفاق به‌طور مداوم تکرار شود، سیستم پاداش مغز خسته می‌شود و حس خوبی که در ابتدا وجود داشت، به‌تدریج کاهش پیدا می‌کند.

مصرف زیاد محتوا اجازه نمی‌دهد هیجانات به‌طور کامل تجربه شوند. احساسات واقعی زمانی شکل می‌گیرند که فرد فرصت مکث و درنگ در آنها را داشته باشد، اما محتوای سریع این فرصت را از بین می‌برد. در نتیجه، پس از مدتی احساس پوچی یا بی‌حوصلگی ایجاد می‌شود.

مسئله اصلی مثبت یا منفی بودن محتوا نیست، بلکه حجم بالای اطلاعات بدون استراحت است که انرژی روانی را مصرف می‌کند. به همین دلیل، مشاهده زیاد محتوا حتی اگر مفید باشد، می‌تواند باعث خستگی، بی‌حوصلگی و کاهش تمرکز شود. تنظیم مصرف محتوا همان‌قدر که برای سلامت جسم اهمیت دارد، برای سلامت روان نیز ضروری است.

محتوا فقط اطلاعات منتقل نمی‌کند، بلکه هیجان نیز منتقل می‌کند. دیدن مداوم کلیپ‌های احساسی، طنز، انگیزشی یا خبری، سیستم هیجانی را به‌طور دائم فعال نگه می‌دارد. این وضعیت می‌تواند به بی‌حسی عاطفی، نوسان خلقی یا خستگی هیجانی منجر شود. در چنین شرایطی، بسیاری از افراد احساس خود را با این جمله توصیف می‌کنند: «احساس می‌کنم خسته‌ام، اما نمی‌دانم چرا»

آیا این فرسودگی می‌تواند یکی از دلایل بی‌حوصلگی و بی‌انگیزگی روزمره باشد؟

بله، کاملا. زمانی که مغز در طول روز با حجم زیادی از محتوا روبه‌رو می‌شود، حتی محتوای مثبت، آموزشی یا سرگرم‌کننده، انرژی روانی زیادی مصرف می‌کند. این مصرف پنهان انرژی باعث می‌شود فرد در زندگی واقعی حوصله انجام کار‌های ساده را نداشته باشد، شروع کار‌ها برایش دشوار شود و انگیزه فعالیت‌های معنادار کاهش پیدا کند.

محتوای زیاد باعث ترشح مداوم دوپامین می‌شود و زمانی که این ترشح بیش از حد تکرار شود، مغز در برابر فعالیت‌های واقعی مانند درس، کار یا ورزش واکنش پاداشی کمتری نشان می‌دهد. در نتیجه، بی‌انگیزگی شکل می‌گیرد.

هر محتوا، حتی اگر کوتاه باشد، نیازمند پردازش ذهنی است. این پردازش‌های کوچک، اما متعدد، مانند انجام هزاران کار ریز ذهنی هستند که مغز را درگیر می‌کنند. در پایان روز، مغز واقعا انرژی لازم را ندارد و بی‌حوصلگی ایجاد می‌شود.

زمانی که احساسات مختلف، از شادی و غم گرفته تا انگیزش و طنز، به‌طور مداوم تحریک می‌شوند، سیستم عاطفی خسته می‌شود و به حالت دفاعی می‌رود. این وضعیت شبیه نوعی خاموشی هیجانی است که با بی‌حسی و کاهش انگیزه همراه است.

اسکرول‌های سریع در شبکه‌های اجتماعی باعث می‌شود مغز به پاداش‌های فوری عادت کند. در مقابل، فعالیت‌های واقعی مانند مطالعه، ورزش یا انجام پروژه‌ها پاداش‌های کندتری دارند. زمانی که مغز به پاداش فوری وابسته شود، انجام این فعالیت‌ها سخت و کسل‌کننده به نظر می‌رسد.

فرسودگی ناشی از محتوای دیجیتال یکی از مهم‌ترین دلایل بی‌حوصلگی، خستگی ذهنی و بی‌انگیزگی روزمره است، حتی اگر فرد به‌طور آگاهانه متوجه این ارتباط نباشد. تنظیم مصرف محتوا برای بازگرداندن انرژی، انگیزه و لذت از زندگی واقعی کاملا ضروری است.

مغز چگونه با حجم بالای تصاویر، ویدیو‌ها و پیام‌ها تحت فشار قرار می‌گیرد؟

در دنیای امروز، مغز انسان در عرض چند دقیقه با حجم زیادی از اطلاعات روبه‌رو می‌شود؛ حجمی که نسل‌های قبلی ممکن بود در طول یک روز یا حتی یک هفته تجربه کنند. این حجم بالا، به‌ویژه تصاویر و ویدیو‌های سریع، فشار زیادی بر سیستم شناختی و هیجانی وارد می‌کند.

مغز ظرفیت محدودی برای پردازش هم‌زمان اطلاعات دارد. هر تصویر یا ویدیو نیازمند پردازش بصری، تشخیص معنا، ارتباط با تجربه‌های قبلی و تصمیم‌گیری درباره واکنش است. زمانی که این ورودی‌ها زیاد می‌شوند، حافظه کاری به‌سرعت اشباع می‌شود و نتیجه آن حواس‌پرتی، کاهش تمرکز و خستگی ذهنی است.

هر اسکرول، هر اعلان و هر تصویر تازه مقدار کمی دوپامین آزاد می‌کند. وقتی این اتفاق صد‌ها بار در روز تکرار می‌شود، سیستم پاداش مغز دچار فرسودگی می‌شود و انگیزه برای فعالیت‌های واقعی کاهش پیدا می‌کند.

محتوا فقط اطلاعات منتقل نمی‌کند، بلکه هیجان نیز منتقل می‌کند. دیدن مداوم کلیپ‌های احساسی، طنز، انگیزشی یا خبری، سیستم هیجانی را به‌طور دائم فعال نگه می‌دارد. این وضعیت می‌تواند به بی‌حسی عاطفی، نوسان خلقی یا خستگی هیجانی منجر شود. در چنین شرایطی، بسیاری از افراد احساس خود را با این جمله توصیف می‌کنند: «احساس می‌کنم خسته‌ام، اما نمی‌دانم چرا».

چرا بعد از مدت‌ها اسکرول‌کردن، هیچ محتوایی لذت‌بخش به‌نظر نمی‌رسد؟

پس از اسکرول طولانی در شبکه‌های اجتماعی، مغز وارد چرخه‌ای می‌شود که به‌تدریج لذت را کاهش می‌دهد. یکی از دلایل اصلی این وضعیت، کاهش حساسیت گیرنده‌های دوپامین است. پاداش‌های مداوم باعث می‌شوند گیرنده‌های دوپامین حساسیت خود را از دست بدهند و در نتیجه حتی محتوای خوب نیز حس خاصی ایجاد نکند.

وقتی این سیستم بیش‌ازحد تحریک می‌شود، مغز برای محافظت از خود شدت واکنش را کاهش می‌دهد و همه‌چیز خنثی و تکراری به‌نظر می‌رسد؛ حالتی شبیه سیری هیجانی.

همچنین مصرف بدون توقف محتوا فرصت پردازش را از مغز می‌گیرد. لذت نیازمند مکث و پردازش است، اما جابه‌جایی سریع بین محتوا‌ها اجازه شکل‌گیری لذت عمیق را نمی‌دهد. علاوه بر این، نوسان‌های سریع هیجانی سیستم عاطفی را فرسوده می‌کنند و آستانه لذت را بالا می‌برند.

در نهایت، خستگی شناختی باعث می‌شود انرژی روانی کاهش پیدا کند و زمانی که انرژی روانی کم باشد، لذت نیز کاهش می‌یابد. به همین دلیل، پس از مدت‌ها اسکرول، این احساس شکل می‌گیرد که دیگر هیچ چیزی جذاب نیست.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب
رسپینا