چرخه حمایت دولت از تولیدکنندگان فرسایشی است/ به عنوان تولیدکننده نمیتوانم روی قانون حساب کنم
به گزارش خبرنگار حوزه علم، فناوری و دانشبنیان گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، امروزه استارتآپها و شرکتهای دانشبنیان اغلب بر روی فعالیتهای خدماتی مانند فروش، حملونقل، تاکسیهای اینترنتی و غذا فعالیت میکنند. از همین رو نیاز است اکوسیستم استارتآپها و کارآفرینان به سمت حوزههای کمتر مورد توجه با پتانسیل بالا و اثرات اجتماعی و اقتصادی و ملی بالا در شرایط کنونی هدایت شود.
با توجه به چالشهای متعدد کشور در عرصههایی مانند کشاورزی، سبک زندگی شهرنشینی، مسائل اجتماعی، محیطزیست، آلودگی و انرژی، در این بین گروهها و شرکتهای دانشبنیانی شکل گرفتهاند که بهصورت غیرمستقیم اندیشه و خلاقیت را وارد چرخههای تولید تا بازار میکنند. خبرگزاری آنا در راستای معرفی و تجربهنگاری فناوری، با گروههای استارتآپی موفق در قالب «پاتوق نخبگان» همراه شده و پای صحبت آنان نشسته است.
«پاتوق نخبگان» محفلی برای مخترعان و نخبگان است که در سلسله نشستهایی در راستای معرفی دستاوردها و چالشهای استارتآپها و شرکتهای دانشبنیان در خبرگزاری آنا برگزار میشود. در ششمین نشست میزبان «محمد نادریزاده» دانشجوی دکتری مدیریت تکنولوژی و کارآفرین دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب مخترع و فعال در حوزه تولید تجهیزات پزشکی هستیم. در ادامه مشروح قسمت دوم این گفتگو را میخوانید.
من محمد نادریزاده متولد ۱۳۶۶ هستم، کارشناسی اتاق عمل، کارشناسی ارشد ارگونومی و الآن هم دانشجوی دکتری مدیریت تکنولوژی و کارآفرین دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب هستم.
بیشتر بخوانید:
برای یک طرح ۲۱ بار به صنایع و معادن مراجعه کردم/ هفتخوان رستم برای اخذ مجوز تولید محصول!
۱۰ ثبت اختراع دارم که سه مورد از آنها در ثبت بینالمللی اختراعات آمریکا تصویب شده و دو مورد نیز در جشنواره بنیاد ملی نخبگان برگزیده شده است. من ابتدا مخترع سطح سه بنیاد شدم، سپس سطح دو بنیاد را کسب کردم و سال قبل هم مخترع سطح یک بنیاد ملی نخبگان شدم.
در سال ۹۴ کارآفرین برترین کشور شدم. پنج سال پیاپی در سالهای ۹۳، ۹۴، ۹۵ و ۹۶ بهعنوان کارآفرین برتر استان فارس انتخاب شدم و در سال ۹۴ هم در صنعت کشور اول شدیم.
شرکت ما در شهرک صنعتی جهرم واقع شده، در حوزه تولید تجهیزات پزشکی فعال بود که ۶۰ پرسنل داشت، ولی متأسفانه آبان ماه سال گذشته هر ۶۰ نفر را تعدیل نیرو کردم. ما چهار خط تولید راه انداختیم که یکی از محصولات تولیدی «ترولی پانسمان شستشوی اتوماتیک» بود.
آنا: بحث 21 بار مراجعه کردن به صنایع مربوط به کدام استان است؟
نادریزاده: استان فارس.
آنا: از چه سالی در این قضیه درگیر هستید؟
نادریزاده: این موضوع رفت و آمد مربوط به سال 98 است، ولی کلاً از سال 91 برای گرفتن مجوز و پیگیری امورات، با وزارت صنایع و معادن درگیر هستم.
آنا: مشکل آنها چیست؟
نادریزاده: میگویند مملکت گیر است. یک سری قوانین تصویب میکنند اما پشت آن دستورالعملی نیست که بخواهند انجام دهند. بعد که دستورالعمل میآید، قوانین عوض شده است و میگویند ما خودمان هم ماندهایم که چگونه اینطور شده است.
من میروم صنایع، میگویند شفاف میگوییم که پول نیست! یعنی دولت حقوق کارمندان خودش را ندارد بدهد، دارند شما را بازی میدهند.
مرتب میگویند بروید این مجوز را بگیرید، بروید آن مدرک را بیاورید، وقتی میآوری تحویل میدهی، میگویند ای بابا! سامانه تمام شده است. مرتب قوانینمان دارد عوض میشود.
بنده بهعنوان یک تولیدکننده نمیتوانم روی قانون حساب کنم. با تغییر سال، رئیسجمهور، نماینده، رئیس سازمان و غیره دوباره سیاستها عوض میشود و تغییر میکند، من هم باید مطابق با این تغییرات مرتب بچرخم! یعنی واقعاً انسان دلسرد میشود.
حالا یک جوانی میخواهد یک کار تولیدی انجام دهد. با چه انگیزهای این کار را بکند؟
من با هزار بدبختی توانستهام چهار عضو هیئتعلمی را جمع کنم تا برای تولید سرمایهگذاری کنند. اکنون میگویند دیدی در این مملکت اصلاً تولید به درد نمیخورد! اگر ما پولمان را در هر بازار دیگری گذاشته بودیم، 100 برابر موفق شده بودیم. با سرمایهگذاری در شهرک صنعتی، چه چیزی عایدم شد؟ اگر به جای آن یک ماشین ثبتنام کرده بودم تا حالا آن ماشین 10 برابر میشد، ولی در تولید چه عایدمان شده است؟ بنابراین این موضوعات برای کسی که میخواهد سرمایهگذاری کند، ایجاد بیانگیزگی میکند.
ولی من برای به سرانجام رسیدن کار انگیزه و پشتکار را داشتم. پس از سپری کردن هفتخان رستم و اخذ مجوز اداره تجهیزات پزشکی بعد از دو سه سال، با مشکل فروش روبرو هستیم. محصولات پزشکی را دانشگاه علوم پزشکی خرید میکند، چون مراکز درمانی زیر نظر دانشگاه علوم پزشکی است. حالا من کار خودمان را میگویم که تجهیزات پزشکی هستیم؛ محصول را میبریم دانشگاه میگوییم تخت جراحی تولید کردهام، میگوید ما نمیخواهیم! و تو را پیش مسئول خرید میفرستد. مسئولان خرید هم اکثراً در سیستمهای دولتی متأسفانه پورسانت میگیرند.
من خودم در بیمارستانها کار کردهام. جنسی که خودم تولید میکردم، با 3 هزار تومان سود، 54 هزار تومان میفروختم، اما مسئول خرید میگفت آن را 80 هزار تومان فاکتور کنید تا من از شما بخرم! یعنی منِ تولیدکننده با آن دردسر نیرو و اعصاب خردی اداره کار، بیمه، دارایی و همه این مسائل، 3 هزار تومان سود میکردم. ولی طرف فقط یک تلفن زده، نه حملش کرده و نه چیزی فقط واسطه بوده و گفته از شما میخرم.
منِ جوان اگر بروم بگویم این محصول را تولید کردهام از من نمیخرند. پس چه کسی باید از من حمایت کند؟! طرف فقط پورسانتش را میشناسد و من که تازه میخواهم وارد بازار شوم به پشت در بسته مسئول خرید میخورم!
تازه اگر مسئول خرید با وساطت امامجمعه و فرماندار و رئیس دانشگاه یکی دو تا دستگاه از شما بخرد، چه کسی میخواهد پولش را پرداخت کند؟! اکنون پولی که بخواهند پرداخت کنند حداقل 10 ماه زمان میبرد. سه سال قبل بیمارستانی در شیراز از من 150 میلیون تومان جنس خرید. با نامه و پیگیری از استاندار، فرماندار، رئیس دانشگاه و غیره، در اقساط 5 میلیونی میخواهند پول را پرداخت کنند.
حالا حساب کنید به هر بیمارستانی بخواهم دستگاه بدهم، پول خودم را به من نمیدهند که بخواهم تولید کنم، و اکثر بیمارستانها بدقول هستند.
پولها در خوشبینانهترین حالت چهار ماه میخوابد، حالا اگر چهار ماهشان را بدقولی کنند، بشود 10 ماه، خب دیگر منِ تولیدکننده هم ماه پنجم که برسد میگویم به شما جنس نمیدهم. الآن شگرد همه بیمارستانها همینجور شده است. به بیمارستانها گفتند نیازهایتان را تأمین کنید. زنگ میزند میگوید شرکت شما را در سایت دیدهایم، فلان محصولتان را میخواهیم برایمان ارسال کنید. میفرستیم میگوییم تسویهحساب چگونه است؟ میگویند چهارماهه تسویه میکنیم. به آنها میدهیم، ماه پنجم میرسد، میگوییم چرا ماههای قبل را پرداخت نکردهاید؟ میگویند انشاءالله پولش را میدهیم.
این ماه را هم صبر کن، پول برایمان میرسد و غیره. ماه پنجم را هم به او میدهیم، بعد میگوییم آقا چرا پول ندادی، میگوید آقا ما خودمان هم پیگیریم، من که کارمند هستم، شرمنده و ... میگوییم دیگر به شما جنس نمیدهم، میگوید حالا باشد اشکال ندارد صبر کن ما بهمحض اینکه پول آمد، پولت را میدهیم. بعد میرود از یک جای دیگر دوباره جنس میخرد. یک تولیدکننده دیگر مثل من را پیدا میکند، دوباره همین روال را با او طی میکند. پول من را میخواهد یک سال دیگر بدهد، پول او را میخواهد دو سال دیگر بدهد و ... .
آنا: شرکتهای تعاونی قبلاً یک قانونی داشتند که تولیدکنندهها یا مواد اولیهای که قرار است شرکتهای بزرگ بخرند، دولت معرفی میکرد و موظف بودند از آنها بخرند. مثلاً در قانون شرکتهای دانشبنیان چنین موردی هست که بیمارستان ملزم شود اولویت اصلی خریدش را از شرکتهای دانشبنیان که محصولات مرتبط با آنها را تولید میکند، خرید کنند؟
نادریزاده: خیر اصلاً نیست. محصولی که ما داریم تولید میکنیم مال خودشان است، خودشان هم در آن شریک هستند، ما جزء مرکز رشد همان دانشگاه هستیم، باز هم حاضر نیستند خرید کنند!
آنا: یعنی فقط از شما خرید نمیکنند یا اینکه نه، میروند مشابه خارجیاش را میخرند؟
نادریزاده: اکثراً میروند مشابه خارجیاش را میخرند. اینها برای خرید نگاه میکنند که چه کسی به آنها پورسانت میدهد.
آنا: یعنی موضوع اصلی پورسانت است؟
نادریزاده: موضوع اصلی شرکتها هستند، زنگ میزنند به ما میگویند ماشین بیهوشی 100 میلیون تومان است، من برای شما 130 میلیون تومان فاکتورش میکنم، شما برو به رئیس دانشگاه بگو من 10 میلیون هم تخفیف گرفتم، 120 میلیون تومان شده است. آنوقت 20 میلیون از آن میماند برای خودتان و شما تنها 100 میلیون به ما بدهید. برای مثال الآن بعضی دوستان در بیمارستان تهران کار میکنند، یکی از آنها میگوید مسئول خرید بیشتر از من عجله دارد، پول میدهد، میگوید آقا سریعتر جنس را بفرستید، 20 میلیون یا بیشتر را هم برای من فاکتور کنید، بعد فاکتورها را میفرستد، پول نقد که گرفت، میگوید آقا سریع پول من را بدهید.
آنا: پیشنهاد شما برای مقابله با این مشکلات چیست؟
نادریزاده: به نظرم اگر میخواهد خریدی انجام شود، از طریق خود وزارت بهداشت انجام شود؛ یعنی دست افراد را باز نگذارند که بخواهند خرید کنند. هرچند هم که همان هم باز دست یک سری افراد دیگر باز میشود! واقعاً برای این موضوع ما خودمان هم ماندهایم که چگونه بخواهند انجام دهند؟ الآن هر جا میرویم همه منافع خودشان را در نظر میگیرند و کسی به شرکت تولیدی و حمایت از تولید کار ندارد.
ما میگوییم اگر نخرید 60 نفر بیکار میشوند. شما حساب کنید 60 تا یک میلیون و 500 هزار تومان اینها الآن دارند بیمه بیکاری میگیرند، 500 هزار تومان هم پول بیمهشان است میشود 2 میلیون. میشود ماهی 120 میلیون تومان یک شرکت مثلاً کوچک ما که در یک شهر کوچک دارد کار میکند.
شما حساب کنید شرکت ما که در یک شهر کوچک دارد کار میکند، سالی یک میلیارد و 400 میلیون ضرر میدهد ولی شرکتها حاضر نیستند از ما بخرند. میروم علوم پزشکی میگویم شما دارید سالی یک میلیارد و 400 میلیون ضرر میدهید، اینکه کلاً یک میلیارد هم نمیخواستید از ما خرید کنید. اینجوری که دولت دارد بیشتر از این ضرر میدهد. میگوید به ما چه؟! بگذار بروند بیمه بیکاریشان را بگیرند، مگر میخواهد از جیب من کم شود؟ میروم اداره کار، میگویم شما متولی کار هستید، نیروها دارند بیکار میشوند، شما بروید یک صحبتی کنید! میگوید بگذار بروند بگیرند، ما چه کار داریم که بخواهیم کاری بکنیم؟ مگر میخواهد از جیب ما کم شود؟ میروم تأمین اجتماعی میگویم، تأمین اجتماعی هم همینطور پاسخ میدهد. ایراد این است که سیستم ما دولتی است.
اما در خارج از کشور چون بخش خصوصی است، این طور نیست. بخش خصوصی بیمه اگر متوجه ضرر شود، میرود دنبالش و علت را جویا میشود ولی اینجا نه، یکی نمیآید بگوید آقای نادری تو به چه علت شرکتت را تعطیل کردی؟ یکی نیامده سراغ ما که بگوید مشکلت چه بوده است؟ یک بار فقط فرماندار و دادستان آمدند، گفتم شما خودتان را بگذارید جای من، اگر شما توانستید تولید کنید، من هم میتوانم تولید کنم. من رفتم وام گرفتم، آمدم تولید کردم، بازپرداخت وام را یک روز دیروزود کنم از من جریمه میگیرند ولی پول من دست دولت است، به من نمیدهد. من چگونه میتوانم تولید کنم؟ باید پولی باشد برگردد که من بتوانم با آن مواد اولیه بخرم و حقوق نیروهایم را بدهم؟!
انتهای پیام/4112/پ
انتهای پیام/