خلاقیت انسانی چیزی فراتر از بازتولید الگوریتم‌ها

خلاقیت انسانی چیزی فراتر از بازتولید الگوریتم‌ها
هوش مصنوعی می‌تواند تولید کند، اما نمی‌تواند تجربه کند. همین مرز ظریف است که خلاقیت انسانی را از الگوریتم جدا می‌کند. در حالی‌که پژوهشگران از فرصت همکاری انسان و ماشین سخن می‌گویند، هزاران هنرمند معترض هشدار می‌دهند که اگر حقوق مولف نادیده گرفته شود، این همزیستی بیشتر به تهدید شبیه خواهد بود تا فرصت.
نویسنده : فهیمه سنجری

این روز‌ها نگرانی‌ها بر سر اینکه گسترش هوش مصنوعی (Generative AI) چه تاثیری بر خلاقیت انسان خواهد گذاشت، افزایش چشمگیری یافته است. این دغدغه تنها محدود به دانشگاه‌ها یا محافل علمی نیست، بلکه در میان هنرمندان، نویسندگان، بازیگران و حتی مصرف‌کنندگان عادی فرهنگ و هنر نیز دیده می‌شود. پرسش بنیادین این است که: آیا ماشین‌ها قادرند خلاقیت انسانی را بازتولید کنند؟ و اگر بله، مرز میان تخیل انسان و خروجی‌های الگوریتم‌های هوش مصنوعی کجاست؟

خلاقیت؛ فرآیندی انسانی

خلاقیت در معنای عمیق آن چیزی بیش از تولید ایده‌های نو است. ازرا لاکهارت (Ezra N. S. Lockhart)، نویسنده مقاله «خلاقیت در عصر هوش مصنوعی»، تاکید می‌کند که خلاقیت نه فقط نتیجه نوآوری، بلکه فرآیندی عمیقا انسانی است که با احساسات، ارزش‌ها و زمینه فرهنگی پیوند دارد. در تاریخ هنر، ادبیات و موسیقی، آثار ماندگار همواره از دل تجربه‌های زیسته، انگیزه‌های فردی و نیت انسانی برآمده‌اند؛ عناصری که هیچ ماشین یا الگوریتمی فاقد آنهاست.

در مقابل، هوش مصنوعی مولد در سال‌های اخیر توانسته متونی بنویسد، تصاویری طراحی کند، موسیقی بسازد و حتی فیلم‌های کوتاه تولید کند که به‌طرزی شگفتانگیز به تولیدات انسانی شباهت دارند. اما بسیاری از پژوهشگران هشدار می‌دهند که این خروجی‌ها بیش از آنکه خلاقانه باشند، تقلید خلاقانه‌اند. چراکه الگوریتم‌ها تنها الگو‌های موجود را بازترکیب می‌کنند و قادر به خلق یک تجربه اصیل و نو که ریشه در زیست انسانی داشته باشد، نیستند.

محدودیت‌های بنیادین ماشین‌ها

در بررسی این مسئله باید به دو محدودیت اساسی توجه کرد: نخست اینکه ماشین‌ها فاقد نیت و انگیزه‌اند. الگوریتم نمی‌تواند برای خود هدفی فرهنگی تعریف کند یا ارزش‌های اجتماعی را در اثر بگنجاند. دوم اینکه ماشین‌ها تجربه زیسته ندارند. خلاقیت انسانی اغلب از خاطرات، احساسات، روابط و موقعیت‌های اجتماعی برمی‌خیزد، در حالی‌که خروجی مدل‌های هوش مصنوعی بیشتر میانگینی از آثار پیشین است و به‌ندرت به جهشی خلاقانه منجر می‌شود. همین مسئله موجب شده که بسیاری درباره اصالت، مالکیت معنوی و نسبت این آثار با جامعه پرسش‌های جدی مطرح کنند.

البته ترس از جایگزینی خلاقیت انسانی توسط فناوری پدیده تازه‌ای نیست. در قرن نوزدهم، با ظهور عکاسی، نقاشان نگران بودند که هنرشان بی‌ارزش شود. چند دهه بعد، ورود سینما باعث شد برخی نویسندگان و نمایش‌نامه‌نویسان احساس کنند که جایگاهشان متزلزل شده است. حتی نرم‌افزار‌های ویرایش دیجیتال در دهه‌های اخیر موجی از بحث‌ها درباره اصالت اثر به راه انداختند. بااین‌حال، تاریخ نشان داده است که فناوری‌های جدید نه تنها خلاقیت را نابود نکرده‌اند، بلکه افق‌های تازه‌ای برای آن گشوده‌اند. آیا این الگو درباره هوش مصنوعی هم تکرار خواهد شد؟

کارشناسان تاکید می‌کنند که مهارت‌های انسانی مانند تفکر انتقادی، توانایی روایتگری، و مدیریت معنا در عصر هوش مصنوعی بیش از پیش اهمیت خواهد یافت. درواقع، آینده شغلی هنرمندان نه در رقابت مستقیم با ماشین، بلکه در مهارت استفاده خلاقانه از آن تعریف می‌شود

اعتراضات هنرمندان 

با وجود این قیاس تاریخی، بسیاری از هنرمندان امروز معتقدند که وضعیت فعلی متفاوت است. بیش از ۱۱ هزار بازیگر، موسیقی‌دان، نویسنده و عکاس در بیانیه‌ای جمعی از شرکت‌های هوش مصنوعی به دلیل استفاده بدون مجوز از آثارشان برای آموزش مدل‌ها انتقاد کرده‌اند. آنها هشدار داده‌اند که این روند تهدیدی مستقیم برای معیشت خالقان آثار محسوب می‌شود. در میان امضاکنندگان نام‌های بزرگی همچون جولیان مور، کوین بیکن و تام یورک به چشم می‌خورد. این هنرمندان تاکید دارند که تقلید هوش مصنوعی از سبک‌هایشان، بدون کسب مجوز و پرداخت حق مؤلف، نقض آشکار حقوق مالکیت فکری است.

لوک نیومن، بنیان‌گذار اپلیکیشن Overlai، نیز در مصاحبه‌ای با شبکه‌ای‌بی‌سی (ABC) گفته است که هیچ‌یک از درآمد‌های حاصل از تولیدات هوش مصنوعی به هنرمندان اصلی بازنمی‌گردد. او و گروهی از عکاسان برجسته این اپلیکیشن را با هدف حفاظت از سبک‌های عکاسی در برابر تقلید الگوریتم‌ها راه‌اندازی کرده‌اند.

چه بر سر هنر خواهد آمد؟

ورود گسترده هوش مصنوعی به عرصه‌های خلاق پیامد‌های اقتصادی مهمی دارد. بسیاری از مشاغل خلاق، از نویسندگی و تصویرگری گرفته تا تولید موسیقی و طراحی تبلیغات، در معرض دگرگونی قرار گرفته‌اند. ارزش اقتصادی آثار هنری نیز دستخوش تغییر شده است: اگر هر فردی بتواند با یک دستور ساده تصویری شبیه آثار یک نقاش مشهور خلق کند، چه بر سر بازار هنر خواهد آمد؟

در این میان، کارشناسان تاکید می‌کنند که مهارت‌های انسانی مانند تفکر انتقادی، توانایی روایتگری، و مدیریت معنا در عصر هوش مصنوعی بیش از پیش اهمیت خواهد یافت. درواقع، آینده شغلی هنرمندان نه در رقابت مستقیم با ماشین، بلکه در مهارت استفاده خلاقانه از آن تعریف می‌شود.

بخش بزرگی از نگرانی‌ها به خلا‌های حقوقی برمی‌گردد. قوانین کپی‌رایت در بسیاری از کشور‌ها هنوز نتوانسته‌اند همگام با سرعت رشد فناوری عمل کنند. برای مثال، اتحادیه اروپا در حال تدوین مقرراتی است که استفاده از داده‌های آموزشی را شفاف‌تر کند و به هنرمندان امکان دهد از حقوق خود دفاع کنند. در ایالات متحده نیز چندین پرونده حقوقی علیه شرکت‌های هوش مصنوعی به جریان افتاده است. با این حال، هنوز اجماع روشنی درباره مرز‌های حقوق مالکیت و مسئولیت شرکت‌های فناوری وجود ندارد.

خلاقیت در تعامل میان انسان و ماشین

در کنار این اعتراضات، گروهی از هنرمندان و پژوهشگران بر ظرفیت‌های مثبت هوش مصنوعی تاکید می‌کنند. آنها معتقدند که هوش مصنوعی می‌تواند به‌عنوان یک ابزار کمکی به خلاقیت انسانی خدمت کند. نویسندگان می‌توانند از آن برای غنی‌تر کردن ایده‌های اولیه بهره ببرند، طراحان مد قادرند با کمک آن سبک‌های نو را آزمایش کنند، و موسیقی‌دانان می‌توانند با ترکیب داده‌های صوتی جدید، مسیر‌های بدیع را بیازمایند.

در عرصه تبلیغات و بازاریابی نیز، استفاده از هوش مصنوعی برای تولید محتوای متنوع و سریع به امری رایج تبدیل شده است. اما حتی در این حوزه‌ها هم «درک و هدایت معنا» همچنان نیازمند انسان است. همان‌طور که لاکهارت می‌گوید: خلاقیت واقعی در ماشین به صورت مستقل رخ نمی‌دهد، بلکه در تعامل میان انسان و ماشین اتفاق می‌افتد.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب
رسپینا