سقوط شمارگان کتاب و زنگ خطر برای صنعت نشر
هادی حسینینژاد، خبرنگار فرهنگی آنا؛ امروزه شاخصههای مختلفی برای ارزیابی سطح توسعه یافتگی کشورها وجود دارد؛ مثل سطح تکنولوژی، کیفیت تولیدات و دستآوردهای علمی، نظریات و تئوریهای پیشرو در حوزههای مختلف و... اما در این میان یکی از شاخصههای بسیار مهم در این سنجش، شاخص نشر کتاب است؛ تا آنجایی که این شاخص در زمانهی ما، یکی از شاخصههای مهم در ارزیابی سطح دانش و فرهنگ عمومی در هر کشوری به شمار میآید.
اگر مروری به آمارهای جهانی داشته باشیم که در آنها تعداد عناوین کتابهای منتشر شده در یک سال به عنوان رکن اصلی لحاظ شده درمی یابیم، صنعت نشر کشورمان با انتشار ۶۵ هزار عنوان در سال ۲۰۱۰ بعد از کشورهای آمریکا، انگلستان، چین، روسیه، آلمان، اسپانیا، هند، ژاپن و فرانسه رتبهی دهم را در جهان به نام خود ثبت کرده است. کسب این رتبه؛ البته مایه افتخار است اما نباید از زوایای دیگر در بررسی شاخص نشر کتاب غافل بمانیم که اصلیترین رکن آن، همانا تیراژ یا همان شمارگان کتابهای ماست! این مساله به طور قطع شیرینی رتبه جهانیمان را در کام ما کاهش میدهد.
مطابق با آمارهای ارائه شده از سوی رسانههای معتبر جهانی، میانگین انتشار کتاب در کشورهای توسعه یافته، چیزی حدود ۴۰ تا ۵۰ هزار نسخه برای هر کتاب است. این رقم البته نُرم پایینی است زیرا در بسیاری از موارد تیراژ کتابها میلیونی میشوند، مثلا کتاب «هریپاتر» در آمریکا، تنها در نوبت چاپ اول ۱۲ میلیون نسخه بوده است. همین کتاب تخیلی-داستانی در سال ۲۰۰۷ میلادی، تنها در ۲۴ ساعت ۱۵ میلیون نسخه در آمریکا و انگلستان فروش داشته است. استقبال از برخی از کتابها گاهی آنچنان بالاست که برخی کتابها با تیراژ دهها میلیون نسخهای در سراسر جهان و با ترجمههای مختلف به چاپ میرسند. مثلا همین چندی پیش در اخبار خواندیم که آخرین رمان هاروکی موراکامی (نویسنده ژاپنی) با نام «سوکورو تازاکی بیرنگ و سالهای زیارتیاش» تنها در یک هفته، یک میلیون نسخه تیراژ داشته و توسط کمپانی انتشاراتی بین المللی آمازون، در سراسر جهان توزیع شده است.
البته ورود به بازارهای نشر جهان، المانهای دیگری را میطلبد که بررسی آنها در این گزارش نمیگنجد. اما تیراژ کتاب در کشور ما چه وضعیتی دارد؟ آیا میانگین شمارگان چاپ کتابهای ما در سالهای گذشته، روند قابل قبول و رو به رشدی داشته؟ البته شاید این سوال برای مخاطبان پیش بیاید که چرا تیراژ کتاب، فاکتور مهمی در بررسی موقعیت عرصه نشر در کشور است. در پاسخ به این سوال باید گفت در حقیقت آنچه در بررسی ارقام و آمار نشر حرف آخر را میزند، میزان مطالعه و تعمق جامعه بر کتابهاست. با این تعریف؛ تعدد عناوین کتابهای منتشر شده در یک سال تنها در شرایطی یک افتخار تمام و کمال خواهد بود که درصد قابل توجهی از جامعه این کتابها را مطالعه کرده باشند. اینجاست که پای تیراژ و شمارگان به میان میآید، زیرا این عدد با اهمیت، نشان دهنده میزان استقبال جامعه از یک کتاب و تعدد مطالعه شدن آن است. وگرنه مثلا اگر در کشوری سالانه ۵۰۰ هزار عنوان کتاب نیز چاپ کند (ایالات متحده امریکا در سال ۲۰۰۷ میلادی ۳۲۸ هزار و ۲۵۹ عنوان کتاب منتشر کرده)، اگر میانگین تیراژ کتابها مثلا ۱۰۰ نسخه باشد، قطعا تعدد عناوین کتابها افتخارآور نیستند؛ چه بسا کشوری تنها در یکسال ۱۰ هزار عنوان کتاب منتشر کند اما میانگین شمارگان کتابهایش بیشتر از ۵۰ هزار نسخه باشد که در این صورت حالت دوم، به مراتب ارزشمندتر و افتخارآفرینتر از حالت اول است.
کتاب «هریپاتر» در آمریکا، تنها در نوبت چاپ اول ۱۲ میلیون نسخه بوده است |
با این مقدمه نه چندان کوتاه، سری میزنیم به میانگین شمارگان کتاب در کشورمان و یک مقایسه آماری-تاریخی را در این رابطه ارائه خواهیم کرد. با این امید که نتایج این تحلیل آماری، بتواند برای پژوهشگران، تئوریسینهای نشر و مسوولان حوزه کتاب قابل توجه و مفید واقع شود.
فراز و فرودهای میانگین شمارگان کتاب در کشور
* پیش از ورود به این بخش در نظر داشته باشید که آمارهای مورد استناد از بانک اطلاعاتی خانه کتاب که مورد تایید وزارت فرهنگ و ارشاد است استخراج شده و از آنجایی که در این بانک، تعداد عناوین کتابهای منتشر شده در طول یک سال، کتابهای تجدید چاپ شده را نیز شامل میشوند و ما نیز در این گزارش هر نوبت از چاپ یک کتاب را به عنوان یک کتاب مستقل مورد ارزیابی قرار دادهایم.
* در ارائه آمار و نمودارها، سالهای ۶۰، ۶۵، ۷۰، ۷۵، ۸۰، ۸۵، ۹۰ و ۹۲ به عنوان مفصلهای آماری مورد بررسی قرار گرفته که بررسی متوالی شرایط نشر در این مقاطع، بیانگر روند شمارگان میانگین در ۳۲ سال اخیر است.
* میانگین شمارگان از تقسیم تیراژ کل کتابهای منتشر شده در یکسال بر تعداد عناوین کل کتابهای منتشر شده در آن سال به دست آمده.
نمودار «میانگین شمارگان کتاب طی ۳۲ سال اخیر» همانطور که از عنوانش پیداست، روند پر افت و خیز میانگین شمارگان کتابهای منتشر شده در ۸ مفصل ۱۳۶۰ تا ۱۳۹۲ را نشان میدهد. همانطور که در نمودار مشهود است، وضعیت نشر کتاب در سال 1360 به غایت ناگوار بوده؛ آنچنانکه به راستی این سال را باید بدترین سال برای عرصه نشر کتاب در کشور دانست. البته این ضعف؛ ریشه در شرایط اجتماعی و اقتصادی کشور در کشاکش سالهای جنگ تحمیلی دارد. در این سال تنها ۱۴۵۸ عنوان کتاب منتشر شده که میانگین تیراژ آنها ۳۶۸ نسخه بوده است. اما اوضاع و احوال در سالهای بعدی سر و سامان میگیرد؛ تا جایی که آمار نشر و میانگین شمارگان کتابها بعد از یک شیب تند در سال ۶۵ به اوج خود میرسد؛ سالی که در واقع میانگین شمارگان کتابها به نقطه ماکسیممِ مطلقِ خود؛ یعنی ۶ هزار و ۵۴۴ نسخه میانجامد.
وضعیت نشر کتاب در سال 1360 به غایت ناگوار بوده؛ آنچنانکه به راستی این سال را باید بدترین سال برای عرصه نشر کتاب در کشور دانست |
البته تعداد عناوین کتابها در این سال، تنها ۴ هزار و ۲۵۳ عنوان بوده. هرچند در همین قاعده، تیراژ کتابها در حوزههای مختلف از سطح قابل قبولی برخوردار بوده است. اما همانطور که در نمودار مشخص است، از این سال به بعد شاهد سقوط سرسام آور میانگین شمارگان کتابها هستیم. آنچنان که این رقم در سال ۱۳۷۰ به ۴ هزار و ۸۲۰ نسخه میرسد، در سال ۵۷ بخشی از این سقوط جبران میشود اما در ادامه نمودار میانگین شمارگان کتاب با شیب قابل توجهی رو به پایین به سقوط خود ادامه میدهد؛ به نحوی که این رقم در سال ۱۳۹۰به ۲۹۷۸ نسخه و در سال گذشته یعنی سال ۱۳۹۲ به ۲ هزار و ۳۸۶ عنوان رسیده است. البته طبیعتا دلیل مستقیم این کاهش چشمگیر، افزایش مخرج معادله؛ یعنی تیراژ کل کتاب هاست که در سال گذشته به ۱۵۷ میلیون و ۶۲۱ هزار و ۴۲۹ نسخه رسیده اما انتظار در شرایط ایدهآل این است که میانگین شمارگان نیز به موازات شمارگان کل افزایش پیدا میکرده که برعکس با کاهش قابل توجهی روبرو بوده است.
بررسی میانگین شمارگان به تفکیک حوزهها:
۱- کلیات
برای کتابهای منتشر شده در حوزه کلیات، آماری در سال ۱۳۶۰ ثبت نشده؛ اما شمارگان متوسط این دسته از کتابها در سال ۱۳۶۵، ۳ هزار و ۶ نسخه بوده است. این رقم برای شروع نسبت به وضعیت سایر کتابها بد نیست؛ خصوصا اینکه تا سال ۱۳۷۵ این رقم به ۴ هزار و ۸۲ نسخه رسیده. اما همانطور که در نمودار مشخص است، از این سال به بعد شاهد افت مشهود میانگین شمارگان کتابهای حوزه کلیات بودهایم؛ تا جایی که این رقم در سال ۱۳۹۲ به هزار و ۴۳۹ عنوان تنزل کرده است.
۲- فلسفه
برخلاف حوزه کلیات، میانگین کتابهای فلسفی با ۲ هزار و پانصد نسخه در سال ۱۳۶۰ آغاز شده و به دلیل علایق مختلف به این حوزه، این رقم در سال ۱۳۶۵ تا ۵ هزار و ۵۵ عنوان رشد داشته که به تناسب وضعیت نشر و سرانه تولید محصولات فرهنگی در آن دوران، رقم قابل قبولی به نظر میآید. اما از این سال به بعد؛ کتابهای حوزه فلسفه نیز دچار افت فاحش میانگین شمارگان میشوند و در یک سراشیبی تند، بعد از یک رشد نسبی در سال ۱۳۸۰، سرآخر در سال ۱۳۹۲ به رقم هزار و ۵۸۸ جلد کاهش مییابند.
۳- دین
با توجه به خاستگاه و مطالبات دینی مردم در کشور ما، انتظار این است که شمارگان کتابهای دینی از موقعیت بهتری در مقابل سایر حوزهها برخوردار باشند. آمارها نیز موید همین انتظار هستند؛ آنچنانکه شمارگان متوسط کتبهای دینی در سال ۱۳۶۰، ۸ هزار و ۶۸۴ عنوان بوده که در آن سال، یک رکورد قابل توجه به شمار میآمده. اما این رقم در سالهای بعدی به طور پلکانی با کاهش روبرو شده و در نهایت شاهد رقم ۳ هزار و ۵۱ نسخه در سال ۹۲ هستیم. البته با وجود کاهش بیش از ۵۰ درصدی شمارگان متوسط کتابهای دینی، این دسته از کتابها همچنان در بین حوزههای دیگر از شرایط بهتری برخوردار هستند.
۴- علوم اجتماعی
کتابهای علوم اجتماعی؛ به دلیل نوع مطالبات و قشر گسترده مخاطباناش از آغاز سهم بسزایی را در آمارهای نشر کشور به خود اختصاص دادهاند. مطابق با آمارهای رسمی کتابهای حاوی مباحث اجتماعی در سال ۱۳۶۰، ۲ هزار و ۸۶۰ نسخه متوسط شمارگان داشتهاند که تا سال ۱۳۷۰ این رقم در بستری مطلوب به ۴ هزار و ۲۵۲ نسخه نیز صعود کرده اما سرنوشت افت شمارگان متوسط در کشور ما، گریبانگیر کتابهای علوم اجتماعی نیز شده و تعداد شمارگان متوسط این دسته از کتابها را به رقم ۲ هزار و ۱۰۹ نسخه در سال ۹۲ تنزل داده است.
۵- زبان
علاقه به آموختن زبان و دسترسی به متون خارجی، از دیرباز مورد علاقه قشر قابل توجهی از هموطنان ما بوده؛ تا جایی که مطابق با آمار رسمی خانه کتاب، میانگین متوسط کتابهای حوزه زبان در سال ۶۰، برابر بوده با رقم فوق العاده ۱۳ هزار و ۵۰۰ نسخه. این رقم نه تنها بالاترین رقم میانگین بین متوسط شمارگان حوزههای مختلف در سال ۱۳۶۰ به شمار میآید، بلکه بعد از آمار میانگین شمارگان کتابهای حوزه کودک و نو جوان که در دو مقطع بیشترینها را در تاریخ نشر ۳ دهه اخیر کشورمان به خود اختصاص دادهاند، در جایگاه دوم قرار دارد. ولی همانطور که نمودار نشان میدهد در سالهای بعدی با شیب نزولی خیره کنندهای در این حوزه روبرو هستیم که رقم میانگین شمارگان کتابهای حوزه زبان را در سال ۱۳۹۲ به رقم ۲ هزار و ۱۷۸ عنوان نزول کرده است.
۶- علوم طبیعی و ریاضیات
کتابهای حوزه علوم طبیعی و ریاضیات در میان کتابهای حوزههایی همچون دین و زبان، چندان حوزه پررنگی در آمار میانگین شمارگان نبوده. میانگین شمارگان کتابهای این حوزه با ۳ هزار ۳۰۰ نسخه در سال ۱۳۶۰ شروع میشود، در سال ۱۳۷۰ به نقطه اوج خود یعنی ۵ هزار و ۳۷۲ میرسد و در سال ۱۳۹۲ به رقم هزار و ۷۴۶ نسخه کاهش مییابد. این کاهش با توجه به تعدد رشتههای ریاضیات و دانشجویان و فارغ التحصیلان رشتههای فنی، رقم نگران کنندهای به نظر میرسد.
۷- علوم عملی
کتابهای حوزه علوم عملی نیز طی ۳۲ سال اخیر وضعیتی مشابه با کتابهای حوزه علوم طبیعی و ریاضیات داشته است. به گونهای که نوسان میانگین شمارگان کتابهای این حوزه ا ز رقم ۴ هزار و ۴۰۰ نسخه، بعد از پشت سرگذاشتن نوساناتی جزئی، از سال ۱۳۸۰ با سرعت بیشتری نزول کرده و در سال ۱۳۹۲ این رقم به هزار و ۵۵۶ عنوان تنزل داشته است. باید گفت این امار پایین نیز برای عرصه علم و دانش در کشور ما چندان رقم قابل دفاعی نیست.
۸- هنر
در کتابهای هنری نیز تقریبا رکوردهای به دست آمده به نرم شمارگان کتاب در حوزههای مختلف نزدیک است. طبق نمودار مندرج شده در این بخش، کتابهای هنری با ثبت رکورد ۵ هزار و ۳۰۰ نسخه در سال ۱۳۶۲، در سال ۱۳۷۰ به نقطه اوج خود یعنی رقم ۵ هزار و ۷۵۰ رسیده و در ادامه طی یک جریان رو به پایین، رقم هزار و ۸۰۱ نسخه را در سال گذشته به نام خود ثبت کردهاند.
۹- ادبیات
در حوزه ادبیات که به تایید کارشناسان حوزه مطالعه، نقش به سزایی را در افزایش نرخ جذب مخاطب و بالا بردن سرانه مطالعه در کشور دارد نیز شاهد شرایط ناخوشایندی هستیم؛ آنچنانکه آمارها با تصورات و انتظارت فاصله زیادی دارند. شاید برای مخاطبان این حوزه عجیب باشد که بدانند میانگین شمارگان کتابهای ادبی در سال ۱۳۶۰، ۴ هزار و ۲۸۵ نسخه بوده؛ در سال ۱۳۶۵ به نقطه اوج خود یعنی ۵ هزار و ۶۵۹ نسخه رسیده و در ادامه همراه با شیب زیاد نمودار به پایین غلطیده و در سال گذشته رقم هزار و ۷۶۶ عنوان به نام این حوزه ظاهرا پر طرفدار ثبت شده است. در واکنش به این آمار عجیب؛ نمیشود اعتراف نکرد که این رقم برای کشوری که خود را ثاحب فرهنگ مکتوب و ادبیات میداند، رقم متاسف کنندهای است.
۱۰- تاریخ و جغرافیا
تاریخ و جغرافیا حوزههایی هستند که همواره کمتر با استقبال عموم در دورههای مختلف روبرو بودهاند. اما نظر به آمارها و نمودار مربوطه، وضعیت کتابهای این دو حوزه نیز کم از حوزههای دیگر نداشته. کتابهای جغرافیایی و تاریخی در سال ۱۳۶۰ شمارگان میانگین ۵ هزار و ۷۲۷ نسخه داشته، در سال ۱۳۶۵ تنها با افزایش ۱۲۷ نسخه به اوج میرسد و در نهایت در سال گذشته شاهد میانگین شمارگان ۲ هزار و ۴۴۸ نسخهای برای این حوزه بودهایم. به عبارت دیگر میشود گفت شمارگان کتابهای تاریخ و جغرافیا حتی نسبت به کتابهای ادبی وضعیت بهتری داشتهاند.
۱۱- کودک و نوجوان
همانطور که پیشتر نیز مورد اشاره قرار گرفت، کتابهای حوزه کودک و نوجوان را به لحاظ میانگین شمارگان باید صاحب بالاترین آمارها دانست؛ تا جایی که دست کم تا سال ۱۳۷۵، میانگین شمارگان کتابهای این حوزه نقش زیادی در بالا نگه داشتن میانگین شمارگان کل عرصه نشر کتاب در کشور داشته است. مطابق با آمارها متوسط شمارگان کتابهای این حوزه در سال ۱۳۶۰، ۶ هزار و ۶۲۲ نسخه بوده که این رقم در سال ۱۳۷۰ به رکورد نهایی خود و سایر حوزههای نشر، یعنی رقم ۱۵ هزار و ۴۸۴ نسخه رسیده. اما متاسفانه آمارها در این حوزه نیز پیرو افت کلان میانگین شمارگان کتاب در عرصه نشر، در سال گذشته به ۳ هزار و ۴۱۲ نسخه تنزل پیدا کرده است.
۱۲- کمک آموزشی
سرانه میل به تحصیل در کشور ما همواره سرانه قابل توجهی بوده. این رویکرد باعث شده که میانگین شمارگان کتابهای کمک آموزشی از رقم ۴ هزار نسخه در سال ۱۳۶۵، به رقم ۸ هزار و ۸۸۸ نسخه در سال ۱۳۷۰ صعود کند اما در این حوزه نیز بعد از نوسانات متعدد، سرآخر به رقم ۳ هزار و ۶۹۱ نسخه در سال ۱۳۹۲ رسیدهایم که با توجه به حجم دانش آموزان و دانشجویان در کشور، چندان رقم بالایی نیست.
آسیبشناسی اُفت میانگین شمارگان کتاب
حالا که به کمک آمار و نمودارهای متعدد، عینا شاهد تنزل قابل توجه میانگین شمارگان کتاب طی ۳۲ سال اخیر در کشورمان بودهایم، ضرورت آسیبشناسی و تحقیق روی عوامل این کاهش چشمگیر از سوی پژوهشگران و تئوریسینهای فرهنگی کشور بیشتر نمود پیدا میکند.
طی سه دهه اخیر تعداد ناشران ۷ یا شاید ۸ برابر شده و امروز طبق آمارهای رسمی، چیزی حدود ۱۱ هزار ناشر در کشور داریم |
به راستی دلیل این تنزل، آن هم از رقم ۶ هزار و ۵۴۴ نسخه در سال ۶۵ به ۲ هزار و ۳۸۶ نسخه در سال ۱۳۹۲ چیست؟ البته همانطور که پیشتر گفته شد، دلیل مستقیم این کاهش چشمگیر، افزایش مخرج معادله؛ یعنی تیراژ کل کتاب هاست. اما چرا باید به جای اینکه طی این سالها شاهد رشد متوازن درخت نشر؛ هم در طول و هم در عرض باشیم، تنها شاهد رشد افقی آن بودهایم؛ رشدی که اگرچه به تعدد شاخهها و میوهها منجر شده اما آمار قابل قبولی را در حیطه تعمق و تامل مخاطبان به دست نمیدهد.
قطعا یکی از دلایل این رویداد، افزایش چشمگیر تعداد ناشران بوده است؛ آنچنانکه طی سه دهه اخیر تعداد ناشران ۷ یا شاید ۸ برابر شده و امروز طبق آمارهای رسمی، چیزی حدود ۱۱ هزار ناشر در کشور داریم. حالا اگر این رقم را مقابل رقم ۲ هزار و ۵۰۰ کتاب فروشی فعال در کشور قرار دهیم، در خواهیم یافت که نظام عرضه و تقاضا در عرصه نشر به شدت دچار بحران بوده و هست. این بررسیها و استنباطها، خروجیهای دیگری را نیز به همراه دارد. مثلا میتوان پذیرفت که عرصه نشر کتاب طی سالهای اخیر بیشتر از اینکه وجهه فرهنگی داشته باشد، وجهه اقتصادی پیدا کرده. یعنی حجم کثیری از هم وطنان ما با رویکرد کسب درآمد به این حوزه خطیر گام برداشتهاند.
دلیل واضح بر این مدعا، استانداردهای متفاوت و گاه بسیار نازل کتابهایی ست که بعضا در بازارهای کتاب؛ خصوصا در نمایشگاه کتاب تهران با آنها روبرو میشویم. همچنین شیوع پدیده شوم کتاب سازی که چندی ست کارشناسان و حتی مسوولان فرهنگی کشور را به فغان آورده نیز دلیل دیگر بر این داعیه است. از طرفی در خلاء عضویت در معاهده جهانی کپی رایت، به کرات شاهد انتشارهای موازی از سوی ناشران مختلف هستیم. این اتفاق ناخوش آیند خصوصا در حوزه ترجمه مشهودتر است زیرا معمولا ناشران متعددی، همزمان با انتشار و یا کسب جوایز دولتی و اشتهار نویسندگان خارجی به سراغ ترجمه و انتشار کتابهای مشترک میروند تا سهم بیشتری در فروش داشته باشند؛ غافل از اینکه تعدد کتابهای مشابه، در واقع آمار فروش و شمارگان این کتابها را بین چند ناشر سرریز میکند و در نهایت منجر به زیانهای اقتصادی قابل توجه برای اقتصاد نشر میشود. لازم به یادآوری است که هر کدام از این مباحث و آسیبها میتواند موضوع صدها صفحه تحقیق، گزارش و تالیفات قرار گیرد.
حرف آخر
آنطور که از مشاهدات برمیآید، سقوط تیراژ کتاب در کشور در سال ۹۳ نیز ادامه داشته تا آنجا که چشم اهالی نشر و مطالعه به تیراژهای ۲۰۰ و حتی ۱۰۰ نسخهای نیز روشن شده است. اما شرایط میانگین تیراژها در سال ۱۳۹۳ طبق آخرین اطلاعات به شرح زیر است که البته تا پایان سال تغییراتی در آن ایجاد خواهد شد.
موضوع | تیراژ متوسط |
کلیات | 1186 |
فلسفه | 1455 |
دین | 2534 |
علوم | 1426 |
زبان | 1652 |
علوم | 1275 |
علوم عملی | 1355 |
هنر | 1484 |
ادبیات | 1332 |
تاریخ و جغرافیا | 1740 |
کمک درسی | 3961 |
کودک | 3058 |
مجموع | 2047 |
انتهای پیام/