دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
کامران گنجی*

موسسان دانشگاه آزاد اسلامی در کنار دیپلماسی فعال نظامی، به دیپلماسی علمی نیز فکر می‌کردند

اگر دانشگاه آزاد اسلامی نبود چه اتفاقی رخ می‌داد و چنانچه هم اکنون آن را تعطیل کنیم چه اتفاقی می‌افتد؟ اگر برای اعزام پزشکان شایسته ما به سایر کشورهای نیازمند خدمات پزشکی شرایط لازم فراهم شود، آن گاه چقدر پزشک بیکار خواهیم داشت؟
کد خبر : 91709

کسانی که این روزها مرز چهل سالگی را پشت سر گذاشته‌اند، ممکن است آن سال‌هایی که پزشکان هندی و فیلیپینی در بیمارستان‌ها و مراکز درمانی کشورمان طبابت می‌کردند را هنوز به یاد داشته باشند.


پزشکان مهربان و پرتلاشی که بیشترشان فارسی را با لهجه شیرینی صحبت می‌کردند و طی سال‌ها کار و اقامت در ایران به متخصصان باتجربه و کارآمدی تبدیل شده بودند. آنها فقط نمونه کوچکی از انبوه متخصصانی بودند که آن سال‌ها در رشته‌های گوناگون در کشورمان حضور داشتند.


همین چهل ساله‌ها هنوز یادشان نرفته است که نه تنها کمبود پزشک و مهندس و سایر متخصصان، بلکه کمبود معلم در سال‌های آغازین انقلاب در همه جای کشور بیداد می‌کرد و مسئولان را بر آن داشته بود تا با تاسیس مراکز شبانه‌روزی تربیت معلم، فارغ‌التحصیلان دیپلمه را طی دوره فشرده دو ساله‌ای تربیت کرده و راهی مدارس سراسر کشور کنند.


آنگاه که اندک زمانی پس از پیروزی انقلاب، شعله‌های جنگ تحمیلی از هر سو زبانه می‌کشید و توش و توان همگان را به خود مشغول ساخته بود و از خون پاکترین آحاد این مرز و بوم هر روز لاله‌های تازه‌ای سبز می‌شد، کسانی هم بودند که نه تنها به مسائل آن روز بلکه به فردا می‌اندیشیدند.


ثمره آن دور‌اندیشی و آینده‌نگری، تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی بود تا به کمک آموزش عالی آمده و نقش بی‌بدیلی در تربیت نیروی انسانی مورد نیاز حال و آینده کشور ایفا کند. آینده‌نگران آن زمان در کنار دیپلماسی فعال نظامی، به دیپلماسی علمی نیز می‌اندیشیدند.


اینک که دانشگاه آزاد اسلامی در آغاز دهه چهارم فعالیت خود به سر می‌برد، برخی گویا حافظه تاریخی خود و مردم را نادیده گرفته و چشم بر واقعیت‌های آن روزها و این روزها بسته‌اند. امروز دیگر اثری از پزشکان هندی و فیلیپینی نیست و مراکز تربیت معلم فعالیت گذشته خود را ندارند.


به راستی در طول این سال‌ها چه اتفاقی رخ داده است؟ از نظر همان برخی، هیچ اتفاقی نیفتاده است! اما از نگاه کسانی که منافع ملی را از فراسوی گرد و غبار ایام می‌نگرند، همان دو نمونه کوچک به عنوان مشتی از خروار کافی است تا بدانند چه اتفاق شگرفی افتاده است.


امروز در سایه چندین سال صبوری و خردورزی و تلاش جمعی، میلیون‌ها نفر پزشک و معلم و هنرمند و مهندس و مدیر و ... در دانشگاه آزاد اسلامی تربیت شده و همچنان تربیت می‌شوند. در طول این سال‌‌‌‌‌ها بخش دولتی آموزش عالی، رقیبی توانمند و همیار پیدا کرده که بخش عمده‌ای از بار تربیت نیروی انسانی را به دوش می‌کشد.


نسیم خوش عدالت آموزشی در دورترین نقاط کشور وزیدن گرفته است. هزاران هزار موقعیت شغلی به صورت مستقیم و غیر مستقیم ایجاد شده و می‌شود. اعضای هیات علمی دانشگاه‌ها و موسسه‌های آموزش عالی دولتی، مجال بیشتری برای خدمت رسانی در عرصه آموزش عالی یافته‌اند.‌


گسترش آموزش عالی و جابجایی جمعیتی و قومی، به تقویت هویت و امنیت ملی انجامیده است. تعداد کسانی که برای ادامه تحصیل رنج و هزینه‌های مختلف سفر به دیگر کشورهای دور و نزدیک را بر خود هموار می‌کنند، هر روز کمتر و کمتر شده است. مدیران سازمان‌های گوناگون برای تامین نیروی انسانی مورد نیاز خود باید فقط دست به انتخاب بین بهتر و بهترین بزنند.


حال بیایید از منظر همان برخی،‌ اما برخی‌های منصف به موضوع نگاه کنیم. هیچ کدام از آنها نمی‌توانند خدمات و نقش مثبت دانشگاه آزاد اسلامی را نادیده بگیرند و نمی‌گیرند. چنانچه پیشنهاد شود بیایید دانشگاه آزاد اسلامی را تعطیل کنیم، اکثریت قریب به اتفاق آنان مخالف تعطیلی دانشگاه هستند.


بعضی از آنها مسئله کیفیت خدمات دانشگاه آزاد اسلامی را مطرح می‌کنند. همه مسئولان دانشگاه نیز همراستای با آنان پیوسته به کیفیت‌افزایی در همه بخش‌های دانشگاه می‌اندیشند و در این زمینه ضمن تلاش شبانه روزی از هر انتقاد و پیشنهاد سازنده‌ای استقبال می‌کنند.


کدام سازمانی ممکن است دغدغه افزایش کیفیت فعالیت‌ها و خدمات خود را نداشته باشد؟ آیا در دنیای کنونی هیچ سازمانی می‌تواند بدون توجه به کیفیت خدمات به بقای خویش ادامه دهد؟ بعضی دیگر افزایش تعداد دانشجویان و فارغ التحصیلان رشته‌های گوناگون را دلیل بهانه جویی قرار می‌دهند.‌


دانشگاه آزاد اسلامی همسو با سیاست‌های کلان ملی و در قالب مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری نسبت به اصلاح ساختار آموزش عالی کشور، بازنگری رشته‌ها و سرفصل‌های دروس، تعداد پذیرش دانشجویان در هر رشته و... اهتمام جدی دارد و از اینکه تعداد رو به افزایشی از دانش‌آموختگان این دانشگاه و سایر دانشگاه‌ها و موسسه‌های آموزش عالی از بیکاری رنج می‌برند ناخرسند است.


در این زمینه می‌توان با انداختن توپ به زمین دیگران یادآوری کنیم که وظیفه دانشگاه تولید علم و دانش است و سازمان‌ها و نهادهای دیگر متولی اشتغال هستند. یا اینکه یادآوری کنیم اصلاح حلقه مفقوده ارتباط دانشگاه با صنعت و بخش‌های تولیدی و خدماتی جامعه دست دانشگاه نیست. اما انجام اقدامات مختلف از جمله تاسیس شرکت‌های دانش بنیان، تلاش برای دانش‌افزایی، مهارت آموزی، کارورزی و تقویت مشاوره‌های شغلی دانشجویان رشته‌های گوناگون، گویای آن است که به سهم خویش در پی حل مشکل هستیم.


اما از همان برخی‌های منصف چند سوال داریم که امید است با هم‌اندیشی پاسخ‌های مناسبی برای آنها پیدا کنیم. اگر دانشگاه آزاد اسلامی نبود چه اتفاقی رخ می‌داد و چنانچه هم اکنون آن را تعطیل کنیم چه اتفاقی می‌افتد؟ اگر برای اعزام پزشکان شایسته ما به سایر کشورهای نیازمند خدمات پزشکی شرایط لازم فراهم شود، آن گاه چقدر پزشک بیکار خواهیم داشت؟ در صورتی که بر اساس استانداردها، حتی معلمان دوره ابتدایی نیز کارشناسی‌ارشد باشند، آن وقت چه تحولی در آموزش و پرورش رخ خواهد داد؟


چنانچه توان و انرژی برخی‌ها و دانشگاه به جای فرسایش یکدیگر صرف افزایش کیفیت و بهسازی همه جانبه شود، در سایه این هم‌افزایی چه دستاوردهایی خواهیم داشت؟ مسیر دستیابی به اقتصاد مقاومتی، علم و فناوری کمال آفرین، توانمندساز و ثروت آفرین از کدام گذرگاه می‌گذرد؟ اگر ارتباط بین صنعت و همه بخش‌های تولیدی و خدماتی با دانشگاه مستحکم شود، آیا شرایط به کارگیری مناسب نیروی انسانی شایسته فراهم نمی‌شود؟ و در پایان آیا پاسخ این سوال‌ها و چندین سوال دیگر، همگان را به این فکر نمی‌اندازد که بیایید دانشگاه آزاد اسلامی را تعطیل نکنیم بلکه آن را در انجام رسالتش یاری کنیم؟


* عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته