کوشافر: در این زمینه پژوهشهای مختلفی صورت گرفته و فارغ از اعداد و ارقام ارائه شده، با یک واقعیت مواجهیم و آن اینکه مقدار آب در کشور متناسب با بارگذاریها نیست، در این شرایط آنچه اهمیتی بیش از مقدار آب دارد، مدیریت آب موجود است و به نظر میرسد در حال حاضر در این مورد با چالش مهمتری مواجه هستیم.
راهکارهای علمی مختلفی برای حل مسئله آب موجود است، اما مدیریت آب بیشتر به دنبال تأمین نقطهای آب برای مصارف کشاورزی، شرب و صنعت است.
یکی از موضوعاتی که در این باره مورد توجه بوده و بیش از پیش به اجرایی شدن آن نیازمندیم، سازگاری با کمآبی است، این موضوع تصویبنامه و کارگروههای ملی و استانی دارد و میتواند نقشی اثرگذار در آینده کشور ایفا کند؛ به شرط اینکه فقط در حد یک ساختار اداری محصور نشده و قادر به ارتباطی منطقی با مراجع علمی باشد.
البته باید به یک اصل دیگر هم توجه کنیم، چراکه ارائه راهکار یکسان برای همه کشور معقول نیست و راهکارها باید متناسب با ویژگیهای سرزمینی هر منطقه و رعایت مصالح کشور باشد.
به عنوان مثال از واژههایی مانند استفاده از پساب، آبخیزداری، آبیاری تحت فشار به عنوان راهکار زیاد استفاده میشود؛ اما اینها یک نسخه واحد برای کل کشور نیست و در هر منطقه ضرورت استفاده یا نحوه اقدام پس از مطالعات علمی لازم قابل انجام خواهد بود.
به هر صورت مدیریت منابع آبی کشور در سالهای آینده با شرایط پیچیدهای مواجه بوده و تأمین آب بهتنهایی پاسخگو نخواهد بود و لازم است الگوهای توسعه تابع منابع آب کشور باشد.
آنا: راهکارهای علمی شما برای عبور ایران از بحران آب در ۳۰ سال آینده چیست؟
کوشافر: در ابتدا باید مدل توسعه زایندهرود براساس مبانی علمی مشخص و معین شود؛ بنابراین نباید رشد و بارگذاری در هیچ زمینهای داشته باشیم و این مستندات قانونی جدید را دارد، اما متأسفانه انجام میشود.
براساس مستندات موجود توقف رشد و بارگذاری در حوزه زایندهرود مشکلساز شده و اگر اجرا شود که نیاز به اراده دارد، راهکارهای فنی و مهندسی میتوانند کمک کنند.
در راستای راهکارهای احیای زایندهرود اعتقاد داریم ابتدا اراده احیا نیاز است و به نظر میرسد اراده احیا، انسجام لازم را برای آغاز کار ندارد.
نکته مهم دیگر که باید به آن اشاره کرد تفاوت زایندهرود و آب است و این دو یک واژه نیستند؛ گرچه به هم مرتبط هستند و زمانی که نگاه حاکمیت آب بر تأمین نقطه آب زایندهرود فراموش میشود، یعنی نگاه بر این بوده که آب شرب، کشاورزی و صنعت تأمین شود.
زمانی که این نگاه را داشتیم ابتدا سطح تالاب و بعد رودخانه زایندهرود و فشار مضاعفی به آبهای زیرزمینی آمد تا آب از منابع موجود تأمین شود و با این روش رودخانه زایندهرود و تالاب بینالمللی گاوخونی خشک شدند.
توصیه یا راهکار این است که به جای تأمین آب، احیا و جریان دائمی زایندهرود معیار قرار گیرد، در این صورت منطقه حفظ میشود و فرونشست زمین بر اثر برداشت بیرویه آب، آلودگی هوا، کشاورزی و صنعت میتوانند پایدار بمانند.
البته متناسب با ویژگیهای سرزمین و ظرفیت زیستبومی که واژه مهمی است که در حوضه زایندهرود فراموش شده است.
برداشتهای بیرویه زایندهرود را به این حال و روز انداخته است
آنا: برگردیم به استان اصفهان، رودخانه زایندهرود و به تبع آن تالاب بینالمللی گاوخونی دچار بحران شدهاند، در حالی که از دیرباز رگ حیاتی و عامل اصلی سرسبزی و حاصلخیزی اراضی کشاورزی بوده، اما تصمیمات غیرکارشناسانه در این حوضه، حیات تاریخی و زیستی اصفهان را تحت تأثیر قرار داده، عامل این بحران را چه میدانید (علت خشک شدن زایندهرود و تالاب گاوخونی و تاریخچه این بحران) و چه راهکاری برای مقابله با این معضل دارید؟
کوشافر: در سوالتان بهدرستی از حاصلخیزی اراضی کشاورزی در استان اصفهان استفاده کردید؛ بهخصوص کشاورزیهای تاریخی، اما زایندهرود فقط کشاورزی نیست و مرکز ایران و منطقه براساس زایندهرود به تعادل رسیده است و خشکی آن این تعادل را از بین خواهد برد و اتفاقات تلخ متعددی خواهد افتاد که یکی از این اتفاقات تلخ تأثیر بر کشاورزی و معیشت کشاورزان بر امنیت و تولید غذایی در کشور است.
پیامد ناگوار دوم ریزگردهای آلوده تالاب بینالمللی گاوخونی است که بتواند قبل از خشک شدن کامل و تحت تأثیر قراردادن مناطقی از ایران از آن جلوگیری کند.
در حال حاضر مطالعات متعددی در دانشگاه آزاد اسلامی استان اصفهان در این زمینه صورت گرفته و ریزگردهای آلوده تالاب گاوخونی آنالیز دقیق شده و مورد بررسی قرار گرفته و درنهایت به این نتیجه رسیدیم که این ریزگردها حاوی مواد سمّی هستند و ذرّات هم حاوی آلایندههای هواست و این مورد را بهگونهای دیگر در بستر خشک زایندهرود داریم که از بین کانونهای جمعیت عبور میکند و کانونهای فرسایش بادی بوده و از سویی توانمند در آلودگی هوا هستند.
اینکه پرسیدید عامل بحران زایندهرود را چه میدانیم؟ در پاسخ باید بگویم که مهمترین عامل این بحران عدم تعادل بین منابع و مصارف است، منابع همواره مشخص بوده، اما مصارف با توجه به مقدار آب افزایش پیدا کرده و عامل اصلی برداشتهای بیرویه آب هم وزارت نیرو بوده است.
وزارت نیرو تخصیصها و مجوزهای متعددی به رودخانه زایندهرود داده است؛ ازجمله انتقال آب از زایندهرود، چاهها و صنایع کشاورزی و وقتی ذکر میکنم حوضه زایندهرود باید دقت کنیم که دو استان در حوضه زایندهرود قرار دارند، نخست اصفهان و دوم استان چهارمحال و بختیاری.
آب و محیط زیست مرز نمیشناسند و مشکلات آن مربوط به حوضه زایندهرود بوده که پیامدهای آن حوضه را هم دربرمیگیرد و حال ممکن است پیامدها از مناطق مختلفی آغاز شود و به مناطق دیگر سرایت کند.
نکته مهمتر اینکه آب به مزیت تبدیل میشود و این مزیت میتواند اقتصادی یا اجتماعی باشد و آب در جاهایی به پول تبدیل میشود، در نتیجه درآمدها و مزیتهای کوتاهمدت موجب شده تا از موضوع زایندهرود غافل شویم. برداشتها بیش از توان رودخانه زایندهرود بوده و این دلیل اصلی بحران در این رودخانه است و این به مدیریت ناکارآمد آب در حوضه زایندهرود برمیگردد که تحت تأثیر ملی و منطقهای قرار دارد.
شاید حکمرانی آب عبارت بهتری از مدیریت آب است؛ چراکه در سال های گذشته حکمرانی نامناسبی در حوضه زایندهرود داشتیم که همچنان ادامه دارد.
بخشی از راهکارها برای عبور از بحران زایندهرود فنی ـ مهندسی است و بخشی از آن به مسائل توسعهای برمیگردد، راهکارهای فنی ـ مهندسی به وفور ذکر شده؛ اما تا در قالب مدلهای توسعهای قرار نگیرد کارآمد نخواهد بود.
در ابتدا باید مدل توسعهای زایندهرود براساس مبانی علمی مشخص و معین شود؛ نباید رشد و بارگذاری داشته باشیم و این مستندات قانونی کافی را هم دارد، اما متأسفانه در حال انجام است؛ بنابراین براساس مستندات موجود توقف رشد و بارگذاری در حوضه زایندهرود مدنظر باشد و اگر اجرا شود که نیاز به اراده دارد و راهکارهای فنی ـ مهندسی هم کمککار خواهند بود.
ادامه دارد ...