بیتوجهی رسانهها به فضای کارآفرینی و کسبوکار!
به گزارش خبرنگار علم و فناوری آنا، *رضا قربانی طی یادداشتی که در اختیار خبرنگار علم و فناوری خبرگزاری آنا قرار داد به اهمیت پرداختن رسانه ها حول محور کسب و کار پرداخت که در زیر این مطلب را می خوانیم.
«اگر بخواهم به جایگاه کار و کارآفرین در جامعه اشاره کنم باید بگویم نسبت کارآفرینی و رسانه موضوع مهمی است؛ برای هدفمندتر شدن این بحث در این خصوص تنها رسانههای دیجیتال را مورد بحث قرار میدهم.
اگر کارآفرینی را شامل دو المان کارآفرین و کسبوکار در نظر بگیریم و نسبت این المانها را با رسانهها در ایران بررسی کنیم لازم است در ابتدا به دهه ۲۰ بازگردیم؛ از اوایل آغاز دوران تجدد در ایران طرز فکری واپسگرایانه در کشور رواج پیدا کرد که بر اساس آن، همه افراد میبایست باهم برابر باشند، این طرز فکر چپگرا بنیانهای کسبوکار را به سمت نابودی سوق داد. این طرز تفکر همچنان در دهههای بعدی نیز رواج پیدا کرده و نگاه رسانه و فرهنگ حاکم بر جامعه همواره در ضدیت با فضای کارآفرینی و سرمایهداری شکل گرفت.
البته این صحبت من بههیچعنوان به این معنا نیست که حتما باید کسبوکارها مدام تشویق شوند، اما معتقدم رسانه و فضای رسانهای کشور باید به مثابه همه رسانههای مطرح جهان به این مقوله بپردازند.
رسانهگریزی کسبوکارها و کارآفرینان
نباید از این نکته غافل ماند که کارآفرینان و صاحبان کسبوکار هم اغلب علاقهمندند از فضای رسانه دور بمانند و نتیجه این بیتوجهی دوطرفه شکلگیری مفهوم مارپیچ سکوت خواهد بود.
این در حالیست که «دنیس مک کوئیل» در مدل رسانهای که ارائه کرده توضیح داده که رسانه یک کسبوکار است، البته نه کسبوکاری مانند دیگر کسبوکارها. البته بسیاری از اصحاب رسانه از این تعبیر خوششان نیامده و آن را نوعی توهین تلقی میکنند، این در حالیست که در فضای کسبوکاری سوای عوامل اقتصادی و عوامل سیاسی، تغییرات پیوسته تکنولوژیکی نیز موثر هستند.
با این تفاسیر شاید لازم باشد به این سوال دنیس مک کوئیل پاسخ دهیم که ذات کار در رسانه به چه معناست؟ در پاسخ به این سوال باید گفت رسانه یک کسبوکار است و قطعا هر کسبوکاری به دنبال کسب سود است. حال میتوان در کنار این کسب سود اهداف دیگری نیز برای آن متصور شد؛ اهدافی مانند اثرگذاری اجتماعی یا ارائه خدمات اجتماعی.
با باور این مفاهیم شاید بتوان به درستی بررسی کرد که چرا در سالهای اخیر اقبال مردم نسبت به رسانهها کم شده است. بهگونهای که امروزه در اکثر مناطق در جهان میزان اعتماد به رسانهها در پایینترین سطح خود قرار دارد. این در حالیست که در رسانه مهمترین شاخص اعتماد است.
چه باید کرد؟
از طرح گزینههایی که به مثابه پاک کردن صورت مساله است، صرفنظر میکنم و معتقدم که در این جغرافیا نیازمند نظریهای هستیم که برای ما کاربرد داشته باشد. در این مورد به نظریه مسعود فراستخواه تحت عنوان نظریه «کنشگر مرزی» اشاره میکنم که بر اساس آن، کنشگر مرزی عاملی انسانی است که میکوشد در فاصله میان محدودیتهای ساختاری ایران، امکانهای تازهای کشف یا حتی خلق کند. در مرزهای میان دولت و جامعه و در بین دیوان حکومتی و ایوان اجتماعی در رفت و آمد است؛ کاری که اکنون در اتاق بازرگانی و نهادهای صنفی در حال صورت گرفتن است.
بارزترین ویژگیهای نهادهای این چنینی دعوت همگان به گفتگو، تمایل به اصلاح و عدم مچگیری است. تمرکز همه نهادها و مجموعههای فعال در جامعه از جمله رسانهها باید بر روی کسبوکارها باشد، رسانه باید لیاقت کسبوکارها را در دیده شدن بداند.
لازم است در اینجا بر این موضوع تاکید کنم که این صحبتها به هیچعنوان به معنای مقدسسازی کسبوکارها نبوده و نیست بلکه توجه به کارآفرین و کسبوکار با هدف تشویق جامعه به سوی تولید و بهبود اوضاع جامعه است. پرواضح است که در این مسیر همه نهادها و مجموعهها اعم از رسانهها و دیگر نهادهای فرهنگی و غیرفرهنگی باید دست به دست هم داده و برای تعالی این فضا بکوشند.»
*کارآفرین و فعال رسانهای
انتهای پیام/